عود
عود؛ چوبی خوشبو با مصرف دارویی و بخور.
عود نام درختی با چوب قهوهای رنگ است که هنگام سوختن، بوی خوشی را میپراکند.[۱] از عود برای بخور[۲] یا مصارف دارویی استفاده میشود.[۳] در منابع گوناگون، سرندیب، چین، هند و عربستان را خاستگاه عود دانستهاند.[۴]
تاریخچه عود
عود در ایران باستان، یکی از وسایل خوان نوروزی بوده است.[۵] در گنجینهای که از پاسارگاد بهدست آمده، عودسوزهای هخامنشی دیده میشود.[۶] در سفرنامهای مربوط به زمان داریوش، از رسم دود کردن عود و اسپند، هنگام رفتن شاه به جنگ، یاد شده است.[۷] در زمان ساسانیان، موبدان در جشن سده، جامههای سفید به تن کرده و عود در دست میگرفتند.[۸] همواره در مجالس بزم و شادی پادشاهان، بوی عود فضا را عطرآگین میکرد.[۹] در آن زمان عودسوز (ظرفی که در آن عود را میسوزانند) از اسباب مجالس ملوکانه بوده و عود نوعی هدیهی گرانبها شمرده میشد.[۱۰] تصاویر برجای مانده در مشهد مربوط به سدهی ۸ قمری[۱۱] و در تهران مربوط به سدهی ۱۰ قمری[۱۲] گویای وجود عودسوز مربوط به آن دوران است. هنگام حضور مهمان نزد پادشاهان صفوی، عودسوزها را روشن نگاه میداشتند[۱۳] و در زمان ناصرالدین شاه قاجار، در مراسم طاسنشاندن و ناخننویسی جادوگران، عود و کندر دود میشد.[۱۴]
انواع عود
عود به انواع هندی، صنفی، قماری، جندرانی، اشباه و بادبیزنی تقسیم شده که هرکدام ویژگیهای خاصی دارند.[۱۵]
خواص عود
عود طبیعت گرم و خشک داشته[۱۶] و برای افرادی که مزاج سردی دارند مفید است.[۱۷] خوردن عود باعث از بین رفتن بلغم شده و معده را تقویت میکند. عود شادیآور بوده و برای تقویت اعصاب، کبد و مغز مفید است.[۱۸]
عود در فرهنگ مردم
مردم میناب، هنگام فرا رسیدن سال نو، از سوزاندن موادی مانند پوچ عود (خردههای عود پس از رنده کردن آن)، لوبن، مشک، عنبر، بنت سودان و شکر برای معطر کردن خانههای خود استفاده میکنند.[۱۹] آنها معتقدند دود کردن عود در خانه، سبب دوری شیطان میشود.[۲۰] آنها در مراسم حنابندان، حنا را در یک سینی در کنار یک کاسه آب، گلاب، اسپند، نقل، عود، شمعهای رنگی و کلوچه در خنچهای قرار میدهند.[۲۱]
زردشتیان قبل از نوروز، خانههای خود را تمیز کرده و اسپند، کندر، اشتره و عود میسوزانند تا مهر و دوستی در میان اعضای خانواده زیاد شود.[۲۲] آنها در نخستین لحظات از سال جدید به آتشکده رفته، عود و کندر روشن میکنند و به مناجات میپردازند.[۲۳] همچنین در مراسم خاکسپاری، عود روشن کرده و پس از خاکسپاری، عودها را روی خاک میگذارند[۲۴] و در روز سوم، به خانهی درگذشته رفته و طی مراسمی، شاخههایی از درخت مورد سبز و عود در دست میگیرند.[۲۵]
در کردستان مردم برای عید میلاد حضرت محمد مراسم با شکوهی تدارک دیده و عنبر و عود، دود میکنند.[۲۶]
عود در ادبیات فارسی
کلیدواژه عود در اشعار و مثلهای فارسی نیز دیده میشود؛ فردوسی در ابیاتی اشاره کرده است:[۲۷]
بفرمود تا آذر افروختند | برو عود و عنبر همی سوختند |
زمینش بکردند از زر پاک | همی هیزمش عود و عنبرش خاک |
عنصری در رباعیات خود اشاره کرده است:[۲۸]
چون باد بر آن زلف عبیری گیرد | آفاق دم عود قمیری گیرد |
در مثلی آمده است: عود که بویش نبود، هیزم است (کنایه از بیارزشترین نوع افتخار، افتخار به چیزهایی است که خود انسان در داشتن آنها نقشی نداشته است).[۲۹]
پانویس
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه عود.
- ↑ تبریزی، برهان قاطع، ذیل واژه عود.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ذیل واژه عود.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۲۶۴؛ شهری، طهران قدیم، ۱۳۷۰-۱۳۸۳ش، ج۵، ص۳۷۹.
- ↑ ابونیا عمران، نوروز باستانی، ۱۳۸۸ش، ص۴۹.
- ↑ کخ، از زبان داریوش، ۱۳۷۹ش، ص۱۹۵.
- ↑ جملی کارری، سفرنامه، ۱۳۴۸ش، ص۱۸۵.
- ↑ مهرین، کشورداری و جامعه ایران در زمان ساسانیان، ۱۳۵۰ش، ص۱۸۶.
- ↑ واله، ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم، ۱۳۸۰ش، ص۸۲و۱۵۸و۴۷۳.
- ↑ بیغمی، دارابنامه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۲۷۱و۷۳۱.
- ↑ آلمانی، از خراسان تا بختیاری، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۷۴.
- ↑ آلمانی، از خراسان تا بختیاری، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۳۸۱.
- ↑ شاردن، سیاحتنامه، ۱۳۳۶ش، ج۳، ص۱۱۲.
- ↑ مونسالدوله، خاطرات، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۲-۲۰۳.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۲۶۵.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۲۶۵.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ۱۳۷۰-۱۳۸۳ش، ج۵، ص۳۷۹.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۲۶۵.
- ↑ سعیدی، «نوروز در میناب»، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۶.
- ↑ سعیدی، فرهنگ مردم میناب، ۱۳۸۶ش، ص۲۷۵.
- ↑ سعیدی، «نوروز در میناب»، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۶.
- ↑ نیکنام، یادگار دیرین، ۱۳۹۴ش، ص۱۱۵-۱۱۶.
- ↑ رمضانخوانی، فرهنگ زرتشتیان یزد، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۲-۱۱۳.
- ↑ رمضانخوانی، فرهنگ زرتشتیان یزد، ۱۳۸۷ش، ص۲۵۸.
- ↑ نیکنام، یادگار دیرین، ۱۳۹۴ش، ص۱۰۷.
- ↑ افندی بایزیدی، آداب و رسوم کردان، ۱۳۶۹ش، ص۱۰۶.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، بخش ۲۰، بیت ۲۰و۲۱، سایت گنجور.
- ↑ عنصری، رباعیات، شماره ۲۵، بیت ۱، سایت گنجور.
- ↑ دهلوی، مطلع الانوار، ۱۹۷۵م، ص۱۹۳.
منابع
- افندی بایزیدی، محمود، آداب و رسوم کردان، بهترجمه عزیز محمدپور داشبندی، بهتحقیق الکساندر ژابا، تهران، میعاد، ۱۳۶۹ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۴ خرداد ۱۴۰۱ش.
- تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۵ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، ۱۳۸۱ش.
- ابنسینا، قانون، بهترجمه عبدالرحمن شرفکندی، تهران، سروش، ۱۳۶۴ش.
- کخ، ه . م.، از زبان داریوش، بهترجمه پرویز رجبی، تهران، کارنگ، ۱۳۷۹ش.
- جملی کارری، ج. ف.، سفرنامه، بهترجمه عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز، اداره کل فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی، ۱۳۴۸ش.
- مهرین، عباس، کشورداری و جامعه ایران در زمان ساسانیان، تهران، عطایی، ۱۳۵۰ش.
- واله، محمدیوسف، ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم، بهتحقیق محمدرضا نصیری، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۰ش.
- بیغمی، محمد، دارابنامه، بهتحقیق ذبیحالله صفا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۹۱ش.
- آلمانی، هانری رنه د، از خراسان تا بختیاری، بهترجمه غلامرضا سمیعی، تهران، طاووس، ۱۳۷۸ش.
- شاردن، ژان، سیاحتنامه، بهترجمه محمد عباسی، تهران، [بینا]، ۱۳۳۶ش.
- مونسالدوله، خاطرات، بهتحقیق سیروس سعدوندیان، تهران، زرین، ۱۳۸۰ش.
- فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۴ خرداد ۱۴۰۱ش.
- عنصری، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۴ خرداد ۱۴۰۱ش.
- دهلوی، امیرخسرو، مطلع الانوار، بهتحقیق طاهر احمداوغلی محرمف، مسکو، دانش، ۱۹۷۵م.
- سعیدی، سهراب، «نوروز در میناب»، فصلنامه نجوای فرهنگ، تهران، س۲، شماره ۵-۶، ۱۳۸۶ش.
- شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۷۰-۱۳۸۳ش.
- سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، ائلشن، ۱۳۸۶ش.
- نیکنام، کوروش، یادگار دیرین، تهران، بهجت، ۱۳۹۴ش.
- رمضانخوانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، تهران، سبحان نور، ۱۳۸۷ش.
- ابونیا عمران، فرحناز، نوروز باستانی، ساری، شلفین، ۱۳۸۸ش.