چشمزخم
چشمزخم، آسیبی که گمان میرود با نگاه کردن برخی افراد یا جانوران، به دیگران وارد میشود.
چشمزخم به آزار و نقصانی گفته میشود که در اثر نگاه همراه با حسد، حسرت و یا حتی دوستانه به فرد میرسد.[۱] این حالت شورچشمی، غیر ارادی است و معمولا زمانی رخ میدهد که خوشحالی، زیبایی و موفقیت دیگران به چشم بیاید.[۲] از این منظر، گمان میرود که چشم میتواند وسیلهای برای انتقال تمایلات بد و زیانرسان باشد.[۳]
واژگان هممعنی
در زبان فارسی واژگانی مانند چشم، چشمبد، چشمزد، چشمزدگی، نظر، نظرکردن و نظر زدگی هممعنی چشمزخم هستند. چشمزخم خوردگی، چشمزخم دیدگی، چشمزخم رسیدن، چشمزدن، چشمکردن و چشم رسیدن، واژگانی بهمعنی گزند رسیدن در اثر چشمزخم زدن هستند. چشمزننده، چشمزخم زننده، چشمفسای، شورچشم، چشمشور، بدچشم، چشمرسان و چشمرساننده بهمعنی کسی است که نگاهش آسیب میرساند.[۴]
پیشینه
باور به چشمزخم از دیرباز در جامعه بشری وجود داشته است. در ادبیات رومیان و یونانیان باستان و در خطوط تصویرنگاری مصریان باستان به چشمزخم اشاره شده است.[۵] باور به چشمزخم در میان اقوام سامی، آریایی، مدیترانهای، و مردم یهودی و مسیحی تقریبا یک انگارهی فرهنگی مشابه را نشان میدهد.[۶] برخی با اثرپذیری از باورهای عامیانه جوامع آسیایی و بربرهای عهد باستان،[۷] مردمان سیاهپوست آفریقا را دارای دو مردمک در هر چشم میانگاشتند که تمجید و تحسین آنها از چیزی یا فردی موجب از بین رفتن آن میشد[۸]. رومیها نیز نگاه زنانی را که چشمان دو مردمکی داشتند، آسیبزا میدانستند.[۹] گروههایی از کوچندگان، طلسمهای پیشگیری از چشمزخم به همراه کودکانشان داشتهاند[۱۰] و یکی از دلایل پوشاندن صورت زنان و عزلتنشینی آنها در گذشته را ترس از چشمزخم گفتهاند. حتی مردان خوشچهره نیز گاهی صورت خود را برای پیشگیری از چشمزخم میپوشاندند.[۱۱] برخی از اندیشمندان مسلمان همچون ابنسینا (370-428ق)، غزالی (450-505ق) و مولوی (604-672ق) نیز به چشمزخم و تأثیر نفس انسان از طریق نگاه، روی اجسام و افراد اشاره کردهاند.[۱۲]
چشمزخم از دیدگاه اسلام
بسیاری از مسلمانان، آیه «وَ إن یَکادُ الّذينَ کفَروا لَيُزلِقونَک بأبصارِهِم لَمّا سَمِعوا الذّکرَ ...»[۱۳] را دلیل بر وجود چشمزخم دانستهاند.[۱۴] در شأن نزول این آیه گفته شده که مشرکان از کسی که شورچشم بود، خواستند تا حضرت محمد را هنگام خواندن آیات قرآن، چشم بزند، اما جبرئيل آیه «وَ إن یَکاد» را فرود آورد تا پیامبر از آسیب چشمزخم، حفظ شود.[۱۵] در مقابل چنین برداشتی از قرآن، برخی از مفسران، آیه مذکور را ناظر به مفهوم چشمزخم ندانسته و عبارت «لَيُزلِقونَک» در آن آيه را بهمعنای نگریستن با تندی و دشمنی دانستهاند.[۱۶]
همچنین برخی مفسران قرآن، سفارش یعقوب پیامبر به فرزندانش برای ورود به مصر از دروازههای مختلف،[۱۷] را به خاطر آن دانستهاند که پسران او، خوشچهره و برومند بودند و یعقوب نگران چشمخوردن آنها بود.[۱۸] برخی با انکار چشمزخم در قرآن، نگرانی یعقوب را به ترس از آسیب مأموران حکومتی به فرزندانش دانستهاند[۱۹] و تصریح قرآن به کارساز نبودن تدبیر یعقوب[۲۰] را دلیل نفی چشمزخم میدانند.[۲۱]
روشهای در امان ماندن از چشمزخم
در فرهنگ سنتی ایرانیان، تدبیرهایی برای در امان ماندن از چشمزخم، اندیشیده شده است؛ برخی از این راهکارها عبارت است از:
دعا و تعویذ؛ بسیاری از مردم برای پیشگیری از چشمزخم، از برخی آیات قرآن و دعاها بهعنوان حِرز و تعویذ استفاده میکنند. رایجترین تعویذ برای دفع چشمزخم آیه «وَ إن یَکاد» است[۲۲] که روی کاغذ مینویسند یا روی طلا، نقره یا عقیق حکاکی میکنند و به گردن خود میآویزند یا به بازو میبندند. برخی این آیه را به صورت لوح نوشته و به دیوار خانه نصب میکنند.[۲۳]
سورههای فلق و ناس (معوذتان)، یا سورههای فلق، ناس، کافرون و توحید (چهار قُل)، جملههای «ما شاءَ الله لا حَولَ و لا قُوّة إلا بِالله»، تَبارَکَ الله» و «ألله أکبر» از دیگر تعویذهای رایج نزد ایرانیان است.[۲۴] برخی، برای دفع چشم بد از درختان نیز سورههای معوذتان یا سایر تعویذها را مینوشتند و به درخت آویزان میکردند.[۲۵]
اسپند؛ ایرانیان از دانههای اسپند برای ضدعفونی محیط و دفع شر و چشم بد استفاده میکنند. برای پیشگیری از چشمزخم، معمولا اسپند را میسوزانند و هنگامی که دود آن برخاست، آن را دور سر فرد میگردانند.[۲۶]
شکستن تخممرغ؛ برخی برای شناختن فرد چشمشور، از روش شکستن تخممرغ استفاده میکنند. در سیرجان به این عمل «چشم ترکو» میگویند. برای این کار علامتی روی تخم مرغ میگذارند؛ سپس سکهای روی تخممرغ گذاشته و با دو انگشت، سر و ته آن را فشار میدهند و همزمان، نام افرادی را به زبان میآورند. تخممرغ، روی اسم هر کسی که شکست او را شورچشم میانگارند.[۲۷]
مهره و سنگ؛ در باور برخی، بههمراه داشتن بعضی از مهرههای کبود، آبی یا سیاه برای دفع چشمزخم مفید است. از معروفترین مهرهها میتوان به نظر قربانی (مهرهای به شکل چشم گوسفند)، باباغوری (سنگ تیره مایل به سرخ) و مهرههای آبی اشاره کرد.[۲۸]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه چشمزخم.
- ↑ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۴۴۲.
- ↑ Westermarck, Pagan Survivals in Mohammedan Civilisation, 1973, P24.
- ↑ تبریزی، برهان قاطع، ذیل واژه چشمزخم.
- ↑ Westermarck, Pagan Survivals in Mohammedan Civilisation, 1973, P56-58.
- ↑ Westermarck, Pagan Survivals in Mohammedan Civilisation, 1973, P57.
- ↑ Westermarck, Pagan Survivals in Mohammedan Civilisation, 1973, P57.
- ↑ Pliny, Natural History, 1947, II, P517.
- ↑ Pliny, Natural History, 1947, II, P519.
- ↑ Spooner, «The Evil Eye in the Middle East», 1970, P314.
- ↑ Westermarck, Pagan Survivals in Mohammedan Civilisation, 1973, P26.
- ↑ ابنسینا، اشارات و تنبیهات، ۱۳۷۵ش، ص۴۸۹؛ غزالی، کیمیای سعادت، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۳۴؛ مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۶۰ش، دفتر ۵، ص۷۳۲.
- ↑ . سوره قلم، آیه 51.
- ↑ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۶ش، ج۱۰، ص۹۱.
- ↑ رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۶ش، ج۱۹، ص۳۷۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۵۱۲.
- ↑ . سوره یوسف، آیه 67.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۱۸، ص۴۸۱.
- ↑ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۶ش، ج۶، ص۱۶۷.
- ↑ . سوره یوسف، آیه 68.
- ↑ معرفت، شبهات و ردود حول القرآن الکریم، ۱۳۸۸ش، ص۲۳۰-۲۳۱.
- ↑ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۸۷۳.
- ↑ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۲۲۹۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۵۲۱.
- ↑ Donaldson, The Wild Rue, 1938, P19.
- ↑ کاشفی، روضة الشهداء، ۱۳۴۹ش، ص۱۲۶.
- ↑ هدایت، نیرنگستان، ۱۳۳۴ش، ص۴۳.
- ↑ هدایت، نیرنگستان، ۱۳۳۴ش، ص۱۱۱.
منابع
- ابنسینا، اشارات و تنبیهات، ترجمه حسن ملکشاهی، تهران، سروش، ۱۳۷۵ش.
- تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، بهتحقیق محمد معین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۲ش.
- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، بهتحقیق بهاءالدین خرمشاهی، تهران، ناهید، ۱۳۷۷ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
- رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بهتحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۷۶ش.
- غزالی، محمد، کیمیای سعادت، بهتحقیق حسین خدیو جم، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش.
- فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء العربی، ۱۴۲۰ق.
- کاشفی، حسین، روضة الشهداء، بهتحقیق ابوالحسن شعرانی، تهران، اسلامیه، ۱۳۴۹ش.
- معرفت، محمدهادی، شبهات و ردود حول القرآن الکریم، قم، موسسه التهمید، ۱۳۸۸ش.
- ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ترجمه محمد خواجوی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
- مولوی، جلالالدین محمد، مثنوی معنوی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ش.
- هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، [بینا]، ۱۳۳۴ش.
- Donaldson, B.A., The Wild Rue, London, 1938.
- Pliny, Natural History, translated by H. Rackham, London, 1947.
- Spooner, B., «The Evil Eye in the Middle East», Witchcraft Confessions and Accusations, ed. M. Douglas, London, 1970.
- Westermarck, E., Pagan Survivals in Mohammedan Civilisation, Amsterdam, 1973.