اخوان ثالث

از ویکی‌زندگی

مهدی اخوان ثالث؛ شاعر، ادیب و موسیقی‌پژوه ایرانی معاصر

مهدی اخوان ثالث متولد 10 اسفند 1307ش در توسِ مشهد است.[۱] از جمله شاعران معاصر، که تخلصش «م.امید» بود. دوره تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مشهد گذراند[۲] و در هنرستان، رشته آهنگری را برگزید. اخوان، در نوجوانی نواختن تار را آموخت و همین آشنایی جدی او با موسیقی سنتی، زمینه‌ی علاقه‌اش به ادبیات فارسی را فراهم کرد. بنابراین، همزمان با موسیقی، به شعر نیز روی آورد.[۳] در همان دوران نوجوانی و جوانی، چنان در غزل‌سرایی و قصیده‌گویی زبردست شد که ادیبان وی را امیدِ شعر کهن نامیدند.[۴]

پیشه‌ی اخوان

حرفه اخوان در مشهد، آهنگری و چاقوسازی بود؛ اما بعد به تهران آمد و همزمان با کارش، به تدریس پرداخت.[۵] اخوان، در 1330ش از طریق سرپرستی صفحه ادبی «روزنامه جوانان دموکرات»، با بزرگانی دیگر از ادبیات ایران همچون سیاووش کسرایی، هوشنگ ابتهاج (سایه) و احمد شاملو آشنا شد.[۶] او به‌صورت همزمان، مدیریت بخش شعر مجله در راه هنر را نیز بر عهده داشت که با انتشار نقد و یادداشت‌هایش درباره شعر نو، مهارتش در ادبیات قدیم را ثابت کرد.[۷] اخوان، تدریس در دانشگاه‌های تهران، ملی و تربیت معلم را از 1356ش از سر گرفت و در 1360ش از خدمات دولتی بازنشسته شد. از آن سال به بعد تا 1369ش آثار دیگری از خود را به بازار کتاب فرستاد.

شعر اخوان ثالث

در 1327ش نخستین سروده‌هایش، و در 1331ش نخستین دفتر شعرش را به نام «ارغنون» منتشر کرد.[۸] در این کتاب، اشعار وی در قالب‌های قصیده، قطعه، مثنوی، ترکیب‌بند، مستزاد و رباعی سروده شده است.[۹]

ای که درد عشق را گفتی مداوایی نداردآتش است آری، ولی پروانه پروایی ندارد
ناامیدی عمر من کوتاه کرد، ای مه وفا کنای بسا امروز بی‌حاصل که فردایی ندارد

[۱۰] اخوان تا قبل از آشنایی با نیما یوشیج، همواره به او انتقاد داشت؛ اما پس از آشنایی با او، به راز اشعار و شیوه‌ی نگارش نیما پی برد و در نتیجه اسلوب شعری خود را متأثر از نیما، تغییر داد.[۱۱] اخوان با اثرپذیری از ارزش‌های فرهنگ اسلامی ـ ایرانی به اساتیدش همواره احترامی خاص می‌گذاشت؛ او با اینکه به‌مراتب از نیما بزرگ‌تر بود اما همواره با احترام از او یاد می‌کرد و حتی 2 کتاب درباره اشعار نیما نوشت.[۱۲] در 1335ش مشهورترین مجموعه شعر خود را با نام «زمستان» منتشر کرد.[۱۳] اخوان در این مجموعه، برخلاف ارغنون، از قالب شعری نیما استفاده کرد و زبان جدید شعری خود را متأثر از زبان خراسانی، زبان امروزی و زبان نیمایی به نمایش گذاشت.[۱۴]
«سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دست‌ها پنهان

نفس‌ها ابر، دل‌ها خسته و غمگین

درختان اسکلت‌های بلور آجین

زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه

غبارآلوده مهر و ماه

زمستان است»[۱۵]

در فاصله سال‌های 1338 تا 1350ش مجموعه اشعار متعددی را نوشته و چاپ کرد.

آثار اخوان

مجموعه آثار اخوان عبارت‌اند از: «ارغنون»، «زمستان»، «آخر شاهنامه»، «از این اوستا»، «زندگی می‌گوید: اما باز باید زیست...»، «در حیاط کوچک پاییز در زندان»، «دوزخ اما سرد»، «ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم»، «عاشقانه و کبود»، «بهترین امید».

درگذشت اخوان ثالث

وی در 1369ش بعد از بازگشت از سفرش به چندین کشور اروپایی، در تهران درگذشت. پیکر این شاعرِ ادیب در آرامگاه فردوسی شهر توسِ مشهد به خاک سپرده شد.[۱۶]

اخوان از نظر ادیبان ایران

بزرگان شعر و ادب فارسی معتقدند که اخوان به مدد قلم توانمند خویش و نیز بر اثر شناخت زبان و ادبیات فارسی،[۱۷] نابغه‌ای ادبی است. او سهم خود را در شعر نوی فارسی ادا کرد.[۱۸] یکی از ویژگی‌های بارز شعر اخوان، تفسیر و توضیحات او است.[۱۹] اشعار او گاهی زمینه‌ای اجتماعی دارند و برگرفته از حوادث زندگی مردم است، و گاهی دارای لحن حماسی بوده و آمیخته با صلابت و سنگینی زبان خراسانی است.[۲۰]

کتاب‌ها، مقالات و نقدهای بسیاری درباره اخوان، آثار و دیدگاهش نوشته شده است. نادر ابراهیمی معتقد است که هیچ شاعری در عصر ما به‌قدر اخوان ثالث، نام‌ها و نشانی‌های بومی و ملی را در اشعارش به‌کار نگرفته است.[۲۱] شفیعی کدکنی نیز معتقد بود اخوان زبان درشتی داشت که این هم در پررنگ شدن اخوان نقش دارد؛ یعنی این‌که شعر و زبان اخوان امضا داشت. اگر شعرهای اخوان را به فردی که اشعار اخوان را خوانده نشان دهیم اما نام او را پنهان کنیم، به‌سادگی می‌تواند تشخیص دهد که شاعر آن مهدی اخوان ثالث است.[۲۲]

پانویس

  1. محمدي آملي، آوازِچگور، 1377ش، ص24.
  2. استعلامي، ادبيات دورة بيداري و معاصر، 1355ش، ص352.
  3. محمدي آملي، آوازِچگور، 1377ش، ص25 و 31.
  4. شمس لنگرودي، تاريخ تحليلي شعر نو، ج2، 1370ش، ص296.
  5. كاخي، باغ بي‌برگی، 1370ش، ص27.
  6. محمدي آملي، آوازِچگور، 1377ش، ص54.
  7. شمس لنگرودي، تاريخ تحليلي شعر نو، ج2، 1370ش، ص297.
  8. استعلامي، ادبيات دورة بيداري و معاصر، 1355ش، ص352.
  9. حقوقی، شعر زمان ما (۲): مهدی اخوان‌ثالث، ۱۳۷۰ش، ص100.
  10. اخوان ثالث، ارغنون، 1393ش، ص100.
  11. زرين‌كوب، چشم‌انداز شعر نو فارسي، 1358ش، ص168 و 169.
  12. صبوریان، «اخوان ثالث قطب شعر معاصر است»، ایسنا، تاریخ: 4 شهریور 1400ش.
  13. كاخي، باغ بي‌برگی، 1370ش، ص28.
  14. حقوقی، شعر زمان ما (۲): مهدی اخوان ‌ثالث، ۱۳۷۰ش، ص101.
  15. اخوان ثالث، زمستان، 1399ش، ص143.
  16. كاخي، باغ بي‌برگی، 1370ش، ص28-30.
  17. يوسفي، چشمة روشن، 1362ش، ص740.
  18. زرياب ‌خويي، «در سوگِ اميد»: ‌باغ بي‌برگي، 1370ش، ص269.
  19. خرمشاهي، «تأملي در شعرِ نماز»:‌ باغ بي‌برگي، 1370ش، ص219.
  20. ستایشگر، نام نامه موسیقی ایران زمین، 1376ش، ص52.
  21. كاخي، باغ بي‌برگی: ‌يادنامة مهدي اخوان ثالث،1370ش، ص82.
  22. صبوریان، «اخوان ثالث قطب شعر معاصر است»، ایسنا، تاریخ: 4 شهریور 1400ش.

منابع

  • اخوان ثالث، مهدی، ارغنون، تهران، نشر زمستان، 1393ش.
  • اخوان ثالث، مهدی، زمستان، تهران، نشر زمستان، 1399ش.
  • استعلامي، ‌محمد، ادبيات دورة بيداري و معاصر، تهران، دانشگاه سپاهيان انقلاب ايران، 1355ش.
  • حقوقی، محمد، شعر زمان ما (۲): مهدی اخوان‌ثالث، تهران، مؤسسه انتشارات نگاه، ۱۳۷۰ش.
  • خرمشاهي، ‌بهاءالدين، «تأملي در شعرِ نماز»: ‌باغ بي‌برگي، به‌تحقیق مرتضي كاخي، تهران، نشر ناشران، چ1، 1370ش.
  • زرين‌كوب، حميد، چشم‌انداز شعر نو فارسي، تهران، توس، 1358ش.
  • زرياب‌ خويي، عباس، «در سوگِ اميد»: ‌باغ بي‌برگي، به‌تحقیق مرتضي كاخي، تهران، نشر ناشران، چ1، 1370ش.
  • ستایشگر، مهدی، نام نامه موسیقی ایران زمین، چ1، تهران، اطلاعات، ج3، 1376ش.
  • شمس لنگرودي، محمد، تاريخ تحليلي شعر نو، تهران، نشر مركز، ج2، 1370ش.
  • كاخي، ‌مرتضي، باغ بي‌برگی، ‌يادنامة مهدي اخوان ثالث، تهران، نشر ناشران، چ1، 1370ش.
  • صبوریان، محمدرضا، «اخوان ثالث قطب شعر معاصر است»، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، تاریخ درج مطلب: 4 شهریور 1400ش.
  • محمدي آملي، محمدرضا، آوازِچگور، زندگي و شعر مهدي اخوان ثالث، تهران، نشر ثالث، 1377ش.
  • يوسفي، ‌غلام‌حسين، چشمة روشن، تهران، علمي، چ1، 1362ش.