باباطاهر
باباطاهر، عارف و شاعر دوبیتیسرای ایرانی
باباطاهِر، مشهور و ملقب به «عریان»، عارف و شاعر نامدار ایرانی در سده پنجم هجری است. سرودههایش عموما قالب دوبیتی دارند كه بعضی از آنها به لهجهای خاص از گویشهای غرب ایران است. علاوه بر دوبیتیها، از این شاعر نامدار، مجموعهی کلمات قصار به زبان عربی نیز به یادگار مانده که در آن عقاید عرفانی را در علم، معرفت و عبادت بیان کرده است. همچنین وی دو قطعه، چند غزل با گویش لری و کتابی به نام «سرانجام» دارد که این کتاب شامل دو بخش عقاید عرفا و صوفیه و الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی است. درباره سال تولد و وفات، نحوه معاش و طریق كسب دانش و معرفت و مسلك عارفانه او، از منابع قدیم، اطلاعات دقیق و روشنی بهدست نمیآید، از اینرو، بعضی معتقدند که باباطاهر شخصیتی رازآلود داشته است.[۱] عدهای دیگر او را شاعری صوفیمنش و از حوالی همدان معرفی کردهاند.
جایگاه اجتماعی باباطاهر
پاکی درون، خودسازی و بیعلاقگی به دنیا موجب محبوبیت باباطاهر در آن زمان شد و نامش بر سر زبانها افتاد.[۲] آنچه بر شهرت اجتماعی باباطاهر میافزاید نخست، منشِ درویشانه و خصلت انزواطلبانه و گمنام زیستن اوست و دیگر، حكایات افسانهوار و كراماتی است كه اغلب از سوی ارادتمندان، به وی نسبت داده شده است. مرتضی راوندی در کتاب راحةالصدور از ارادت و احترام طغرل، پادشاه سلجوقی، به باباطاهر نوشته است. راوندی بیان میکند که در سده پنجم هجری، هنگام ورود طغرل به همدان، باباطاهر در قید حیات بوده و دیداری میان وی و امیر سلجوقی صورت گرفته است. این دیدار تأثیری شگرف در طغرل برجای گذاشته است. بر اساس اين حکایت، هنگام ورود طغرلبیگ به همدان، سه پیر از مردان خدا به نامهای باباطاهر، باباجعفر و شیخ همشا در دامنه کوه خضر که مشرف به شهر بود ایستاده بودند؛ سلطان با مشاهده آنها، سپاه را متوقف کرد، از مرکب پیاده شد و با وزير خويش به نزد آنها رفت. از میان آنها باباطاهر عنان سخن را بهدست گرفت و از سلطان پرسید که با خلق خدا چه خواهی کرد؟ طغرل که شیفته باباطاهر شده بود پاسخ داد که هر چه تو گویی همان کنم. بابا گفت خداوند به عدل و احسان، فرمان داده است پس تو نیز چنین کن. طغرل گریست و خواسته باباطاهر را پذيرفت.[۳]
القاب باباطاهر
درباره انتساب القابی چون «بابا» و «عریان» در اسناد اینگونه آمده است که «بابا» لقبی بوده که در گذشته به پیران وارسته میدادهاند و «عریان» به دلیل صراحت و بریدن باباطاهر از تعلقات دنیوی بوده است. لفظ «بابا» در تمام منابع قدیم به عنوان پیشنام وی آورده شده است. بابا معادل پیر، شیخ و مرشد است.[۴] به علاوه شاعر، خویش را در ۳ غزل كه به وزن دوبیتی است، «طاهر» و در یك غزل «باباطاهر» تخلص كرده است.[۵] صفت «عریان» بیانگر دوری جستن باباطاهر از علایق دنیوی است. با این حال، این لقب مایه پدید آمدن پندارهایی همچون سر و پا برهنه بودن بابا[۶] و برهنه گشتن وی در معابر عمومی شده است؛[۷] اگرچه روحیه درویشانه و رفتار متفاوت و نامتعارف باباطاهر، در پیدایی چنین داوریهایی بیأثر نبوده است.[۸]
شعر باباطاهر
دوبیتیهای باباطاهر، عوامفهم و خواصپسند است. امروزه همگان بابا طاهر را بهخاطر دوبیتیهای شیرین و دلربایش میشناسند. این دوبیتیها به لهجه لری سروده شده است؛ بههمین دلیل به آن فهلویات (پهلویات) گفته میشود.[۹] از آنجایی که باباطاهر شیفتهی خداوند، طبیعت و انسان بوده، بیشتر مضمون شعرهایش در این بستر سروده شده است.[۱۰]
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم | به دریا بنگرم دریا ته وینم | |
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت | نشان روی زیبای ته وینم |
وی بارها از کوهستانها، دشتها و رودخانههای زیبای ایرانزمین، رفتار و اخلاق خوب و ستایش خداوند سخن گفته است.[۱۱] باباطاهر بدون هیچ پیچیدگی یا توسل به اصطلاحات علمی، افکار و اندیشههای خود را می سراید و در اشعار خود از درویشی، قلندری و بیسر و سامانی حرف میزند و بر فروتنی تأکید میکند. بیگمان بیشتر محبوبیت باباطاهر به سبب افکار او و نزدیک بودن گویش و لهجهاش به فارسی صحیح، روانی کلام، آهنگ دلنشین الفاظ و سادگی وزن آن است.[۱۲]
آرامگاه باباطاهر
این بنا بر فراز تپهای در شمال غربی همدان، مقابل قله الوند و از سوی دیگر، مقابل بقعه امامزاده حارث (هادی) بن علی ساخته شده است.[۱۳] نخستین سازهای که بر مزار باباطاهر در سده 6ق بنا شد به صورت برج آجری ۸ ضلعی بود[۱۴] اما بنای مقبره او چندین بار بازسازی شده است. سرانجام، به اهتمام انجمن آثار ملی، آرامگاه كنونی وی در سالهای ۱۳۴۶- ۱۳۴۹ش بنا نهاده شد.[۱۵] این بنای تاریخی، در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۷۶ به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسیده است.[۱۶]
پانویس
- ↑ آلن، باباطاهر عریان، 1963م، ص3 و 12.
- ↑ حقیقت، تاریخ عرفان و عارفان ایرانی، ۱۳۷۵ش، چ2، ص۳۹۳.
- ↑ ادوارد، تاریخ ادبیات ایران، 1342ش، ص393.
- ↑ هجویری، كشفالمحجوب، ۱۳۷۱ش، ص301.
- ↑ مقصود، شرح احوال و آثار و دوبیتیهای باباطاهر عریان، ۱۳۵۴ش، ص۱۷۴-۱۷۶.
- ↑ اوحدی بلیانی، عرفات العاشقین و عرصات العارفین، ص۶۳۳.
- ↑ آلن، باباطاهر عریان، 1963م، ص10.
- ↑ زرینكوب، دنباله جستوجو در تصوف ایران، ۱۳۶۲ش، ص۴۴.
- ↑ شمس قیس رازی، المعجم، ۱۳۷۳ش، ص۱۱۲ـ۱۱۳ و ۱۶۲.
- ↑ باباطاهر، دوبيتیها، در سایت گنجور.
- ↑ یاسمی، «بابای شاعر»، 1375ش، ص45.
- ↑ مقصود، شرح احوال و آثار و دوبیتیهای باباطاهر عریان، ۱۳۷۶ش، چ3، ص۴۱.
- ↑ مقصود، شرح احوال و آثار و دوبیتیهای باباطاهر عریان، ۱۳۷۶ش، چ3، ص۸۲ـ۸۳.
- ↑ مقصود، شرح احوال و آثار و دوبیتیهای باباطاهر عریان، ۱۳۷۶ش، چ3، ۶۱.
- ↑ صفایی، «آرامگاه باباطاهر»، ۱۳۳۸ش، ص12-17.
- ↑ "ڕاپۆرتی کەناڵی NRT2 لە سەر بۆنەی ڕۆژی جیھانی ڤیگن لە ١/١١/٢٠١٨ لە سلێمانی". 1 December 2018. Retrieved 2 April 2019.
منابع
- آلن، ادوراد هرون، باباطاهر عریان، تهران، پیک فرهنگ، 1342ش.
- اوحدی بلیانی، محمد، عرفات العاشقین و عرصات العارفین، نسخه خطی كتابخانه ملی ملك، ش۵۳۲۴، ]بیتا[.
- باباطاهر، دوبیتیهای باباطاهر، در سايت گنجور، تاريخ بازدید: 18 شهریور 1400.
- براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران، ترجمه فتحالله مجتبائی، تهران، سازمان کتابهای جیبی، 1342ش.
- حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ عرفان و عارفان ایرانی، تهران، کومش، چ2، 1375ش.
- زرینكوب، عبدالحسین، دنباله جستوجو در تصوف ایران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲ش.
- شمس قیس رازی، المعجم، به تحقیق سیروس شمیسا، تهران، سخن، ۱۳۷۳ش.
- صفایی، ابراهیم، «آرامگاه باباطاهر»، تهران، ارمغان، س۲۸، ش۱،۱۳۳۸ش.
- مقصود، جواد، شرح احوال و آثار و دوبیتیهای باباطاهر عریان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۵۴ش.
- مقصود، جواد، شرح احوال و آثار و دوبیتیهای باباطاهر عریان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چ3، ۱۳۷۶ش.
- هجویری، علی، كشفالمحجوب، به تحقیق ژوكوفسكی، تهران، ۱۳۷۱ش.
- یاسمی، رشید، «بابای شاعر»، در مجموعه مقالات باباطاهرنامه، به تحقیق پرویز اذکائی، تهران، توس، 1375ش.