هوش (روستا)
هوش؛ روستایی بزرگ و دیدنی در شمال افغانستان.
هُوش (اوش) از روستاهای مهم و قدیمی در ولسوالی (شهرستان) بلخاب ولایت (استان) سرپل است.
نامگذاری
برخی معتقدند «هوش» در اصل «اوش» است. کلمه اوش از «اُوشو زرتشت» گرفته شده است. بر این اساس، اوش زادگاه، محل ولادت و رسالت پیامبر اوستایی «زرتشت» است که حدود 2000 سال قبل از میلاد در کنار رود بلخاب متولد شده و در بلخ به قتل رسیده است. برخی معتقدند که نام هوش به مفهوم رایج کلمه در زبان فارسی (توانایی ذهنی، تفکر، خرد، درایت و تدبیر) به کار رفته است.[۱]
موقعیت جغرافیایی
هوش در شرق روستای خالر، در غرب روستای پروشان، در شمال کوه شُکری و در جنوب کوه حقیر منطقۀ باجگاه واقع شده است. طول هوش حدود 10 کیلومتر و عرض آن در حدود دو کیلومتر است. فاصلۀ این قریه از بازار ترخوج (مرکز بلخاب)، حدود 8 کیلومتر است.[۲]
جمعیتشناسی
جمعیت هوش حدود 800 خانوار است. بخش عمدهای از جمعیت هوش در روستا زندگی میکنند و تعدادی (حدود 200 خانوار) در خارج از محل، سکونت دارند. جمعیت هوش، ترکیبی از قوم «وَلَه» و سادات است. قوم وله گروهی ترکتبار و ترکمن بودهاند که در دورۀ غزنوی به بلخاب پناه میآورند. تا قبل از سال 1357ش، زنان و مردان در این مناطق از لباس ترکمنی استفاده میکردند. برخی، آنها را از جمعیت هزارۀ بومی کشور میدانند. ساکنان هوش از نظر طایفهای به سه دسته تقسیم میشوند:
- تول مَکّه حدود 250 خانوار؛
- تول زَنگال حدود 300 خانوار؛
- سادات حدود 60 تا 70 خانوار.[۳]
محلّهها
محلّههای هوش بهترتیب عبارتند از:
- خَمِکوه در غرب قریه با حدود 25 خانوار از طایفۀ زنگال؛
- تَۀِکوچه با حدود 40 خانوار از طایفه زنگال؛
- دِۀِمیانه با حدود 40 خانوار از طایفۀ زنگال؛
- پیشمنبر با حدود 40 خانوار؛
- سَرِلر یا خوکزده با حدود 40 خانوار از طایفۀ زنگال؛
- بینیپوزه یا زردی هوش با 30 خانوار از طایفۀ زنگال؛
- خمانار با حدود 20 خانوار از طایفۀ زنگال؛
- خماشرف با حدود 40 خانوار؛
- دِلتَوَگ؛
- درۀ بیدگ؛
- چهارمغز دمراه؛
- گُلدَرَّه؛
- درۀ سه خرس؛
- خم سیاهخاک (جاروفزار) با حدود 30 خانوار؛
- کَتَهخَرَه با حدود 30 خانوار؛
- شادمَنگ با حدود 25 خانوار؛
- نَوباغ.[۴]
فرهنگ و معارف
اولین مکتب دولتی هوش در سال 1354ش تأسیس شد. این مکتب تا ماه حمل (فروردین) سال 1358ش فعال بود. مکاتب فعلی هوش در دهۀ هشتاد شمسی فعال شده است. این روستا یک لیسه (دبیرستان) و یک مکتب دخترانه بهنام میرسیدنسیم دارد. حدود 450 متعلم ذکور و حدود 120 متعلم اناث در مکاتب هوش درس میخوانند.[۵]
مراکز دینی
در هوش بیش از پنج مسجد بزرگ و کوچک و یک منبر (حسینیه) بزرگ فعال است. منبر قدیم هوش حدود سال 1300ش با سرپرستی مرحوم حاجی دهنه (از علمای بلخاب) و همت مردم هوش ساخته شده و در سال 1394ش مرمت شد. بارگاه میرسیدنسیم از دیگر مراکز دینی در قریه است. میرسیدنسیم هوش، نوۀ میرسیدعلی (جد سادات بلخاب) به شمار میرود. تاریخ بنای اولیۀ بارگاه میرسیدنسیم مشخص نیست. در این اواخر بههمت مردم محل مرقد او بازسازی شده است. مردم هوش و برخی از مناطق نزدیک، اموات خود را در آن محل دفن میکنند.[۶]
اقتصاد
عموم مردم هوش به زراعت و باغداری اشتغال دارند. برخی از انواع حبوبات در روستا به دست میآید. برخی از انواع دانههای روغنی و بعضی از سبزیجات نیز در هوش کشت میشود. باغداری در هوش اهمیت زیادی داشته و در سالهای اخیر رونق گرفته است. بسیاری از مردم هوش زمینهای خود را تبدیل به باغ کرده و درخت کاشتهاند. در این منطقه پرورش گیاه دارویی انگوزه رونق دارد. پرورش زنبور عسل، مرغداری و برخی دیگر از مشاغل جدید در هوش متداول شده است. دو آسیاب آبی در قسمت کِلکَوَه فعال است. هوش با وجود جمعیت زیاد، بازار منظمی ندارد.[۷]
دشتها
دشت کِلکَوَه منطقۀ وسیعی است که بین هوش و روستای پَرَوشان قرار دارد. عرض کلکوه حدود 3 کیلومتر و طول آن حدود 4 کیلومتر است. در این دشت تعدادی از مردم خانه ساختهاند. دشت تُوغَی در بین هوش و روستای تُوغَی پایین قرار دارد. این دشت در اصل متعلق به توغی است اما مردم هوش هم از آن استفاده میکنند. دشت توغی محل مناسبی برای تفریح و بازی است. در قدیم از این محل برای بزکشی استفاده میشد. طول دشت توغی حدود 1400 متر و عرض آن حدود 1000 متر است. بخش هایبلند آن قُورُوغ (چمنزار) است و بخشهای پایین آن قابل استفاده نیست.[۸]
ناهمواریها
در هوش، کوههای زیادی وجود دارد از جمله قطارجَر، گَندهرَو زار، کَتَه نَو، نیشادی، پیتو روکان، زردپیتو، اسبپرتو، چکهزار، پیاززار، پستهزار، چُقُورَک، ایلرَمَه، زیر گلو، پشت چَمبَر، زرد اَمبُورد و حصارک. در این کوهها انواع گیاهان و درختان کوهی وجود دارد. مهمترین کوه هوش، کوه رَگ است که در سمت شمال روستا (سمت خالر و محلۀ خمکوه) واقع شده است.[۹]
منابع آبی
بخشی از چشمههای هوش در کوه رگ قرار دارد. غولغولک، چشمه پایکیج، چشمه شرشر، چشمه تغایمراد، پایکیج، رویکیج و تالهکلان، آب مصرفی هوش را تأمین میکنند. سه چشمۀ پای کوه، چشمۀ مسجدک و چشمۀ یخک به تگاب هوش میریزد. چشمۀ شرشر بخش عمده آب زراعی هوش را تأمین میکند. چشمۀ گاومرده، آب شرب ییلاقنشینان را تأمین میکند. چشمۀ پای¬تَوَه هم حدود 2 اینچ آب دارد. چشمۀ تَگَاب هوش بهنام هوشمند، در نزدیک سرک عمومی (واقع در تۀلر) قرار دارد.[۱۰]
آثار تاریخی
هوش بهدلیل قدمت تاریخی، دارای آثار زیادی است. غار مشهور هوش در گلدره روی لُور قرار دارد. این غار شامل سه طبقه است. بلندی این غار، از روی زمین تا ورودی غار حدود سه متر است. مساحت محوطۀ طبقۀ اول حدود سه متر در سه متر است. در طبقۀ اول راهرویی برای ورود به طبقۀ دوم وجود دارد. یک راهروی تنگ و باریک به اندازۀ ورود یک نفر نیز از طبقۀ دوم به طبقۀ سوم راه دارد. محوطۀ طبقۀ سوم از اول و دوم بزرگتر بوده و به نظر میرسد این غار سکونتگاه انسانهای اولیه بوده و بعدها نیز به طرق مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. در هوش پَتنُوس (سینی) قدیمی، کاسۀ قدیمی، مهرههای مختلف، اشیاء فلزی با اشکال مختلف و انواع کوزه بهدست آمده است.[۱۱]
پوشش گیاهی
در هوش گیاهان مختلفی وجود دارد. برخی از گیاهان، دارویی هستند مانند رَو، زرشک و زیره، برخی نیز مورد استفادۀ انسان هستند همچون کاسنیچ، سَمارُوق و پُودِینَه، گروهی دیگر نیز مورد استفادۀ حیوانات قرار دارند مثل کَمای، شترخار و بَلدَرغان. برخی گیاهان در هوش، کوهی هستند که مصرف خاصی ندارند اما بهعنوان هیزم (سوخت) استفاده میشوند مانند غُوزبَه، مسواک و بُوتَه و برخی گیاهان نیز جادویی هستند همچون اسپند، بَنگدیوانه و بَدرَه.[۱۲]
باورهای مردمی
در قسمت شرقی کتهولنگ هوش، جایی بهنام بند دُلدُل وجود دارد. در آنجا سنگی است که در آن، نقشی به شکل سُم اسب دیده میشود. برخی، آن نقشها را به سم اسب حضرت علی، منتسب کردهاند. همچنین در قسمت غربی هوش، یک دره بهنام پَیزَک است که با انواع درختان خار و سنجد کوهی پوشیده شده است. مردم معتقدند که در داخل دره، غاری پر از گنج وجود دارد و اژدهایی بالای آن خوابیده است. آن اژدها گاهی برای خوردن آب، به دریای کَبُود (رود بلخاب) میرود. در محدودۀ آن دره، سروصدای زیادی از بین درختان شنیده میشود. سالانه مارهای بزرگی از این محل، وارد هوش و روستای خالر میشوند. یکبار ماری در خم سیاهخاک دیده شد که سه نفر نمیتوانستند آن را بلند کنند.[۱۳]
شهدا
شهید ملاصفدر فرزند علیبخش بعد از قیام مردم بلخاب علیه حکومت کمونیستی در سال 1358ش در جنگ مقابل نیروهای دولتی به شهادت رسید. نیروهای دولتی او را دستگیر کرده و با بدن او بزکشی کردند. از دیگر شهدای این منطقه، شهید غلامحسن فرزند غلامحسین است که در سال 1359ش در سانچارک به شهادت رسید.[۱۴]
مشاهیر
مشهورترین شخصیت هوش مولوی مهدی مجاهد است. او در اواخر حکومت اشرف غنی به طالبان پیوست اما در سال 1401ش با طالبان درگیر و از منطقه متواری شد.[۱۵]
پانویس
- ↑ فرنبغ دادگی، بندهش ایرانی ج 1 و 4، 1385ش. 24/ 15، رضی، هاشم، وندیداد، 1381ش. فرگرد 19/11 و 4،رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش.، ص661.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش.، ص661.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش.، ص663-664.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش.، ص666-669.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش، ص670.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش، ص671.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش، ص672.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش، ص673.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش، ص674.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش، ص676.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش، ص677.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش، ص678.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش، ص678.
- ↑ رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1398ش، ص679.
- ↑ حسینی، «همه چیز دربارۀ بلخاب و مولوی مهدی مجاهد»، شهرآرا نیوز افغانستان.
منابع
- حسینی، محمدزمان، «همه چیز دربارۀ بلخاب و مولوی مهدی مجاهد»، شهرآرا نیوز افغانستان، تاریخ بارگذاری: 9 تیر ماه 1401ش.
- رضی، هاشم، وندیداد، تهران، بهجت، 1381ش.
- رهیاب (بلخی)، سید حسین، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، کابل، صبح امید، 1398ش.
- فرنبغ دادگی، بندهش ایرانی، ترجمه مهرداد بهار، تهران، فکر روز، 1385ش.