غرور

از ویکی‌زندگی

غرور، دلخوشی به امور موافق هوای نفس.
غرور در لغت به‌معنای احساس سربلندی و شادمانی برآمده از موفقیت و نیز به‌معنای نخوت و خودبینی، فریفتن خود و دیگران، فریب خوردن از دیگران و کسی را بیهوده امیدوار کردن، آمده است.[۱] غرور در اصطلاح، اعتماد نفس به چیزی است که مطابق با هوی و هوس باشد و طبع آدمی به خاطر فریب شیطان به آن گرایش پیدا کند[۲] و بدین وسیله احساس ایمنی از عذاب الهی کند.[۳] از این‌رو، انسان مغرور را جاهل دانسته‌اند زیرا به چیزی اعتقاد پیدا می‌کند که در حقیقت، عکس آن صادق است.[۴]

غرور در قرآن و روایات

واژه غرور و مشتقات آن 27 مرتبه در قرآن آمده است و در رابطه با خدا، دین خدا، وحی، آیات قرآن، زندگی دنیوی و تحولات اجتماعی و القائات شیطان نسبت به آدم و حوا و سایر بندگان خدا بحث شده است.[۵] همچنین در روایات فراوانی غرور بی‌جای آدمی در موضوعات مختلف، مورد مذمت واقع شده است.[۶]

منشأ غرور

نادانی، کمبود ظرفیت و عقده حقارت از جمله اموری است که غرور از آنها ناشی می‌شود.[۷]

اقسام غرور

غرور کافران؛

غرور کفار، گاهی نسبت به خدا است؛ یعنی باور به معاد ندارند و در صورت پذیرفتن معاد، باورشان این است که در آنجا هم بهتر از این را خواهند داشت.[۸] گاهی کافران نسبت به حیات دنیوی غرّه می‌شوند، یعنی می‌پندارند نقد دنیا بهتر از نسیه آخرت و دنیای یقینی بهتر از عقبای تشکیکی است![۹]
در علاج چنین غروری، طی چندین آیه از قرآن رهنمود داده شده است که باید انسان مغرور، تصدیق و تقویت ایمان را تمرین کند[۱۰] و بداند که انسان در معرض سهو و خطا و نسیان است و شیطان در کمین او نشسته است و چه بسا امور یقینی که خلافش ظاهر گشته است.[۱۱] همچنین بداند که اولاً هر نقدی بهتر از نسیه نیست و ثانیاً قیاس نعمت‌های دنیوی با نعمت‌های اخروی از شیطان است [۱۲] و نباید در دام قیاس و شیطان بیفتد.[۱۳]

غرور فاسقان؛

فاسقان، گمان می‌کنند که چون خدا کریم است و ما را می‌آمرزد، پس اهمال در تکلیف، پیامد مهمی ندارد.[۱۴] این گروه با آن که عبادات بسیاری را ترک می‌کنند و معاصی فراوانی را مرتکب می‌شوند، اما با انجام عبادتی اندک، دچار غرور شده و توقع ثواب از جانب خداوند دارند![۱۵]
چه بسا مستند غرور فاسقان، دلخوشی به بلندمرتبه بودن آبا و اجدادشان باشد، نظیر مغرور شدن سادات به نسب خود و گمانِ این که به واسطه سیادت، عقوبت نخواهند شد! و بنابراین، به مخالفت با فرامین الهی و مشی و سیره پیشوایان دین می‌پردازند، در حالی که آنان، خود در اعلی درجه ورع و تقوی بوده و همواره نسبت به عقبی خود خائف بودند.[۱۶]

غرور عالمان؛

گروهی از عالمان صرفاً به آموختن احکام شرعی و مسائل عقلی مبادرت می‌ورزند و چون می‌پندارند از این طریق نزد خدا جایگاهی دارند، گرفتار غرور می‌شوند و نسبت به محافظت خود از معاصی غفلت می‌کنند.[۱۷] قرآن چنین کسانی را به سگ و الاغ تشبیه کرده است.[۱۸] پیامبر خدا گفته است کسی که علم زیادش باعث هدایتش نگردد، موجب دوری او از خدا می‌گردد[۱۹] و دردناک‌ترین عذاب‌ها در قیامت منتظر او است.[۲۰] همچنین عالمانی که عامل به تکلیف هستند اما قلب‌شان از کبر، حسد، ریا، حب ریاست و طلب شهرت زدوده نشده، در آستانه شرک، دور از بهشت و در معرض تباهی اعمال دانسته شده‌اند.[۲۱] گروهی نیز گمان می‌کنند از آن صفات مذموم پیراسته بوده و نزد خدا بلندمرتبه هستند و به توجیه وجود آن صفات در خود می‌پردازند![۲۲] برخی نیز گرچه رذایل را در قلب خود قلع و قمع کرده‌اند اما در سویدای قلب خود گرفتار رذیله غرور هستند. چنین کسانی اسیر خدعه شیطان‌اند.[۲۳]

غرور عابدان؛

گاهی عابدان که در انجام تکالیف عبادی خود دچار وسواس می‌شوند، این وسواس را دلیل مقبولیت اعمال خود نزد خدا تلقی می‌کنند و این‌گونه در چنگال غرور گرفتار می‌آیند. وسواس در وضو و بی‌مبالاتی در ارکان و اجزای نماز، وسواس در جزئیات و ارکان نماز و بی‌مبالاتی نسبت به اموال مردم، وسواس در روزه‌داری، وسواس در برگزاری حج، وسواس در نوافل، وسواس در زهدورزی از ابزارهای شیطان برای گرفتاری و ابتلای بنده به غرور معرفی شده است.[۲۴]

غرور متموّلان؛

متمولان که گرفتار غرور می‌شوند دو دسته‌اند: دسته اول، سازندگان مساجد، مدارس، بیمارستان‌ها، راه‌ها، پل‌ها، و مراکز خیریه و عام‌المنفعه را در برمی‌گیرد. اینها اموری است که در مقابل دیدگان مردم بوده و اسم بانیان را بر سر در آن مراکز نقش می‌کنند تا همگان بدانند بانی چه کسی است. چنین کسانی گمان می‌کنند به صِرف انجام این قبیل اقدامات، مستحق آمرزش هستند و بدین وسیله دچار غرور می‌گردند. دسته دوم، بخیلان هستند که حاضرند عمر خود را صرف مناسک عبادی که نیاز به صرف مال ندارد، نظیر نماز و روزه و نافله شب و ختم قرآن کنند اما در راستای خدمت به همنوعان، قدمی بر نداشته و ریالی خرج نمی‌کنند.[۲۵]
نکته: یکی از مسائلی که موجب غرور می‌شود، شرکت در مجالس و مناسبت‌های مذهبی است که در این زمینه فرقی بین متمول و فقیر نیست.[۲۶]

غرور حاکمان؛

حاکمان، گاهی به عدالت و نیک‌نامی خود غرّه شده و فریب شیطان را می‌خورند و در دام غرور گرفتار می‌شوند.[۲۷]

غرور واعظان؛[۲۸]

فرق غرور با توهّم

غرور، توهّم خوشحالی در امری است که واقعیت و حقیقت ندارد و فقط در امور پسندیده است اما توهّم می‌تواند هم در امور مثبت و هم در امور منفی باشد. هر غروری، توهم است اما هر وهمی، غرور نیست، زیرا گاهی چیز مخوفی را توهّم می‌کنیم و از آن پرهیز می‌کنیم در حالی که به آن غرور گفته نمی‌شود.[۲۹]

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه غرور.
  2. فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص290.
  3. نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص 636.
  4. فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص292.
  5. سوره‌های آل‌عمران، آیه 24، 185 و 196؛ نساء، آیه 120؛ أنعام، آیه 70، 112 و 130؛ أعراف، آیه 22 و 51؛ أنفال، آیه 49؛ إسراء، آیه 64؛ لقمان، آیه 33 (سه بار)؛ أحزاب، آیه 12؛ فاطر، آیه 5 (سه بار) و 40؛ غافر، آیه 4؛ جاثیه، آیه 35؛ حدید، آیه 14 (سه بار) و 20؛ ملک، آیه 20؛ إنفطار، آیه 82 و أحزاب، آیه 12.
  6. فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص310-312.
  7. «غرور»، در ویکی فقه.
  8. سوره حدید، آیه 14؛ سوره کهف، آیه 35.
  9. فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص293.
  10. سوره‌های آل‌عمران، آیه 183؛ نحل، آیه 99؛ فاطر، آیه6؛ قصص، آیه 61 و أعلی، آیه 18.
  11. نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص638.
  12. سوره أنعام، آیه 53؛ سوره أحقاف، آیه 10؛ سوره مجادله، آیه 9.
  13. فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص293، 299 و 300.
  14. نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص638-644.
  15. نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص644.
  16. فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص302.
  17. فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص309 و 310.
  18. سوره أعراف، آیه 176؛ سوره جمعه، آیه 5؛ سوره شمس، آیه 10.
  19. نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص625.
  20. فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص311.
  21. فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص312.
  22. نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص647.
  23. نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص646.
  24. نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص650-652.
  25. فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص344-347.
  26. فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص347.
  27. نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص656-658.
  28. نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص649-650.
  29. جزائری، فروق اللغات، 1373ش، ص185.

منابع

  • قرآن
  • جزائری، نورالدین، فروق اللغات فی التمییز بین مفاد الکلمات، شرح و تحقیق: محمد رضوان دایه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، 1373ش / 1415ق.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لعت‌نامه، در سایت اینترنتی واژه‌یاب، تاریخ بازیابی: 22 مهر 1400.
  • «غرور»، سایت ویکی فقه، تاریخ بازیابی: 22 مهر 1400.
  • فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1383ق.
  • نراقی، احمد، معراج ‌السعادة، قم، هجرت، چاپ سوم، 1375ش.