محمدعلی جمالزاده
محمدعلی جمالزاده، آغازگر سبک داستاننگاری کوتاه در زبان فارسی.
جمالزاده از نويسندگان معاصری است که به نگارش داستانهای کوتاه با مضامین اجتماعی شناخته میشود. وی از عمر طولانی خود، تنها شانزده سال آغازین را در ایران زیست و در نود سال پسینی، خاطرات و برداشتهای خود از این مدت کوتاه را در خارج ایران، نگارش کرد و بر اساس آن، جامعه ایرانی را داوری کرد. برگ برندۀ او را گرایش به سبک واقعگرای ادبیات اروپا در پردازش فرهنگ و جامعۀ ایرانی دانستهاند که بهواسطۀ آن، پدر داستان کوتاه در زبان فارسی نامیده شده است؛ اما تجربۀ کوتاه و آشنایی اندک او با فرهنگ و جامعۀ ایرانی، آثار و اندیشۀ او را با نقدهای جدی ادبپژوهان روبرو کرده است.
زندگینامه
سید محمدعلی موسوی جمالزاده در 23 دی 1270ش در اصفهان به دنیا آمد. پدرش، سید جمالالدین واعظ، از خطیبان طرفدار مشروطه در دوران قاجار بود که در سخنرانیهایش به زبانی ساده و با استفاده از مَثَلها و حکایتهای همهفهم سخن میگفت.[۱] محمدعلی نیز با اثرپذیری از پدر، دلبستگی بسیاری به زبان گفتاری و ضربالمثلهای مردم کوچه و بازار داشت و زبان داستانهای خود را بر آن پایه، بنا نهاد. جمالزاده دوران کودکی را در اصفهان گذراند؛ اما به سبب فعالیتهای سیاسی پدر به تهران کوچ کرد.[۲] او در ۱۶ سالگی (۱۲۸۶ش)، بهخواست پدر برای ادامه تحصیل به بیروت رفت. در این دوره، محمدعلیشاه قاجار مجلس را به توپ بست و بسیاری از منتقدان حکومت، از جمله پدر جمالزاده، اعدام شدند. ناکامی نهضت مشروطهخواهی و نیز قتل پدر، بر محمدعلی جمالزاده بسیار گران آمد و او دیگر برای اقامت طولانی به وطن بازنگشت. با این همه، ایدههای اولیهی همه آثارش را از خاطرات دوران کودکی و نوجوانیاش در ایران برمیگرفت.[۳] برخی منابع، به عوامل دیگری نیز در رویگردانی جمالزاده از ایران، اشاره کردهاند، از جمله تصاحب مستمری دیوانی پدرش بهوسیله یکی از دوستانش، مقایسه اوضاع و احوال اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ایران با غرب، اوضاع نابسامان و هرجومرج دوران مشروطیت و ازدواج او با زنهای فرنگی. [۴]
محمد علی جمال زاده در ۱۹۱۰میلادی برای تحصیل در رشته حقوق عازم اروپا شد و در شهر دیژون فرانسه دیپلم گرفت. وی همچنین مدتی را به پیشنهاد سفیر ایران، در لوزان سوییس بهسر برد. همزمان با جنگ جهانی اول، راهی برلین در آلمان شد و به صف مخالفان استبداد قاجاری پیوست که کمیتهای در برلین تشکیل داده بودند. او برای ماموریت از طرف این کمیته مدتی به بغداد و کرمانشاه سفر کرد و در این فرصت، روزنامه رستاخیز را در کرمانشاه، انتشار داد.[۵] در بازگشت به آلمان، در مجله کاوه درباره سیاست، اقتصاد، ایرانشناسی و فرهنگ و ادب مقالات متعدی نوشت. در همین دوره، جمالزاده برای مجله فرنگستان و نشریه فنی و ادبی علم و هنر نیز مقالاتی نگارش کرد. پس از تعطیلی مجله کاوه، برای مدتی سرپرستی محصلان ایرانی در سفارت ایران را به عهده گرفت و در ۱۳۱۰ش به دفتر بینالمللی کار وابسته به جامعه ملل پیوست. جمالزاده پس از بازنشستگی، در ۱۳۳۵ش به ژنو رفت و در دانشگاه این شهر به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت.[۶]
زندگی ادبی جمالزاده
نخستین مرحله از زندگی ادبی جمالزاده با روزنامهنگاری آغاز شد، اما در همین دوره، داستان «فارسی شکر است» تحسین ادبپژوهان را در پی داشت. جمالزاده خود معتقد است که با نوشتن این داستان، فصل جدیدی در زندگی او شکل گرفت و از همان روز، قدم به میدان قصهسرایی نهاده است.[۷] مجموعه داستان «یکی بود، یکی نبود» که در 1300ش در برلین چاپ شد، اثرپذیری جمالزاده از رویکرد انتقادي و طنزپردازی دهخدا را نشان میداد.[۸] بسیاری از منتقدان، این مجموعه داستان را آغاز ادبیات واقعگرایی ایران دانستهاند. نویسنده در ۶ داستان این کتاب، رویکردی انتقادی به زندگی ایرانیان در آستانه سال 1300ش داشته و این نگاه را با نثری طنزآمیز و آکنده از امثال و اصطلاحات زبان گفتاری، تصویر کرده است. یک خاورشناس روس، معتقد است که جمالزاده در این رویکرد، فرهنگ نثر اروپایی را در قالب 2000 ساله نثر فارسی تزریق کرده است.[۹]
جمالزاده در دوره دوم زندگی خود (از ۱۳۱۰ش تا پایان عمرش در ژنو) تلاش کرد گذرانی آرام را در زندگی خود تجربه کند. وی این دوره را به قصهنویسی و تألیف مقالات ادبی و تاریخی گذراند و آثاری از نویسندگان اروپایی را به فارسی ترجمه کرد. شهرت جمالزاده در تاریخ ادبیات معاصر، به سبب قصههایی است که در همین دوره، از ۱۳۰۰ تا 1357ش نوشته و در تمام داستانهایش همواره به روزگار گذشته و خاطرات ایام طفولیت خود از کوچه پس کوچههای اصفهان و آدمهایش، میرزا خطاطها و صبیهسلطانها و بیگمصاحبها، پرداخته است.[۱۰] جمالزاده از ترکیب سنت و مدرنیته، سبک تازهای را در حکایتهای کهن ایرانی با رنگ و بوی مدرن و فرنگی، پدید آورد.[۱۱] راوی اغلب داستانهای جمالزاده یک ایرانیِ تحصیلکرده است که پس از سالها از فرنگستان به میهن بازگشته و دوستی را مییابد که سرگذشتش را برای راوی شرح میدهد؛ بدینسان قصه در قصه میآید و ساختاری هزارویک شبی پدیدار میگردد. گاهی نیز نویسنده، به شیوه مقامهنویسان کهن، راوی را در میان جمعی متشکل از تیپهای گوناگون اجتماعی قرار میدهد که برای بحث درباره موضوعی اجتماعی یا اخلاقی گرد آمدهاند. هریک از این تیپهای شخصیتی با لحن خاص خود و دایره واژگانی متفاوت شناسانده میشوند.
داستانها و آثار ادبی جمالزاده
تاریخ و ادبیات
گنج شایان (چاپ برلین، ۱۳۳۵ق)/ تاریخ روابط روس با ایران (چاپ برلین، چاپ تهران ۱۳۷۲ش) / پندنامهٔ سعدی یا گلستان نیکبختی (۱۳۱۷ش) / قصه قصهها (از روی قصص المعمای تنکابنی، ۱۳۲۱ش) / بانگ نای (داستانهای مثنوی معنوی، ۱۳۳۷ش) / فرهنگ لغات عوامانه (۱۳۴۱ش) / طریقهٔ نویسندگی و داستانسرایی (۱۳۴۵ش) / سرگذشت حاجیبابای اصفهانی (۱۳۴۸ش) / اندک آشنایی با حافظ (۱۳۶۶ش)[۱۲]
داستانها
یکی بود، یکی نبود (۱۳۰۰ش) / عمو حسینعلی (جلد اول شاهکار) (۱۳۲۰ش) / سر و ته یه کرباس (۱۳۲۳ش) / دارالمجانین (۱۳۲۱ش) / صندوقچه اسرار (۱۳۴۲ش) / تلخ و شیرین (۱۳۳۴ش) / شاهکار (دوجلدی) (۱۳۳۷ش) / فارسی شکر است / راهآبنامه / قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار (۱۳۵۲ش) / قصهٔ ما به سر رسید (۱۳۵۷ش) / قلتشن دیوان (۱۳۲۵ش) / صحرای محشر / هزار پیشه (۱۳۲۶ش) / معصومه شیرازی (۱۳۳۳ش) / هفت کشور / قصههای کوتاه قنبرعلی (۱۳۳۸) / کهنه و نو / یاد و یادبود / غیر از خدا هیچکس نبود (۱۳۴۰ش) / شورآباد (۱۳۴۱ش) / خاک و آدم / آسمان و ریسمان (۱۳۴۳ش) / مرکب محو (۱۳۴۴ش) / سیاسی و اجتماعی / آزادی و حیثیت انسانی (۱۳۳۸ش) / خاک و آدم (۱۳۴۰ش) / زمین، ارباب، دهقان (۱۳۴۱ش) / خلقیات ما ایرانیان (۱۳۴۵ش) / تصویر زن در فرهنگ ایران (۱۳۵۷ش)[۱۳]
ترجمه
قهوهخانه سورات یا جنگ هفتادودو ملت (برناردن دو سن پیر) (۱۳۴۰ق) / ویلهلم تل (شیللر) (۱۳۳۴ش) / داستان بشر (هندریک وان لون) (۱۳۳۵ش) / دون کارلوس (شیللر) / خسیس (مولیر) / داستانهای برگزیده / دشمن ملت (ایبسن) / داستانهای هفت کشور (مجموعه) / بلای ترکمن در ایران قاجاریه (بلوک ویل) / قنبرعلی، جوانمرد شیراز (آرتور کنت دو گوبینو) / سیر و سیاحت در ترکستان و ایران (هانری موزر) / جنگ ترکمن (آرتور کنت دو گوبینو) / کباب غاز[۱۴]
نقد جمالزاده
از داستان «فارسی شکر است» در مجموعه «یکی بود یکی نبود» محمدعلی جمالزاده بهعنوان نخستین داستان فارسی به شیوه غربی یاد شده است. بر این اساس، وی را از بنیانگذاران ادبیات داستانی معاصر فارسی دانستهاند که پس از هزار سال نثرنویسی به زبان فارسی، سبک نوینی در داستاننویسی فارسی پدید آورده است؛ اما برخی مانند «پرویز ناتل خانلر» معتقد است که جمالزاده مبتکر نیست و ایده ابداع این سبک نگارش مخصوص «علی اکبر دهخدا» بوده است.[۱۵] جمالزاده همچنین بهدلیل ترک میهن، عافیتطلبی و دوری از محنتها و سختیهای ایران با موجی از انتقادات روشنفکران و نویسندگان ایرانی روبرو بوده است؛ هنگامی که جمالزاده نقدی بر کتاب «مدیر مدرسه» از جلال آلاحمد منتشر کرد، آلاحمد در جواب این نقد نوشت که از وقتی چشم به جهان گشودهام شما به خرج جیب همان معلمانی که در کتاب مدیر مدرسه دیدهاید، در کنار دریاچه «لمان» آب خنک مینوشید. آلاحمد به صراحت از جمالزاده میخواهد که دلیل رویگردانی خود از ایران را توضیح دهد.[۱۶] زینالعابدین مؤتمن (1293-1384ش) در نامهای به جمالزاده، آثار او را بهویژه آن جاهایی که پای تاریخ ایران در میان باشد، دارای نوعی گزندگی و تهمزه تلخ دانسته است که مطالعۀ آنها برای جوانانی که جویای آگاهی دربارۀ تاریخ و فرهنگ کشور خود هستند، منفیبافی زیانبخشی را بهدنبال دارد.[۱۷] همچنین برخی، رویکرد انتقادی او به فرهنگ و جامعۀ ایرانی را متأثر از مقایسه جامعه و فرهنگ ایرانی با فرهنگ و جامعۀ فرنگی دانستهاند.[۱۸] محمدعلی جمالزاده خود نیز پس از شصت سال داستاننویسی، در ارزیابی سبک و رویکرد خود، آن را ناکارآمد دانسته است.[۱۹]
جمالزاده تقریبا 90 سال از عمر 105 ساله خود را در خارج از ایران سپری کرد. او در تمام این مدت طولانی، با خاطرات خود از ایران زیست، هر روز کتاب فارسی می خواند و پیدرپی به دوستان ایرانی خود نامه مینوشت، هرچه مینوشت به زبان فارسی و معمولا دربارۀ ایران بود. خانهاش آراسته به قالی و قلمکار و قلمدان و ترمه و تافته و مسینه و برنجینههای کرمان و اصفهان و یزد بود و با همه کس از اصفهان دورۀ کودکی خود و محلۀ بیدآباد سخن میگفت، اما با همه اینها، بسیاری مسایل از دید او دور ماند و از تحولات فرهنگی بهویژه دربارۀ زنان ایرانی، خبر نداشت. ایران جمالزاده، ایران دورۀ کودکی او است و زنان ایرانی در قصههای او، همان زنان ستمکشیده و عقبمانده هستند.[۲۰]
درگذشت جمالزاده
محمدعلی جمالزاده در ۱۷ آبان ۱۳۷۶ش در یکی از خانههای سالمندان شهر ژنو، در 105 سالگی درگذشت و در قبرستان پتیساکونه ژنو دفن شد. پس از درگذشت وی، ۲۶ هزار برگ از نامهها، دستنوشتهها و عکسهای او در خانهاش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شد.[۲۱]
پانویس
- ↑ «درباره محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
- ↑ جمالزاده، یادگارهای دوره تحصیل، 1353ش، ص ۴۰۰-۴۰3.
- ↑ اخوت، برادران جمالزاده، 1379ش، ص۳۳.
- ↑ پارسینژاد، نقد و تحلیل و گزیدۀ داستانهای سیدمحمدعلی جمالزاده، 1381ش، ص45.
- ↑ جمالزاده، خاطرات، 1378ش، ص۳۶-۳۷.
- ↑ «درباره محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
- ↑ جمالزاده، خاطرات، 1378ش، ص39.
- ↑ رحيميان، ادوار نثر فارسی، 1380ش، ص81.
- ↑ آرینپور، از صبا تا نیما، 1387ش، ص281.
- ↑ اخوت، برادران جمالزاده، 1379ش، ص۳۲.
- ↑ بالایی، سرچشمههای داستان کوتاه فارسی، 1366ش، ص۱۴۵-۱۴۶.
- ↑ «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا.
- ↑ «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا.
- ↑ «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا.
- ↑ «محمدعلی جمالزاده کیست؟»، وبسایت کتابانه.
- ↑ دستغیب، نقد آثار محمدعلی جمالزاده، 1365ش، ص24.
- ↑ میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، 1381ش، ص۳۷۵.
- ↑ میرعابدینی، شهروند شهرهای داستانی، 1396ش، ص124.
- ↑ جمالزاده، قصه ما به سر رسید، 1379ش، ص21.
- ↑ نصر اصفهانی و میرزایی، «نقد و بررسی دیدگاههای جمالزاده دربارۀ زنان ایرانی»، 1388ش، ص118.
- ↑ «درباره محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
منابع
- آرینپور، یحیى، از صبا تا نیما، تهران، زوار، ۱۳۸۷ش.
- اخوت، احمد، برادران جمالزاده، اصفهان، راوی، به تحقیق رضا مختاری، دفتر دوم و سوم، ۱۳۷۹ش.
- بالایی، کریستف و میشل، کوییپرس، سرچشمههای داستان کوتاه فارسی، ترجمه احمد کریمی حکاک، تهران، انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران، معین، ۱۳۶۶ش.
- پارسینژاد، کامران، نقد و تحلیل و گزیدۀ داستانهای سیدمحمدعلی جمالزاده، تهران، روزگار، 1381ش.
- جمالزاده، محمدعلی، خاطرات، تهران، علم، ۱۳۷۸ش.
- جمالزاده، محمدعلی، قصه ما به سر رسید، تهران، مهارت، 1379ش.
- جمالزاده، محمدعلی، یادگارهای دوره تحصیل، راهنمای کتاب، تهران، س۱۷، شماره ۴، ۵، ۶، ۱۳۵۳ش.
- «درباره محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ بارگذاری: 17 آبان 1398ش.
- دستغیب، عبدالعلی، نقد آثار محمدعلی جمالزاده، تهران، چاپار، 1365ش.
- رحيميان، هرمز، ادوار نثر فارسي، تهران، سمت، 1380ش.
- «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا، تاریخ بارگذاری: 23 دی 1399ش.
- «محمدعلی جمالزاده کیست؟»، وبسایت کتابانه، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
- میرانصاری، علی، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1381ش.
- میرعابدینی، حسن، شهروند شهرهای داستانی، تهران، چشمه، 1396ش.
- نصر اصفهانی، محمدرضا و میرزایی، طاهره، «نقد و بررسی دیدگاههای جمالزاده دربارۀ زنان ایرانی»، فصلنامه پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی، سال 45، شماره 4، زمستان 1388ش.