ادبیات داستانی عامیانه (گونهشناسی)
ادبیات داستانی عامیانه (گونهشناسی)؛ دستهبندی داستانهای عامیانه فارسی
ادبیات داستانی عامیانه، نوعی از ادبیات است که هم بهصورت مکتوب و هم شفاهی، در کنار ادبیات رسمی در یک جامعه رواج دارد. این داستانها، در قالبهای مختلفی مانند افسانه، اسطوره، حکایت، مَتَل، مَثَل، لطیفه، نقل و نقلآواز وجود دارند. بررسی منابع مختلف در تقسیمبندی این آثار، نشان از گوناگونی این دستهبندیها و شیوههای مختلف آنها دارد. برای مثال، محمد عوفی در کتاب خود 2،113 حکایت تاریخی_ادبی در احوال شعرا و اولیا دارد که آنها را در 4 قسم و 100 باب (هر قسم شامل 25 باب) آورده است. وی، برای این تقسیمبندی، از روش تیپشناسی قهرمانان و نیز از روش موضوعی استفاده کرده است.
محمدجعفر محجوب معتقد است که قصههای عامیانه را میتوان در 8 دسته تقسیمبندی کرد: 1. تخیلی (مانند امیر ارسلان)؛ 2. تاریخی و حماسی (مانند رستمنامه)؛ 3. قصه بزرگان دینی و سرنوشت آنها (مانند ابومسلمنامه)؛ 4. قصههای تاریخی و دینی (مانند مختارنامه)؛ 5. قصههای عاشقانه با زمینههای اخلاقی (مثل هزار و یک شب)؛ 6. حیوانات (مانند خاله سوسکه)؛ 7. قصههایی با مبنای حدیث و روایت (مانند عاق والدین)؛ 8. آثار بزرگان ادبی (مانند نان و حلوا).[۱]
محجوب، در بخشی دیگر، داستانها را به اعتبار حوصله شنونده، به دو دسته: 1. کوتاه؛ 2. بلند و به اعتبار چاپ آنها، به دو نوع: 1. ملفوظ، 2. مکتوب؛ و به اعتبار گوینده به دو دسته: 1. زنان 2. مردان (نقالی و تعزیه)؛[۲] به اعتبار سبک نثر به دو دسته: 1. ادبی، 2. عامیانه؛ به اعتبار منشأ به پنج دسته: 1. ایرانی، 2. هندی، 3. حماسههای ملی و باستانی، 4. دینی و مذهبی، 5. اخلاقی؛ و به اعتبار شیوهی نوشتاری به دو دسته: 1. نظم، 2.نثر تقسیمبندی کرده است. او، در نهایت، بهترین نوع تقسیمبندی را روش موضوعی دانسته و داستانها را از این حیث به 5 گروه: 1. عشقی، 2. دینی و ملی، 3. تاریخی، 4. تخیلی، 5. اعجابانگیز و خندهآور تقسیمبندی میکند.[۳]
افرادی دیگر نیز، به تقسیمبندی اینگونه از آثار ادبی پرداختهاند، برای مثال، میرصادقی این قصهها را به اسطوره، حکایت اخلاقی، افسانه تمثیلی، افسانه پریان، افسانه پهلوانی و رمانسها (شامل رمانسهای روستایی، شهسواری و عاشقانه) تقسیمبندی کرده است.[۴]
اکثریت پژوهشگران ایرانی و خارجی، بر دستهبندی داستانها بر اساس قالبِ قصهها تأکید کرده و آن را از اصلیترین انواع تقسیمبندیها اعلام کردهاند که سایر انواع دستهبندی را زیرمجموعههایی از آن میدانند.
انواع قصهها از نظر قالب
در این دستهبندی، قصه به پنج گروه: 1. افسانه (تمثیلی، پریان، پهلوانی و عاشقانه)؛ 2. اسطوره؛ 3. حکایت؛ 4. متل و 5. مثل و تمثیل تقسیم میشود.
افسانه، قصهای است شامل سرگذشت یا رویدادی خیالی از زندگی انسانها، حیوانها، پرندگان یا موجوداتی خیالانگیز که گاهی اهدافی اخلاقی و آموزشی را نیز در برمیگیرد. از جمله افسانههای تمثیلی میتوان به «منطق الطیر عطار»، از افسانههای پریان به «ماه پیشونی»، از افسانههای پهلوانی به «شاهنامه فردوسی» و از افسانههای عاشقانه به «بهرام و گندم» اشاره کرد.
اسطوره، قصهای است درباره خدایان، آفرینش، خاستگاه و آغازِ زندگی که برخلاف افسانه، از بار اخلاقی کمتری برخودار است. در اسطورهها، مظاهر طبیعی، رویدادها و حوادث طبیعی، معمولا شخصیتی انسانی مییابند و در جریان ماجراهایی اعجابانگیز قرار میگیرند.[۵]
حکایت/ لطیفه، قصهی کوتاه و سادهای است که مضامینی اخلاقی و گاه طنزآمیز را بهصورت منظوم و منثور ارائه میکند. در این نوع از قصههای عامیانه، حوادث پیچیده و خارقالعاده وجود ندارد.[۶]
مَتَل، قصهای موزون، کوتاه و گاهی دنبالهدار است که هنگام بازیهای کودکانه و نقل ماجرایی سرگرمکننده به کار میرود. برای مثال: متل «دویدم و دویدم».
مثلها، قصهوارههایی هستند که خود داستانی ندارند. برای مثال، «به روباه گفتند: شاهدت کو؟ گفت: دُمم». تمثیلها نیز قصههای کوتاهی هستند که برای تأیید منظور و بیان مقصود، با تشبیهاتی گسترده مطرح میشوند.
انواع داستان از نظر ساختار روایی
ساختار روایی داستانها، دو نوع است: 1. خطی؛ 2. پلکانی. در ساختار خطی، روایت بهشیوه عادی پیش میرود، مانند افسانهها که از یک نقطه شروع و در نقطهای دیگر پایان مییابند. در ساختار پلکانی، هر بار، روایت قبلی تکرار و افزایش مییابد، مانند متلها که شخصیتها، پیدرپی از یکدیگر سؤال میپرسند تا در پایان داستان به جواب برسند.
ساختار روایی برخی دیگر از قصهها نیز، داستان در داستان است. در این روش، نویسنده، در مسیر روایت اصلی داستان، گریزهایی به داستانهایی دیگر زده و این کار را بهمنظور تعلیق یا بیان نتایج اخلاقی انجام داده و درون داستان فرعی، داستانی دیگر را نیز مطرح کند و در نهایت همه را به مقصود اصلی خود برساند، مانند داستان «اعجوبه و محجوبه».
ساختار روایی دیگری نیز بهنام «سرگذشتنامه» وجود دارد. در این روش، سیر داستان در راستای بیان سرگذشت حقیقی یا تخیلی قهرمان داستان پیش میرود.
انواع داستان از نظر مضمون
مضمون و درونمایهی اغلب داستانها، رزمی و پهلوانی، اخلاقی، آموزشی و اندرزی است. اساسِ داستانهای پهلوانی، نبرد و وصف دلاوریهای قهرمان قصه است. اساسِ داستانهای اخلاقی نیز، عموما حکایتها و قصههایی است که مرتبط با دین و مذهب هستند.
نواع داستانها از نظر پایان
پایان داستانها، معمولا به غم یا شادی ختم میشوند. داستانهای غمنامه که با نامهای تراژدی و مرگنامه نیز معروف هستند عموما با مرگ دلخراش قهرمان داستان به پایان میرسند. در مقابل، داستانهای شادیبخش نیز پایان خوشی دارند که میتوانند به وصال، کسب ثروت یا مقام ختم شوند. گروهی دیگر از داستانها نیز پایانی عبرتآموز داشته و قهرمان داستان به مجازاتی میرسد که مایهی عبرت دیگران شود.
انواع داستان از نظر چگونگی بیان
بیان داستانها، بنابر هدف نویسنده میتواند معمولی (با هدف سرگرمی مخاطب)، استعاری (داستانهای تمثیلی) و نمادین (اسامی و مکانها) باشد. گاهی لحن داستانها، طنزآمیز و گاهی در قالب مناظره است و حالت مکالمه (گفتوگو) دارد.
انواع داستانها از نظر سطح ادبی و زبانی
داستانهای عامیانه، از نظر سطح ادبی و زبانی بسیار متنوع هستند. برای مثال، داستان «کلیله و دمنه» از سطحی ادبی و مصنوع، داستان «بهار دانش» از سطحی نیمهادبی و داستان «حسین کرد شبستری» از سطح زبانی نزدیک به زبان گفتاری برخوردار است.
انواع داستانها از نظر نظم و نثر
برخی از داستانها بهشکل منظوم بیان شدهاند و بسیار مورد اقبال عموم قرار گرفتهاند، زیرا زبان شعر، از جمله زبانهای مسلط و محبوب میان مردم است. گروهی دیگر نیز بهشکل منثور نوشته شدهاند. گروه سومی نیز هستند که به زبان نظم و نثر نوشته شدهاند.
انواع داستانها از نظر حجم
حجم داستانها، کوتاه (10 تا 500 کلمه)، متوسط (500 تا 5000 کلمه)، نیمهبلند (5000 تا 50000 کلمه) و بلند (بیش از 50000 کلمه) است.
انواع داستانها از نظر نحوه ارائه
داستانها، از نظر نحوه ارائه، بهصورتهای مکتوب (مانند مزرباننامه)، شفاهی (مانند حمزهنامه)، نمایش (مهمانی رفتن حضرت زهرا) و تعزیه (بازار شام) وجود دارند.
انواع داستانها از نظر تیپ و شخصیتها
داستانها از این نظر به درباریان، کارگزاران، اربابان معرفت، فرهیختگان، عشاق، هنرمندان، اشرافیان، عیاران، جادوگران، پهلوانان، ظریفان و زیرکان، فرومایگان، مسافران، بدکاران، زنان، صاحبان ادیان، پیشهوران و صاحب مشاغل، کودکان، حیوانات و موجودات وهمی تقسیم میشوند.
پانویس
- ↑ محجوب، ادبیات عامیانۀ ایران، ۱۳۸۲ش، ص117-119.
- ↑ محجوب، ادبیات عامیانۀ ایران، ۱۳۸۲ش، ص54-55.
- ↑ محجوب، ادبیات عامیانۀ ایران، ۱۳۸۲ش، ص174-175.
- ↑ میرصادقی، عناصر داستانی، ۱۳۷۶ش، ص۲۲-۲۳.
- ↑ بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، ۱۳۸۷ش، ص۳۱؛
چناری، «اسطوره»، ج۲، ۱۳۷۶ش، ص۹۱-۹۲. - ↑ میرصادقی، ادبیات داستانی، ۱۳۷۶ش، ص۲۲۰-۲۲۱.
منابع
- بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، بهتحقیق کتایون مزداپور، تهران، آگاه، ۱۳۸۷ش.
- چناری، «اسطوره»، فرهنگنامۀ ادبی فارسی (دانشنامۀ ادب فارسی)، بهتحقیق حسن انوشه، تهران، ، ۱۳۷۶ش.
- محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، بهتحقیق حسن ذوالفقاری، تهران، چشمه، ۱۳۸۲ش.
- میرصادقی، جمال، ادبیات داستانی، تهران، سخن، ۱۳۷۶ش.
- میرصادقی، جمال، عناصر داستانی، تهران، سخن، ۱۳۷۶ش.