تکبر
تکبر، خودبزرگبینی
تکبر در لغت به معنای بزرگوار شدن، بزرگی نمودن و خودبینی است.[۱] در اصطلاح علمای علم اخلاق، حالت و صفتی نفسانی است که از خودبینی در انسان پدید میآید و به واسطه آن، آدمی خود را بالاتر از دیگری یا دیگران میبیند و اعتقاد به برتری خود بر دیگران پیدا میکند.[۲]
آثار تکبر
برتر انگاشتنِ خود موجب میشود که آدمی، دیگران را بهديدهی تحقیر بنگرد و از دوستی و همنشینی و همخوراک شدن با آنها پرهیز کند. چنین آدمی با تبختر راه میپوید، فروتنی را کنار مینهد و خیرخواهی دیگران را درباره خود نمیپذیرد.[۳]
نکوهش تکبر در آموزههای دینی
تکبر، حجاب و مانعی بزرگ در برابر فیوضات و کسب اخلاق حسنه است.[۴]
در آیات قرآن تأکید شده است که خداوند بر قلب متکبران قفل زده و آن را آکنده از زنگار آلودگی و حجاب میکند.[۵] متکبر از رحمت خدا بهدور است.[۶] خداوند متکبر را دوست ندارد[۷] و بندگانش را به تواضع و افتادگی امر کرده و از مشی متکبرانه نهی کرده است.[۸] قرآن، فرجام و جایگاه شخص متکبر را دوزخ معرفی کرده است.[۹]
در منابع حدیث، روایات فراوانی در نکوهش تکبر از پیشوایان دینی ما صادر شده و عاقبت و عقوبت متکبران را در قیامت، ترسیم کردهاند.[۱۰] پیشوایان دین، تکبر را از ویژگیهای کافران دانستهاند؛ زیرا تکبر مخالف ایمان است و مانع تسلیم انسان در برابر حقیقت و راستی و درستی میشود.[۱۱]
درجات تکبر
علمای اخلاق، تکبر را دارای درجاتی دانستهاند؛
اول، آنکه متکبر با قلب و زبان و کردار، کبر خود را نشان دهد. یعنی هم قلباً خود را بهتر و برتر از دیگران بداند، هم به زبان بیاورد و اظهار مفاخره نماید و هم در رفتار و کردار خود در مسائل علمی و اعمال خود درصدد غلبه بر سایرین باشد. این حالت، بدترین درجه از تکبر است.
دوم، آنکه قلباً و عملاً چنین باشد اما به زبان نیاورد.
سوم، آنکه صرفاً در قلب خود چنین پنداری داشته باشد اما به زبان نیاورده و در افعال خود نیز سعی در بروز مکنونات قلبی خود نداشته باشد. گفتهاند چنین فردی باید امیدوار باشد تا شاید از شر تکبر نهفته در مافیالضمیر خود خلاصی یابد.[۱۲]
اقسام تکبر
تکبر را بر سه قسم دانستهاند[۱۳] :
- تکبر در قبال خداوند، نظیر تکبر نمرود و فرعون. این بدترین نوع تکبر و بالاترین درجه کفر است.[۱۴]
- تکبر نسبت به پیامبران با عدم پذیرش دعوت آنان و ایمان نیاوردن به آنان، مانند ابوجهل و ابولهب؛[۱۵]
- تکبر بر بندگان خدا و خود را برتر دیدن و آنها را پست و حقیر شمردن.[۱۶]
از نکات بایسته در آموزههای اخلاقی، منع مؤمنان از تکبر ورزیدن حتی به مشرکان و کافران است، زیرا امکان دارد آنان فرجامی نیکو بیابند و ایمان آورند و شخص متکبر از دایره ایمان خارج شود.[۱۷]
علائم تکبر
تکبر را از نشانههای آن در روابط اجتماعی بهروشنی میتوان دریافت. مثلا اگر تصدیقِ سخنِ درست، همنشینی با دیگران، فروتر نشستن از دیگران، سبقت در سلام، اجابت دعوت فقرا و برآوردن حوائج آنان، پوشیدن لباسهای ساده و همغذا شدن با فرودستان جامعه برای کسی سخت باشد، این نشانهی وجود تکبر است.[۱۸]
علاج تکبر
تکبر انسان، برآمده از نادانی یا غفلت او است؛ ژرفاندیشی در بزرگی پروردگار و پذیرش برتری آفریدگار میتواند آدمی را بههوش آورد و او را به دقت و مراقبت در رفتار و گفتار خود وادارد تا کنشگری او نه از سر خودبینی و تفاخر، بلکه از فروتنی و تواضع برآید.[۱۹]
تفاوت تکبر با عُجب
در تکبر، آدمی خود را با دیگری مقایسه نموده و خود را برتر از او میپندارد اما در عُجب مقایسهای در کار نیست؛ بلکه آدمی خود را در جایگاهی والا میانگارد و از خودش خوشش میآید. عُجب، خودپسندی است و تکبر، خودبینی و خودبرتربینی که لازمهاش وجود شخصی دیگر و خوار و پست دیدن او در قیاس با خود است.[۲۰]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تکبر.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، 1375ش، ص287؛ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج1، ص124.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، 1375ش، ص287.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، 1375ش، ص287.
- ↑ سوره غافر، آیه 35.
- ↑ سوره أعراف، آیه 146.
- ↑ سوره نحل، آیه 23.
- ↑ سوره لقمان، آیه 18.
- ↑ سوره زمر، آیه 72.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء، ص90 ؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج70، ص235.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، 1403ق، ج70، ص235.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، 1375ش، ص291-292؛ غزالی، 1361ش، ج2، ص262-263.
- ↑ غزالی، 1361ش، ج2، ص254-255؛ فیض کاشانی، محجة البیضاء، ص91.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، 1375ش، ص290؛ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص125.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، 1375، ص291؛ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص130-129.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص131.
- ↑ حارث محاسبی، الرعایة لحقوق اللّه، بیتا، ص424-426.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، 1375ش، ص295-298.
- ↑ غزالی، 1361ش، ج2، ص266-268، 272-274؛ نراقی، معراج السعاده، 1375ش، ص 292-294.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، 1375ش، ص287.
منابع
- قرآن
- حارث محاسبی، الرعایة لحقوق اللّه، بیروت، چاپ عبدالقادر احمد عطار، بیتا.
- دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1389ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، در سایت اینترنتی واژهیاب، تاریخ بازیابی: 22 مهر 1400.
- غزالی، محمد، کیمیای سعادت، بیجا، 1361ش.
- فیض کاشانی، محسن، محجةالبیضاء، بیجا، بیتا.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث، 1403ق.
- نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، 1375ش.