پردهخوانی
پردهخوانی؛ نوعی نقالی آیینی با تکیه بر تصاویر نقشبسته بر روی پردهای بزرگ.
پردهخوانی یا صورتخوانی، نوعی نمایش یا معرکهگیری آیینی است که پردهداری نیز نامیده میشود.[۱] در این نمایش، یک نفر به نام «پردهخوان»، از روی تصاویر منقش بر روی یک پرده، معمولا واقعهای تاریخی ـ مذهبی را با کلامی آهنگین روایت میکند. این هنر برآمده از نقالی و نقاشی مردمی، معمولا بر روایت سیرۀ اولیا و خیرهسری اشقیا، باورهای مذهبی مردم و بزم و رزم اساطیر ایران، متمرکز است.[۲] پژوهشگران، پردهخوانی را از جمله هنرهای مردمی میدانند که در آن، تصاویر، زبان گشوده و همراه با پردهخوان به نقل روایت کمک میکنند.[۳] داستانهای اساطیری و مذهبی، توسط پردهخوان، بهصورتی عامیانهتر بازگو شده[۴] و همین، موجب رواج این هنر و محبوبیت آن میان عوام بوده است.
مراحل پردهخوانی
پردهخوانی دارای چند مرحله است: 1. پیشگفتار (پیشواقعه)؛ 2. مناجات؛ 3. منقبتخوانی؛ 4. بیان حرمت پرده؛ 5. خطبه؛ 6. قصهخوانی (حدیثگویی)؛ 7. شرح واقعه اصلی؛ 8. گریز زدن به مسائل روز؛ 9. نوحه و ندبه؛ 10. وعده؛ 11. دعا.
در قسمت پیشگفتار، پردهخوان، با صوت و آهنگی همچون نوحه، به دعوت مردم میپردازد، مانند این بیت:
کنم چه چاره من بینوای سرگردان | رسیده است مه ماتم ای عزاداران |
پس از آن، پردهخوان با آوازی بلند، به خواندن مناجات مشغول میشود، مانند:
الا کریم احد، خالق زمین و زمان | منزه از همه عیبی و خالی از نقصان |
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک | گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک |
سپس، نوبت به منقبتخوانی میرسد و در این قسمت، پردهخوان به ذکر فضائل چهرههای مقدس موجود در پرده میپردازد. در قسمت بعد، پردهخوان به بیان حرمت و عزت پرده پرداخته و اشعاری همچون بیت زیر را به زبان جاری میکند:
این پرده تا قیام قیامت به روزگار | بر پردهی کل جهان دارد افتخار |
پس از خطبهخوانی، نوبت به قصهخوانی میرسد که همان تشریحِ تصویر منقش بر روی پرده است و پردهخوان، گاهی، قصص مختلفی را بهصورت فرعی، برای تکمیل و جذب مخاطبان خود بیان میکند. در نهایت، نوبت به شرح واقعه اصلی رسیده و پردهخوان، معمولا از این مطلع برای شروع قصه اصلی استفاده میکند:
گوش ده تا بر تو خوانم از وفا | قصهای از عاشقان کربلا |
پردهخوان، تلاش میکند تا در این میان، گریزی نیز به مسائل روز زده و قصه را مقبولتر جلوه دهد. در خلال این قصهگویی، گاهی نوحههایی بهمنظور جذب رهگذران و گریاندن مخاطبان خوانده میشود. در پایان پردهخوانی، پردهخوان با دور زدن میان جمعیت و جمع کردن پول، به دعای مستمعان مشغول میشود.[۵]
پیشینه پردهخوانی
برخی، پیشینۀ پردهخوانی را با نوعی «قوالی (نقالی همراه با موسیقی و آواز)» در دوران پیش از اسلام مرتبط دانستهاند. پس از ورود اسلام به ایران، این هنر، بهدلیل محدود شدن موسیقی، به نوعی نقالی ملی ـ مذهبی تغییر شکل یافت. گروهی دیگر، قدمت پردهخوانی را به زمان نگارگری بر ظروف سفالی و شمایلهای «سوگ سیاوش» دانسته و برخی نیز، ریشۀ این سنت را در هنر مانوی (نقاشیهای مانی) دنبال کردهاند.[۶]
در آثار برجایمانده از دوران صفویان، به پردهخوانی اشاره شده است. در تبریز، در مجالس عزاداری، از پردههای بزرگی که شمایلی بر روی آنها کشیده شده بود، استفاده میکردند.[۷] عدهای دیگر، بهدلیل رسمی شدن مذهب تشیع در دوران صفویان، قدمت این هنر را بههمین دوران نسبت میدهند.[۸] همچنین در تاریخ، به استفادهی شاه اسماعیل صفوی از هنر پردهخوانی، بهمنظور تهییج سپاه خود در جنگ در برابر ازبکها اشاره شده است.[۹] پژوهشگرانی این هنر را حلقهی گذار از برگزاری مراسم عمومی عزاداری محرم در دوره صفویان به برگزاری نمایش مذهبی «تعزیه» در دوره قاجاریان دانستهاند.[۱۰]
تاریخنویسان و پژوهشگران بر این باورند که در آغاز پردهخوانی، به موضوعات اساطیری و حماسی تعلق داشته و بعدها، بر وقایع مذهبی، تمرکز بیشتری یافته است.[۱۱] در بسیاری از تکیههای معروف ایران از کاشیکاریهای منقش به واقعه کربلا استفاده شده است. برای مثال، نقاشی کاشیکاریهای تکیه معاونالملک در کرمانشاه، بازسازی دربار یزید در شام است که تصویر یزید را در جامههایی جواهرنشان و در بین بساط عیش و طرب کشیدهاند. در همین نقاشی، تصویر چهرههای فرزندان امام علی و حضرت زهرا را بهصورتی نورانی رسم کرده و از ذکر جزئیات آن، بهمنظور احترام، پرهیز کردهاند.[۱۲]
پردهخوان
پردهخوانی، از انواع هنر نقالی است. کارآموز پردهخوانی پس از سپری کردن مراحل «نوچگی» (نوآموزی)، که اصطلاحاً در آن مدت، «بچه مرشد» نامیده میشود، به مرحلۀ «پختگی» میرسد و میتواند به خوانش تصاویر، همراه با سرگرم کردن مردم و نیز برقراری ارتباط وقایع با مسائل روزمرۀ آنها بپردازد.[۱۳]
گشادهرویی، چست و چالاک بودن، با نرمی و لطافت سخن گفتن و مدد طلبیدن از حاضران، ویژگیهایی است که پردهخوان را در جرگۀ معرکهگیران وارد میکند. پردهخوان باید از جان و دل مایه بگذارد تا روایت بر دل مخاطب بنشیند.ئهمچنین باید با صداقت از مردم پول طلب کند و به درویشان حاضر در جلسه نیز کمک کند.[۱۴]
ویژگیهای پردهخوان
برخی محققان، ویژگیهای پردهخوان را به این صورت عنوان کردهاند: 1. آشنایی با هنر شمایلنگاری؛ 2. آشنایی با روایات و قصهها؛ 3. آشنایی با جمعیتشناسی و مردمشناسی (چهرهشناسی)؛ 4. داشتن صدای خوش و دلنشین؛ 5. درخواست شفاعت از اولیا (دعا)؛ 6. مهارت در تشریح صحنههای غمناک؛ 7. مهارت در گریز زدن از وقایع اصلی و فرعی به یکدیگر؛ 8. موقعیتشناسی و مهارت در حاضرجوابی؛ 9. آشنایی با روشهای معرفی چهرهها در پرده.[۱۵]
پردهخوانهای سید، از شال، عمامۀ سبز و نعلین استفاده میکنند. سایر پردهخوانان نیز پوشاکی معمول و متداول دارند و در زمستانها نیز از عبای پشمین استفاده میکنند. عدهای از پردهخوانها، لباسی همچون لباس دراویش بر تن میکنند. برای مثال، از تاج کهنۀ درویشی، پیراهن سفید بلند، مو و ریش بلند، انگشترهای نقره با نگینهایی از جنس عقیق و فیروزه، کشکول و امثال آن، بهره میگیرند. همچنین پردهخوان، باید از نوعی تعلیم یا ترکۀ بلند برای نشان دادن نقطۀ مورد نظر از پرده استفاده کند.[۱۶]
پردهخوان، چنان با مهارت به شرح و بسط حوادث میپردازد که تماشاگر، به آسانی خود را در آن حال و هوا تصور میکند.[۱۷] او، با بالا و پایین بردن صدای خود، به چهرههای مختلف قصه، شخصیت بیشتری میبخشد.[۱۸]
پرده
پرده که ابزار اصلی پردهخوانی است، معمولا از جنس کرباس یا متقال بوده و ابعادی در حدود 1.5 تا 2 متر در 3 متر دارند و روی آن را نیز با پردهای سفید با همین ابعاد میپوشانند. برخی، این پردههای منقش را نقاشی قهوهخانهای،[۱۹] خیالیسازی و پردههای درویشی نیز میگویند.[۲۰] رنگآمیزی این نقاشیها، بنابر اعتقاد نقاش آن، گویای نفرتی سخت از اشقیا و محبتی عمیق نسبت به خاندان پیامبر است. چهرۀ اشقیا، معمولا بهصورتی کریه، زشت و ناهنجار، خندههای آنها بیرمق، پیشانیهای آنها کوتاه، سبیلهایی آویزان و نگاهی بیشرم، ترسیم میشوند. قانون پرسپکتیو (ژرفنمایی) در هنر نقاشی این نوع از پردهها رعایت نشده و شخصیت اصلی، بزرگتر از همه رسم میشود.
مضامین بهکار رفته در پرده
مضامینی چون پل صراط، صحرای محشر، امام حسین، شهادت، آمدن بشیر و آوردن خبر از فاطمه صغری به امام حسین، حضور درویش، سقا، حضور حوریان و ملائک بهشتی در صحنه شهادت، شمایل ذوالجناح، داستان جوانمرد قصاب، داستان ضمانت آهو توسط امام رضا، داستن عاق والدین، کاروان شام، زندان هارونالرشید، محبس امام کاظم، زنجیر امام زینالعابدین، مالک دوزخ، عید غدیر، عید قربان، بازار شام، تخت یزید و بهشت و جهنم، بر روی این نوع از پردهها، رسم میشوند.[۲۱]
پانویس
- ↑ همایونی، تعزیه و تعزیهخوانی، ۱۳۵۳ش، ص۲۸.
- ↑ عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص۱۷۳؛
همایونی، تعزیه و تعزیهخوانی، ۱۳۵۳ش، ص۲۸. - ↑ ناصربخت، «پردههای درویشی»، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۳.
- ↑ شهریاری، کتاب نمایش، ج1، ۱۳۶۵ش، ص47.
- ↑ ناصربخت، «پردههای درویشی»، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۳-105؛
عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص۱۷7-182. - ↑ آقاعباسی، دانشنامۀ نمایش ایرانی، ۱۳۹۱ش، ص۴۲.
- ↑ بلوکباشی، «شمایلنگاری در حوزۀ هنرهای عامۀ ایران»، ۱۳۸۰ش، ص۴.
- ↑ فناییان، هنر نمایش در ایران (تا سال ۱۳۵7ش)، ۱۳۸۶ش، ص۹.
- ↑ عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص175-176.
- ↑ همایونی، تعزیه و تعزیهخوانی، ۱۳۵۳ش، ص30-32؛
ملکپور، سیر تحول مضامین در شبیه خوانی، 1366ش، ص54؛
غریبپور، «هنر مقدس صورت خوانی (=پرده خوانی)» 1378ش، ص64. - ↑ نصری اشرفی، از آیین تا نمایش، ج2، ۱۳۹۱ش، ص702-703.
- ↑ شهریاری، کتاب نمایش، ج1، ۱۳۶۵ش، ص43-44.
- ↑ ناصربخت، «پردههای درویشی»، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۳؛
فناییان، هنر نمایش در ایران (تا سال ۱۳۵7ش)، ۱۳۸۶ش، ص۹. - ↑ کاشفی، فتوتنامۀ سلطانی، ۱۳۵۰ش، ص۲۷۷-۲۷۸.
- ↑ ناصربخت، «پردههای درویشی»، ۱۳۷۷ش، ص۱۰4-105.
- ↑ عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص174؛
عاشورپور، نمایشهای ایرانی، ج4، ۱۳۸۹ش، ص382. - ↑ همایونی، تعزیه و تعزیهخوانی، ۱۳۵۳ش، ص28.
- ↑ عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص174-175.
- ↑ حسنبیگی، تهران قدیم، ۱۳۶۶ش، ص۳۴۱؛
بلوکباشی، «شمایلنگاری در حوزۀ هنرهای عامۀ ایران»، ۱۳۸۰ش، ص97. - ↑ آقاعباسی، دانشنامۀ نمایش ایرانی، ۱۳۹۱ش، ص۴۲؛
شهریاری، کتاب نمایش، ج1، ۱۳۶۵ش، ص43-44؛
ملکپور، سیر تحول مضامین در شبیه خوانی، 1366ش، ص135؛
همایونی، تعزیه و تعزیهخوانی، ۱۳۵۳ش، ص28؛
حسنبیگی، تهران قدیم، ۱۳۶۶ش، ص۳۴۱. - ↑ عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص93 و 175.
منابع
- آقاعباسی، یدالله، دانشنامۀ نمایش ایرانی، تهران، قطره، ۱۳۹۱ش.
- بلوکباشی، علی، «شمایلنگاری در حوزۀ هنرهای عامۀ ایران»، تهران، کتاب ماه هنر، شماره 31-32، ۱۳۸۰ش.
- حسنبیگی، محمدرضا، تهران قدیم، تهران، ققنوس، ۱۳۶۶ش.
- شهریاری، خسرو، کتاب نمایش، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۵ش.
- عاشورپور، صادق، نمایشهای ایرانی، تهران، سوره مهر، ۱۳۸۹ش.
- عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۶۶ش.
- غریبپور، بهروز، «هنر مقدس صورت خوانی (=پرده خوانی)» تهران، فصلنامه هنر، دوره جدید، شماره 40، 1378ش.
- کاشفی، حسین، فتوتنامۀ سلطانی، بهتحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ش.
- فناییان، تاجبخش، هنر نمایش در ایران (تا سال ۱۳۵7ش)، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۶ش.
- ملکپور، جمشید، سیر تحول مضامین در شبیه خوانی، تهران، جهاد دانشگاهی، 1366ش.
- ناصربخت، محمدحسین، «پردههای درویشی»، تهران، فصلنامۀ هنر، شماره 35، ۱۳۷۷ش.
- نصری اشرفی، جهانگیر و شیرزادی آهودشتی، عباس، از آیین تا نمایش، تهران، آرون، ۱۳۹۱ش.
- همایونی، صادق، تعزیه و تعزیهخوانی، تهران، [بینا]، ۱۳۵۳ش.