چشمه

از ویکی‌زندگی

چشمه؛ محل خروج و جاری شدن طبیعی آب از زمین.

چشمه، جایی از زمین است که آب از آن می‌جوشد و بر سطح زمین جریان می‌یابد.[۱] چشمه‌ها، گاه در نقطه‌ای از زمین پست و گاهی نیز در دل کوه‌ها، می‌جوشند.[۲] چشمه، دارای معانی دیگری همچون سوراخ تنگ،[۳] برای مدتی بستن و گشودن دوباره چشم،[۴] حلقه، منبع، آب اندک، هر چیز اندکی، دهانۀ جراحت و یکی از انواع نمایش‌های روحوضی است.[۵] چشمه، در زبان ترکی به «بولاق»،[۶] در کردی به «پلور»، در بلوچی به «چَمَّک»، «چشمک» و «زِی»،[۷] در نقاطی دیگر مانند کرمانشاه و بجنورد به «کانی» یا «خانی»، در میان مردم ایلام به «کِیَنی»، در میان مردم قوچان به «گانی»، در نطنز به «چِم»[۸] و در سیرجان به «بَنو»[۹] معروف است.

کارکرد

  1. منبع آب؛ چشمه‌ها از مهم‌ترین منابع طبیعی تأمین آب برای مصارف گوناگون جانداران بوده‌اند.[۱۰]
  2. شکل‌گیری آبادی‌ها؛ دسترسی آسان‌تر به آب، یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‌گیری آبادی‌ها در نزدیکی بوده است.[۱۱]
  3. پیش‌بینی آب‌وهوا؛ در گذشته، بسیاری از مردم، گرم شدن آب چشمه را نشان از بارانی بودن هوا و سرد بودن بیش از حد آن را نشانه‌ای برای بند آمدن باران می‌دانستند.[۱۲]

چشمه‌های آب‌گرم در ایران

در نقاط مختلفی از ایران، چشمه‌های آب‌گرم جریان دارند. املاح معدنی این چشمه‌ها، برای درمان بیماری‌های عضلانی، پوستی، استخوانی، و تنش‌های عصبی، مفید دانسته می‌شود. چشمه‌های آب‌گرم، برای استحمامِ انسان‌ها نیز مورد استفاده بوده‌اند.[۱۳]

از جمله معروف‌ترین چشمه‌های آب‌گرم در ایران می‌توان به آب‌گرم شهر کهنه (در شهر قوچان)، فلکده (در دل جنگل‌های دو هزار تنکابن)، قلعه کندی (در اردبیل)، کریز (در کوهسرخ شهرستان کاشمر)، چالدران (در استان آذربایجان غربی)، سرعین (در اردیبل)، رینه (در استان مازندران)، دهلران (در شهرستان دهلران)، اهرم (در مرکز شهرستان تنگستان)، میراحمد (در شهرستان تنگستان)، گنو (در بندرعباس)، اعلا دماوند (در تهران)، شاهان گرماب فریمان (در خراسان) و فردوس (در خراسان جنوبی) اشاره کرد.[۱۴]

چشمه در باور ایرانیان

چشمه‌ها در طول تاریخ، نقش مهمی را در زندگی مادی و معنوی ایرانیان ایفا کرده‌اند.[۱۵] در میان مردم ایران، آلوده کردن چشمه‌ها بسیار ناروا دانسته شده و حتی در برخی از مناطق ایران بر این باورند که آلوده کردن آب چشمه، آدمی را به دوزخ می‌کشاند.[۱۶] بسیاری از مردم، به‌ویژه در مناطق کویری، چشمه‌ها را مقدس دانسته و بقعه‌ها، مساجد، زیارتگاه‌ها و تکیه‌هایی را در کنار چشمه‌ها بنا می‌کردند.[۱۷] برخی از مردم، از آب این چشمه‌ها وضو گرفته یا با آن غسل می‌کردند تا حاجت‌روا شوند.[۱۸] در ایران باستان، مردم پس از زیارت چشمه‌ها، مقداری از آب آن نوشیده و سکه‌ای در آن می‌انداختند. این رسم، هنوز در برخی مناطق ایران مانند فین کاشان و حوض ماهی شیراز انجام می‌شود. این کار، به‌عقیدۀ برخی از مردم، موجب برکت مال و افزایش روزی می‌شود.[۱۹]

چشمه در ادبیات فارسی

چشمه، از دیرباز در نظم و نثر فارسی‌زبانان، حضور داشته است. برای مثال، فردوسی، بارها از این واژه استفاده کرده است:[۲۰]

شود روز چون چشمه روشن شودجهان چون نگین بدخشان شود


چشمه، در ادبیات فارسی، بیشتر به‌صورت تلمیح از چشمه‌های خضر، کوثر و خورشید به‌کار رفته و معنای عرفانی به خود گرفته است.[۲۱] حافظ نیز در رباعیات خود از واژه چشمه و سرچشمه به‌صورت تلمیحی استفاده کرده است:[۲۲]

گر طالب فیض حق به صدقی حافظ سرچشمۀ آن ز ساقی کوثر پرس


در ادبیات شفاهی فارسی‌زبانان نیز چشمه، حضوری پررنگ داشته است. از جمله کاربردهای چشمه در این نوع از ادبیات می‌توان به میعادگاه دلدادگان؛[۲۳] چشمه به‌عنوان نشان زندگی و خشک شدن آن نمادی از مرگ عزیزان؛[۲۴] محل هویدا یا ناپدید شدن انسان، جن و پری در افسانه‌ها[۲۵] اشاره کرد.

چشمه در امثال و حِکم فارسی‌زبانان نیز جایگاهی ویژه داشته است، مانند «آب چشمه، آب رحمت، آب قنات، آب زحمت»، «آب رودخانه هم از چشمه است»، «از چشمه که آب می‌خوری، گِلَش مکن»،[۲۶] «آب را همیشه از سرچشمه بخور»،[۲۷] «بزِ گر از سر چشمه آب می‌نوشد»،[۲۸] «چشمه باید از خودش آب داشته باشد، با آب ریختن چشمه نمی‌شود»[۲۹] و «قوت آب از سرچشمه است».[۳۰]

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه چشمه، سایت واژه‌یاب.
  2. معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه چشمه، سایت واژه‌یاب.
  3. ملک‌زاده، فرهنگ زرقان، ۱۳۸۰ش، ص۱۰۷.
  4. هدایت، فرهنگ انجمن‌آرای ناصری، ۱۲۸۸ق، ص۳۱۴.
  5. وازیگاه، ۱۳۹۰ش، ج2، ص1333.
  6. عارف، کمیجان سرزمین شگفت‌انگیز تات‌ها و مادها، ۱۳۹۱ش، ص۱۲۰.
  7. آذرلی، فرهنگ واژگان گویش‌های ایران، ۱۳۸۷ش، ص۸۷ و ۱۴۲ و ۱۴۹ و ۲۱۲.
  8. آذرلی، فرهنگ واژگان گویش‌های ایران، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۸ و ۱۵۸ و ۲۶۷ و ۳۰۵ و ۳۰۹.
  9. آزادیخواه، «لغات و اصطلاحات سیرجان در زمینۀ آب و آبیاری»، ۱۳۷۰ش، ص۸۴.
  10. دیگار، فنون کوچ‌نشینان بختیاری، ۱۳۶۶ش، ص۱۳۸؛ آل‌احمد، اورازان، ۱۳۳۳ش، ص۹-۲۲.
  11. شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۳ش، ج3، ص208.
  12. عبدلی، تات‌ها و تالشان، ۱۳۶۹ش، ص۱۳۵.
  13. آنی‌زاده، «چشمه»، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی.
  14. «آشنایی با بهترین چشمه‌های آب گرم ایران»، سایت الی‌گشت.
  15. آنی‌زاده، «چشمه»، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی.
  16. ارداویراف‌نامۀ منظوم، ۱۳۴۲ش، ص57.
  17. صداقت‌کیش، آب‌های مقدس ایران، ۱۳۷۹ش، ص۹۴-۹۵.
  18. احمد زرکوب، شیرازنامه، ۱۳۵۰ش، ص۱۴۴.
  19. حاتمی، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۹۲-۹۳.
  20. فردوسی، شاهنامه، منوچهر، بخش 16، سایت گنجور.
  21. مولوی، کلیات شمس، ۱۳۶۳ش، ج1، ص35 و 38؛
    نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، ۱۳۷۴ش، ص225.
  22. حافظ، رباعیات، رباعی شماره 23، سایت گنجور.
  23. دانای علمی، فرهنگ عامۀ مردم تنکابن، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۵؛
    احمدپناهی سمنانی، ترانه‌ و ترانه‌سرایی در ایران، ۱۳۷۶ش، ص۴۱۴ و ۴۱۷؛
    کوهی کرمانی، هفتصد ترانه از ترانه‌های روستایی ایران، ۱۳۱۷ش، ص۷۳؛
    همایونی، ترانه‌هایی از جنوب، ص۷۹ و ۱۳۷؛
    واعظ تقوی، فرهنگ اصطلاحات کرمان، ۱۳۶۳ش، ص۲۴۰؛
    میرنیا، فرهنگ مردم (فولکلور ایران)، ۱۳۶۹ش، ص۴۴۵.
  24. عسکری‌عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش، ج1، ص90-91.
  25. بهرنگی، افسانه‌های آذربایجان، ۱۳۷۹ش، ص۹۴؛
    درویشیان، فرهنگ افسانه‌های مردم ایران، ۱۳۷۸-۱۳۸۰ش، ج7، ص267.
  26. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج1، ص173 و 176 و 286.
  27. شاه‌حسینی، افتر سرزمین گل‌های زنبق، ۱۳۸۴ش، ص107.
  28. لهسایی‌زاده، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، ۱۳۷۰ش، ص۳۴۹.
  29. هاشم‌نیا، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، ۱۳۸۰ش، ص۱۰۸؛
    سالاری، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، ۱۳۷۹ش، ص۴۱۰.
  30. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج2، ص1389.

منابع

  • آذرلی، غلامرضا، فرهنگ واژگان گویش‌های ایران، تهران، کتابفروشی بلخ، ۱۳۸۷ش.
  • آزادیخواه، محمدعلی، «لغات و اصطلاحات سیرجان در زمینۀ آب و آبیاری»، کرمان، کرمان، س 1، شماره 3، ۱۳۷۰ش.
  • «آشنایی با بهترین چشمه‌های آب گرم ایران»، سایت الی‌گشت، تاریخ بازدید: 7 تیر 1401ش.
  • آل‌احمد، جلال، اورازان، تهران، وزرا، ۱۳۳۳ش.
  • آنی‌زاده، علی، «چشمه»، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ بازدید: 7 تیر 1401ش.
  • احمدپناهی سمنانی، محمد، ترانه‌ و ترانه‌سرایی در ایران، تهران، سروش، ۱۳۷۶ش.
  • احمد زرکوب، شیرازنامه، به‌تحقیق اسماعیل واعظ جوادی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ش.
  • ارداویراف‌نامۀ منظوم، ترجمۀ رحیم عفیفی، مشهد، بی‌نا، ۱۳۴۲ش.
  • بهرنگی، صمد و دهقانی، بهروز، افسانه‌های آذربایجان، تهران، بهرنگی، ۱۳۷۹ش.
  • حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، بی‌جا، کازرونیه، ۱۳۸۵ش.
  • حافظ، رباعیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 7 تیر 1401ش.
  • دانای علمی، عبـاس، فرهنگ عامۀ مردم تنکابن، تهران، آرون، ۱۳۸۹ش.
  • درویشیان، علی‌اشرف و خندان، رضا، فرهنگ افسانه‌های مردم ایران، تهران، کتاب و فرهنگ، ۱۳۷۸-۱۳۸۰ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 7 تیر 1401ش.
  • دیگار، ژان‌پیر، فنون کوچ‌نشینان بختیاری، ترجمۀ اصغر کریمی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ش.
  • ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
  • سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۹ش.
  • شاه‌حسینی، علیرضا، افتر سرزمین گل‌های زنبق، سمنان، بوستان اندیشه، ۱۳۸۴ش.
  • شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
  • صداقت‌کیش، جمشید، آب‌های مقدس ایران، شیراز، بی‌نا، ۱۳۷۹ش.
  • عارف، محمد، کمیجان سرزمین شگفت‌انگیز تات‌ها و مادها، تهران، طهوری، ۱۳۹۱ش.
  • عبدلی، علی، تات‌ها و تالشان، تهران، ققنوس، ۱۳۶۹ش.
  • عسکری‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، شاپورخواست، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش.
  • کوهی کرمانی، حسین، هفتصد ترانه از ترانه‌های روستایی ایران، تهران، وزارت فرهنگ، ۱۳۱۷ش.
  • فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 7 تیر 1401ش.
  • لهسایی‌زاده، عبدالعلی و سلامی، عبدالنبی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، تهران، بی‌نا، ۱۳۷۰ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 7 تیر 1401ش.
  • ملک‌زاده، محمدجعفر، فرهنگ زرقان، تهران، آثار، ۱۳۸۰ش.
  • مولوی، کلیات شمس، به‌تحقیق بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، طلوع، ۱۳۶۳ش.
  • میرنیا، علی، فرهنگ مردم (فولکلور ایران)، تهران، پارسا، ۱۳۶۹ش.
  • نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، به‌تحقیق رستم علی‌اف، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۴ش.
  • وازیگاه، به‌تحقیق جهانگیر نصری اشرفی، تهران، رسانش، ۱۳۹۰ش.
  • واعظ تقوی، محمدتقی، فرهنگ اصطلاحات کرمان، تهران، مروارید، ۱۳۶۳ش.
  • هاشم‌نیا، محمود و ملک‌محمدی، ملوک، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، بیجار، محمود هاشم‌نیا و ملوک ملک‌محمدی، ۱۳۸۰ش.
  • هدایت، رضاقلی، فرهنگ انجمن‌آرای ناصری، به‌تحقیق اسماعیل کتابچی، تهران، دارالخلافه، ۱۲۸۸ق.
  • همایونی، صادق، ترانه‌هایی از جنوب، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، بی‌تا.