علی شریعتی

از ویکی‌زندگی

علی شریعتی؛ اندیشمند مبارز و از چهره‌های تاثیرگذار در پیروزی انقلاب اسلامی ایران.

علی شریعتی از چهره‌های ماندگار و اثرگذار در سپهر سیاسی ایران است که زبان و قلمش، نقشی بی‌بدیل در جذب قشر دانشگاهی و روشنفکر به انقلاب اسلامی ایران، داشته است. او مبارزات خود را از سن نوجوانی شروع کرد و بارها گرفتار زندان حکومت پهلوی شد. وی اندکی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در انگلستان درگذشت.

تولد

علی مزینانی مشهور به شریعتی در دوم آذر 1312ش، در روستای کاهک از توابع سبزوار به دنیا آمد. جد پدری علی، ملا قربانعلی معروف به حکیم آخوند از شاگردان ملا هادی سبزواری بود. حکیم آخوند، تحصیل خود را در مدارس قدیم بخارا، مشهد و سبزوار به سرانجام رساند. پدرش محمدتقی نیز مفسری نواندیش و مؤسس کانون نشر حقایق اسلامی بود.[۱]

تحصیلات

علی، تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مشهد به پایان رساند. او در 16 سالگی، برای ادامه تحصیل به دانشسرای مقدماتی رفت و بعد از پایان دوره دانشسرا معلمی را پیشۀ خود کرد. کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی را نیز در سال 1337ش در دانشگاه مشهد به پایان رساند. او که شاگرد اول دانشگاه شده بود در سال 1338ش با بورسیه دولتی برای ادامه تحصیل راهی پاریس شد. رسالۀ دکتری شریعتی، ترجمه و حاشیۀ کتاب خطی «فضائل البلخ صفی‌الدین» بود.[۲] دکتر علی شریعتی در سال ۱۳۴۵ش با رتبه دانشیار تاریخ اسلام در دانشگاه مشهد تدریس کرد. درس‌های اسلام‌شناسی شریعتی، در همین مقطع، ارائه شده است.[۳]

ازدواج

شریعتی، در تاریخ 24 تیر 1337 با همکلاسی‌اش فاطمه (پوران) شریعت رضوی ازدواج کرد. ثمره این ازدواج چهار فرزند به نام‌های احسان، سوسن، سارا و مونا شد.[۴]

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی قبل از سفر به اروپا

کانون نشر حقایق اسلام

پدر علی شریعتی در سال 1323ش با کمک تعدادی از فرهیختگان مشهد، کانون نشر حقایق اسلامی را برای مبارزه با افکار توده‌ای تاسیس کرد. آنها تلاش کردند، اندیشه‌های دینی را بازسازی کرده و با انحراف و تحریف مقابله کنند. این کانون که به نهاد مهم نوگرای مذهبی تبدیل شده بود تلاش می‌کرد فلسفۀ اخلاقِ قرآن‌بنیاد را به جامعه تزریق کند.[۵] شریعتی از چهارده‌سالگی در برنامه‌های این کانون شرکت می‌کرد و در جذب دوستانش نیز تاثیر داشت. از دل این نهاد، کانون انجمن اسلامی دانش‌آموزان سر برآورد و شریعتی در سال 1331ش به جمع آنها پیوست. شریعتی به اعضای این انجمن، فلسفه و شیوۀ سخنوری یاد داد تا بتوانند با اعضای جوان حزب توده مبارزۀ فکری کنند. بیشتر جوانان این کانون به‌تدریج به نهضت خداپرستان سوسیالیست تمایل پیدا کردند. دکتر شریعتی در همان سال بازداشت و زندانی شد.[۶]

نهضت خداپرستان سوسیالیست

نهضت خداپرستان سوسیالیست در مشهد شکل گرفت که پدر علی شریعتی نیز عضو آن بود. این نهضت، در قالب حزب ایران و سپس جمعیت آزادی مردم ایران به حیات خود ادامه داد. شریعتی به این نهضت پیوست و آموزه‌های اسلام انتقادیش آنجا شکل گرفت؛ او به‌ویژه تحت تاثیر محمد نَخشَب، فعال سیاسی ـ مذهبی بود. شریعتی بر اساس این آموزه‌ها در سال 1334ش کتاب ابوذر نوشته جودة السحار را با عنوان «ابوذر، خداپرست سوسیالیست»، ترجمه و منتشر کرد.
[۷] نهضت سوسیالیسم، آموزه‌های اقتصادی را از سوسیالیسم و آموزه‌های عدالت اجتماعی و توحید را از اسلام گرفته و با ترکیب آن دو، نظام فکری خود را سامان داده بود. این نهضت معتقد بود نفی مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، راه میانبر برای از بین بردن بهره‌کشی، تهیدستی و محرومیت توده‌ها است و این آموزه، منطبق بر مفهوم عدالت در اسلام است.[۸]

نهضت مقاومت ملی

شریعتی در ادامه مسیر فعالیت‌های سیاسی اجتماعی، عضو نهضت مقاومت ملی به رهبری سید محمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی شد. او تبدیل به یکی از فعالان و سخنگویان نهضت، علیه سلطه و استثمار غرب در ایران شد. دکتر شریعتی به‌دلیل این فعالیت‌ها در سال 1336ش دستگیر و به‌مدت هشت ماه زندانی شد.

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در اروپا

شریعتی در اروپا، ضمن عضویت در شاخه جوانان نهضت آزادی، در سازمان‌های دانشجویی ایران در اروپا نیز مشارکت جدی داشت. او در این دوران در روزنامه‌های ایران آزاد، اندیشه جبهه و نامه پارسی فعالیت می‌کرد، ولی چون به محافظه‌کاری این جبهه اعتراض داشت از آنها جدا شده و روزنامه را ترک کرد. دکتر شریعتی در اروپا با نهضت‌های آزادی‌بخش و جنبش‌های آزادی‌خواهانه کشورهای دیگر چون کنگو، الجزایر و فلسطین ارتباط داشت و به‌دلیل فعالیت در سازمان آزادیبخش الجزایر به‌وسیله پلیس فرانسه دستگیر و مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته و روانه زندان شد. در اروپا مقاله «به کجا تکیه کنیم» را منتشر کرد، همچنین مقالۀ «شعر چیست؟» نوشته ژان پل سارتر را ترجمه کرد، سپس اقدام به انتشار مقاله‌ «مرگ فرانتس فانون» در پاریس کرد.[۹]

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی بعد از سفر اروپا

شریعتی در سال ۱۳۴۳ش به ایران برگشت و به دلیل فعالیت‌های سیاسی علیه حکومت پهلوی در خارج از ایران، شش ماه زندانی شد. او از سال ۱۳۴۵ش به تدریس در دانشگاه فردوسی مشهد پرداخت.[۱۰] شریعتی در سال‌های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ش، از سخنرانان اصلی حسینیه ارشاد در تهران بود. این سخنرانی‌ها با استقبال زیاد قشر جوان و دانشجو مواجه شد. او سه بار به همراه کاروان حسینیه ارشاد، به سفر حج رفت.[۱۱] حکومت پهلوی در سال ۱۳۵۲ش، حسینیۀ ارشاد را تعطیل و شریعتی را ۱۸ ماه زندانی کرد. وی پس از آزادی، روزهای سختی را سپری کرد و بارها به‌وسیله مأموران ساواک تهدید شد و شکنجه‌های روحی و جسمی دید.[۱۲] امکان فعالیت، سخنرانی و انتشار کتاب‌هایش نیز از او سلب شد.[۱۳]

بازگشت به اروپا

شریعتی که از وضعیت موجود ناراضی بود، تصمیم به مهاجرت گرفت. او ممنوع‌الخروج بود، اما با گرفتن گذرنامه با اسم فامیلی «مزینانی» توانست از کشور خارج شده و به بروکسل برود. شریعتی پس از چند روز اقامت در بروکسل به ساوت‌همپتون انگلیس رفت.[۱۴]

درگذشت

شریعتی، سه هفته بعد از سفر به انگلستان در ۳۱ خرداد ۱۳۵۶ش درگذشت. دولت، دلیل مرگ او را سکته قلبی اعلام کرد،[۱۵] ولی این ادعا به‌دلیل نداشتن سابقۀ بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی، اعلام نتیجه سریع و خبرداشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی، مورد پذیرش افکار عمومی واقع نشد.[۱۶] برخی انقلابیون، درگذشت شریعتی را شهادت خوانده و او را معلم شهید نامیدند.[۱۷] شریعتی وصیت کرده بود که او را در حسینیۀ ارشاد دفن کنند ولی سرانجام در زینبیه دمشق و در نزدیکی حرم حضرت زینب آرام گرفت. در مراسم دفن او علاوه بر نزدیکانش، امام موسی صدر نیز حضور داشت. [۱۸]

آثار

آثار شریعتی به‌طور عمده سخنرانی‌هایی بود که در نشست‌های خصوصی، حسینیه ارشاد، دانشگاه‌های تهران، شیراز و آبادان ایراد کرد. همچنین آثاری نیز به قلم خود نگاشته یا ترجمه کرده است.[۱۹] این آثار توسط مرکز نشر آثار دکتر شریعتی به‌صورت مجموعه آثار در 36 جلد پس از مرگ وی به چاپ رسید.[۲۰] برخی از کتاب‌های شریعتی عبارتند از: فاطمه فاطمه است حسین وارث آدم تشیع علوی و تشیع صفوی هبوط در کویر سیمای محمد علی پدر مادر ما متهمیم[۲۱] بخشی از این آثار، به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده است؛ ۵۹ کتاب به زبان ترکی، ۲۶ کتاب به زبان انگلیسی، ۱۸ کتاب به زبان عربی، همچنین برخی از کتاب‌ها به زبان کردی، اردو، اندونزیایی، آلبانیایی، تامیلی، تائی، بنگالی، آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیولی ترجمه شده است.[۲۲]

اشخاص و جریان‌های تاثیرگذار

شریعتی در طول عمر کوتاه خود از اشخاص و جریان‌های فکری متعددی تاثیر گرفته است.[۲۳] او در نوشته‌هایش گفته که تمام عمر در ایمان به مکتب علی و عشق به خاندان پیامبر و تعهد در برابر نهضت عدالتخواه تشیع انقلابی، سپری شد.[۲۴] او مسیر تحولات تاریخ بشری را با بینش شیعی می‌نگریست و فاطمه را «واسطة العقد سلسله نبوت و امامت» می‌دانست.[۲۵] دکتر شریعتی در سال‌های ابتدایی دهه سی شمسی، تحت تاثیر افکار موریس مترلینگ، آرتور شوپنهاور، فرانتس کافکا و صادق هدایت قرار داشت و با فلسفه‌های گسترش‌یافته پس از دو جنگ جهانی، کاملا آشنا بود.[۲۶] شریعتی همچنین از اندیشه جامعه‌شناسانی مانند گورویچ و آرون و همچنین اسلام‌شناسانی مانند ماسینیون، ژاک برگ، برانشویک و هنری ماسه، بهره برده است.[۲۷]

نهضت احیای دینی

چهره‌های اثرگذار در نهضت احیای دینی عبارتند از سید جمال‌الدین حسینی، شیخ محمد عبده، سیدقطب و اقبال لاهوری. شریعتی تحت تاثیر این جریان به دنبال بازگشت به قرآن و دستیابی به تفسیری نو و متناسب با زمانه بود و اسلام انقلابی و اجتماعی را نقطه مقابل اسلام واپسگرا می‌دانست. او در کتاب «ما و اقبال»، شناختن سیدجمال و اقبال لاهوری را «شناختن اسلام، شناختن مسلمانان و شناختن زمان حال و آینده» دانسته است.[۲۸]

مکتب تفکیک

برخی معتقدند که دکتر شریعتی تحت تاثیر مکتب تفکیک با فلسفه یونانی و سینایی مخالفت کرده است. دیدگاه‌های منفی شریعتی نسبت به اقتصاد خصوصی نیز علاوه بر اثرپذیری از مکتب سوسیالیسم، متأثر از مکتب تفکیک و اندیشه‌های دوست صمیمی‌اش محمدرضا حکیمی بوده است.[۲۹]

جریان‌های فکری و فلسفی غربی

شریعتی در دوران اقامت در اروپا، با اندیشه‌های فرانتز فانون، روژه گارودی، ژرژ گورویچ، ریمون آرون، ژاک برک، هانری کربن، لویی ماسینیون و ژان پل سارتر آشنا شد. اشاره‌های شریعتی به اندیشمندانی مانند هگل، مارکس، هوسرل، یاسپرس، هایدگر و مارکوزه، نشانه اثرپذیری او از سنت فکری آلمانی و فرانسوی است. استفاده شریعتی از مفاهیمی مانند عصیان‌گری و انتخاب‌گری، تاکید شریعتی بر تفاوت میان انسان و بشر و شاهد آوردن از سخنان سارتر، نیچه و هایدگر، نشانگر گرایش او به مکتب اگزیستانسیالیسم است.[۳۰]

دیدگاه‌ها

برخی معتقدند، دغدغه اصلی شریعتی ابهام‌زدایی از معرفت دینی و کتاب و سنت بود.[۳۱] برخی دیدگاه‌های ایشان عبارتند از:

اسلام‌شناسی

شریعتی معتقد بود که رسالت اصلی دین، آزادی، برابری، نجات توده‌ها و عزت‌بخشیدن به مستضعفان است.[۳۲] او اسلام ایدئولوژیک را تولد دوباره روحی و رنسانس فکری معرفی می‌کرد، نه بازگشت به گذشته. ایدئولوژی، از نظر شریعتی، بینشی است که جهت اجتماعی، شکل زندگی و وضع ایده‌آل فرد، جامعه و حیات بشری را تفسیر کرده و راه طی کردن فاصله میان وضع موجود و وضع مطلوب را نشان می‌دهد. برخی، مهمترین دستاورد شریعتی را ایدئولوژیک کردن دین دانسته‌اند که نقشی مهم در پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشت.[۳۳]

شیعه‌شناسی

تشیع در نگاه شریعتی، حقیقت اسلام بوده[۳۴] که بر دو پایه امامت و عدالت شکل گرفته است.[۳۵] مذهب شیعه علاوه بر جهان‌بینی، سویه‌های سیاسی و اقتصادی داشته[۳۶] و دارای الگوی ۲۵۰ ساله مبارزه امامان شیعه است.[۳۷] تشیع، تا سرکار آمدن دولت صفویه، رویکردی ضد ظلم داشته و عالمان، مجاهدان، واعظان، شاعران و مداحان شیعه، با تکیه بر اسلام اهل‌بیت، از آن محافظت کرده‌اند[۳۸] ولی با ظهور صفویه، تشیع سرخ (انقلابی) به تشیع سیاه تبدیل شده و مذهب شهادت، به مذهب عزا تبدیل گردید.[۳۹] شریعتی، عزاداری و سوگواری در فرهنگ شیعیان را یک سنت مترقی و انقلابی در عصر اختناق حاکمان ظالم توصیف می‌کند که پرورش‌دهنده ایمان است، اما اثرپذیری‌ عزاداری شیعیان از مسیحیت و نیز خرافه‌گرایی‌ و محدود کردن دایره امر به معروف و نهی از منکر به مسائل فردی را نکوهش می‌کند.[۴۰]

امت و امامت

شریعتی، امت و امامت را دارای ابعاد اجتماعی می‌دانست؛ زیرا امت در پرتو هدایت امام، حرکت و جهت حرکت خود را تشخیص می‌دهد.[۴۱] امام از دیدگاه او، انسان مافوق است، نه مافوق انسان.[۴۲] او امت را جامعه‌ای انسانی می‌داند که افراد آن هدفی مشترک داشته و با رهبری مشترک به‌سوی آرمان خود حرکت می‌کنند[۴۳] و در فکر و عقیده و عمل اشتراک دارند.[۴۴] هدف امامت از نگاه شریعتی، انتقال یک جامعه جاهلی عقب‌مانده به جامعه‌ای دارای رشد فرهنگی، اعتقادی و سیاسی است. جامعه پس از دوازده امام، به سطحی می‌رسد که احتیاجی به امام بعدی ندارد و می‌تواند بر اساس بیعت، دموکراسی و شورا، مسیر رشد خود را طی کند.[۴۵]

تشیع علوی و تشیع صفوی

شریعتی معتقد بود که تشیع، اعتراض علیه انحراف از اسلام حقیقی است ولی خود تشیع هم دچار انحراف شد. در کنار تشیع علوی که اسلام راستین است، تشیع صفوی به وجود آمد که اسلام دروغین است. تشیع علوی بر عدالت، ولایت و امامت امام علی شکل گرفته و دشمنی آشتی‌ناپذیر با قدرت‌طلبی و ظلم داشته و به‌دنبال دفاع از طبقات مظلوم و ملت‌های محروم بوده است، اما تشیع صفوی، همراه سلاطین و پادشاهان بوده است. شریعتی، ریشه‌های پیدایش تشیع صفوی را همزمان با شکل‌گیری تشیع علوی می‌دانست و معتقد بود این قرائت از تشیع در دولت صفویه، رسمیت پیدا کرد. تشیع صفوی، مذهب تشیع را به یک مذهب دولتی، تبدیل کرده و از هدف اولیه‌اش که جستجوی عدالت و انجام وظایف مقدس بود دور کرده است.[۴۶]

پروتستانتیسم اسلامی

شریعتی، قرائتی از اسلام را نقد می‌کرد که به انسان سکوت، سکون و قناعت داده و همه امیدها را به بعد از مرگ موکول می‌کند. روشنفکر باید با ایجاد پروتستانتیسم اسلامی، فورانی از اندیشه و حرکت تازه به جامعه ببخشد. او معتقد بود پروتستانتیسم مسیحی، اروپای قرون وسطی را متحول کرده و همه عواملی که اندیشه و سرنوشت جامعه را به نام دین متوقف می‌کرد از میان برداشت.[۴۷] شریعتی، اصلاح مذهب را در مبارزه با خرافات، جمود، تعصب‌های کور و نفی مطلق معرفت‌های دینی می‌دانست که در توجیه نظام طبقاتی و استبدادی کاربرد دارند؛ او معتقد بود باید دین به سرچشمه اصلی خود بازگشته و نهضت و تحول فکری، اجتماعی و علمی، بر اساس قرآن و سنت ایجاد شود. پروتستانتیسم اسلامى در دیدگاه شریعتى به معناى حذف دین از عرصه اجتماع نبود؛ بلکه به نظر او براى رسیدن به اسلامِ ایدئولوژیک، باید اسلام شناسى انزواگرا تغییر کند.[۴۸]

روشنفکری

شریعتی، روشنفکران را انسان‌های آگاه و متعهد خوانده و ضمن تاکید بر رسالت آنان، وظایفی را برای آنها برشمرده است از جمله؛ ارتباط مستقیم با جامعه، آگاهی از جامعه، مذهب و فرهنگ اسلامی، احیای دین اسلام و بازگشت به خویشتن.[۴۹]

شریعتی و روحانیت

برخی محققان، معتقدند مخالفت شریعتی با برخی مواضع روحانیت، نه زاییده احساسات و نگاه طبقاتی و نه از باب مخالفت با اسلام و تشیع، بلکه ناشی از اعتقاد او به اسلام انقلابی است.[۵۰] مخالفت او با روحانیت در واقع مخالفت با عملکرد تقیه‌گونه در برابر حاکمان، و ریاکاری در برابر عوام است.[۵۱] برخی بر این باورند که نحوه تعامل شریعتی با روحانیت، ناشی از باور او به مفهوم تشیع علوی و تشیع صفوی است و پایبندی شریعتی به این دوگانه مفهومی، باعث بدبین شدن او به روحانیت در زمان خود شده است.[۵۲] شریعتی معتقد است علمای شیعه در طول تاریخ اسلام برخلاف علمای اهل سنت، همواره در میان مردم بوده‌اند و از نزدیک شدن به قدرتمندان پرهیز داشته‌اند، اما در دوران صفویه، در کنار حکومت قرار گرفته‌اند.[۵۳] یکی از نقدهای شریعتی نسبت به روحانیت، این است که حوزه‌های علمیه تمام سرمایه‌گذاری خود را روی صَرف، فلسفه، کلام، فقه و اصول گذاشته و رسالت حرف زدن با مردم و ابلاغ حقایق مذهبی و شناساندن سنت پیامبر و حکمت انقلاب کربلا را غالبا به افراد کم‌استعداد سپرده است.[۵۴] او با ستایش از برخی بزرگان حوزه مانند سیدجمال، میرزای شیرازی، سیدحسن مدرس، میرزا کوچک خان جنگلی، شیخ محمد خیابانی، سید محمود طالقانی و آیت‌الله خمینی، آنان را زاییده روح حاکم بر حوزه علمیه نمی‌داند.[۵۵]

نقش شریعتی در انقلاب اسلامی

بسیاری از محققان، آراء و نظریات شریعتی را در شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران، اثرگذار دانسته‌اند.[۵۶] سایه اندیشه شریعتی، فضای فکری و ادبی ایران در دهۀ ۱۳۵۰ش را فرا گرفته است. [۵۷] شریعتی به همین دلیل به «معلم انقلاب» معروف شده است.[۵۸]

پانویس

  1. اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۰۴؛ دکتر علی شریعتی در یک نگاه، وب‌سایت دکتر شریعتی؛ «استاد محمدتقی شریعتی مدافع شریعت در برابر الحاد و طاغوت»، کیهان فرهنگی، بهمن ۱۳۶۳ش، ص7؛ شریعت‌رضوی، طرحی از یک زندگی، ۱۳۷۶ش. صص ۱۸-۵ و ۲۵.
  2. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹.
  3. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۷؛ اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۰.
  4. اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۰۷-۲۱۱.
  5. منصوری، تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامی،1384ش، ص 223.
  6. رهنما، چهره‌نگاری سیاسی علی شریعتی: آرمانگرای اسلامی، ۱۳۸۱ش، ص۳۱ و۷۲–۷۴ و ۱۱۶–۱۷۷.
  7. بیات، «شریعتی و مارکس»، مجله اندیشه پویا، اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۱ش، ص ۷۶؛ محمودی، «نهضت خداپرستان سوسیالیست»، ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت، ص ۶۱؛ رهنما، مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد، ۱۳۸۰ش، ص۹۲.
  8. رهنما، چهره‌نگاری سیاسی علی شریعتی: آرمانگرای اسلامی، ۱۳۸۱ش، ص۳۱، ۷۲، ۷۴، ۱۱۶ و ۱۷۷.
  9. «زندگی‌نامه دکتر شریعتی»، وب‌سایت دکتر شریعتی.
  10. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۷.
  11. اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۰-۲۱۱.
  12. «زندگی‌نامه دکتر شریعتی»، وب‌سایت دکتر شریعتی.
  13. اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۶.
  14. جمعی از نویسندگان، شریعتی به روایت اسناد ساواک، 1397، جلد اول، ص24.
  15. اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۲۱۹.
  16. «مرگ مبهم دکتر شریعتی»، وبلاگ در کوچه بازار اقتصاد.
  17. اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص ۱۸۳-۱۹۶.
  18. اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص۲20.
  19. «فهرست کلیات و مجموعه آثار دکتر علی شریعتی»، وب‌سایت دکتر شریعتی.
  20. «فهرست کلیات و مجموعه آثار دکتر علی شریعتی»، وب‌سایت دکتر شریعتی؛ «فهرست سخنرانی‌های دکتر علی شریعتی»، وب‌سایت دکتر شریعتی.
  21. «فهرست کلیات و مجموعه آثار دکتر علی شریعتی»، وب‌سایت دکتر شریعتی.
  22. «فهرست سخنرانی‌های دکتر علی شریعتی»، وب‌سایت دکتر شریعتی.
  23. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۹.
  24. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۹.
  25. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۹-۲۰۰.
  26. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۱۹۹-۲۰۰.
  27. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۲۰۲ و ۲۰۳.
  28. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۲14-213.
  29. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۲24.
  30. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۲21
  31. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص ۲۰۳.
  32. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۲۵.
  33. شریعتی، مجموعه آثار، 1366ش، ج ۲۷، ص۱۷۳؛ ج ۱۶، ص۲۸-۲۹؛ ج ۱۱، ص۱۴۷؛ امام‌جمعه‌زاده و روحانی، «بررسی تحلیلی ایدئولوژیک‌کردن دین از نگاه دکتر علی شریعتی »، فصلنامه پژوهشنامه علوم سیاسی، زمستان ۱۳۸۶، ص۷.
  34. شریعتی، مجموعه آثار، 1366ش، ج ۲۹، ص۱۴۴
  35. شریعتی، مجموعه آثار، 1366ش، ج ۲۶، ص۲۹۳-۲۹۵.
  36. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۴۱.
  37. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۴۱.
  38. شریعتی، مجموعه آثار، 1366ش، ج ۲۹، ص۱۴۴.
  39. شریعتی، مجموعه آثار، 1366ش، ج ۹، ص۱۲-۱۵.
  40. شریعتی، مجموعه آثار، 1366ش، ج ۹، ص۱۷۹؛ ج ۹، ص۱۷۰-۱۷۱؛ خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۴۹.
  41. شریعتی، مجموعه آثار، 1366ش، ج ۳۶، ص 20.
  42. شریعتی، امت و امامت، 1357ش، ص۱۱۰.
  43. شریعتی، امت و امامت، 1357ش، ص۴۴.
  44. شریعتی، امت و امامت، 1357ش، ص۷۴.
  45. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۳۵۶.
  46. قریشی، «علی شریعتی و تحلیل دینی مناسبات اجتماعی»، فصلنامه جغرافیا و برنامه‌ریزی، تابستان و پاییز ۱۳۸۴، ص۲۵۳ و 254.
  47. شریعتی، مجموعه آثار، 1366ش، ج ۲۰، ص۲۹۴؛ ج ۵، ص۴۲.
  48. شریعتی، مجموعه آثار، 1366ش، ج ۲۶، ص۴۷۲
  49. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۰۳؛ شریعتی، مجموعه آثار، 1366ش، ج ۲۰، ص۲۹۲؛ ج ۲۸، ص۷۰؛ ج ۱۶، ص۱۸۸.
  50. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۶۰.
  51. شریعتی، مجموعه آثار، ج۱، با مخاطب‌های آشنا، 1356ش، ص۱۴.
  52. جعفریان، شریعتی و روحانیت، ۱۳۷۶ش، ص۱۵-۱۹.
  53. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۶۰.
  54. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۵۸.
  55. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۴۶۲.
  56. اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۳؛ خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۸ و ۱۹۹؛ نراقی، «ایران‌شناسی: نقدی بر اندیشه‌های دکتر علی شریعتی(شیعۀ صفوی و علوی)»، مجله حافظ، سال 1385، ص۲۴.
  57. خسروپناه، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۸.
  58. اسفندیاری، شعله بی‌قرار، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۶.

منابع

  • «استاد محمدتقی شریعتی مدافع شریعت در برابر الحاد و طاغوت»، کیهان فرهنگی، سال اول، ش 11، بهمن ۱۳۶۳.
  • «دکتر علی شریعتی در یک نگاه»، وب‌سایت دکتر شریعتی، تاریخ بازدید: ۱۷ دی ۱401ش.
  • «زندگی‌نامه دکتر شریعتی»، وب‌سایت دکتر شریعتی، تاریخ بازدید: ۱۷ دی ۱401ش.
  • «مرگ مبهم دکتر شریعتی»، وبلاگ در کوچه بازار اقتصاد، تاریخ بازدید: ۱۷ دی ۱401ش.
  • اسفندیاری، محمد، شعله بی‌قرار، قم، صحیفه خرد، ۱۳۹۰ش.
  • امام‌جمعه‌زاده، جواد و روحانی، حسین، «بررسی تحلیلی ایدئولوژیک‌کردن دین از نگاه دکتر علی شریعتی»، فصلنامه پژوهشنامه علوم سیاسی، ش 9، زمستان ۱۳۸۶.
  • بیات، آصف، «شریعتی و مارکس»، مجله اندیشه پویا، اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۱.
  • جعفریان، رسول، شریعتی و روحانیت، ۱۳۷۶ش.
  • جمعی از نویسندگان، شریعتی به روایت اسناد ساواک، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397ش.
  • خسروپناه، عبدالحسین، آسیب‌شناسی دین‌پژوهی معاصر، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۹ش.
  • رهنما، علی، چهره‌نگاری سیاسی علی شریعتی: آرمانگرای اسلامی، تهران، انتشارات حسینیه ارشاد، چاپ نخست، ۱۳۸۱ش.
  • رهنما، علی، مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد، تهران، انتشارات گام نو، ۱۳۸5ش.
  • شریعت‌رضوی، پوران، طرحی از یک زندگی، تهران، انتشارات چاپخش، ۱۳۷۶ش.
  • شریعتی، علی، امت و امامت، تهران، انتشارات قلم، 1357ش.
  • شریعتی، علی، مجموعه آثار، تهران، نشر دفتر تدوین و انتشار مجموعه آثار دکتر شریعتی، چاپ اول، 1366-1356ش.
  • فهرست سخنرانی‌های شریعتی، وب‌سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی، تاریخ بازدید: ۱۷ دی ۱401ش.
  • فهرست کلیات و مجموعه آثار دکتر علی شریعتی، وب‌سایت دکتر شریعتی، تاریخ بازدید: ۱۷ دی ۱401ش.
  • قریشی، فردین، «علی شریعتی و تحلیل دینی مناسبات اجتماعی»، فصلنامه جغرافیا و برنامه‌ریزی، ش ۲۱، تابستان و پاییز ۱۳۸۴.
  • محمودی، محسن، «نهضت خداپرستان سوسیالیست»، ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت، سال چهارم، ش 5، مرداد 1388ش.
  • منصوری، پروین، تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384ش.