میرسید علی ولی
میرسیدعلی ولی؛ جدّ سادات در شمال افغانستان.
ابوالبرکات میرسیدعلی ولی، فرزند جلالالدین حسین بخارایی جد بزرگ سادات منطقۀ بلخاب در ولایت (استان) سرپل افغانستان و برخی دیگر از سادات ساکن در شمال این کشور است.
زندگینامه
برخی مورخان، تاریخ تولد میرسیدعلی را سال 790ق و محل تولد او را بخارا عنوان کردهاند. نسب او با چندین واسطه از طریق سیداحمد سکین و سیدجعفر شاعر به زید بن علی زینالعابدین میرسد. میرسیدعلی، در بخارا ازدواج کرد و اولین فرزند او میرسیدمحمد در آن شهر به دنیا آمد. بر اساس منابع، او سه مرتبه ازدواج کرده و حاصل ازدواجهایش در مجموع، شش فرزند پسر بوده است.[۱] در برخی از قریههای بلخاب، سانچارک و دیگر مناطق شمال افغانستان مدفنهای مشهوری بهنام فرزندان، بازماندگان و یا نوادگان میرسیدعلی وجود دارد که مورد احترام عموم مردم هستند.[۲]
تحصیلات
برخی،میرسیدعلی را از عالمان بزرگ دینی میدانند در حدیکه شاهرخمیرزا (پادشاه وقت تیموریان هرات) او را بهعنوان نقیب نقبای بلخ تعیین کرد.همچنین او را اولین کسی دانستهاند که بعد از افتتاح مسجد گوهرشاد مشهد در آنجا نماز جماعت خواند. برخی از منابع نیز او را شاعر بزرگی معرفی کردهاند که اشعاری به زبان فارسی و عربی سروده و دیوان اشعاریرا به او منسوب کردهاند.[۳]
وقایع مهم زندگی
بر اساس برخی روایات،میرسیدعلی، دراوایل دورۀ جوانی خود،از بخارا به کشمیر رفتو بعد از مدتی عازم قندهار شد.از آنجا بهقصد دیدار با والدین خود بهبخارا بازگشت.پس از آنکه او پدر، مادر و همسر خود را در بخارا از دست داد، آن شهر را ترک کرده و برای دیدن پسرعموهای خود عازم هرات شد. ابوالبرکات،مدتی در هرات اقامت کرد و بهپیشنهاد شاهرخمیرزا در سال 810ق عازم بلخ و سپس وارد بلخاب شد.[۴] برخی از مورخان او را از جمله علویانیمیدانند که با فروپاشی سربداران سبزوار، در مناطق مختلف خراسان شرقی پراکنده شده و به تبلیغ و ترویج تشیع پرداخته است.[۵] میرسیدعلی در بلخاب مورد استقبال علی بن حسین جامی بلخی، حاکم منطقه قرار گرفت و در قریۀ پایزیارت درهمزار بلخاب ساکن شد. حاکم بلخاب املاکی به او بخشید و ابوالبرکات به زراعت و باغداری روی آورد. او پس از چند سال اقامت در بلخاب در سال 818ق دوباره به هرات بازگشت.[۶] میرسید علی، همچنین، در سال 851 هجری با همسر خود (دختر شاهرخ) سفری به هرات داشته که با وفات شاهرخمیرزا همزمان میشود. او بعد از وفات شاهرخ و آغاز سلطنت میرزا الغبیگ، مدتی در هرات ساکن بوده اما دوباره با همسر خود به بلخاب بازگشته است.[۷]
فعالیت تبلیغی
برخی ورود ابوالبرکات به بلخاب را برای تبلیغ تشیع دانستهاند. بر این اساس او با استقرار در منطقۀ درهمزار بلخاب، شاگردانی را به مناطق اطراف همچون قریههای لَرکِرد، پَرَوشان وقریۀ سرپل بلخاب و منطقۀ سانچارک ولایت سرپل فرستاد تا به تبلیغ این مذهب بپردازند.[۸]
وفات
میرسید علی در سال 853 هجری در همان قریۀ پای¬زیارت وفات کرده و در محل فعلی دفن شده است.[۹] از میرسیدعلی برخی اشیاء از جمله چراغ و عصای چوبی برجای مانده است.[۱۰] برخی گفتهاند از او قرآن شخصی، تسبیح، عصا، شمعدانی، دیوان اشعار و سند معافیت مالیاتی بلخاب (به فرمان شاهرخ)، بر جای مانده است که در اختیار برخی از اهالی قریه قرار دارد.[۱۱]
میرسیدعلی در باورهای مردمی
به باور مردم محل، زیارت میرسید¬علی موجبشفای بیماران وبرآوردن حاجاتشده و بهخصوص در درمان افراد «تَرس¬دار» (جنزده) مجرب است. اگر فرد ترس¬دار شبی در «تاریکخانه» میر¬سید¬علی بخوابد، به باور مردم شفای او حتمی است. این باور مردمی، در اشعار شاعران محلی نیز راه یافته است:
- زیارت میکنم اول ولی را
- دوم پیر قوی گندم علی را
- زیارت میکنم هر جا مزاری
- به سرخ الوان آقای میرسید علی را[۱۲]
مردم بلخاب برای میرسیدعلی کرامات بسیاری قائل هستند. برخی از کرامات میرسیدعلی در کتاب «چهرۀ درخشان قمر بنیهاشم» و «کرامات سادات» آمده است.[۱۳]
آرامگاه
مدفن میرسیدعلی، از مشهورترین و مهمترین مکانهای مذهبی در شمال افغانستان است. بارگاه او مورد توجه مردم شیعه و سنی ولایات همجوارو بهخصوصمردم ولایات شمال افغانستان قرار دارد. در ایام خاص سال، مسافرانی از ولایات اطراف به آنجا میآیند. متولی مزار، برخی از سادات ساکن در پای¬زیارت هستند که خود را فرزندان او میخوانند. آخرین مرتبه،بارگاه میرسیدعلی در سال 1354ش بهدستور محمدیاسین (بخشداروقت بلخاب) بازسازی شده است.[۱۴]
پانویس
- ↑ رحمانی، تاریخ علمای بلخ، ج2، 1386ش، ص178، 179 و 182.
- ↑ میرحسینی، سانچارک در بستر زمان ج1، 1388ش، ص316-317 و 320.
- ↑ رحمانی، تاریخ علمای بلخ، ج2، 1386ش، ص178 و 182.
- ↑ رحمانی، تاریخ علمای بلخ، ج2، 1386ش، ص178 و 182.
- ↑ یزدانی، پژوهشی در تاریخ هزارهها، 1390ش، ص78-79
- ↑ رحمانی، تاریخ علمای بلخ ج2، 1386ش، ص178-179
- ↑ رحمانی، تاریخ علمای بلخ ج21386ش، ص178-179
- ↑ رحمانی، تاریخ علمای بلخ ج2، 1386ش، ص178-179.
- ↑ رحمانی، تاریخ علمای بلخ ج2، 1386ش، ص180.
- ↑ یزدانی، پژوهشی در تاریخ هزارهها،1390، ص78-79.
- ↑ یزدانی، پژوهشی در تاریخ هزارهها،1390 واحمدینژاد، سیمای بلخاب، 1396، ص117. ص78-79.
- ↑ غوری، «باورهای عامیانه مردم غور»، سایت جام غور.
- ↑ خلخالی، چهره درخشان قمر بنی هاشم ج چهارم، 1386ش، ص363. باقریانموحد،کرامات سادات، 1379ش، ص39.
- ↑ احمدینژاد، سیمای بلخاب، 1396ش، ص107.
منابع
- احمدینژاد، سید حسن،سیمای بلخاب، قم، مجمع الذخائر اسلامی، 1396ش.
- باقریانموحد، سیدعلی،کرامات سادات،قم، فکرآوران، 1379ش.
- ربانیخلخالی، علی،چهره درخشان قمر بنی هاشم، قم، مکتب الحسین،1386ش.
- رحمانی ولوی، مهدی،تاریخ علمای بلخ، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامیآستان قدس رضوی، 1386ش.
- رهیاب (بلخی)، سید حسین، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، کابل، صبح امید، 1398ش.
- غوری، خیرالاحد، «باورهای عامیانه مردم غور»، وبسایت جام غور، تاریخ انتشار: 30 دسامبر 2014م.
- میرحسینی، سید علینقی، سانچارک در بستر زمان، قم، اشراق، 1388ش.
- یزدانی، حاج کاظم، پژوهشی در تاریخ هزارهها، تهران، عرفان. 1390ش.