پاییز

از ویکی‌زندگی

پاییز؛ یکی از چهار فصل اقلیم معتدل و سومین فصل از تقویم شمسی

پاییز یا خزان، سومین فصل از فصل‌های چهارگانه‌ی خورشیدی در نیم‌کره شمالی و شامل سه ماه «مهر» (میزان)، «آبان» (عقرب) و «آذر» (قوس) است. پاییز از منظر دانش نجوم، بین دو نقطه‌ی اعتدال پاییزی و انقلاب زمستانی قرار دارد. در این فصل، بسیاری از درختان، برگ‌های خود را از دست می‌دهند. در پاییز، روزها کوتاه‌تر و شب‌ها طولانی‌تر می‌شود.

پاییز را با نام‌های دیگری همچون برگ‌ریزان، تیر، تیرماه، بادبیز، بادبز و سفیدبری نیز می‌شناسند. در زبان عربی، به پاییز، «خریف» می‌گویند.[۱]

پیشینه پاییز

در بندهش، که اثری متعلق به دوران ایران باستان است، یک سال به دو فصل تابستان و زمستان تقسیم گردیده و از پاییز و بهار، سخنی به میان نیامده است.[۲] پس از آن، در ادبیات زند و پازند، از پاییز با واژه «رَسپینا» یاد شده است.[۳] در زبان پهلوی، پاییز را «پادِز» می‌گفتند.[۴] برخی، پادیز را به‌معنی جمع کردن و گردآوری دانسته‌اند و دلیل این معنا را واپسین فرصت اندوختن آذوقه، پیش از فصل زمستان بیان کرده‌اند. برخی دیگر نیز کلمه «اَیوی گامَ» در اوستا را به معنی فصل پاییز دانسته‌اند.[۵]

مسعودی در کتاب خود، به طبیعت پاییز اشاره کرده و آن را سرد و خشک و نیز سودایی دانسته است. همچنین، او، کل فصل خزان را شامل 88 روز و 17 ساعت و سه‌پنجم ساعت تا اولین دقیقه از برج جدی (دی ماه) محاسبه کرده است.[۶] خوارزمی نیز، نقطه اعتدال پاییز (برابری شب و روز) را در اول برج میزان (مهر ماه) معرفی کرده است.[۷] ابوریحان بیرونی، در کتاب خود، روز هجدهم شهریور را «خزان خاصه» و روز دوم مهر را «خزان عامه» معرفی کرده و به گفته او، خزان، نشانه‌ای برای سرد شدن هوا است.[۸]

پاییز در باور ایرانیان باستان، فصل آفرینش گیاهان و جانوران بوده است. بیرونی معتقد است که در روز شانزدهم مهر (اولین ماه از فصل خزان)، خداوند زمین را گسترانیده و ارواح را به کالبدهای بی‌جان، دمیده است. در همین روز نیز، خداوند، ماه را که بی‌فروغ و سیاه بود، جلا بخشید و به‌همین دلیل، ماه در این روز، از آفتاب، برتر است.[۹] جشن «مهرگان» در روز شانزدهم مهر نیز برآمده از این انگاره است که آفرینش و پرتوافکنی خورشید را در این روز می‌دانستند و مهر، نام دیگر خورشید است.[۱۰] از این‌رو، ایرانیان در دوره‌هایی از تاریخ، فصل پاییز را آغاز سال می‌دانستند.[۱۱] واژه‌ «سَرِذا» یا «سارِذا» در کتاب اوستا به‌معنی «سال» و «پاییز» است. همچنین در کتیبه‌های برجای‌مانده از دوران داریوش، واژه «سَردُ» به‌معنی پاییز آمده که در زبان سانسکریت نیز به‌معنی سال است و این نشانه‌ای دیگر بر شروع سال از فصل پاییز در گذشته‌های دور است.[۱۲]

جشن‌های پاییزی

ایرانیان باستان، جشن‌های بسیاری مانند مهرگان (شانزدهم مهر) و آبانگاه (بیستم آبان) در پاییز برپا می‌کردند. گرامی‌داشت مهرگان و رام‌روز (بیست و یکم مهر) از سفارش‌های زردشت است.[۱۳] رام‌روز، روزی است که فریدون بر ضحاک پیروز شد و او را در کوه دماوند به بند کشید.[۱۴] مهرگان نیز اولین ماه از سال هخامنشی بوده و جشن ویژه ایزد مهر (میترا)، جشن برداشت محصول و عید کشاورزان در آن برگزار می‌شد.

امروزه در آذربایجان شرقی، 15 روز آخر پاییز را به خانه‌تکانی می‌پردازند و خود را برای شب‌نشینی‌های زمستان، آماده می‌کنند. در بروجرد، نیمه آبان را شروع زمستان می‌دانند. در این ایام، زن‌ها به شست‌وشوی لحاف کرسی و منقل‌ها در کنار رودخانه‌ها مشغول می‌شدند تا آن را برای فصل سرما آماده کنند.[۱۵] مراسم قالی‌شویان در مشهد اردهال نیز، در نزدیکی‌های 16ام مهر انجام می‌شود.[۱۶]

نزد مردم کردزبان نیز اول پاییز به‌منزله آغاز سال است و آن‌ها تلاش می‌کنند تا جشن عروسی فرزندان خود را در این روزهای سال برپا کنند. این مردم، ماه مهر را که هنگام برداشت محصول درخت رز یا انگور است «رَزبَر» می‌نامند. جشن قوچ‌اندازی در گله نیز در اواخر ماه مهر برگزار می‌شود.[۱۷]

پاییز در ادبیات ایرانیان

از نام‌های رایج برای فصل پاییز، واژه خزان، در ادبیات فارسی مرسوم‌تر است. منوچهری در شعر خود می‌گوید:[۱۸]

خیزید و خز آرید که هنگام خزان استباد خنک از جانب خوارزم وزان است


مولوی نیز در اشعاری، خزان را نابود‌کننده زیبایی‌ها و موجب ریزش برگ‌ها دانسته است:[۱۹]

در خزان آن صدهزاران شاخ و برگدر هزیمت رفته در دریای مرگ


مهدی اخوان ثالث، پاییز را پادشاه فصل‌ها نامیده‌ است:[۲۰]

باغ بی‌برگی

خنده‌اش خونیست اشک‌آمیز

جاودان بر اسب یال افشان زردش می‌چمد در آن

پادشاه فصل‌ها، پاییز

برخی از پژوهشگران بر این باورند که شاعرانی همچون فردوسی و عنصری از واژه تیر در معنای پاییز استفاده کرده‌اند. همچنین، واژه «مهرگان» که معادل با روز شانزدهم مهر است، در کلام برخی از شاعران، به‌معنای آغاز پاییز به‌کار رفته است. این همسانی، در ادبیات عامه نیز رواج یافته است.[۲۱]

فصل پاییز در زبان و ادبیات عامه، جایگاهی ویژه دارد. برخی از زنان تهرانی، با توجه به تأثیر پاییز در برگ‌ریزان و نیز اثرگذاری بهار در رویش درختان، شعری با مضمون زیر را برای پسران خود می‌خواندند: «فصل پاییزه، پشماش می‌ریزه، فصل بهاره، مو در میاره».[۲۲] برخی از شاعران مانند شهریار، دیدن عاقبت کار جهانیان را به خزان طبیعت ارجاع داده است.[۲۳]

مثل معروف «جوجه را آخر پاییز می‌شمارند»، بر این اساس است که جوجه‌ها، معمولا، از بهار تا پاییز دچار تلفات احتمالی بسیاری می‌شوند. مردم در بروجرد معتقدند که «هر بهاری که خوش و خرم است، از پاییزش پیداست».[۲۴] کردها نیز مثل‌های معروف «پاییز برای فقیر آمد»[۲۵] و نیز «روز پاییز هیچش به بر نیست» (کنایه از کوتاهی روزهای پاییز) را دارند.[۲۶] مثل معروف مازندرانی «پاییز که پلو می‌پزی، به فکر بهار هم باش که زنبیل به دوش از این خانه به آن خانه باید بروی»، در میان مردم سوادکوه به‌صورت «پاییز که زیاد می‌پزی، بهار را به‌یاد داشته باش» مرسوم است. مَثل مازندرانی دیگری به‌صورت «جوجه خروس پاییزه است» کنایه از شخص بی‌تجربه است،[۲۷] که در میان تهرانی‌ها به‌صورت «جوجۀ پاییزه سر جوجۀ بهاره را می‌خواهد کلاه بگذارد» معروف شده است.[۲۸]

«برادر پاییزی» کنایه‌ای کرمانشاهی نسبت به دوستانی است که معرفت کمتری داشته و تنها در فصل پاییز که فصل برداشت محصول است، خود را نشان می‌دهند.[۲۹] مردم لر نیز مثل معروف «بهار با بهاری خودش، پاییز با پاییزی خودش» را دارند.[۳۰] مردم هشترود، فصل پاییز را در مقایسه با بهار بهتر دانسته و معتقدند که «هرچه در بهار بکاری، به پای محصول پاییزه نمی‌رسد».[۳۱]

پاییز و هواشناسی مردمی

درگذشته، هواشناسی تنها از طریق مشاهدات و تجربیات مردم صورت می‌گرفت و اصول آن، از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد. در گیلان، مردم معتقد بودند که در اواخر ماه آذر، درخت میوه‌ای که دوباره شکوفه بزند و میوه بدهد، نشان از زمستانی سخت همراه با برف و کولاک دارد.[۳۲] در دماوند نیز، مردم، جیک‌جیک گنجشکان، در فصل پاییز را نشانه‌ی طلب باران می‌دانند.[۳۳] آملی‌ها، بارش برف روی درختان در پاییز را، نشانه‌ی زمستانی زودرس و سخت می‌دانستند.[۳۴]

بالا آمدن کوه از ابر،[۳۵] وقوع رعد و برق در پاییز[۳۶] و خوردن خزه روی درختان توسط بزها یا گوسفندان در پاییز،[۳۷] در نقاط مختلفی از ایران، نشانه‌ی پیش رو داشتن زمستانی سخت بود.

پاییز و کشاورزی

فصل پاییز در ایران، فصل هرس کردن درختان، برداشت انگور، شخم زدن عرضی زمین‌های کشاورزی، جمع‌کردن و انبارکردن محصولات است. این فصل، معمولا به فصل فراغت کشاورزان معروف است. عمل «میزان‌بُری» در میان کشاورزان و باغداران خراسانی مرسوم است که طی آن، در روزهای آخر مهر ماه که رشد درختان متوقف شده است، از سرشاخه‌های درختان به اندازه‌ی یک وجب می‌برند. در طالقان نیز، کشاورزان تلاش می‌کنند تا قبل از شروع باران‌های پاییزی، کوبیدن خرمن‌ها، آرد کردن گندم‌ها و انبار کردن کاه‌ها را انجام دهند و با خاطری آسوده به استقبال زمستان بروند.[۳۸] در شاهرود، مردم معتقد بودند که آبیاری محصولاتی همچون هویج، شلغم و چغندر با آب ماه قوس (آذر)، موجب برکت و شیرینی این نوع از محصولات می‌شود.[۳۹] در منطقه اردکان، درختچه‌های پسته را 5 مرتبه در طول سال آبیاری می‌کردند که بار پنجم آن در مهرماه صورت می‌گرفت و معتقد بودند که این کار، منجر به نگهداری جوانه‌های درخت در سال آینده می‌شود.[۴۰]

در سروستان، فصل پاییز، زمان روبه‌رو شدن مردم یک‌جانشین و کوچ‌نشین بوده و در نتیجه نمادی از هم‌زیستی مسالمت‌آمیز آن‌ها به‌حساب می‌آمد.[۴۱] فصل مناسب برای شکار نیز فصل پاییز بوده است. مردمان عشایر، معمولا در اواخر پاییز، به شکار می‌رفتند.[۴۲]

پانویس

  1. آنندراج، محمدپادشاه، ۱۳۶۳ش، ذیل واژه پاییز.
  2. بندهش، ۱۳۶۹ش، ص ۱۰۶؛
    رضی، آیین مهر، ۱۳۷۱ش، ص۴۰.
  3. آنندراج، محمدپادشاه، ۱۳۶۳ش، ذیل واژه پاییز؛
    مشکور، فرهنگ هزوارشهای پهلوی، ۱۳۴۶ش، ص۱۱۸؛
    حصوری، «تیر‌ماه = پاییز تازیکان»، ۱۳۶۶ش، ص۴۲-۴۵.
  4. مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ۱۳۷۹ش، ص۲۰۸؛
    پانوسی، «ریشه‌شناسی واژه‌های پاییز و خزان»، ج1، ۱۳۶۶ش، ص۲۰۱-۲۰۹.
  5. تقی‌زاده، گاه‌شماری در ایران قدیم، ۱۳۱۶ش، ص59-60.
  6. مسعودی، التنبیه و الاشراف، ۱۸۹۳م، ص14.
  7. خوارزمی، مفاتیح العلوم، ۱۴۰۴ق، ص241.
  8. بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۹۲۳م، ص267-268.
  9. بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۹۲۳م، ص۲۲۲-۲۲۳.
  10. بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۹۲۳م، ص222.
  11. بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، ۱۳۸۶ش، ص496.
  12. تقی‌زاده، گاه‌شماری در ایران قدیم، ۱۳۱۶ش، ص59-60، نیز حاشیۀ ۱۱۰-۱۱۱.
  13. بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۹۲۳م، ص۲۲۲-۲۲4.
  14. بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۹۲۳م، ص۲23.
  15. کرزبر یاراحمدی، فرهنگ مردم بروجرد، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۱-۲۵۲.
  16. بلوکباشی، قالی‌شویان: مناسک نمادین قالی‌شویی در مشهد اردهال، ۱۳۷۹ش، ص۸۲.
  17. سلیمی، زمستان در فرهنگ مردم کرد، ۱۳۸۱ش، ص۳۸-۳۹.
  18. منوچهری، دیوان اشعار، مسمطات، بیت 1، سایت گنجور.
  19. مولانا، مثنوی معنوی، دفتر اول، بخش 96، بیت 15، سایت گنجور.
  20. «پادشاه فصل‌ها پاییز»، سایت بیتوته.
  21. تقی‌زاده، گاه‌شماری در ایران قدیم، ۱۳۱۶ش، ص58-59، نیز حاشیۀ ۱06.
  22. شهری، قند و نمک، ۱۳۷۰ش، ص۵۰۹؛
    ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ج2، ۱۳۸۸ش، ص1363.
  23. شهریار، کلیات دیوان، ۱۳۴۹ش، ص164.
  24. کرزبر یاراحمدی، فرهنگ مردم بروجرد، ۱۳۸۸ش، ص111.
  25. فتاحی قاضی، امثال و حکم کردی، ج2، ۱۳۷۵ش، ص57؛
    ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص623.
  26. فتاحی قاضی، امثال و حکم کردی، ج2، ۱۳۷۵ش، ص139.
  27. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص756.
  28. شاملو، کتاب کوچه، حرف «پ»، دفتر اول، ۱۳۸۵ش، ص۱۵۶.
  29. شمس، نگاهی به فرهنگ مردم کرمانشان، ۱۳۷۸ش، ص۱۲.
  30. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص548.
  31. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ج2، ۱۳۸۸ش، ص1858.
  32. شهاب کومله‌ای، فرهنگ عامۀ کومله، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۲؛
    پاینده، آیین‌ها و باورداشت‌های گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۳۴۹.
  33. علمداری، فرهنگ عامیانۀ دماوند، ۱۳۷۹ش، ص۱۸۴.
  34. مهجوریان نماری، باورها و بازی‌های مردم آمـل، ۱۳۷۴ش، ص۲۸.
  35. خلعتبری لیماکی، فرهنگ مردم تنکابن، ۱۳۸۷ش، ص۹۸.
  36. حسنی، ابوالفضل، شکوه دیروز، افتخار امروز، ۱۳۸۸ش، ص۲۰۶.
  37. پاینده، آیین‌ها و باورداشت‌های گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۳۴۹؛
    شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۳۴۰.
  38. پورکریم، فشندک، ۱۳۴۱ش، ص۴۴.
  39. شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۵۱۱-۵۱۲.
  40. هاشم‌نیا، فرهنگ مردم گروس، ۱۳۸۰ش، ص۲۵.
  41. همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۷۱ش، ص۲۳۱.
  42. لمعه، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، ۱۳۵۳ش، ص۴۱.

منابع

  • آنندراج، محمدپادشاه، به‌تحقیق محمد دبیر‌سیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۳ش.
  • بلوکباشی، علی، قالی‌شویان: مناسک نمادین قالی‌شویی در مشهد اردهال، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، ۱۳۷۹ش.
  • بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، توس، ۱۳۶۹ش.
  • بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، اگه، ۱۳۸۶ش.
  • بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به‌تحقیق ادوارد زاخاو، لایپزیگ، بی‌نا، ۱۹۲۳م.
  • «پادشاه فصل‌ها پاییز»، سایت بیتوته، تاریخ بازدید: 9 اسفند 1400ش.
  • پانوسی، استفان، «ریشه‌شناسی واژه‌های پاییز و خزان»، فرهنگ، تهران، ۱۳۶۶ش.
  • پاینده، محمود، آیین‌ها و باورداشت‌های گیل و دیلم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۵۵ش.
  • پورکریم، هوشنگ، فشندک، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۱ش.
  • تقی‌زاده، حسن، گاه‌شماری در ایران قدیم، تهران، توس، ۱۳۱۶ش.
  • حسنی، ابوالفضل، ریکان، شکوه دیروز، افتخار امروز، سمنان، حبله رود، ۱۳۸۸ش.
  • حصوری، علی، «تیر‌ماه = پاییز تازیکان»، آینده، تهران، س 13، شماره 1، ۱۳۶۶ش.
  • خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابن، تهران، پازینه، ۱۳۸۷ش.
  • خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به‌تحقیق ابراهیم ابیاری، بیروت، بی‌نا، ۱۴۰۴ق.
  • ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
  • رضی، هاشم، آیین مهر، تهران، بهجت، ۱۳۷۱ش.
  • سلیمی، هاشم، زمستان در فرهنگ مردم کرد، تهران، سروش، ۱۳۸۱ش.
  • شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، حرف «پ»، دفتر اول، ۱۳۸۵ش.
  • شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، مؤلف، ۱۳۷۱ش.
  • شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
  • شمس، صادق، نگاهی به فرهنگ مردم کرمانشان، تهران، فکر نو، ۱۳۷۸ش.
  • شهاب کومله‌ای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، گیلکان، ۱۳۸۶ش.
  • شهری، جعفر، قند و نمک، تهران، معین، ۱۳۷۰ش.
  • شهریار، محمدحسین، کلیات دیوان، تبریز، سعدی، ۱۳۴۹ش.
  • علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، به‌تحقیق فرهاد فیاض، تهران، فیض کاشانی، ۱۳۷۹ش.
  • کرزبر یاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، به‌تحقیق علی آنی‌زاده، تهران، طرح آینده، ۱۳۸۸ش.
  • فتاحی قاضی، قادر، امثال و حکم کردی، تبریز، دانشگاه تبریز، ۱۳۷۵ش.
  • لمعه، منوچهر، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، تهران، بی‌نا، ۱۳۵۳ش.
  • مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به‌تحقیق دخویه، لیدن، مطبعه بریل، ۱۸۹۳م.
  • مشکور، محمدجواد، فرهنگ هزوارشهای پهلوی، تهران، بنیاد فرهنگ، ۱۳۴۶ش.
  • مکنزی، د. ن، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۹ش.
  • منوچهری، دیوان اشعار، مسمطات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 9 اسفند 1400ش.
  • مولانا، مثنوی معنوی، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 9 اسفند 1400ش.
  • مهجوریان نماری، علی‌اکبر، باورها و بازی‌های مردم آمـل، ساری، فرهنگ خانه مازندران، ۱۳۷۴ش.
  • هاشم‌نیا، محمود و ملک‌محمدی، ملوک، فرهنگ مردم گروس، بیجار، محمود هاشم نیا و ملوک ملک‌محمدی، ۱۳۸۰ش.
  • همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، به نشر، ۱۳۷۱ش.