چله
چله؛ روز چهلم وقوع یک امر.
چله، مخفف چهله و بهمعنای یک دورۀ چهل روزه و روز چهلم پس از یک اتفاق مشخص است. همچنین به تار (در بافندگی)، به زه کمان (در تیراندازی) و در برخی از نقاط ایران مانند مازندران، به شاخۀ درخت، چله گفته میشود.[۱] چله در ترکیب «چاق و چله» نیز بهمعنای چاق و فربه است.[۲]
چله در معنای چهل روز
چله، بهمعنای چهل روز، موارد کاربردی فراوانی دارد که در ادامه به آنها اشاره میشود:
چله در عرفان تصوف
چله گرفتن در میان درویشان، بسیار رایج است. آنها، در مدت چهل روز، گوشۀ عزلتی را انتخاب کرده و تنها به عبادت، روزهداری و گاه ریاضت میپردازند. این عمل به «چلهنشینی» معروف بوده و مکان چلهنشینی را نیز با نام «چلهخانه» میشناسند.[۳] گاهی از چلهنشینی با نام «صومالاربعین» نیز یاد میشود. نظامی در بیتی به این چله اشاره کرده است:[۴]
پس از پنجاه چله در چهل سال | مزن پنجه در این حرف ورق مال |
علاوهبر آن، چله یا چله گرفتن، در میانِ بسیاری از مردم ایران رایج است که در آن، افراد بهمنظور برآورده شدن حاجات خود، به مدت 40 روز، به دعا و نیایش میپردازند. این آیین در میان زردشتیان، بهصورت چلههای «ورهرام یشت»، «اورمزدیشت»، «سروش یشت»، «اردیبهشت یشت»، «هفتن یشت» و «آبان یشت» و نیز در میان مسلمانان بهصورت چلههای «بسمالله»، «سوره واقعه»، «سوره یاسین»، «زیارت عاشورا»، و «آیهالکرسی»، برگزار میشود.[۵]
چله گرفتن در مباحث عرفانی و مذهبی، آدابی دارد که از آن جمله میتوان به مراقبت از اعمال و رفتار، دوری از انجام کارهای بیهوده و باطل، ترک گناه، انجام دعا و نیایش و مداومت در ذکرگویی اشاره کرد.[۶]
اربعین یا چهلم متوفا
واژه چله در معنای چهلم مرگ متوفا نیز استفاده میشود. برای مثال، اربعین امام حسین را بهعنوان «چلۀ امام» نیز میشناسند.
چهلمین روز تولد نوزاد و زایمان مادر
چهلمین روز پس از تولد نوزاد را نیز بهعنوان «چلۀ کودک» در نظر گرفته و در برخی از مناطق ایران، آدابی مخصوص را در این روز انجام میدهند، مانند حمام بردن مادر و کودک.[۷]
چله در گاهشمار (تقویم)
چله گرفتن در روزهای مختلف سال، علاوهبر ایران، در میان مردم کشورهای تاجیکستان، افغانستان، کردستان و اذربایجان نیز وجود دارد. چله، در این کشورها، واحدی برای شمارش و تقسیمبندی روزها در فصول تابستان و زمستان است.[۸]
ایرانیان، روزهای سال را بر اساس سردی و گرمی آن، به دو چلۀ بزرگ و کوچک تقسیم کردهاند. برای مثال، چلۀ بزرگ، در فصل زمستان، از اول دی تا دهم بهمن ماه است و در فصل تابستان نیز از اول تیرماه شروع و تا پایان دهمین روز مرداد ماه ادامه دارد. چلۀ زمستان و چلۀ تابستان، بهترتیب، در کنایه از سرما و گرمای سخت نیز استفاده میشوند. چلۀ کوچک در فصل زمستان، از دهم بهمنماه شروع و تا آخر این برج ادامه دارد. چلۀ کوچک تابستانی نیز از دهم مرداد ماه شروع و در پایان همین ماه ختم میشود.[۹]
علاوهبر آن، برخی اصطلاحات دیگر مانند «چلۀ تیرما» (تیرماه) در میان زردشتیان و «چلی تیرما» در نائین به اوج گرمای تابستان اشاره دارند.[۱۰] «چلۀ اوچاشت» و «چلۀ اسفند و نوند» در میان مردم سروستان به 10 روز پایانی سال اشاره دارد.[۱۱] اصطلاحات «چلۀ پیرزن (بَرد العجوز)» و «چلۀ بچه» نیز در برخی از نقاط ایران، اصطلاحاتی جایگزین برای چلۀ بزرگ و کوچک هستند.[۱۲]
چله در باور مردم
عدد 40 در فرهنگ و باور مردم، نمادی از بلوغ، رسیدگی و کمال است. 40 سالگی، در میان مردم ایران، بهعنوان سن پختگی عقل بهشمار میرود. برای مثال، حافظ در بیتی گفته است:[۱۳]
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف | که در شیشه برآرد اربعینی |
نشانههایی از این باور نسبت به عدد 40، در متون پهلوی نیز دیده میشود، مانند پیوستن اولین همراهان به اشوزردشت در 40 سالگیِ او[۱۴] و برپایی جشن «بهاربود»، پس از گذشت 40 روز از نوروز.[۱۵] اهمیت این عدد، در باورهای اسلامی نیز بسیار پررنگ است. برای مثال، آیاتی از قرآن، به بعثت پیامبر اسلام در 40 سالگی[۱۶] و نیز رشد کامل انسان در سن 40 سالگی اشاره کردهاند.[۱۷]
پانویس
- ↑ پهلوان، فرهنگ مردم الاشت و سواد کوه، ۱۳۸۲ش، ص۲۸۲.
- ↑ خنجری، «چله»، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، 1377ش، ذیل چله، چلهخانه، چلهنشستن، چلهنشین و چلهداشتن.
- ↑ نظامی، خمسه، خسرو و شیرین، بخش 13، سایت گنجور.
- ↑ خنجری، ناهید، «چله»، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ هدهدی، مهری، «چرا و چطور چله بگیریم؟»، وبگاه تبیان.
- ↑ خنجری، ناهید، «چله»، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ کراسنوولسکا، چند چهرۀ کلیدی در اساطیر گاهشماری ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۶۲.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه چله، سایت واژهیاب.
- ↑ ستوده، فرهنگ نائینی، ۱۳۶۵ش، ص۹۴.
- ↑ همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۷۱ش، ص۳۰۳.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲ش، ج2، ص5-6.
- ↑ حافظ، غزلیات، غزل شماره 483، سایت گنجور.
- ↑ بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، ۱۳۶۲ش، ص۲۰۷؛
آموزگار، اسطورۀ زندگی زردشت، ۱۳۷۲ش، ص۱۴۱. - ↑ بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، ۱۳۶۲ش، ص۲۰3.
- ↑ سوره بقره، آیه 51.
- ↑ سوره احقاف، آیه 15.
منابع
- قرآن کریم.
- آموزگار، ژاله و تفضلی، احمد، اسطورۀ زندگی زردشت، تهران، چشمه، ۱۳۷۲ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ش.
- بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، آگه، ۱۳۶۲ش.
- پهلوان، کیوان، فرهنگ مردم الاشت و سواد کوه، تهران، آرون، ۱۳۸۲ش.
- حافظ، غزلیات، غزل شماره 483، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 10 تیر 1401ش.
- خنجری، ناهید، «چله»، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ بازدید: 10 تیر 1401ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، 1377ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 11 تیر 1401ش.
- ستوده، منوچهر، فرهنگ نائینی، تهران، دانشکده علوم توانبخشی، ۱۳۶۵ش.
- کراسنوولسکا، انا، چند چهرۀ کلیدی در اساطیر گاهشماری ایرانی، ترجمۀ ژاله متحدین، تهران، ورجاوند، ۱۳۸۲ش.
- نظامی، خمسه، خسرو و شیرین، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 10 تیر 1401ش.
- هدهدی، مهری، «چرا و چطور چله بگیریم؟»، وبگاه تبیان، تاریخ بارگذاری: 11 تیر 1398ش.
- همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، بهنشر، ۱۳۷۱ش.