نعلین
نعلین؛ یک جفت کفش بیپاشنه و با رویهی کوتاه
نعلین، تثنیهی نعل و بهمعنی یک جفت کفش است.[۱] در قدیم، نعلین، کفشی مخصوص علما و طلاب بوده که پاشنه و پشتپا نداشت، رنگ آن زرد یا کرمی و نوک آن کمی برگشته بود.[۲] نوعی دیگر از نعلین، کفشی تخت از جنس چرم بود که رو و جلوی پا را نمیپوشاند و تنها بندهایی داشت که به دو طرف پا کشیده میشد. نعلین چوبین یا قبقاب (کبکاب) نیز کفشی بود که از چوب ساخته میشد و تسمهای چرمین روی آن بود[۳] و بیشتر هنگام وضو استفاده میشد.
قدیمیترین نعلین شناختهشده در ایران، از نوع بنددار آن و در پای یک حاکم ایلامی دیده شده است.[۴] در میان آثار مکتوب نیز میتوان به کتابی از یک نویسنده دمشقی اشاره کرد که موضوع آن، نعلین پیامبر اسلام است.[۵] بر اساس گزارش این کتاب، پیامبر خدا نعلینی از جنس چرم داشت که بعد از وی، توسط خلفای بنیامیه و بنیعباس نیز پوشیده میشد. بعدها این نعلین را یکی از قاضیان مصری در اختیار گرفت.[۶] امروزه، یکی از نعلینهای پیامبر در موزه «توپکاپی» نگهداری میشود.[۷] در دوران پس از اسلام رسم بود که بر گردن شترهای قربانی، نعلین میآویختند.[۸] در بازه زمانی دوره مغول تا قاجار، نعلینهای پاشنهداری مرسوم شد که نوک تیزشان بهسمت بالا برگشته بود.[۹] استفاده از نعلین توسط زنان هم در این دوره رایج شد که به آن ساغری نیز میگفتند.[۱۰]
نعلین در ادبیات
قدمت طولانی استفاده از نعلین موجب شده که از آن در آثار و نوشتههای ادیبان از گذشته تا امروز یاد شود.
فردوسی در شاهنامه اینگونه سروده است:[۱۱]
طبقهای زرین پر از مشک و عود | دو نعلین زرین و جفتی عمود |
و سعدی در دیوان اشعار خود اینگونه آورده است:[۱۲]
جان به زیر قَدمت خاک توان کرد ولی | گَرد بر گوشهی نعلین تو نتوان دیدن |
پانویس
- ↑ معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه نعلین.
- ↑ دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه نعلین.
- ↑ Amiet, vol I, P.290, vol II, Pl.192, no2266.
اثر مُهر از شوش - ↑ Amiet, 1972, volI, P.200, vol II, Pl.148, no1567.
اثر مُهر از شوش. - ↑ ابنرافع، منتخب المختار (تاریخ علماء بغداد)، 1357ق، ص96-98.
- ↑ اصفهانی، کتاب الاغانی، 1414-1415ق، ص89 .
- ↑ زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، 1902-1906م، ص93 و 94.
- ↑ واقدی، المغازی، 1409ق، ص1076 و 1090.
- ↑ Maddison, Science, tools & magic, the Nasser D. Khalili collection of Islamic art, 1997, Pp. 28-29.
- ↑ ذکاء، لباس زنان ایران، 1336ش، ص11-21؛ سودآور، هنر دربارهای ایران، 1380ش، ص385.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، داستان خاقان چین، بخش17، بیت53.
- ↑ سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره466، بیت5.
منابع
- ابنرافع، تقیالدین الفاسی، منتخب المختار (تاریخ علماء بغداد)، بهتحقیق عباس عزاوی، بغداد، 1357ق.
- اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، الأغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1414-1415ق.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، در سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 4 آبان 1400ش.
- ذکاء، یحیی، لباس زنان ایران، از سده سیزدهم تا امروز، تهران، 1336ش.
- زیدان، جرجی، تاریخ التمدن الاسلامی، مصر، دارالهلال، ج1، 1902-1906م.
- سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، در سایت گنجور، تاریخ بازدید: 4 آبان 1400ش.
- سودآور، ابوالعلاء، هنر دربارهای ایران، ترجمة ناهید محمد شمیرانی، تهران، کارنگ، 1380ش.
- فردوسی، شاهنامه، داستان خاقان چین، در سایت گنجور، تاریخ بازدید: 4 آبان 1400ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 4 آبان 1400ش.
- واقدی، ابوعبدالله محمد بن عمر، المغازی، بهتحقیق مارسدن جونس، الطبعة الثالثه، بیروت، 1409ق.
- Amiet, P. Glyptique Susienne, Paris, 1972, volI, vol II, no1567.
- Maddison, F; E. S. Smith; Science, tools & magic, the Nasser D. Khalili collection of Islamic art, ed, J. Raby, Oxford university press, vol XII, 1997.