پرش به محتوا

حضرت محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ مارس ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<big>'''حضرت محمد'''</big>، آخرین پیامبر خدا و بنیان‌گذار آئین اسلام.
<big>'''حضرت محمد'''</big>، آخرین پیامبر خدا و بنیان‌گذار آئین اسلام.


محمد (صلی الله علیه و آله) در سال 570 میلادی (عام الفیل، سالی که ابرهه برای ویرانی کعبه، لشکرکشی کرد) به دنیا آمد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، 1384ش، ص148</ref> پدرش، عبدالله در حالی که هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود،  درگذشت. مادرش، آمنه را نیز در حالی که پنج سال بیشتر نداشت، از دست داد. سرپرستی محمد را  پدربزرگش، عبدالمطلب و پس از مرگ وی، عمویش، ابوطالب به‌عهده گرفتند. از نوجوانی تا رسالت، به شبانی و سپس تجارت اشتغال داشت. پیش از رسالت، یک‌بار در دوازده سالگی با عمویش و بار دیگر در 25 سالگی به‌عنوان عامل تجارت برای کاروان تجاری خدیجه به شام رفت. پس از رسالت هم برای انجام وظایف خطیر پیامبری، به طائف، خیبر و تبوک سفر کرد. اما هرگز در طول زندگی خود، از حجاز خارج نشد. در 30 سالگی کفالت پسرعموی‌اش علی را که دو سال بیشتر نداشت، به‌عهده گرفت. و تا هنگام مبعوث شدن به رسالت، یعنی طی ده سال علی انیس خلوت‌های محمد و شاهد تحولات روحی و درونی او بود.<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص241-244.</ref> هیچگاه شرک نورزید و بت نپرستید. امّی بود<ref>سوره أعراف، آیه 157 و 158 ؛ سوره جمعه، آیه 2.</ref> و کتابت و خواندن نمی‌دانست،<ref> سوره عنکبوت، آیه 48.</ref> در مجالس عیش و نوش دیده نشد و به صداقت، امانت، عقل، درایت و فطانت مشهور بود.<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص238.</ref>  
محمد (صلی الله علیه و آله) در سال 570 میلادی (عام الفیل، سالی که ابرهه برای ویرانی کعبه، لشکرکشی کرد) به دنیا آمد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، 1384ش، ص148</ref> پدرش، عبدالله در حالی که هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود،  درگذشت. مادرش، [[آمنه]] را نیز در حالی که پنج سال بیشتر نداشت، از دست داد. سرپرستی محمد را  پدربزرگش، عبدالمطلب و پس از مرگ وی، عمویش، ابوطالب به‌عهده گرفتند. از نوجوانی تا رسالت، به شبانی و سپس تجارت اشتغال داشت. پیش از رسالت، یک‌بار در دوازده سالگی با عمویش و بار دیگر در 25 سالگی به‌عنوان عامل تجارت برای کاروان تجاری خدیجه به شام رفت. پس از رسالت هم برای انجام وظایف خطیر پیامبری، به طائف، خیبر و تبوک سفر کرد. اما هرگز در طول زندگی خود، از حجاز خارج نشد. در 30 سالگی کفالت پسرعموی‌اش علی را که دو سال بیشتر نداشت، به‌عهده گرفت. و تا هنگام مبعوث شدن به رسالت، یعنی طی ده سال علی انیس خلوت‌های محمد و شاهد تحولات روحی و درونی او بود.<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص241-244.</ref> هیچگاه شرک نورزید و بت نپرستید. امّی بود<ref>سوره أعراف، آیه 157 و 158 ؛ سوره جمعه، آیه 2.</ref> و کتابت و خواندن نمی‌دانست،<ref> سوره عنکبوت، آیه 48.</ref> در مجالس عیش و نوش دیده نشد و به صداقت، امانت، عقل، درایت و فطانت مشهور بود.<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص238.</ref>  
==پیشینه دینی ==
==پیشینه دینی ==
محمد (صلی الله علیه و آله)، یکتاپرست و پیرو آئین حنیف بوده است.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص250.</ref>
محمد (صلی الله علیه و آله)، یکتاپرست و پیرو آئین حنیف بوده است.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص250.</ref>
خط ۹: خط ۹:


==ویژگی‌های اخلاقی ==
==ویژگی‌های اخلاقی ==
محمد (صلی الله علیه و آله) اوقات خود را به سه بخش تقسیم می‌کرد، بخشی برای عبادت خداوند، بخشی برای خانواده و بخشی برای خود که آن را نیز بین مردم تقسیم می‌نمود.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص260.</ref>  رسیدگی به احوال نیازمندان و رفع نیاز مستمندان، انس با مردم و احوال‌پرسی از آنان، بزرگ‌داشت بزرگان قبایل و انتصاب آنان به عنوان والیان ولایات، پای‌بندی به قاعده تشویق و تحسین ـ تقبیح و تحذیر، میانه‌روی در امور و پرهیز از افراط و تفریط،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص19.</ref> گذشتن از حقوق شخصی خود و پافشاری بر حقوق اجتماعی و حدود الهی،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص20، 24، 30، 38، 43 و 48.</ref> نرمش در امور شخصی و صلابت در مسائل اصولی،<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص206 و 208.</ref>  خاکساری و تواضع و قائل نشدن جایگاه ویژه برای خود،<ref>قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54.</ref> همگان را به یک چشم دیدن و تفاوت قائل نشدن،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص20.</ref> آرام سخن ‌گفتن، آبروی کسی را نبردن و لغزش دیگران را بازگو نکردن،<ref> قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص55.</ref> خوش‌رو و خوش‌اخلاق بودن و بدزبان و خشن و عیبجو و چاپلوس نبودن،<ref> قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54 و 60.</ref> پرهیز از جدال و مراء و پرحرفی و اجتناب از بیان مطالب بی‌فایده،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص21 و 46.</ref> کسی را سرزنش نکردن و لغزش و عیب دیگران را رصد و دنبال ننمودن،<ref>قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54 و 55.</ref> سخن کسی را در صورتی که از حد انصاف تجاوز نکند، تا پایان یافتن آن قطع نکردن، شکیبایی بر ناملایمات و بی‌نزاکتی‌ها، انجام امور فردی و شخصی خود و محول نکردن آن به دیگران، دیرخشم بودن و زود خوشنود شدن، همواره آراسته بودن و اهتمام به امر نظافت، سودمندترین مردم نسبت به آنان،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص21ـ34.</ref> سبقت در سلام دادن نسبت به کوچک و بزرگ با تأسی به دستور قرآن،<ref>سوره نساء، آیه 86.</ref> پاسخ سلام را کامل‌تر دادن،<ref>قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص64.</ref> نگاه یکسان به دیگران هنگام صحبت کردن،<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص259.</ref> شوخی و مطایبه با مردم و فراهم آوردن انبساط خاطر آنان،  مواجهه کلامی به میزان عقل و فهم و درک مخاطب، راستگویی و امانتداری،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص37ـ44.</ref> دشنام ندادن،<ref> قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص60.</ref> همواره متبسم بودن،<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص260.</ref> متین، مردم‌دار و مهمان‌نواز، یاری‌رسان به ضعفا و اهل صله رحم بود و در میان قریش به «امین» مشهور بود.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص249.</ref>  شعار محمد (صلی الله علیه و آله) این بود که من برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شده‌ام.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص249 و 258.</ref>
محمد (صلی الله علیه و آله) اوقات خود را به سه بخش تقسیم می‌کرد، بخشی برای عبادت خداوند، بخشی برای [[خانواده]] و بخشی برای خود که آن را نیز بین مردم تقسیم می‌نمود.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص260.</ref>  رسیدگی به احوال نیازمندان و رفع نیاز مستمندان، انس با مردم و احوال‌پرسی از آنان، بزرگ‌داشت بزرگان قبایل و انتصاب آنان به عنوان والیان ولایات، پای‌بندی به قاعده تشویق و تحسین ـ تقبیح و تحذیر، میانه‌روی در امور و پرهیز از افراط و تفریط،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص19.</ref> گذشتن از حقوق شخصی خود و پافشاری بر حقوق اجتماعی و حدود الهی،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص20، 24، 30، 38، 43 و 48.</ref> نرمش در امور شخصی و صلابت در مسائل اصولی،<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص206 و 208.</ref>  خاکساری و تواضع و قائل نشدن جایگاه ویژه برای خود،<ref>قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54.</ref> همگان را به یک چشم دیدن و تفاوت قائل نشدن،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص20.</ref> آرام سخن ‌گفتن، آبروی کسی را نبردن و لغزش دیگران را بازگو نکردن،<ref> قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص55.</ref> خوش‌رو و خوش‌اخلاق بودن و بدزبان و خشن و عیبجو و چاپلوس نبودن،<ref> قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54 و 60.</ref> پرهیز از جدال و مراء و پرحرفی و اجتناب از بیان مطالب بی‌فایده،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص21 و 46.</ref> کسی را سرزنش نکردن و لغزش و عیب دیگران را رصد و دنبال ننمودن،<ref>قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص54 و 55.</ref> سخن کسی را در صورتی که از حد انصاف تجاوز نکند، تا پایان یافتن آن قطع نکردن، شکیبایی بر ناملایمات و بی‌نزاکتی‌ها، انجام امور فردی و شخصی خود و محول نکردن آن به دیگران، دیرخشم بودن و زود خوشنود شدن، همواره آراسته بودن و اهتمام به امر نظافت، سودمندترین مردم نسبت به آنان،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص21ـ34.</ref> سبقت در سلام دادن نسبت به کوچک و بزرگ با تأسی به دستور قرآن،<ref>سوره نساء، آیه 86.</ref> پاسخ سلام را کامل‌تر دادن،<ref>قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص64.</ref> نگاه یکسان به دیگران هنگام صحبت کردن،<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص259.</ref> شوخی و مطایبه با مردم و فراهم آوردن انبساط خاطر آنان،  مواجهه کلامی به میزان عقل و فهم و درک مخاطب، راستگویی و امانتداری،<ref>طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص37ـ44.</ref> دشنام ندادن،<ref> قمی، منتهی الآمال، 1371ش، ج1، ص60.</ref> همواره متبسم بودن،<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص260.</ref> متین، مردم‌دار و مهمان‌نواز، یاری‌رسان به ضعفا و اهل صله رحم بود و در میان قریش به «امین» مشهور بود.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص249.</ref>  شعار محمد (صلی الله علیه و آله) این بود که من برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شده‌ام.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص249 و 258.</ref>


==زندگی خانوادگی==
==زندگی خانوادگی==
=== همسران ===
=== همسران ===
محمد خوشروترین مردم و نیکورفتارترین فرد با همسران خود در بین مسلمانان بود. اوقات خود را حتی هنگام بیماری، عادلانه بین همسرانش تقسیم می‌کرد. صبحگاهان از یکایک همسران خود احوالپرسی می‌نمود. با همسرانش بازی و ملاعبه می‌کرد و آن را سنت و مستحب می‌دانست.<ref> طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص83ـ84.</ref>  آنها را با عناوین زیبا صدا می‌کرد.<ref> [https://www.porseman.com/article/%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85(%D8%B5)-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF/168683 «رفتار پیامبر اسلام با همسران خود»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان.]</ref> در کارهای خانه به همسرانش یاری می‌رساند<ref> نیشابوری، مسلم، الجامع الصحیح، 1426ق، ج1، ص875 ؛ قمی، عباس، کحل البصر فی سیره سید البشر، 1429ق، ص102.</ref> و از زحمات و خصال پسندیده آنان قدردانی<ref> [https://www.porseman.com/article/%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85(%D8%B5)-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF/168683 «رفتار پیامبر اسلام با همسران خود»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان.]</ref> و در صورت لزوم، از آنها عذرخواهی می‌کرد.<ref> متقی هندی، کنزالعمال، 1401ق، ج7، ص129.</ref> با آنان مهربان<ref> «رفتار با همسر در سیره نبوی»، در ویکی فقه.</ref> و همدل بود<ref> طبرسی، رضی‌الدین، مکارم الأخلاق، بی‌تا، ص26.</ref> و به آنها هدیه می‌داد.<ref> فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ش، ج6، ص248.</ref> رفتار او در خانواده نسخه جامع و کاملی از آموزه‌های قرآن بود.<ref> «رفتار با همسر در سیره نبوی»، در ویکی فقه.</ref>
محمد خوشروترین مردم و نیکورفتارترین فرد با همسران خود در بین [[مسلمانان]] بود. اوقات خود را حتی هنگام بیماری، عادلانه بین همسرانش تقسیم می‌کرد. صبحگاهان از یکایک همسران خود [[احوالپرسی]] می‌نمود. با همسرانش بازی و ملاعبه می‌کرد و آن را سنت و مستحب می‌دانست.<ref> طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص83ـ84.</ref>  آنها را با عناوین زیبا صدا می‌کرد.<ref> [https://www.porseman.com/article/%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85(%D8%B5)-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF/168683 «رفتار پیامبر اسلام با همسران خود»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان.]</ref> در کارهای خانه به همسرانش یاری می‌رساند<ref> نیشابوری، مسلم، الجامع الصحیح، 1426ق، ج1، ص875 ؛ قمی، عباس، کحل البصر فی سیره سید البشر، 1429ق، ص102.</ref> و از زحمات و خصال پسندیده آنان قدردانی<ref> [https://www.porseman.com/article/%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D9%8A%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85(%D8%B5)-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%AF/168683 «رفتار پیامبر اسلام با همسران خود»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان.]</ref> و در صورت لزوم، از آنها عذرخواهی می‌کرد.<ref> متقی هندی، کنزالعمال، 1401ق، ج7، ص129.</ref> با آنان مهربان<ref> «رفتار با همسر در سیره نبوی»، در ویکی فقه.</ref> و همدل بود<ref> طبرسی، رضی‌الدین، مکارم الأخلاق، بی‌تا، ص26.</ref> و به آنها هدیه می‌داد.<ref> فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ش، ج6، ص248.</ref> رفتار او در خانواده نسخه جامع و کاملی از آموزه‌های قرآن بود.<ref> «رفتار با همسر در سیره نبوی»، در ویکی فقه.</ref>


===فرزندان===
===فرزندان===
پیامبر خدا، یکی از وظایف پدران را نام نیکو نهادن بر [[فرزند]] می‌دانست و خود نیز نام‌های زیبنده می‌گذاشت و آنها را با القاب زشت صدا نمی‌کرد.  از سر لطف و رأفت و مهربانی دست نوازش بر سر فرزندانش  می‌کشید. کام فرزندان خود را با تنقلات و چیزهای شیرین (خرما) شیرین می‌کرد.<ref> طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص85ـ86.</ref>  به کودکان و فرزندانش سلام می‌داد<ref> حر عاملی، وسایل الشیعه، 1361ش، ج3، ص209.</ref> و با آنها بازی می‌کرد. به آنها هدیه می‌داد و از روی عشق و علاقه آنها را می‌بوسید. عدالت را در حق آنها رعایت می‌کرد و با آنها مدارا می‌نمود.<ref> «رفتار پیامبر با فرزندان»، در ویکی فقه.</ref>
پیامبر خدا، یکی از وظایف پدران را نام نیکو نهادن بر [[فرزند]] می‌دانست و خود نیز نام‌های زیبنده می‌گذاشت و آنها را با القاب زشت صدا نمی‌کرد.  از سر لطف و رأفت و مهربانی دست نوازش بر سر فرزندانش  می‌کشید. کام فرزندان خود را با تنقلات و چیزهای شیرین (خرما) شیرین می‌کرد.<ref> طباطبایی، سنن النبی، 1385ش، ص85ـ86.</ref>  به کودکان و فرزندانش سلام می‌داد<ref> حر عاملی، وسایل الشیعه، 1361ش، ج3، ص209.</ref> و با آنها [[بازی]] می‌کرد. به آنها هدیه می‌داد و از روی عشق و علاقه آنها را می‌بوسید. عدالت را در حق آنها رعایت می‌کرد و با آنها مدارا می‌نمود.<ref> «رفتار پیامبر با فرزندان»، در ویکی فقه.</ref>


==ویژگی‌های مربوط به پیامبری==
==ویژگی‌های مربوط به پیامبری==
محمد (صلی الله علیه و آله) در راه تبلیغ رسالت، پایدار بود<ref> سوره‌های آل‌عمران، آیه 186؛ لقمان، آیه 17؛ شوری، آیه 43؛ أحقاف، آیه 35.</ref> و بر آرمان وحی پایمردی می‌کرد؛<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص246.</ref> از دروغ‌پراکنی و نارواگویی برای نیل به حق پرهیز می‌کرد؛<ref> سوره حاقه، آیه 44-46 ؛ سوره تحریم، آیه 1.</ref>  از خرافه‌گرایی به‌دور بود<ref> مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص121.</ref> و در دعوت به اسلام و تبلیغ [[دین]]، به خشونت نگرایید.<ref> سوره نحل، آیه 125؛ مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص214.</ref>  به آزادی فکر و عقیده و ایمان، باور داشت و کارکرد دین را در رفع موانع آزادی‌های فکری و اجتماعی می‌دید.<ref> مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص221.</ref>
محمد (صلی الله علیه و آله) در راه تبلیغ رسالت، پایدار بود<ref> سوره‌های آل‌عمران، آیه 186؛ لقمان، آیه 17؛ شوری، آیه 43؛ أحقاف، آیه 35.</ref> و بر آرمان وحی پایمردی می‌کرد؛<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص246.</ref> از دروغ‌پراکنی و نارواگویی برای نیل به حق پرهیز می‌کرد؛<ref> سوره حاقه، آیه 44-46 ؛ سوره تحریم، آیه 1.</ref>  از خرافه‌گرایی به‌دور بود<ref> مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص121.</ref> و در دعوت به [[اسلام]] و تبلیغ [[دین]]، به خشونت نگرایید.<ref> سوره نحل، آیه 125؛ مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص214.</ref>  به آزادی فکر و عقیده و ایمان، باور داشت و کارکرد دین را در رفع موانع آزادی‌های فکری و اجتماعی می‌دید.<ref> مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص221.</ref>


==اقدامات اجتماعی ==
==اقدامات اجتماعی ==
پیامبر خدا هنگام ورود به یثرب (مدینة النبی) اقدامات اجتماعی گوناگونی را برای سامان جامعه، انجام داد:
پیامبر خدا هنگام ورود به یثرب (مدینة النبی) اقدامات اجتماعی گوناگونی را برای سامان جامعه، انجام داد:
* بنای مسجد با کارکرد فرهنگی، عبادی و سیاسی، هنگام ورود به مدینه.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص430-431.</ref>  
* بنای [[مسجد]] با کارکرد فرهنگی، عبادی و سیاسی، هنگام ورود به مدینه.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص430-431.</ref>  
* برقراری پیمان برادری بین مسلمانان؛ به دستور خداوند<ref> سوره حجرات، آیه 10.</ref> و در راستای حمایت از مهاجران بی‌سرپناه.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص432-435.</ref>  
* برقراری پیمان برادری بین مسلمانان؛ به دستور خداوند<ref> سوره حجرات، آیه 10.</ref> و در راستای حمایت از مهاجران بی‌سرپناه.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص432-435.</ref>  
* تدوین قانون اساسی برای مسلمانان؛ به عنوان میثاق‌نامه عملی.<ref> سبحانی، فروغ ابدیت، 1384ش، ص449-451.</ref>  
* تدوین [[قانون اساسی]] برای مسلمانان؛ به عنوان میثاق‌نامه عملی.<ref> سبحانی، فروغ ابدیت، 1384ش، ص449-451.</ref>  
* انعقاد معاهده صلح و دوستی (پیمان عمومی) بین مسلمانان، یهودیان و مشرکان.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص438.</ref>
* انعقاد معاهده صلح و دوستی (پیمان عمومی) بین مسلمانان، یهودیان و مشرکان.<ref> جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص438.</ref>