غرور
غرور، دلخوشی به امور موافق هوای نفس.
غرور در لغت بهمعنای احساس سربلندی و شادمانی برآمده از موفقیت و نیز بهمعنای نخوت و خودبینی، فریفتن خود و دیگران، فریب خوردن از دیگران و کسی را بیهوده امیدوار کردن، آمده است.[۱] غرور در اصطلاح، اعتماد نفس به چیزی است که مطابق با هوی و هوس باشد و طبع آدمی به خاطر فریب شیطان به آن گرایش پیدا کند[۲] و بدین وسیله احساس ایمنی از عذاب الهی کند.[۳] از اینرو، انسان مغرور را جاهل دانستهاند زیرا به چیزی اعتقاد پیدا میکند که در حقیقت، عکس آن صادق است.[۴]
غرور در قرآن و روایات
واژه غرور و مشتقات آن 27 مرتبه در قرآن آمده است و در رابطه با خدا، دین خدا، وحی، آیات قرآن، زندگی دنیوی و تحولات اجتماعی و القائات شیطان نسبت به آدم و حوا و سایر بندگان خدا بحث شده است.[۵] همچنین در روایات فراوانی غرور بیجای آدمی در موضوعات مختلف، مورد مذمت واقع شده است.[۶]
منشأ غرور
نادانی، کمبود ظرفیت و عقده حقارت از جمله اموری است که غرور از آنها ناشی میشود.[۷]
اقسام غرور
غرور کافران؛
غرور کفار، گاهی نسبت به خدا است؛ یعنی باور به معاد ندارند و در صورت پذیرفتن معاد، باورشان این است که در آنجا هم بهتر از این را خواهند داشت.[۸] گاهی کافران نسبت به حیات دنیوی غرّه میشوند، یعنی میپندارند نقد دنیا بهتر از نسیه آخرت و دنیای یقینی بهتر از عقبای تشکیکی است![۹]
در علاج چنین غروری، طی چندین آیه از قرآن رهنمود داده شده است که باید انسان مغرور، تصدیق و تقویت ایمان را تمرین کند[۱۰] و بداند که انسان در معرض سهو و خطا و نسیان است و شیطان در کمین او نشسته است و چه بسا امور یقینی که خلافش ظاهر گشته است.[۱۱] همچنین بداند که اولاً هر نقدی بهتر از نسیه نیست و ثانیاً قیاس نعمتهای دنیوی با نعمتهای اخروی از شیطان است [۱۲] و نباید در دام قیاس و شیطان بیفتد.[۱۳]
غرور فاسقان؛
فاسقان، گمان میکنند که چون خدا کریم است و ما را میآمرزد، پس اهمال در تکلیف، پیامد مهمی ندارد.[۱۴] این گروه با آن که عبادات بسیاری را ترک میکنند و معاصی فراوانی را مرتکب میشوند، اما با انجام عبادتی اندک، دچار غرور شده و توقع ثواب از جانب خداوند دارند![۱۵]
چه بسا مستند غرور فاسقان، دلخوشی به بلندمرتبه بودن آبا و اجدادشان باشد، نظیر مغرور شدن سادات به نسب خود و گمانِ این که به واسطه سیادت، عقوبت نخواهند شد! و بنابراین، به مخالفت با فرامین الهی و مشی و سیره پیشوایان دین میپردازند، در حالی که آنان، خود در اعلی درجه ورع و تقوی بوده و همواره نسبت به عقبی خود خائف بودند.[۱۶]
غرور عالمان؛
گروهی از عالمان صرفاً به آموختن احکام شرعی و مسائل عقلی مبادرت میورزند و چون میپندارند از این طریق نزد خدا جایگاهی دارند، گرفتار غرور میشوند و نسبت به محافظت خود از معاصی غفلت میکنند.[۱۷] قرآن چنین کسانی را به سگ و الاغ تشبیه کرده است.[۱۸] پیامبر خدا گفته است کسی که علم زیادش باعث هدایتش نگردد، موجب دوری او از خدا میگردد[۱۹] و دردناکترین عذابها در قیامت منتظر او است.[۲۰] همچنین عالمانی که عامل به تکلیف هستند اما قلبشان از کبر، حسد، ریا، حب ریاست و طلب شهرت زدوده نشده، در آستانه شرک، دور از بهشت و در معرض تباهی اعمال دانسته شدهاند.[۲۱] گروهی نیز گمان میکنند از آن صفات مذموم پیراسته بوده و نزد خدا بلندمرتبه هستند و به توجیه وجود آن صفات در خود میپردازند![۲۲] برخی نیز گرچه رذایل را در قلب خود قلع و قمع کردهاند اما در سویدای قلب خود گرفتار رذیله غرور هستند. چنین کسانی اسیر خدعه شیطاناند.[۲۳]
غرور عابدان؛
گاهی عابدان که در انجام تکالیف عبادی خود دچار وسواس میشوند، این وسواس را دلیل مقبولیت اعمال خود نزد خدا تلقی میکنند و اینگونه در چنگال غرور گرفتار میآیند. وسواس در وضو و بیمبالاتی در ارکان و اجزای نماز، وسواس در جزئیات و ارکان نماز و بیمبالاتی نسبت به اموال مردم، وسواس در روزهداری، وسواس در برگزاری حج، وسواس در نوافل، وسواس در زهدورزی از ابزارهای شیطان برای گرفتاری و ابتلای بنده به غرور معرفی شده است.[۲۴]
غرور متموّلان؛
متمولان که گرفتار غرور میشوند دو دستهاند: دسته اول، سازندگان مساجد، مدارس، بیمارستانها، راهها، پلها، و مراکز خیریه و عامالمنفعه را در برمیگیرد. اینها اموری است که در مقابل دیدگان مردم بوده و اسم بانیان را بر سر در آن مراکز نقش میکنند تا همگان بدانند بانی چه کسی است. چنین کسانی گمان میکنند به صِرف انجام این قبیل اقدامات، مستحق آمرزش هستند و بدین وسیله دچار غرور میگردند. دسته دوم، بخیلان هستند که حاضرند عمر خود را صرف مناسک عبادی که نیاز به صرف مال ندارد، نظیر نماز و روزه و نافله شب و ختم قرآن کنند اما در راستای خدمت به همنوعان، قدمی بر نداشته و ریالی خرج نمیکنند.[۲۵]
نکته: یکی از مسائلی که موجب غرور میشود، شرکت در مجالس و مناسبتهای مذهبی است که در این زمینه فرقی بین متمول و فقیر نیست.[۲۶]
غرور حاکمان؛
حاکمان، گاهی به عدالت و نیکنامی خود غرّه شده و فریب شیطان را میخورند و در دام غرور گرفتار میشوند.[۲۷]
غرور واعظان؛[۲۸]
فرق غرور با توهّم
غرور، توهّم خوشحالی در امری است که واقعیت و حقیقت ندارد و فقط در امور پسندیده است اما توهّم میتواند هم در امور مثبت و هم در امور منفی باشد. هر غروری، توهم است اما هر وهمی، غرور نیست، زیرا گاهی چیز مخوفی را توهّم میکنیم و از آن پرهیز میکنیم در حالی که به آن غرور گفته نمیشود.[۲۹]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه غرور.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص290.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص 636.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص292.
- ↑ سورههای آلعمران، آیه 24، 185 و 196؛ نساء، آیه 120؛ أنعام، آیه 70، 112 و 130؛ أعراف، آیه 22 و 51؛ أنفال، آیه 49؛ إسراء، آیه 64؛ لقمان، آیه 33 (سه بار)؛ أحزاب، آیه 12؛ فاطر، آیه 5 (سه بار) و 40؛ غافر، آیه 4؛ جاثیه، آیه 35؛ حدید، آیه 14 (سه بار) و 20؛ ملک، آیه 20؛ إنفطار، آیه 82 و أحزاب، آیه 12.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص310-312.
- ↑ «غرور»، در ویکی فقه.
- ↑ سوره حدید، آیه 14؛ سوره کهف، آیه 35.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص293.
- ↑ سورههای آلعمران، آیه 183؛ نحل، آیه 99؛ فاطر، آیه6؛ قصص، آیه 61 و أعلی، آیه 18.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص638.
- ↑ سوره أنعام، آیه 53؛ سوره أحقاف، آیه 10؛ سوره مجادله، آیه 9.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص293، 299 و 300.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص638-644.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص644.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص302.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص309 و 310.
- ↑ سوره أعراف، آیه 176؛ سوره جمعه، آیه 5؛ سوره شمس، آیه 10.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص625.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص311.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص312.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص647.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص646.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص650-652.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص344-347.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج6، ص347.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص656-658.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، 1375ش، ص649-650.
- ↑ جزائری، فروق اللغات، 1373ش، ص185.
منابع
- قرآن
- جزائری، نورالدین، فروق اللغات فی التمییز بین مفاد الکلمات، شرح و تحقیق: محمد رضوان دایه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، 1373ش / 1415ق.
- دهخدا، علیاکبر، لعتنامه، در سایت اینترنتی واژهیاب، تاریخ بازیابی: 22 مهر 1400.
- «غرور»، سایت ویکی فقه، تاریخ بازیابی: 22 مهر 1400.
- فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1383ق.
- نراقی، احمد، معراج السعادة، قم، هجرت، چاپ سوم، 1375ش.