فال
فال؛ پیشگویی بخت و طالع با روشهای مختلف.
فال، به هرچیزی گفته میشود که با آن، بخت و اقبال را پیشبینی یا پیشگویی کنند.[۱] فال واژهای عربی بوده و معادل فارسی آن شُگون است.[۲] از واژگان معادل آن میتوان به اغور (آغر)، آغال، طالع و بخت، اختر، عاقبتگویی و غیبگویی اشاره کرد.[۳] فالزدن، فالدیدن، فالگشودن، فالگرفتن، فالجستن و فالبرآوردن از واژگان معادل تفالزدن هستند.[۴] همچنین واژة مُروا بهمعنی فال نیک و مُرغوا بهمعنی فال بد استفاده میشود.[۵]
پیشینه
از دیرباز، مردم از روی نشانه و علائمی متوجه پیروزی یا شکست خود در رویدادها میشدند؛ بهطور مثال آنها با دیدن عقاب به عقوبت و با دیدن هدهد به هدایت، تفأل میزدند.[۶] در شاهنامه آمده است که خسروپرویز زمانیکه در زندان پسر خود بود، میوة درشتی از دست او افتاد و روی زمین غلط خورد. او آن را به فال بد گرفته و تفال زد که تاج و تخت ساسانیان از بین میرود.[۷] همچنین در بخشی دیگر از شاهنامه آمده است که همزمانی تولد اسکندر و کرهاسب فیلقوس به فال نیک گرفته شد.[۸] در تاریخ بلعمی نوشته شده است که ایرانیان اگر هنگام خواندن نماز شب صدای خروسی را بشنوند، آن را به فال بد گرفته و خروس را ذبح میکنند.[۹] در شرفنامه (سدة ۶ قمری) آمده است که اسکندر در دوراهی جنگ یا صلح با دارا بود. او روزی دو کبک را دید که با یکدیگر در حال جنگ هستند. او یکی از کبکها را به نام خود و دیگری را به نام دارا کرد. کبک اسکندر پیروز شده اما عقابی آن را شکار کرد. اسکندر این ماجرا را به مرگ خود تفال زد.[۱۰] در کتب نوروزنامه و رسالة قشیریه (سدة ۵ قمری)[۱۱] نیز دربارة فال مطالبی بیان شده است.[۱۲]
انواع فال
بهطور کلی سه نوع فال وجود دارد. فال طبیعی، نفسی و فلکی. نمونهای از فال طبیعی اینگونه است که فرد با دیدن خرگوشی در راه، فال نیک یا بد میزند. فال نفسانی به این معنی است که فرد، خوابی دیده و آن را به نیکی یا بدی برداشت میکند. فال فلکی، بهمعنی برداشت نیک یا بد از حرکات ستارگان است.[۱۳] برخی معتقدند دو نوع فال وجود دارد. فال بر اساس قوانین مثبت علمی مانند رمل، اسطرلاب و جفر. نوع دیگر آن، فالگیری با وسایل مختلف مانند کوزه[۱۴] و نخود است.[۱۵] رایجترین نوع فال، تفالزدن به قرآن است.[۱۶] «فال طغرا» به این معنی است که فرد قرآن را میگشاید؛ اگر ابتدای صفحه بسمالله یا اسم الهی باشد فال نیک و اگر نباشد فال بد است.[۱۷] در روایتی آمده است که تفأل به نیکی، موجب رسیدن به آن میشود.[۱۸] همچنین در روایات، تفالزدن به قرآن نهی شده است.[۱۹] فال زدن به مثنوی، دیوان حافظ، سعدی و رباعیات ابوسعید ابوالخیر نیز در میان مردم دیده میشود.[۲۰] نوع دیگر فال، فال گوش است. زنان در قدیم، کلیدی را زیر پا قرار داده و فالگوش میایستادند. آنها نخستین حرفی که از رهگذران میشنیدند به فال نیک یا بد میگرفتند.[۲۱] برخی با سنگ به پرندگان میزدند؛ اگر پرنده از سمت راست پرواز میکرد فال نیک و اگر از سمت چپ پرواز میکرد فال بد بود.[۲۲] در تنکابن، جوانان کفشدوزکی را در دست گرفته و به او میگفتند :زنبر، برای من زن بگیر. حشره به هرسویی پرواز میکرد آنها برای خوستگاری میرفتند.[۲۳] برخی از طریق چیدن نخود و جابهجا کردن آن فال میگرفتند.[۲۴]
فال در مثلهای فارسی
ردپای فال در مثلهای فارسی نیز دیده میشود. «هم فاله هم تماشا»، «ز دزد آنچه ماند، برد فالگیر»،[۲۵] «الهی فال زینب راست باشد»،[۲۶] «کار گیتی همه بر فال نهاده است خدای».[۲۷]
پانویس
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه فال.
- ↑ محمد پادشاه، آنندراج، ذیل واژه فال؛ رامپوری، غیاث اللغات، ذیل واژه فال.
- ↑ نفیسی، فرهنگ، ذیل واژه اغور؛ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه اغور.
- ↑ رامپوری، غیاث اللغات، ذیل واژه فالزدن.
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه مروا؛ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه مرغوا.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه طیره.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، ۱۳۸۶ش، ج۸، ص۳۲۳-۳۳۱.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۵۲۴-۵۲۵.
- ↑ بلعمی، تاریخنامۀ طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۸۱.
- ↑ نظامی، خمسه، ۱۳۸۳ش، ص۷۶۸-۷۷۰.
- ↑ نوروزنامه، ۱۳۱۲ش، ص۳۰.
- ↑ ترجمه رساله قشیریه، ۱۳۴۵ش، ص۲۴۵.
- ↑ ملطیوی، روضة العقول، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۴۹۱.
- ↑ نصیب، «جلوههای فالبینی در فرهنگ مردم»، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۰.
- ↑ ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ۱۳۵۵ش، ج۱، ص۴۴۲.
- ↑ مجدی، زینت المجالس، ۱۳۶۲ش، ص۶۹۷.
- ↑ محمد پادشاه، آنندراج، ذیل واژه طغرا.
- ↑ ری شهری، میزان الحکمة، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۲۳۴۸.
- ↑ حر عاملی، وَسائلِ الشیعَة إلی تَحْصیلِ مَسائلِ الشَّریعَة، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۲۳۳.
- ↑ ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ۱۳۵۵ش، ج۱، ص۴۴۳.
- ↑ ذوالفقاری، باورهای عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۹۴ش، ص۸۵۹.
- ↑ ابنخلدون، مقدمه، ۱۳۳۶ش، ج۱، ص۲۱۸، حاشیه ۲.
- ↑ خلعتبری لیماکی، فال و استخاره در فرهنگ عامه، ۱۳۹۰ش، ص۸۲-۸۳.
- ↑ ثواقب، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، ۱۳۸۶ش، ص۴۴۵.
- ↑ ذوالفقاری، باورهای عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۹۴ش، ج۲، ص۱۱۲۱.
- ↑ دهخدا، امثال و حکم، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۳۲.
- ↑ دهخدا، امثال و حکم، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۱۱۸۰.
منابع
- ابنخلدون، مقدمه، بهترجمۀ محمد پروین گنابادی، تهران، ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۶ش.
- بلعمی، محمد، تاریخنامۀ طبری، بهتحقیق محمد روشن، تهران، سروش، ۱۳۷۸ش.
- ترجمه رسالۀ قشیریه، بهتحقیق بدیعالزمان فروزانفر، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۵ش.
- ثواقب، جهانبخش، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۶ش.
- حر عاملی، وَسائلِ الشیعَه الی تَحْصیلِ مَسائلِ الشَّریعَه، قم، آلالبیت، ۱۴۱۴ق.
- خلعتبری لیماکی، مصطفى، فال و استخاره در فرهنگ عامه، تهران، ائلشن، ۱۳۹۰ش.
- دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۲۰ تیر ۱۴۰۱ش.
- ذوالفقاری، حسن و شیری، علیاکبر، باورهای عامیانۀ مردم ایران، تهران، چشمه، ۱۳۹۴ش.
- رامپوری، غیاثالدین محمد، غیاث اللغات، بهتحقیق منصور ثروت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش.
- ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، درالحدیث، ۱۳۸۴ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۲۰ تیر ۱۴۰۱ش.
- فردوسی، شاهنامه، بهتحقیق جلال خالقی مطلق، تهـران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۶ش.
- ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، بهترجمۀ مهدی روشنضمیر، تهران، [بینا]، ۱۳۵۵ش.
- مجدی، محمد، زینت المجالس، تهران، کتابخانه سنائی، ۱۳۶۲ش.
- محمدپادشاه، آنندراج، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، طبع و نشر، ۱۳۶۳ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۲۰ تیر ۱۴۰۱ش.
- ملطیوی، محمد، روضة العقول، بهتحقیق محمد روشن و ابوالقاسم جلیلپور، تهران، آثار، ۱۳۸۳ش.
- نصیب، محمدناصر، «جلوههای فالبینی در فرهنگ مردم»، فرهنگ مردم، س۴، شماره ۹، ۱۳۸۷ش.
- نظامی گنجوی، خمسه، بهتحقیق سامیه بصیرمژدهی، تهران، دوستان، ۱۳۸۳ش.
- نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، خیام، ۱۳۱۹ش.
- نوروزنامه، منسوب به عمر خیام، بهتحقیق مجتبى مینوی، تهران، [بینا]، ۱۳۱۲ش.