نعلین

از ویکی‌زندگی
نعلین

نعلین؛ یک جفت کفش بی‌پاشنه و با رویه‌ی کوتاه
نعلین، تثنیه‌ی نعل و به‌معنی یک جفت کفش است.[۱] در قدیم، نعلین، کفشی مخصوص علما و طلاب بوده که پاشنه و پشت‌پا نداشت، رنگ آن زرد یا کرمی و نوک آن کمی برگشته بود.[۲] نوعی دیگر از نعلین، کفشی تخت از جنس چرم بود که رو و جلوی پا را نمی‌پوشاند و تنها بندهایی داشت که به دو طرف پا کشیده می‌شد. نعلین چوبین یا قبقاب (کبکاب) نیز کفشی بود که از چوب ساخته می‌شد و تسمه‌ای چرمین روی آن بود[۳] و بیش‌تر هنگام وضو استفاده می‌شد.

قدیمی‌ترین نعلین شناخته‌شده در ایران، از نوع بنددار آن و در پای یک حاکم ایلامی دیده شده است.[۴] در میان آثار مکتوب نیز می‌توان به کتابی از یک نویسنده دمشقی اشاره کرد که موضوع آن، نعلین پیامبر اسلام است.[۵] بر اساس گزارش این کتاب، پیامبر خدا نعلینی از جنس چرم داشت که بعد از وی، توسط خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس نیز پوشیده می‌شد. بعدها این نعلین را یکی از قاضیان مصری در اختیار گرفت.[۶] امروزه، یکی از نعلین‌های پیامبر در موزه «توپکاپی» نگهداری می‌شود.[۷] در دوران پس از اسلام رسم بود که بر گردن شترهای قربانی، نعلین می‌آویختند.[۸] در بازه زمانی دوره مغول تا قاجار، نعلین‌های پاشنه‌داری مرسوم شد که نوک تیزشان به‌سمت بالا برگشته بود.[۹] استفاده از نعلین توسط زنان هم در این دوره رایج شد که به آن ساغری نیز می‌گفتند.[۱۰]

نعلین در ادبیات

قدمت طولانی استفاده از نعلین موجب شده که از آن در آثار و نوشته‌های ادیبان از گذشته تا امروز یاد شود.

فردوسی در شاهنامه اینگونه سروده است:[۱۱]

طبق‌های زرین پر از مشک و عود دو نعلین زرین و جفتی عمود

و سعدی در دیوان اشعار خود اینگونه آورده است:[۱۲]

جان به زیر قَدمت خاک توان کرد ولی گَرد بر گوشه‌ی نعلین تو نتوان دیدن

پانویس

  1. معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه نعلین.
  2. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه نعلین.
  3. Amiet, vol I, P.290, vol II, Pl.192, no2266.
    اثر مُهر از شوش
  4. Amiet, 1972, volI, P.200, vol II, Pl.148, no1567.
    اثر مُهر از شوش.
  5. ابن‌رافع، منتخب المختار (تاریخ علماء بغداد)، 1357ق، ص96-98.
  6. اصفهانی، کتاب الاغانی، 1414-1415ق، ص89 .
  7. زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، 1902-1906م، ص93 و 94.
  8. واقدی، المغازی، 1409ق، ص1076 و 1090.
  9. Maddison, Science, tools & magic, the Nasser D. Khalili collection of Islamic art, 1997, Pp. 28-29.
  10. ذکاء، لباس زنان ایران، 1336ش، ص11-21؛ سودآور، هنر دربارهای ایران، 1380ش، ص385.
  11. فردوسی، شاهنامه، داستان خاقان چین، بخش17، بیت53.
  12. سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره466، بیت5.

منابع

  • ابن‌رافع، تقی‌الدین الفاسی، منتخب المختار (تاریخ علماء بغداد)، به‌تحقیق عباس عزاوی، بغداد، 1357ق.
  • اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، الأغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1414-1415ق.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، در سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 4 آبان 1400ش.
  • ذکاء، یحیی، لباس زنان ایران، از سده سیزدهم تا امروز، تهران، 1336ش.
  • زیدان، جرجی، تاریخ التمدن الاسلامی، مصر، دارالهلال، ج1، 1902-1906م.
  • سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، در سایت گنجور، تاریخ بازدید: 4 آبان 1400ش.
  • سودآور، ابوالعلاء، هنر دربارهای ایران، ترجمة ناهید محمد شمیرانی، تهران، کارنگ، 1380ش.
  • فردوسی، شاهنامه، داستان خاقان چین، در سایت گنجور، تاریخ بازدید: 4 آبان 1400ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 4 آبان 1400ش.
  • واقدی، ابوعبدالله محمد بن عمر، المغازی، به‌تحقیق مارسدن جونس، الطبعة الثالثه، بیروت، 1409ق.
  • Amiet, P. Glyptique Susienne, Paris, 1972, volI, vol II, no1567.
  • Maddison, F; E. S. Smith; Science, tools & magic, the Nasser D. Khalili collection of Islamic art, ed, J. Raby, Oxford university press, vol XII, 1997.