ازدواج سفید
ازدواج سفید، همخانگی زن و مرد بدون پیوند رسمی ازدواج
گزینش همسر و شریک زندگی، یکی از مهمترین انتخابهای آدمی برای رسیدن به آرامش و رضایت از زندگی است. این گزینش معمولا در قالب پیوند ازدواج، جلوهگر میشود. فرهنگ ازدواج در هر جامعهای غالبا از ترکیب سه مؤلفه اصلی پدید میآید: دیانت و پایبندی به آموزههای دینی، تعهد و قرارداد اجتماعی، صمیمیت و علاقمندی طرفینی. این مولفهها در شکلگیری پیوند ازدواج همواره اثرگذار بودهاند زیرا در پرتو حضور چنین مؤلفههایی، پیوند زناشویی میان زن و مرد بر تمام ابعاد زندگی آنها تأثیر مستقیم میگذارد؛ در بعد فردی، زمینه مناسبی برای ارضای نیازهای روانی و فیزیولوژیکی فراهم میکند و در بعد اجتماعی، نیازهای ارتباطی انسان را برآورده میسازد. اهداف اصلی و اساسی ازدواج مانند تولید مثل و تربیت فرزند، دستیابی به آرامش، تکامل در ابعاد مختلف، ارضای نیاز عاطفی و جنسی، تأمین نیازهای روانی و امنیت اجتماعی در پرتو پیوند رسمی ازدواج بهصورت بهینه و بیشینه در دسترس قرار میگیرد. همچنین کانون خانواده کارکرد اصلی خود را بهعنوان عامل اصلی ماندگاری و پایداری جامعه بشری، تنها با وجود پیوندهای رسمی و متعارف ازدواج حفظ میکند.
امروزه در پی شتاب فزاینده تغییرات اجتماعی و دگرگونی ارزشها، جامعه بشری با سبکهای زندگی نوپدیدی روبرو شده است که افزایش گونههای نامتعارف همباشی و همزیستی انسانها را به دنبال داشته است. ازدواج مدنی، ازدواج بنفش، ازدواج همجنسگرایان، ازدواج با خود، ازدواج با حیوانات، ازدواج گروهی، ازدواج با محارم، ازدواج بیوصال و ازدواج سفید انواع پیوندهایی است که در این روزگار برای گزینش شریک زندگی، مورد توجه بعضی از انسانها قرار گرفته است.
مفهومشناسی ازدواج سفید
اصطلاح «ازدواج سفید» با اصطلاح «همخانگی» و «همباشی» دارای همپوشانی مفهومی و مصداقی است. فرهنگنامههای آمریکایی و اروپایی در مواردی که ازدواج سفید را به مفهوم همباشی نزدیک دانستهاند آن را به ازدواج بدون رابطه جنسی یا ازدواج بدون هدف بلندمدت معنا کردهاند. اما در مواردی که ازدواج سفید را با مفهوم همخانگی پیوند زدهاند آن را به «زندگی کردن با یکدیگر و داشتن رابطه جنسی بدون ازدواج» یا «شبهازدواج» و «زندگی با یکدیگر مانند زن و شوهر» معنا کردهاند.[۱] ازدواج سفید نزد ایرانیان اینگونه فهم میشود که زن و مرد بدون مشروعیت حقوقی و ثبت قانونی، گونهای از همباشی و همخانگی را انتخاب کردهاند که در چارچوب ضوابط شرعی یا خارج از آن، دارای رابطه جنسی و عاطفی هستند.
گسترش همخانگی در غرب، الگوی تازهای از خانواده را به نمایش گذاشته که مهمترین تغییر نهاد خانواده در دوره معاصر است.[۲] اما همخانگی در ایران به الگوی نهادينهشدهای از خانواده تبدیل نشده است و اگر مشکلاتی که زنان و مردان ایرانی را بهسوی پذیرش این سبک از زندگی سوق داده، برطرف شود بسیاری از مصادیق همخانگی در ایران به ازدواج رسمی و قانونی تبدیل میشود.
پیشینه ازدواج سفید
در دورههای اولیه پیدایش همخانگی، افرادی که توانایی مالی ازدواج رسمی و تشکیل خانواده را نداشتند از برقراری چنین رابطهای استقبال میکردند. بعد از جنگ جهانی دوم، زنان آلمانی که شوهر خود را از دست داده بودند برای حفظ حقوق دوران بیوگی که دولت به آنها پرداخت میکرد، غالبا همخانگی را به ازدواج مجدد ترجیح میدادند. انقلاب جنسی که اواخر دههی 1960م در جامعه غربی پدیدار شد با عادیسازی روابط جنسی پیش از ازدواج، زمینههای فرهنگی گسترش همخانگی را فراهم کرد و آن را به سبک جدید زندگی تبدیل کرد.[۳] امروزه در بسیاری از کشورهای غربی، از همخانگی بهعنوان یک رابطه قانونی حمایت میشود. بر اساس آمارهای رسمی، در سال 1989م در بریتانیا 26% از زنان مجرد دارای رابطه همباشی بودهاند. در سال 2010م در آمریکا 14 میلیون نفر در قالب همخانگی با یکدیگر زندگی میکردند. همچنین برخی از پژوهشها نشان میدهد نیمی از زنانی که در آمریکا ازدواج رسمی خود را ثبت میکنند پیش از آن، رابطه همخانگی را با همسر فعلی خود تجربه کردهاند. پدیده همخانگی در استرالیا نیز از 16% در 1975م به 70% در 2007م رسیده است.[۴]
انواع ازدواج سفید
در ازدواج سفید، دو الگوی اصلی را میتوان شناسایی کرد:
الف) همخانگی پیش از ازدواج؛ در این الگو، همخانگی مقدمه و مرحله آزمایشی برای رسیدن به وضعیت اصلی، یعنی ازدواج رسمی است. افرادی که در این الگو به همخانگی گرایش دارند برای شناخت یکدیگر و فراهم شدن موقعیت مناسب تحصیلی و اقتصادی با یکدیگر همخانه میشوند. در ایران، بعضی از افرادی که به همخانگی روی آوردهاند، آن را مقدمه ازدواج اعلام کردهاند.[۵]
ب) همخانگی بدون ازدواج؛ در این الگو، افراد به ازدواج رسمی توجهی ندارند و به ادامه وضع موجود رضایت میدهند. در برخی از کشورهای غربی، همخانگی قبل از ازدواج بهسرعت جای خود را به همخانگی بدون ازدواج داده است.[۶]
زمینههای گرایش به ازدواج سفید
در جامعۀ ایران، مصادیق ازدواج سفید شامل انواع همباشی و همخانگی شرعی و غیرشرعی میشود؛ در همین چارچوب، پژوهشگران در بررسی زمینههای گرایش به ازدواج سفید، عوامل زیر را مورد توجه قرار دادهاند:
ضعف جامعهپذیری
در همخانگی، هر کدام از طرفین حق دارد بهصورت آزاد انتخاب کند و تصمیم بگیرد. معنا ندارد که انسان بهخاطر دیگری، آینده خود را به خطر اندازد. پس اگر شریک زندگی دچار عارضهای شود، شخص مقابل بهراحتی میتواند او را ترک کند و فرد دیگری را برگزیند. در همخانگی، مرد نگران تأمین معیشت همسر و یا پاسخگویی به نیازهای عاطفی و جنسی او نیست. در مقابل، زن نیز نگران کارهای خانه و وظایف زنانه از قبیل پاسخگویی به نیازهای عاطفی و جنسی همسر یا تربیت فرزند نیست. البته این گونه از فعاليتها معمولا بهصورت داوطلبانه انجام میشود اما وظیفه آنها بهشمار نمیرود. ترجیح منافع فردی و سهولت در ارضای نیاز جنسی از انگیزههای اصلی افراد است که گریز از مسئولیتپذیری و رویآوری به ازدواج سفید را برای آنان توجیه میکند.[۷]
کمبودهای حمایتی
کمبودهای حمایتی در خانواده، زمینه گرایش فرزندان به محیطهای جبرانکننده این کمبودها را افزایش میدهد. این گرایش میتواند بهدلیل سرخوردگی از رابطه عاطفی پیشینی یا برای مقابله با تحقیر دوستان، تشدید شود.
طغیان روحیه استقلالطلبی
خانوادههایی که از سبک فرزندپروری سختگیرانه بهره میگیرند معمولا با پرخاشگری و سرکشی فرزندان در سنین نوجوانی و جوانی روبرو میشوند. چنین فرزندانی تلاش میکنند که با سرپیچی از دستورها و خواستههای والدین و جامعه، خود را اثبات کنند. رهایی از بند سنتهای جامعه، یکی از مهمترین علتهای شکلگیری همخانگی است.[۸]
کمرنگ شدن ارزشها
گسترش فرهنگ غربی در جهان موجب تضعیف سنتها و ارزشهای اجتماعی شده است. هنگامی که نظام ارزشی جامعه دستخوش دگرگونی میشود هنجارهای اجتماعی نیز تغییر میکنند. بههمین دلیل، جوانان امروز پیوند کمتری با امور انتزاعی دارند و یاد گرفتهاند که عینیتر به مسائل بنگرند. از اینرو با مفاهیم ارزشی مانند توکل بیگانه شدهاند و تا زمانی که با محاسبات خود، از آینده مطمئن نباشند کاری نمیکنند.
افزایش چالشهای اجتماعی
در جامعهی امروزی هزینههای زندگی مشترک افزایش چشمگیری یافته و تأمین آن توسط مرد، بهعنوان سرپرست خانواده، مشکلتر شده است. افزایش نرخ بیکاری و تورم نیز این وضعیت را پیچیدهتر میکند. از طرف دیگر ورود زنان به بازار کار و تغییر نگرش جامعه درباره اشتغال زنان، مطالبهگری حقوق زنان را در جامعه افزایش داده و موازنه ازدواج را به چالش کشیده است. همین فرآیند در لایه دوم، موجب افزایش آمار طلاق در جامعه شده که نگرش منفی جوانان به ازدواج رسمی و سنتی را در پی داشته است. آداب و رسوم دستوپاگیری که جامعه بر ازدواج رسمی تحمیل کرده است، چالش دیگری است که افراد را بهسوی پذیرش همخانگی سوق میدهد؛ زیرا در همباشی دو طرف بدون دخالت دیگران، شریک خود را انتخاب میکنند و دغدغه انواع مراسم را ندارند.[۹]
پانویس
- ↑ احمدی، سفیدِ سیاه، 1399ش، ص53.
- ↑ کریمیان و زارعی، «بررسی کیفی وضعیت زندگی زنان دارای رابطه همخانگی با جنس مخالف»، 1395ش، ص40.
- ↑ احمدی، سفیدِ سیاه، 1399، ص55ـ56.
- ↑ آزاد ارمکی و دیگران، «همخانگی، پیدایش شکلهای جدید خانواده در تهران»، 1391ش، ص46-47.
- ↑ کریمیان و زارعی، «بررسی کیفی وضعیت زندگی زنان دارای رابطه همخانگی با جنس مخالف»، 1395ش، ص42.
- ↑ آزاد ارمکی و دیگران، «همخانگی، پیدایش شکلهای جدید خانواده در تهران»، 1391ش، ص49.
- ↑ احمدی، سفیدِ سیاه، 1399ش، ص67-74.
- ↑ آزاد ارمکی و دیگران، «همخانگی، پیدایش شکلهای جدید خانواده در تهران»، 1391ش، ص64.
- ↑ احمدی، سفیدِ سیاه، 1399ش، ص90-94.
منابع
- آزاد ارمکی، تقی و دیگران، «همخانگی، پیدایش شکلهای جدید خانواده در تهران»، دوفصلنامه جامعهپژوهی فرهنگی، شماره 5، 1391ش.
- احمدی، زهیر، سفیدِ سیاه: تحلیل و بررسی ابعاد پدیده نوظهور ازدواج سفید با رویکرد دینی و روانشناختی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1399ش.
- کریمیان، نادر و زارعی، اقبال، «بررسی کیفی وضعیت زندگی زنان دارای رابطه همخانگی با جنس مخالف»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی زن و جامعه، سال هفتم، شماره 2، 1395ش.