جِرگه
جِرگه؛ سازوکار عرفی رسیدگی به اختلافات و امور اجتماعی و سیاسی در میان قوم پشتون افغانستان.
جرگه، آیین سنتی و مردمی برای حل اختلافات حقوقی، اجتماعی و سیاسی است که در آن بزرگان قومی و محلی نقش محوری دارند و بهعنوان اصلیترین نهاد «پشتونوالی» (فرهنگ پشتونی) در میان این قوم در سراسر افغانستان، بهخصوص مناطق جنوب و شرق این کشور رایج بوده و در طول تاریخ بدون تحول خاصی زندگی اجتماعی و سیاسی آنها را مدیریت کرده است.
مفهومشناسی
جرگه واژۀ فارسی و بهمعنای حلقهزدن و صفکشیدن انبوه مردم است،[۱] اما در اصطلاح به سازوکار عرفی اطلاق میشود که بهمنظور حل اختلافات حقوقی، جرمی و رسیدگی به امور اجتماعی و سیاسی بر اساس قواعد عرفی مورد استفاده قرار میگیرد.[۲]
تاریخچه
برخی، پیشینۀ جرگه را به دورۀ آریاییها بازگردانده و بر این باور هستند که در هرسه مرحلۀ تاریخی آریا، خراسان و افغانستان، جرگه در عرصۀ اجتماعی و سیاسی نقش داشته است؛[۳] اما برخی این ادعا را فاقد مدرک تاریخی و باستانشناسی میدانند[۴] و سابقۀ جرگه را قرن دهم میلادی و آغاز حضور قوم پشتون در افغانستان بازمیگردانند.[۵] سابقۀ سیاسی جرگه نیز به نشست 1709م در منطقۀ مانجۀ قندهار با دعوت میروس هوتکی بازمیگردد؛ اما عنوان «لویهجرگه» مرکب از دو واژۀ لویه (پشتو) به معنای بزرگ و جرگه (فارسی) بهمعنای مجلس که از نظر برخی کارشناسان، شکل تحریفشدۀ حق حاکمیت و نمایندگی مردم، از سوی حکومتهای افغانستان بوده، بعد از 1919م تا امروز در سیاستهای داخلی و خارجی افغانستان نقش بازی کرده است.[۶]
قلمرو جرگه
بر اساس پیشینۀ تاریخی، در جامعۀ پشتون جرگه صلاحیت رسیدگی به نزاعهای حقوقی، جنایی و امور اجتماعی و سیاسی را دارد. همچنین جرگه با توجه به موضوع مورد رسیدگی و اطراف آن در سطوح محلی و قبیلهای/قومی دایر میشود. جرگۀ محلی، یک نهاد بومی مرکب از بزرگان جامعۀ محلی است که بهمنظور رسیدگی به اختلافات حقوقی، جنایی و اجتماعی روستاها و قبایل کوچک دایر میشود.[۷] جرگۀ قبیلهای/ قومی، بهمنظور رسیدگی به اختلافات و امور مربوط به یک یا چند قوم با ترکیبی از بزرگان آنها دایر میشود. ریاست جرگه به دست خان بزرگ است و اعضای جرگه را بزرگان تیرههای قومی تشکیل میدهند[۸] که همه در یک حلقه مینشینند تا کسی احساس برتری نداشته باشد. در جرگه، همه حق اظهار نظر دارند و تصمیم براساس موافقت قاطع اعضا گرفته میشود. زنها حتی در صورتی که یک طرف منازعه باشند، در جرگه حضور ندارند.[۹]
مبانی احکام جرگه
فیصلههای (صدور احکام) جرگه براساس قواعد نانوشتۀ عرفی (پشتونوالی) و نرخ یعنی رویۀ جرگههای قبلی صادر میشود که بر اساس نظریۀ برخی محققان این قواعد مقدم بر قوانین حکومتی و حتی دستورات شرعی است.[۱۰]
فرایند جِرگه
در ابتدا با دو سوی نزاع جهت زمینهسازی برگزاری جرگه صحبت میشود و سپس با وساطت برخی افراد یا دعوت طرفین نزاع و یا فراخواندن رییس قبیله، جرگه را برگزار میکنند.[۱۱] در برخی قبایل تا شکایت از جانب طرفین نزاع و نزدیکان آنها صورت نگیرد، جرگه حق مداخله ندارد.[۱۲] سپس دو یا چند نفر از بزرگان و علمای محلی بهمنظور رسیدگی به موضوع دعوت میشوند. بزرگان با دعای خیر و طرح سؤال از طرفین و شهود علم خود را کامل کرده، با گرفتن اختیارخط (اجازهنامه) از طرفین، فیصله صادر میکنند. در صورت شکست جرگۀ اول، در مرحلۀ دوم، جرگه در سطح بزرگتر و با حضور رؤسای روستاها و بزرگان دیگر دایر میشود. اگر در این مرحله نیز به موفقیت نرسد، در مرحلۀ سوم جرگۀ بزرگی به نام «تخم» دایر میشود که شامل خانها و بزرگان دیگر قبایل نیز میشود. رسیدگی به مسائلی چون نزاع میان قبایل بزرگ، تنها در صلاحیت مستقیم جرگۀ بزرگ (تخم) است. اعضای حاضر در جرگه میتوانند با ترک جلسه یا عدم حضور در آن، مخالفت خود را با جرگه و فیصله آن ابراز کند. در صورتی که مخالفین از حمایت مردمی برخوردار باشند، جرگه با شکست مواجه میشود. همچنین برگزاری جرگه، هزینۀ خاصی ندارد، اما بر اساس اصل مهماننوازی در فرهنگ پشتونوالی، پذیرایی از جرگه میتواند هزینههای سنگینی داشته باشد که باید از سوی دو طرف منازعه پرداخت شود.[۱۳]
فیصلههای جِرگه
بازگرداندن اموال سرقتی، پرداخت مرهمانه (هزینۀ درمان) در قضایای ضرب و جرح، محرومیت محکوم از حقوق اجتماعی، پرداخت غرامت بهدلیل آبروی متضرر[۱۴] (در صورت برائت متهم، مدعی غرامت پرداخت میکند)، عذرخواهی در حضور عموم یا رفتن به خانۀ متضرر با گوسفند و ریسمان بهگردن متهم،[۱۵] پرداخت خونبها و فراهمسازی زمینۀ عروسی یک زن از خانوادۀ محکوم با مرد خانوادۀ متضرر (دختر عذر) در قضیۀ قتل و قضایای ناموسی، از جملۀ مصادیق فیصله در جرگه است.[۱۶]
ضمانت اجرای فیصلههای جِرگه
در جرگه، ابتدا از دو سوی منازعه برای قبولی فیصلۀ جرگه، تضمین مالی میگیرند؛ در صورت نقض از جانب یکی از طرفین، تضمین به جانب مقابل پرداخته میشود و همچنین هزینۀ پذیرایی جرگه میتواند عامل بازدارندۀ از رد فیصلۀ جرگه در مرحلۀ اول و دوم باشد.[۱۷] در صورت حضور نیافتن متهم در جرگه، حکم غیابی صادر میشود حتی در برخی قبایل حکم به تاراج اموال و تبعید مجرم غایب یا کسی که از فیصلۀ جرگه سرپیچی کند صورت میگیرد. در صورت امتناع محکوم از پرداخت غرامت، مدعی را به تحصیل آن مختار میگذارند؛ اما در برخی قبایل برای شخصی که فیصله را قبول نکند مجازاتی همچون پرداخت پول نقد، ذبح حیوان و سوزاندن خانه، در نظر گرفته میشود.[۱۸]
لویهجِرگه
لویهجرگه بهمعنای مجلس بزرگ، سنتیترین نهاد مشروعیتبخش به حکام و نظام سیاسی و مشورتدهی به حکام افغانستان در تاریخ معاصر است که ریشه در سنت جامعۀ پشتونی دارد. در گذشته لویهجرگه مرکب بوده است از سران اقوام و قبایل و ارکان دولت حاکم. زنان در این جرگه مشارکت نداشتند و برخی آن را ابزار دست پادشاهان و حاکمان میدانستند.[۱۹] قانون اساسی 1382ش، لویهجرگه را عالیترین مظهر ارادۀ مردم افغانستان معرفی کرد و اعضای آن را شامل اعضای شورای ملی و سنا، رؤسای شوراهای استانها و شهرستانها و همچنین وزرای کابینه، رئیس و اعضای دادگاه عالی و دادستانیکل بدون حق رأی، تعریف کرده است.[۲۰]
طرفداران لویهجرگه آن را یک نهاد دموکراتیک معرفی کردهاند، اما از نظر مخالفین، این نهاد برگرفته از سنت قبیلهای و تابع ایدۀ ناسیونالیستی است. لویهجرگۀ 1923م، لویهجرگۀ 1964م، لویهجرگۀ اضطراری و لویهجرگۀ قانون اساسی پس از سقوط حاکمیت اول طالبان، در دموکراتیکسازی نظام افغانستان نقش مؤثری داشته است، اما لویهجرگۀ 1924م در پغمان، لویهجرگۀ دورۀ نادرشاه 1930م و لویهجرگۀ 1977م، از اقتدارگرایی حمایت کرد. لویهجرگه در گذشته بهمنظور مشروعیتدادن به حکام، حل و فصل مسائل عمومی، مسائل مربوط به جنگ و صلح، مشورتدهی به حکام و تصویب قوانین اساسی دایر میشد.[۲۱] قانون اساسی 1382ش، صلاحیتهای لویهجرگه را مشخص کرده است.[۲۲]
روشهای مشابه جرگه در دیگر فرهنگها
طبق روایات تاریخی نهادهای مشابه جرگه، در مناطق قبایلی پاکستان،[۲۳] بلوچهای افغانستان، پاکستان و ایران با محوریت سرداران و میران[۲۴] وجود دارد.[۲۵] همچنین لویهجرگه کاپی مجلس بزرگ ملت ترک است که در ترکیه به ابتکار مصطفی اتاترک دایر شد و توسط محمود طرزی در دورۀ امانالله وارد افغانستان شد.[۲۶]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ جرگه.
- ↑ محقق، «دادرسیهای ترمیمی غیر رسمی در افغانستان»، 1397ش، ص32.
- ↑ رضوی و مسلمیار، «لویهجرگه و جایگاه آن در تاریخ نگاری معاصر افغانستان»، 1399ش، ص149.
- ↑ حنفی، «ایجاد سلطۀ استعماری از طریق لویهجرگه در افغانستان»، وبسایت خراسان زمین.
- ↑ عباسیان، «قدرتگیری پشتونها در افغانستان؛ هدف مشترک پاکستان و غرب» وبسایت مؤسسۀ آیندهپژوهی جهان اسلام.
- ↑ رحیمی، «لویهجرگه پارادوکس سنت و مدیرنیته نگاه ژرف و انتقادی به یکی از سنتهای افغانستان»، وبسایت مجیبالرحمن رحیمی.
- ↑ محقق، «دادرسیهای ترمیمی غیر رسمی در افغانستان»، 1397ش، ص32-33.
- ↑ رضوی، و مسلمیار، «لویهجرگه و جایگاه آن در تاریخنگاری معاصر افغانستان»، 1399ش، ص150.
- ↑ بارفیلد و دیگران، «مبارزۀ دونیکوئی حل منازعه از طریق رسمی و غیر رسمی در افغانستان»، وبسایت موسسه صلح.
- ↑ محقق، «دادرسیهای ترمیمی غیر رسمی در افغانستان»، 1397ش،ص28.
- ↑ بارفیلد و دیگران، «مبارزۀ دونیکوئی حل منازعه از طریق رسمی و غیر رسمی در افغانستان»، وبسایت موسسه صلح.
- ↑ زمین، «تعمقی در بارۀ عدالت رسمی و غیر رسمی در افغانستان»، وبسایت حقوق.
- ↑ بارفیلد و دیگران، «مبارزۀ دونیکوئی حل منازعه از طریق رسمی و غیر رسمی در افغانستان»، وبسایت موسسه صلح.
- ↑ بارفیلد و دیگران، «مبارزۀ دونیکوئی حل منازعه از طریق رسمی و غیر رسمی در افغانستان»، وبسایت موسسه صلح
- ↑ رضوی و مسلمیار، «لویهجرگه و جایگاه آن در تاریخ نگاری معاصر افغانستان»، 1399ش، ص156.
- ↑ بارفیلد و دیگران، «مبارزۀ دونیکوئی حل منازعه از طریق رسمی و غیر رسمی در افغانستان»، وبسایت موسسه صلح.
- ↑ بارفیلد و دیگران، «مبارزۀ دونیکوئی حل منازعه از طریق رسمی و غیر رسمی در افغانستان»، وبسایت موسسه صلح.
- ↑ رضوی، و مسلمیار، «لویهجرگه و جایگاه آن در تاریخ نگاری معاصر افغانستان»، 1399ش، ص145، 151، 165 و 171.
- ↑ رضوی، و مسلمیار، «لویهجرگه و جایگاه آن در تاریخ نگاری معاصر افغانستان»، 1399ش، ص145، 151، 165 و 171.
- ↑ قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان، 1382ش، مادۀ 110.
- ↑ ساعی و زکی، «تحلیل جامعۀ مدنی در افغانستان: مطالعۀ موردی لویهجرگۀ 1307-1382ش»، 1400ش، ص251-265.
- ↑ قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان، 1382ش، مادۀ 111.
- ↑ وریج کاظمی، «بررسی جایگاه مناطق قبیلهای فدرال پاکستان در تثبیت بحران امنیتی منطقه»، 1400ش، ص237.
- ↑ بلوکباشی، «بلوچ»، وبسایت مرکز دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ شیرخانی و دیگران، «تحلیل ساختار اجتماعی آیینهای بلوچ در مثلهای بلوچی سرحدی بر پایۀ رویکرد مردممدارانۀ بوراوی»، 1400ش، ص166-176.
- ↑ رحیمی، «لویهجرگه پارادوکس سنت و مدیرنیته نگاه ژرف و انتقادی به یکی از سنتهای افغانستان»، وبسایت مجیبالرحمن رحیمی.
منابع
- بارفیلد و دیگران، «مبارزۀ دونیکوئی حل منازعه از طریق رسمی و غیر رسمی در افغانستان»، وبسایت موسسه صلح، تاریخ بازدید: 8 تیر 1402ش.
- بلوکباشی، علی، «بلوچ»، وبسایت مرکز دائرۀالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 1 تیر 1399ش.
- حنفی، جمیل، «ایجاد سلطۀ استعماری از طریق لویهجرگه در افغانستان»، وبسایت خراسان زمین، تاریخ درج مطلب: اکتوبر 2013م.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی، تاریخ بازدید: 20 اردیبهشت 1402.
- رحیمی، مجیبالرحمن، «لویهجرگه پارادوکس سنت و مدیرنیته نگاه ژرف و انتقادی به یکی از سنتهای افغانستان، وبسایت مجیبالرحمن رحیمی، تاریخ درج مطلب: 5 اسفند 1397ش.
- رضوی، ابوالفضل و مسلمیار، احمدشعیب، «لویهجرگه و جایگاه آن در تاریخنگاری معاصر افغانستان»، دوفصلنامۀ جامعهشناسی تاریخی، شمارۀ 1، بهار و تابستان 1399ش.
- زمین، محمداکبر، «تعمقی دربارۀ عدالت رسمی و غیر رسمی در افغانستان»، وبسایت حقوق، تاریخ بازدید: 28 تیر 1402ش.
- ساعی، علی و زکی محمدباقر، «تحلیل جامعۀ مدنی در افغانستان: مطالعۀ موردی لویهجرگۀ 1307-1382ش»، دوفصلنامۀ جامعهشناسی تاریخی، شمارۀ 2، پاییز و زمستان 1400ش.
- شیرخانی و دیگران، «تحلیل ساختار اجتماعی آیینهای بلوچ در مثلهای بلوچی سرحدی بر پایۀ رویکرد مردممدارانۀ بوراوی»، دوماهنامۀ فرهنگ و ادبیات عامه، سال 9، شمارۀ 42، بهمن و اسفند 1400ش.
- عباسیان، ساناز، «قدرتگیری پشتونها در افغانستان؛ هدف مشترک پاکستان و غرب» وبسایت مؤسسۀ آینده پژوهی جهان اسلام، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
- قنبرپور، سینا، «میارداری در بلوچها و حمایت از پناهندگان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ، تاریخ درج مطلب: 18 دی 1389ش.
- محقق، محمدحسن، «دادرسیهای ترمیمی غیر رسمی در افغانستان»، فصلنامۀ مطالعات علوم انسانی پژوهان، بهار و تابستان 1397ش.
- وریج کاظمی، مریم، «بررسی جایگاه مناطق قبیلهای فدرال پاکستان در تثبیت بحران امنیتی منطقه»، فصلنامۀ جغرافیا و روابط انسانی، شمارۀ 4، بهار 1400ش.