چفیه

از ویکی‌زندگی

چفیه؛ نوعی سربند رایج در میان مردم عرب.

چفیه دستار، دستمال یا چارقدی قلاب‌دوزی شده است که مردم عرب‌زبان آن را به شکل مثلث، تا کرده و روی سر خود قرار می‌دهند.[۱] آن‌ها دو گوشه‌ی چفیه را برروی یکدیگر قرار داده و پشت سر می‌اندازند. گوشه‌های دیگر چفیه، روی شانه انداخته می‌شود و با بندی به‌نام «عقال» آن را روی سر محکم می‌کنند.[۲] نام اصلی چفیه، الکوفیه بوده[۳] و برخی علت نام‌گذاری آن را به الکوفیه به‌سبب بافتن چفیه در شهر کوفه می‌دانند.[۴] همچنین چفیه پارچه‌ای چهارگوش و چهارخانه بوده که در ایران و فلسطین نماد مبارزه و جهاد است.[۵] چفیه با نام‌های دیگری از جمله چپیه، چپیه اگال، چپی اگال، چفیه عقال، چپیه ارگال، کفیه اکل و کوفیه عقال تلفظ می‌شود. چفیه‌بافی یکی از انواع صنایع دستی در ایران است که در آن از دستگاه نساجی سنتی و نخ پنبه‌ای، استفاده می‌شود.[۶]

شکل ظاهری چفیه

چفیه پارچه‌ای مربعی شکل با ابعاد ۱۵۰ سانتی‌متر است. گاهی آن را به شکل مستطیل با عرض ۱۲۰ سانتی‌متر و طول ۱۵۰ سانتی‌متر می‌بافند. چفیه دارای طرح‌های راه‌راه، چهارخانه، شطرنجی و ساده در رنگ‌های قرمز تیره، قهوه‌ای، سبز روشن، زرد، آبی، سرخ، سفید یا سیاه است. هر رنگ از چفیه نماد یک منطقه یا اقلیم بوده و بر همین اساس اسامی گوناگونی برای چفیه وجود دارد. اعراب منطقه حجاز از چفیه‌های قالب‌زده‌شده قرمز و سیاه، سفید و قرمز یا سیاه و سفید استفاده می‌کنند. مردم سوریه، فلسطین و ایران از چفیه‌های چهارخانه به رنگ سیاه و سفید استفاده می‌کنند.[۷] مردم خرم‌شهر، آبادان و شادگان، چفیه‌های سفید با خال‌های مشکی می‌پوشند. جنس چفیه از نخ پنبه، کتان، ابریشم، گلابتون، کرباس، ابریشم زرباف یا ترکیبی از نخ و ابریشم است.[۸]

اجزای کامل‌کننده چفیه

چفیه به وسیله عقال (عگال، اگال، ارگال یا اکل) که رشته‌ای از جنس پشم شتر، ابریشم یا موی بز است با تکه پارچه‌ای نخی در دو ردیف به دور سر پیچیده می‌شود. عقال موجب محکم شدن چفیه روی سر می‌شود. مردم عربستان به دلیل وزش بادهای شدید در سرزمین خود از عقال روی چفیه استفاده می‌کنند اما عرب‌زبانان ایران و عراق کمتر از ان استفاده می‌کنند.[۹]

روش‌های بستن چفیه روی سر

برخی چفیه را تا کرده و به شکل مورب بر روی شب‌کلاه می‌بندند تا یک گوشه آن به پشت سر، و دو گوشه‌ی دیگر روی پیشانی قرار گیرد. در برخی از مناطق، مردم روی چفیه‌ی خود عمامه می‌بندند. آن‌ها گوشه‌های چفیه را در قسمت پیشانی بر روی عمامه قرار می‌دهند.[۱۰] اعراب بدوی، چفیه را به شکل عمامه دور سر خود می‌پیچند تا یک گوشه آن پشت سر، و دو گوشه‌ی آن در جلوی شانه‌ها قرار گیرد. گاهی یک گوشه از چفیه را از چانه گذرانده و روی شانه می‌انداختند.[۱۱] مردم در منطقه دشت آزادگان، چفیه را به شکل ساده روی سر قرار می‌دهند. در منطقه‌ی اورامان کردستان، مردم از چفیه‌ی سیاه و سفیدی که «جامه‌دانی» می‌نامند، استفاده می‌کنند. آن‌ها نوعی چفیه سرخ و سفید با نام «سورمور» را نیز روی سر می‌اندازند.[۱۲]

چفیه در فرهنگ ایرانیان

مردم نواحی مختلف ایران در مراسم مذهبی به‌ویژه محرم از چفیه استفاده می‌کنند. مردم کمیجان در غروب روز تاسوعا بعد از اجرای تعزیه حضرت عباس، مراسم علم‌کشی برگزار می‌کنند. در این مراسم به علم، چفیه‌های رنگارنگ بسته می‌شود. مردم معتقدند که اگر از زیر علم رد شوند، تا یک‌سال بیمه‌ی امام حسین می‌شوند.[۱۳] در گیلان، مردم در مجالس سوگواری شهدای کربلا از چفیه استفاده می‌کنند.[۱۴] چفیه در میان مردم عرب خوزستان حرمت دارد. در این منطقه زمانی‌که فردی به اصطلاح «کارد به استخوانش برسد» چفیه خود را از سر بر می‌دارد. در این صورت با درخواست او موافقت می‌شود. آن‌ها در مراسم مقتل‌خوانی روز عاشورا به احترام امام حسین چفیه را از سر برمی‌دارند.

پانویس

  1. مصاحب، دایرة‌المعارف فارسی، ذیل واژه چفیه.
  2. خزائلی، واژه‌نامه پوشش سر در ایران، ۱۳۸۰ش، ص۸۲-۸۴؛ اوبن، ایران امروز ۱۹۰۶-۱۹۰۷ ایران و بین‌النهرین، ۱۳۶۲ش، ص۳۶۱؛ چیت‌ساز، تاریخ پوشاک ایرانیان، ۱۳۷۹ش، ص۱۹۲؛ هاشم‌نیا، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۷.
  3. شرتونی، اقرب الموارد، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۱۱۱۳.
  4. اعتمادالسلطنه، مرآة البلدان، ۱۳۶۷ش، ج۳، ص۱۶۲۲؛ جونز، خاطرات، ۱۳۸۶ش، ص۴۱۴؛ اوبن، ایران امروز ۱۹۰۶-۱۹۰۷ ایران و بین‌النهرین، ۱۳۶۲ش، ص۳۶۱؛ چیت‌ساز، تاریخ پوشاک ایرانیان، ۱۳۷۹ش، ص۱۰۳؛ حسن، تاریخ الاسلام السیاسی، ۱۹۴۸م، ج۲، ص۲۴۷.
  5. واژه‌نامه آزاد، ذیل واژه چفیه.
  6. سیدصدر، دایرة‌المعارف هنرهای صنایع دستی، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۲.
  7. خزائلی، واژه‌نامه پوشش سر در ایران، ۱۳۸۰ش، ص۸۲و۸۴؛ امیدی، دیده و دل و دست، ۱۳۸۲ش، ص۲۰۷؛ اوبن، ایران امروز ۱۹۰۶-۱۹۰۷ ایران و بین‌النهرین، ۱۳۶۲ش، ص۳۶۱.
  8. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه کوفیه؛ جونز، خاطرات، ۱۳۸۶ش، ص۴۱۴؛ دوزی، فرهنگ البسه مسلمانان، ۱۳۴۵ش، ص۳۶۷-۳۶۹؛ اوبن،‌ ایران امروز ۱۹۰۶-۱۹۰۷ ایران و بین‌النهرین، ۱۳۶۲ش، ص۳۶۱، حاشیه ۱۵.
  9. خزائلی، واژه‌نامه پوشش سر در ایران، ۱۳۸۰ش، ص۸۲و۸۴؛ پاک‌نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ۱۳۶۵ش، ص۴۹؛ جونز، خاطرات، ۱۳۸۶ش، ص۴۱۴.
  10. دوزی، فرهنگ البسه مسلمانان، ۱۳۴۵ش، ص۳۶۷.
  11. دوزی، فرهنگ البسه مسلمانان، ۱۳۴۵ش، ص۳۶۹.
  12. سلیمی، زمستان در فرهنگ مردم کرد، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۴.
  13. عارف، کمیجان سرزمین شگفت‌انگیز تات‌ها و مادها، ۱۳۹۱ش، ص۱۷۰-۱۷۱.
  14. تهی‌دست، صنایع دستی گیلان، ۱۳۸۷ش، ص۴۸.

منابع

  • اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآه البلدان، به‌تحقیق عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۷ش.
  • امیدی، ناهید، دیده و دل و دست، مشهد، به نشر، ۱۳۸۲ش.
  • اوبن، اوژن، ایران امروز ۱۹۰۶-۱۹۰۷ ایران و بین‌النهرین، به‌ترجمه علی‌اصغر سعیدی، تهران، زوار، ۱۳۶۲ش.
  • پاک‌نژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، یزد، بنیاد فرهنگی شهید پاک‌نژاد، ۱۳۶۵ش.
  • تهی‌دست، فاطمه، صنایع دستی گیلان، رشت، فرهنگ ایلیا، ۱۳۸۷ش.
  • جونز، هارفورد، خاطرات، به‌ترجمه مانی صالحی علامه، تهران، [بی‌نا]، ۱۳۸۶ش.
  • چیت‌ساز، حمیدرضا، تاریخ پوشاک ایرانیان، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها، ۱۳۷۹ش.
  • حسن، حسن ابراهیم، تاریخ الاسلام السیاسی، قاهره، [بی‌نا]، ۱۹۴۸م.
  • خزائلی، عذرا، واژه‌نامه پوشش سر در ایران، تهران، [بی‌نا]، ۱۳۸۰ش.
  • دوزی، د. پ. آ.، فرهنگ البسه مسلمانان، به‌ترجمه حسین‌علی هروی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ش.
  • سلیمی، هاشم، زمستان در فرهنگ مردم کرد، تهران، سروش، ۱۳۹۰ش.
  • سیدصدر، ابوالقاسم، دایره‌المعارف هنرهای صنایع دستی، تهران، سیمای دانش، ۱۳۸۶ش.
  • شرتونی، سعید، اقرب الموارد، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۳ق.
  • عارف، محمد، کمیجان سرزمین شگفت‌انگیز تات‌ها و مادها، تهران، طهوری، ۱۳۹۱ش.
  • مصاحب، غلام‌حسین، دایره‌المعارف فارسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۳ش.
  • هاشم‌نیا، محمود و لک‌محمدی، ملوک، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، بیجار، مولف، ۱۳۸۰ش.