تخت جمشید

از ویکی‌زندگی
پرونده:تخت-جمشید.jpg

تخت جمشید، پایتخت امپراتوری هخامنشیان در ایران باستان.

تخت جمشید، پایتخت امپراتوری هخامنشیان بوده که داریوش اول آن را بنا نهاد و جانشینان او آن تکمیل کردند.[۱] این شهر در حاشیۀ شرقی دشت پهناور مرودشت فارس و دامنۀ غربی کوه رحمت واقع شده و فاصله‌اش تا شهر شیراز 56 کیلومتر است.[۲] تخت جمشید، شامل کاخ‌ها و ارگ سلطنتی است و طبق برخی تخمین‌ها شامل ۳۹ قرارگاه مسکونی بوده و ۴۳٬۶۰۰ نفر جمعیت داشته ‌است. وسعت کامل کاخ‌های این مجموعه ۱۲۵ هزار متر مربع است.[۳] در متونی که بر کتیبه‌های سنگ بنای تخت جمشید و سنگ‌نبشته خشایارشا آمده است، هخامنشیان، نام این بنا را «پارسه» نهادند که برگرفته از نام سرزمین آنها یعنی «پارس» بوده است.[۴] در آثار مورخان یونانی، از این بنا با نام «پرسه‌پولیس» (شهر پارس‌ها) یاد شده است. در آثار مکتوب دوران پس از اسلام، از شهری که زیستگاه خسروان ایرانی بوده، یاد شده و به بناها و نقوش برجسته در آن منطقه نیز اشاره شده است. در این کتاب، از بناهای باقی‌مانده در اطراف شهر، با نام «مگزت سلیمان» یاد شده است.[۵] در برخی کتب تاریخی نیز از تخت جمشید با نام‌های «ملعب سلیمان»،[۶] «مدینة ‌الفارس»[۷] و «قصر جمشید»[۸] سخن گفته‌اند. پس از آن، به‌دلیل تخریب کامل برخی از قسمت‌های این بنا، نام این مجموعه بنا را «چهل ستون» یا «چهل منار» ذکر کرده‌اند.[۹] در مکتوبات برجای‌مانده از دورۀ قاجار، از این بنا با نام تخت جمشید یاد شده است.[۱۰] در جریان کاوش‌های باستانی صورت‌گرفته در دوران پهلوی، نام تخت جمشید بر سر زبان‌ها افتاد و در 1310ش، در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.[۱۱] این مجموعه بنا، در 1979م، در فهرست میراث جهانی یونسکو با نام رایج غربی آن یعنی «پرسه‌پولیس» ثبت شده است. اکثر مورخان، تخت جمشید را پایتخت هخامنشیان معرفی کرده‌اند؛[۱۲] با وجود این، گروهی دیگر، آن را مرکزی آیینی و نمادین دانسته‌اند.[۱۳] گروه دیگری از پژوهشگران، این بنا را همچون رصدخانه‌ای می‌دانند که به‌منظور تنظیم گاهشمار و محاسبۀ فصول و روزها استفاده می‌شد.[۱۴]

مکان ساخت

قسمت شرقی تخت جشمید روی کوه رحمت و سه طرف دیگر در درون دشت مرودشت قرار گرفته ‌است. بخش اعظم این شهر باستانی روی صفّه یا سکوی سنگی با ارتفاع ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح دشت مرودشت و ارتفاع 1770 متر از سطح دریا، با مختصات جغرافیایی °۵۳ و ´۵۴ عرض شمالی و °۲۹ و ´۵۶ طول شرقی، واقع شده است. ابعاد تخت جمشید به این صورت است؛ جبهۀ غربی ۴۵۵ متر، جبهۀ شمالی ۳۰۰ متر، جبهۀ شرقی ۴۳۰ متر و جبهۀ جنوبی۳۹۰ متر. در این مکان هیچ بنایی از قبل وجود نداشته ‌است؛ این مطلب، از کتیبۀ داریوش که روی دیوار جبهۀ جنوبی تخت جمشید، نصب شده، استفاده می‌شود.[۱۵]

پیشینه کاوش‌ها در تخت جمشید

در طول تاریخ، جهانگردان، پژوهشگران و باستان‌شناسان بسیاری، به این بنا توجه کرده و دربارۀ آن نوشته‌اند. نخستین روایت، مربوط به سدۀ نهم قمری و سفیر حکومت ونیز در دربار اوزون حسن آق‌قویونلو است. او، از تخت جمشید با نام «چهل منار» یاد کرده و به وصف شکوه و زیبایی آن پرداخته است.[۱۶] برخی از مورخان، مطالبی اغراق‌آمیز دربارۀ تخت جمشید بیان کرده‌اند.[۱۷] پیترو دلاواله‌ی ایتالیایی، برخی از کتیبه‌های هخامنشی را با خود به اروپا برد و نخستین قدم‌ها را برای حل معمای تخت جمشید برداشت.[۱۸] تاورنیه، تخت جمشید را «پرستشگاه خدایان دروغین» خوانده[۱۹] و گروهی به کمک نقاشان چیره‌دست، به شرح مصور تخت جمشید پرداختند.[۲۰] پس از آن، برخی از محققان به نسخه‌برداری از کتیبه‌های موجود پرداخته و به رمزگشایی آن‌ها مشغول شدند. در 1310ش، گروه باستان‌شناس دانشگاه شیکاگو به تخت جمشید آمد. از جمله کشفیات این گروه می‌توان به دروازه ملل خشایارشا، پلکان شرقی آپادانا، کاخ تچر، پلکان جنوبی کاخ مرکزی، کاخ مرکزی، حرمسرا و دیوار استحکامات شمال‌شرقی اشاره کرد.[۲۱] آنها چند سال بعد، در یک عملیات تکمیلی به کشف و بررسی سه دروازه، کاوش در کاخ هدیش، کاخ خزانه، ایوان شمالی کاخ صدستون و محل سربازخانه پرداختند.[۲۲] مرمت‌های مستمر تخت جمشید، از 1346ش آغاز شد. این مرمت‌ها، با پژوهش‌ها و بازبینی‌های دقیقی صورت می‌گرفت که در دو مجلد به چاپ رسیده است. این تعمیرات، به کشف و شناسایی نقش و نحوه ساخت شگفت‌انگیز برخی از آثار این بنا شد.[۲۳] باستان‌شناسان ایرانی، از خیابان پهن دروازه ملل تا قسمت حیاط تالار صدستون و همچنین از بناهای شرقی تالار صدستون، کاخ اردشیر سوم و تأسیس فاضلاب و آب‌روهای زیرزمینی، آواربرداری کردند.[۲۴] در سال‌های 1347-1352ش نیز هیئت ایرانی به بررسی این مجموعه پرداخت که نتیجۀ تلاش آنها شناخت قسمتی از بافت شهری پارسه و تأسیسات حفاظتی و دفاعی تخت جمشید بود.[۲۵]

  • مورد فهرست گلوله‌ای

معماری ایرانی

پرونده:تخت-جمشید1.jpg

در ساخت این بنا معماران، هنرمندان، استادکاران و کارگران بسیاری مشارکت داشته‌اند.[۲۶] از ویژگی‌های معماری تخت جمشید، استفاده از ستون‌های چوبی ‌است. معماران از سروهای لبنان یا ساج‌های هند برای این کار استفاده می‌کردند و در پایین و بالای آنها، سنگ قرار می‌دادند.[۲۷] یکی دیگر از ویژگی‌های منحصربه‌فرد سنگ‌تراشی و معماری هخامنشیان، تخته سنگ‌های تراشیده و حکاکی شده‌ای است که در دیواره پله‌ها قرار دارند. این پله‌ها گذرهایی هستند که به سمت تالارها و کاخ‌های جشن و مراسم منتهی می‌شوند.[۲۸]

تخت جمشید بر هنر بعد از خود، تأثیر بسیاری داشته است و هنرمندان زیادی در ایران و کشورهای دیگر از آن الهام گرفته‌اند. تأثیر هنر تخت جمشید بر اصطخر و نقش رستم کاملا مشهود است. معماران و هنرمندان دورۀ ساسانی نیز از تزئینات و ویژگی‌های هنری و معماری تخت جمشید الگوبرداری کرده‌اند، مانند درگاه‌های فیروزآباد، پلکان کنگاور، نقش هدیه‌پردازان و نجبا در سنگ‌تراشی شاپور یکم در بیشاپور، سرستون‌های سنگی کاخی در بیشاپور و شیار ستون‌های گچی شیز (تخت سلیمان آذربایجان). الگوگیری از تخت جمشید در تزئینات و طرح‌های آکروپل آتن هم مشخص است. تأثیر ستون‌ها و تزئینات تخت جمشید بر هنر هند و بلخ در دوره یونان‌گرایی (هِلِنیسم) قابل ردیابی است، حتی ستون سَرْنات مظهر مردم و دولت هند، تقلیدی از ستون‌های تخت جمشید است.[۲۹]

فرهنگ ایرانی

پرونده:تخت-جمشید2.jpg

با بررسی سنگ‌نگاره‌های تخت‌جمشید می‌توان به ابعادی از فرهنگ ایرانیان در آن زمان پی‌برد؛ در این سنگ‌نگاره‌ها هیچ‌کس در حالت خضوع یا سرافکنده دیده نمی‌شود و نمایندگان کشورهای دیگر به عنوان عضو جامعه بزرگ جهانی در مراسم‌های دربار شرکت می‌کردند نه به عنوان شکست خوردگان یا برده. در این جشن‌‌ها، همۀ ملل از مادها تا هندی‌ها، تونسی‌ها، آفریقایی‌ها و یونانیان همه به صورت شخصیت مستقل نقش دااشته‌اند.[۳۰] نمایندگان کشورها و اقوام، دست‌های‌شان را به نشانۀ دوستی به طرف همدیگر دراز کرده‌اند. درجه‌بندی نمایندگان کشورها نیز بر پایۀ فرهنگ یا دوری و نزدیکی آن‌ها صورت گرفته است؛ مانند مادها، ایلامی‌ها، خوزی‌ها، بابلی‌ها، آشوریان.[۳۱] راهنمای مهمانان، اشخاصی از پارس، ماد یا ایلامی بودند که دست در دست نمایندگان کشورهای مختلف آنها را به جایگاه خود هدایت می‌کردند. نمایندگان کشورها نیز آزادانه از لباس، فرهنگ و زبان خود استفاده می‌کردند. در این سنگ‌نگاره‌ها هیچ‌ تلاشی برای برتر نشان دادن یا تفاخر پارسی‌ها نسبت به اقوام و ملیت‌های دیگر مشاهده نمی‌شود حتی در صف نمایندگان و در کل تخت جمشید هیچ‌کس سوار بر اسب نیست.[۳۲] در این قصر پله‌ها کوتاهتر از معمول ساخته‌‌شده‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان هنگام بالا رفتن حفظ شود.[۳۳]

این نقوش برای شناخت مناسبات فرمانروایان و زیردستان در ایران باستان و نیز اندیشه‌ورزی ایرانی بسیار مهم است؛ زیرا در این نقش‌ها به جای تصویر کشتار زیردستان و شکنجۀ اسیران و سوزاندن در و دیوار شهرها که در هنرهای مصر و بین‌النهرین وجود داشت تصویر شادی و مهمانی و مناسبات دوستانه و وفاداری دوجانبه بازنمایی شده است.[۳۴] در تخت جمشید کاخی به نام کاخ شورا وجود داشت. وجود این کاخ نشان می‌دهد که پادشاهان هخامنشی در امور مملکتی با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداختند.دو سرستون انسان در این کاخ، سمبل تفکر است.[۳۵]

از کتیبه‌های گلی که در حفاری‌های انجام شده در محل تخت جمشید به دست آمده‌اند، نکات مهمی کشف شد. این کتیبه‌ها حاوی دفاتر حسابداری امپراتوری هخامنشی است. با بررسی این دفاتر روشن شد که همۀ کارگران و مهندسان در ساخت تخت جمشید حقوق دریافت می‌کردند. زنان از حقوق کامل و مرخصی بارداری برخوردار بودند. همچنین کسانی برای مراقبت کودکان، حقوق دریافت می‌کردند.[۳۶]

علم ایرانی

در ساخت تخت جمشید از علم و تکنولوژی پیشرفته‌ای استفاده شده است؛ از جملۀ آن، استحکام سازه‌های کاخ‌ها در برابر زمین لرزه است. در ساخت این سازه‌ها، قطعات مختلف روی هم سوار شده‌اند. راز پایداری آنها مقابل زمین لرزه در محل اتصال این قطعه‌ها است. قطعه‌ها به‌وسیلۀ سرب مذاب به هم متصل شده‌اند. این سرب علاوه بر محکم کردن اتصال دو قطعه ستون، نقش مهمی برای مقاومت سازه در مقابل زمین لرزه داشته‌است. یکی دیگر از موارد استفاده از علم و تکنولوژی در تخت جمشید، محاسبه نسبت طلایی بین ارتفاع سر درها به عرض آن‌ها و همین‌طور نسبت ارتفاع ستون‌ها به فاصله بین دو ستون است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد.[۳۷]

دین ایرانی

با بررسی کتیبه‌های تخت جمشید روشن شد که مردم ایران در آن زمان به خداوند اعتقاد داشتند و ارادۀ او را در همه امور جاری می‌دانستند. به‌عنوان نمونه در یکی از کتیبه‌هایی که در جبهۀ جنوبی نصب شده‌ است، داریوش بعد از ستایش خدا دعا می‌کند که اهورامزدا کشور پارس را از دشمن، قحطی و دیوِ دروغ نگه دارد. در کتیبه دیگری داریوش از جانشینان خود می‌خواهد از قوم پارس نگهبانی کنند تا اهورا، برکتِ جاودانی بر این مردم ارزانی کند.[۳۸]

ویرانی

تاریخ‌دانان معتقدند که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرده و تخت جمشید را به آتش کشیده است. احتمال می‌رود در این حمله بخش عظیمی از کتاب‌ها، فرهنگ و هنر ایرانی نابود شده باشد. باستان‌شناسان نیز با بررسی ویرانه‌های آن تایید کرده‌اند که نشانه‌های آتش و هجوم در آن وجود دارد.[۳۹]

وضعیت کنونی

به دلیل خشکسالی‌های متعدد و استفاده نادرست از منابع آب زیرزمینی، در اطراف مجموعه تخت جمشید و نقش رستم، زمین فرونشسته است که در آینده می‌تواند برای این مجموعه خطرساز باشد.[۴۰]

پانویس

  1. رضاییان و کابلی خوانساری، هفت رخ فرخ ایران، 1386ش، ص68-71؛ شاهپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، ۱۳84ش، ص۲۸.
  2. موسوی، «تخت جمشید»، دائره المعارف بزرگ اسلامی.
  3. ۲۱.1986, p Sumner, "Achaemenid Settlement in the Persepolis Plain",
  4. Schmidt, Persepolis, 1953, V.I, P39; Olmstead, History of the Persian Empire, 1948, P173; Sharp, The Inscriptions in Old Persian Cuneiform of the Achaemenian Emperors, 1964, P106.
  5. حدود العالم، ۱۳۷۲ش، ص373.
  6. مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۹۰۶م، ص444.
  7. یاقوت حموی، البلدان، 1995م، ج1، ص299 و ج3، ص835؛
    شوارتس، جغرافیای تاریخی فارس، ۱۳۸۲ش، ص41.
  8. دانش‌پژوه، «دربارۀ کتاب عجائب نامه»، ۱۳۳۹ش، ص۳۰.
  9. گابریل، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ۱۳۴۸ش، ص۷۸؛
    شهبازی، شرح مصور تخت جمشید، ۱۳۵۵ش، ص۴.
  10. فرصت، محمد نصیر، آثار العجم، ۱۳۶۲ش، ص152.
  11. مشکوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، ۱۳۴۹ش، ص۱۲۷.
  12. هرتسفلد، اطلال شهر پارسه، ۱۹۲۹م، ص۱۶-۱۸؛
    سامی، پایتخت‌های شاهنشاهان هخامنشی (شوش_هگمتانه_ تخت جمشید)، ۱۳۴۸ش، ص۵۹؛
    تجویدی، دانستنی‌های نوین دربارۀ هنر و باستان‌شناسی عصر هخامنشی، بر بنیاد کاوش‌های پنج سالۀ تخت جمشید، ۱۳۵۵ش، ص۴۲-۵۶؛
    شهبازی، شرح مصور تخت جمشید، ۱۳۵۵ش، ص3-4.
  13. Pope, Persepolis – Considered as a Ritual City», 1957, P58-66.
  14. Lentz, «Has the Function of Persepolis Been Fully Recognised So Far? », 1972, P289-290.
  15. شاهپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، ۱۳84ش، ص. ۳۳.
  16. Sancisi Weerdenburg, «Introduction, Through Traveler’s Eyes: The Persian Monuments as Seen by European Travelers», 1991, P3-4; Wilber, Persepolis, the Archaeolgy of Parsa, Seat of the Persian Kings, 1969, P106.
  17. گابریل، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ۱۳۴۸ش، ص۸۵ و ۸۶.
  18. بریل، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ۱۳۴۸ش، ص110؛
    موسوی، «باستان شناسی در پنجاه سالی که گذشت»، ۱۳۶۹ش، ص6. Sancisi Weerdenburg, «Introduction, Through Traveler’s Eyes: The Persian Monuments as Seen by European Travelers», 1991, P6-7.
  19. گابریل، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ۱۳۴۸ش، ص149.
  20. گابریل، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ۱۳۴۸ش، ص148؛ Sancisi Weerdenburg, «Introduction, Through Traveler’s Eyes: The Persian Monuments as Seen by European Travelers», 1991, P5-6.
  21. Vanden Berghe, Archéologie de l’ Irān Ancien, 1959, P28; موسوی، «باستان شناسی در پنجاه سالی که گذشت»، ۱۳۶۹ش، ص223-227.
  22. موسوی، «باستان شناسی در پنجاه سالی که گذشت»، ۱۳۶۹ش، ص231.
  23. Tilia, Studies and Restorations at Persepolis and other Sites of Fārs, 1972, V.I, P205-208.
  24. موسوی، «باستان شناسی در پنجاه سالی که گذشت»، ۱۳۶۹ش، ص235-237.
  25. تجویدی، دانستنی‌های نوین دربارۀ هنر و باستان‌شناسی عصر هخامنشی، بر بنیاد کاوش‌های پنج سالۀ تخت جمشید، ۱۳۵۵ش، ص56؛
    موسوی، «باستان شناسی در پنجاه سالی که گذشت»، ۱۳۶۹ش، ص239-245.
  26. محمدپناه، کهن‌دیار، ج1، ۱۳۹۰ش، ص۷۰.
  27. Sharp, "Persepolis". Britannica Online Encyclopedia.
  28. اشمیت، پرسپولیس، ص۲۱۲.
  29. شاپور شهبازی، «تخت جمشید»، دانشنامه جهان اسلام.
  30. https://rch.ac.ir/article/Details/7466
  31. پورعبدالله، تخت جمشید از نگاهی دیگر، ۱۳۸۶ش، ص53.
  32. پورعبدالله، تخت جمشید از نگاهی دیگر، ۱۳۸۶ش، ص54.
  33. شاهپور شهبازی، راهنمای مستند تخت جمشید، ۱۳84ش، ص ۲۸.
  34. والرز، نقوش اقوام شاهنشاهی هخامنشی بنا بر حجاری‌های تخت جمشید، ص 22-23 و 68.
  35. والرز، نقوش اقوام شاهنشاهی هخامنشی بنا بر حجاری‌های تخت جمشید، ص 22-23 و 68.
  36. ملاحسینی، «آشنایی با آثار باستانی تخت جمشید»، وب‌سایت روزنامه همشهری.
  37. محمدپناه، کهن‌دیار، ج1، ۱۳۹۰ش، ص۷۰.
  38. شاپور شهبازی، «تخت جمشید»، دانشنامه جهان اسلام.
  39. شاپور شهبازی، «تخت جمشید»، دانشنامه جهان اسلام.
  40. «آژیر خطر برای تخت جمشید»، خبرگزاری دانشجویان ایران «ایسنا».

منابع

  • «آژیر خطر برای تخت جمشید»، خبرگزاری دانشجویان ایران «ایسنا»، تاریخ درج مطلب: 18 فروردین 1401.
  • ابن‌بلخی، فارس‌نامه، به‌تحقیق علینقی بهروزی، شیراز، اتحادیه مطبوعاتی فارس، ۱۳۴۳ش.
  • اشمیت، اریش.ف، پرسپولیس، ترجمه عبدالله فریار، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1400ش.
  • پورعبدالله، حبیب‌الله، تخت جمشید از نگاهی دیگر، تهران، کلهر، چاپ هفتم، ۱۳۸۶ش.
  • تجویدی، اکبر، دانستنی‌های نوین دربارۀ هنر و باستان‌شناسی عصر هخامنشی، بر بنیاد کاوش‌های پنج سالۀ تخت جمشید، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵ش.
  • حدود العالم، به‌تحقیق مریم میراحمدی و غلامرضا ورهرام، تهران، دانشگاه الزهرا، ۱۳۷۲ش.
  • چریکف، سیاحت‌نامه، ترجمۀ آبکار مسیحی، به‌تحقیق علی‌اصغر عمران، تهران، حبیبی، ۱۳۵۸ش.
  • دانش‌پژوه، محمدتقی، «دربارۀ کتاب عجائب نامه»، راهنمای کتاب، تهران، س 3، شماره 1، ۱۳۳۹ش.
  • رضاییان، فرزین و کابلی خوانساری، یدالله، هفت رخ فرخ ایران، تهران، طلوع ابتکارات تصویری، 1386ش.
  • سامی، علی، پایتخت‌های شاهنشاهان هخامنشی (شوش_هگمتانه_ تخت جمشید)، شیراز، پازینه، ۱۳۴۸ش.
  • شاپور شهبازی، علیرضا، «تخت جمشید»، وب‌سایت دانشنامه جهان اسلام، تاریخ درج مطلب: 1393ش.
  • شاهپور شهبازی، علیرضا، راهنمای مستند تخت جمشید، تهران، سفیران، چاپ اول، 1384ش.
  • شوارتس، پاول، جغرافیای تاریخی فارس، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، اجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۲ش.
  • شهبازی، علیرضا شاپور، شرح مصور تخت جمشید، شیراز، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۵۵ش.
  • طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به‌تحقیق منوچهر ستوده، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۵ش.
  • گابریل، آلفونس، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوری، به‌تحقیق هومان خواجه نوری، تهران، اساطیر، ۱۳۴۸ش.
  • فرصت، محمد نصیر، آثار العجم، تهران، بامداد، ۱۳۶۲ش.
  • محمدپناه، بهنام، کهن‌دیار، تهران، سبزان، ۱۳۹۰ش.
  • مشکوتی، نصرت‌الله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران، سازمان ملی حفاظت آثار ملی ایران، ۱۳۴۹ش.
  • مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به‌تحقیق دخویه، لیدن، بی‌نا، ۱۹۰۶م.
  • ملاحسینی، محمد، «آشنایی با آثار باستانی تخت جمشید»، روزنامه همشهری، تاریخ درج مطلب: ۱۱ فروردین ۱۳۸۷.
  • موسوی، علی، «تخت جمشید»، در وب‌سایت دائره المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 4 آبان 1398ش.
  • موسوی، محمود، «باستان شناسی در پنجاه سالی که گذشت»، میراث فرهنگی، تهران، س 1، شماره 2، ۱۳۶۹ش.
  • والرز، گرلد، نقوش اقوام شاهنشاهی هخامنشی بنا بر حجاری‌های تخت جمشید، ترجمه علیرضا شاپور شهبازی و دورا اسمودا خوبنظر، تهران، پازینه، چاپ اول، 1388.
  • هرتسفلد، ارنست، اطلال شهر پارسه، ترجمۀ مجتبى مینوی، برلین، بی‌نا، ۱۹۲۹م.
  • هینتس، والتر، داریوش و پارس‌ها، ترجمۀ عبدالرحمان صدریه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۰ش.
  • یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، البلدان، بیروت، دار صادر، 1995م.
  • Browne, E. G., A Year Amongst the Persians, London, 1893.
  • Lentz, W., «Has the Function of Persepolis Been Fully Recognised So Far? », Vth International Congress of Iranian Art and Archaeology (11-18 April 1968), Tehran, 1972.
  • Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938.
  • Olmstead, A. T., History of the Persian Empire, Chicago, 1948.
  • Pope, A. U., «Persepolis – Considered as a Ritual City», Proceedings of The Twenty-Second Congress of Orientalists (Held in Istanbul, 15-22 Sept, 1951), Leiden, 1957.
  • Sancisi Weerdenburg, H., «Introduction, Through Traveler’s Eyes: The Persian Monuments as Seen by European Travelers», Achaemenid
  • History, Leiden, 1991.
  • Sharp, R. Norman, "Persepolis", Britannica Online Encyclopedia.
  • Schmidt, E. F., Persepolis, Chicago, 1953.
  • Sumner ,"Achaemenid Settlement in the Persepolis Plain", American Journal of Archaeology, Vol. 90, No. 1, Jan., 1986.
  • Tilia, A. B., Studies and Restorations at Persepolis and other Sites of Fārs, Rome, 1972.
  • Vanden Berghe, L., Archéologie de l’ Irān Ancien, Leiden, 1959.
  • Wilber, D. N., Persepolis, the Archaeolgy of Parsa, Seat of the Persian Kings, New York, 1969.