پیراهن مراد

از ویکی‌زندگی

پیراهَن مُراد؛ جامه‌ای که فرد، جهت برآورده شدن حاجت بر تن می‌کند.

پیراهن مراد (پیرهن مراد / پیرن مراد)،[۱] پیراهنی است که خانم‌ها در روز ۲۷ رمضان با پول تکدی‌گری خریداری کرده و در مسجد میان دو نماز ظهر و عصر می‌دوزند. آن‌ها لباس را بر تن می‌کنند تا حاجت‌شان برآورده شود.[۲] در گویش یزدی به این آیین، لقمه مراد[۳] و در گویش لری به آن جُوِه مراد یا جومِه مراد می‌گویند.[۴] مردم، جهت برطرف شدن نیاز خود یا جهت بخت‌گشایی نیز پیراهن مراد، حنای مراد، یا آجیل مراد نذر می‌کنند.[۵] برخی به این آیین کیسه‌دوزی می‌گویند.[۶] پیراهن مراد معمولا سفید، ساده و بدون هیچ تزیینی است.

آیین پیراهن مراد در فرهنگ مردم

در بیشتر مناطق ایران معمولا کسی که نذر پیراهن مراد دارد،‌ روز ۱ یا ۲۷ ماه رمضان از خانواده‌هایی که مردی با نام محمد یا علی دارند پول گدایی می‌کند. او روزة سکوت گرفته و با این پول پارچه‌ای را خریداری می‌کند. سپس به مسجد، امام‌زاده یا مکان مذهبی رفته و میان دو نماز پیراهن مراد را دوخته و بر تن می‌کند. او نذر می‌کند تا پیراهن را تا زمان برآورده شدن حاجات خود از تن بیرون نیاورد.[۷] این کار گاهی تا چند سال به طول می‌انجامد و فرد جز در موارد ضروری و نظافت خود، پیراهن را از تن بیرون نمی‌آورد.[۸] این آیین در نقاط مختلف متفاوت است. در بروجرد زنان از ۷ خانه که زنی با نام فاطمه دارند پارچه گدایی می‌کنند. آن‌ها این پارچه را در شب ۲۷ ماه رمضان در مسجد به کمک ۷ دختر نابالغ برای خود می‌دوزند.[۹] در تهران، خانم‌ها در روز ۲۷ رمضان در حالی‌که زینت‌های فراوان با خود به‌همراه دارند پیراهن مراد را برای خود می‌دوزند.[۱۰] آن‌ها پول پارچه را از مردانی که تنها یک همسر دارند گرفته و پارچه را از مغازه‌ای که رو به قبله باشد خریداری می‌کنند.[۱۱] خانم‌ها در یزد از ۷ سید پول گرفته و برای خود پیراهن مراد می‌دوزند. در بیرجند، خانم‌ها در شب ۲۷ ماه رمضان با صورت‌های پوشیده با سبدی دارای آینه، شانه و سرمه‌دان به خانة مردم می‌روند. آن‌ها با قاشق (کفچلز) به در می‌زنند. صاحب‌خانه پس از استفاده از سرمه و شانه خود را در آینه دیده و پولی در سبد قرار می‌دهد. این آیین «بیست ‌و هفتمان» نامیده می‌شود. خانم تا پیش از ظهر فردا با این پول‌ها، پارچه‌ای خریده و برای خود پیراهن می‌دوزد تا با این پیراهن در کل سال، سالم و شاد بماند.[۱۲] خانم‌ها در شهر لاریجان (در استان مازندران) در شب چهارشنبه سوری، کیسه‌ای به‌دست گرفته و پول جمع می‌کنند. آن‌ها با این پول برای خود پیراهن مراد می‌دوزند.[۱۳] در شهرکرد اگر خانمی پای سفره‌ای حاجت‌روا می‌شد یا از دست صاحب سفره غذایی خورده و به مراد خود می‌رسید، نذر می‌کرد مدتی پیراهن او را بر تن کند. کسانی که بعد از مدت‌ها نذر و نیاز، دارای فرزند می‌شوند، نیز نوعی پیراهن مراد بر تن فرزند خود می‌کنند. این پیراهن به امام یا امام‌زاده‌ای که حاجت فرد را داده منسوب است. برخی، جهت رفتن به کربلا و مکه دستمال مراد، چارقد مراد یا دیگر پوشاک مراد بر تن می‌کنند.[۱۴]

برخی از تکدی‌گری پیراهن مراد نمی‌دوزند. آن‌ها جوراب یا چارقدی خریداری کرده و پس از نماز پسین (نماز عصر) می‌پوشند؛ تا حاجت‌روا شوند.[۱۵] مردم پس از اتمام نذر، پیراهن مراد را به‌عنوان کالایی ارزشمند نزد خود نگه‌داری می‌کنند.

پیراهن مراد در ادبیات عامه

در ادبیات عامه، هرگاه فردی برای کسب منفعتی تلاش کرده ولی موجب زیان‌رسیدن به دیگران شده است می‌گویند: یارو پیراهن مراد می‌دوزد، سوزنش می‌رود پای ما.[۱۶]

پانویس

  1. عسکری‌عالم، فرهنگ واژگان لری و لکی، ۱۳۸۴ش، ص۱۳۸؛ سرلک، واژه‌نامۀ گویش بختیاری چهارلنگ، ۱۳۸۱ش، ص۱۰۱.
  2. عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه پیراهن؛ دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه پیراهن؛ داعی‌الاسلام، فرهنگ نظام، ذیل واژه پیراهن.
  3. «حنابران و پیراهن مراد؛ بازتابی از تجلی آیین‌های بانوان روزه‌دار ایرانی»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
  4. عسکری‌عالم، فرهنگ واژگان لری و لکی، ۱۳۸۴ش، ص۱۳۸؛ سرلک، واژه‌نامۀ گویش بختیاری چهارلنگ، ۱۳۸۱ش، ص۱۰۱.
  5. شاملو، كتاب كوچه، ۱۳۷۷-۱۳۷۸ش، حرف ب، دفتر سوم، ‌ص۲۲۱۶-۲۱۱۷.
  6. «حنابران و پیراهن مراد؛ بازتابی از تجلی آیین‌های بانوان روزه‌دار ایرانی»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
  7. پیراهن مراد، ۱۳۳۶ش، ص۲۹۹؛ شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۳۷۰؛ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۵.
  8. وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۲۴.
  9. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۹۰.
  10. هدایت، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۸۱ش، ص۴۹.
  11. پیراهن مراد، ۱۳۳۶ش، ص۲۹۹.
  12. رضایی، بیرجندنامه، ۱۳۸۱ش، ص۴۹۴-۴۹۵.
  13. پورکریم، «آیین جشن چهارشنبه‌سوری در ایران»، ۱۳۴۷-۱۳۴۸ش، ص۲۱.
  14. مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۸۴؛ شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۳۷۰-۳۷۱؛ شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۳۹۷-۳۹۸.
  15. کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۵.
  16. شاملو، كتاب كوچه، ۱۳۷۷-۱۳۷۸ش، حرف پ، دفتر دوم، ص۹۷۷؛ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۵۴.

منابع

  • پوركریم، هوشنگ، «آیین جشن چهارشنبه‌سوری در ایران»، هنر و مردم، تهران، شماره ۷۷، ۱۳۴۷- ۱۳۴۸ش.
  • «پیراهن مراد»، اطلاعات ماهانه، تهران، شماره ۱۱۰، ۱۳۳۶ش.
  • «حنابران و پیراهن مراد؛ بازتابی از تجلی آیین‌های بانوان روزه‌دار ایرانی»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۰ خرداد ۱۳۹۸ش.
  • داعی‌الاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، دانش، چ۲، ۱۳۶۲ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۷ تیر ۱۴۰۱ش.
  • ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
  • رضایی، جمال، بیرجندنامه، به‌تحقیق محمود رفیعی، تهران، هیرمند، چ۱، ۱۳۸۱ش.
  • سرلک، رضا، واژه‌نامۀ گویش بختیاری چهارلنگ، تهران، آثار، چ۱، ۱۳۸۱ش.
  • شاملو، احمد، كتاب كوچه، تهران، مازیار، چ۱، ۱۳۷۷-۱۳۷۸ش.
  • شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، مؤلف، چ۱، ۱۳۷۱ش.
  • شكورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، چ۲، ۱۳۶۳ش.
  • شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
  • عسکری‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ واژگان لری و لکی، خرم‌آباد، افلاک، چ۱، ۱۳۸۴ش.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۷ تیر ۱۴۰۱ش.
  • كتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ثالث، چ۱، ۱۳۷۸ش.
  • مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، هرمس، چ۱، ۱۳۸۶ش.
  • وكیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، الهدی، ۱۳۷۰ش.
  • هدایت، صادق، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، به‌تحقیق جهانگیر هدایت، تهران، چشمه، چ۴، ۱۳۸۱ش.