بچهخوانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
هدف اصلیِ این نوع آموزش، یادگیری قرآن، آشنایی با مسائل دینی و قرائت کتابهای فارسی است.<ref>رهیاب، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ج2، ص151.</ref> | هدف اصلیِ این نوع آموزش، یادگیری قرآن، آشنایی با مسائل دینی و قرائت کتابهای فارسی است.<ref>رهیاب، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ج2، ص151.</ref> | ||
==استاد== | ==استاد== | ||
آموزگار شیوۀ بچهخوانی، ملاها و آخوندهای محلی هستند. این ملاها در بیشتر موارد رایگان و برای رضای خدا تدریس میکنند؛ گاهی نیز اساتید بچهخوانی زنان باسواد محل هستند. | آموزگار شیوۀ بچهخوانی، ملاها و آخوندهای محلی هستند. این ملاها در بیشتر موارد رایگان و برای رضای خدا تدریس میکنند؛ گاهی نیز اساتید بچهخوانی زنان باسواد محل هستند.<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص299.</ref> | ||
==محل آموزش== | ==محل آموزش== | ||
آموزش بچهخوانی بیشتر در مساجد برگزار میشود؛ اما گاهی ملا در خانۀ خود و یا خانۀ یکی از کودکان تدریس میکند. | آموزش بچهخوانی بیشتر در مساجد برگزار میشود؛ اما گاهی ملا در خانۀ خود و یا خانۀ یکی از کودکان تدریس میکند.<ref>رهیاب، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ج2، ص151.</ref> | ||
==اجرت== | ==اجرت== | ||
اجرت ملاها که در برخی مناطق، «حقالله» و «پنجشنبگی» خوانده میشود، بهصورت نذر، زکات و هدیه پرداخت میشود. | اجرت ملاها که در برخی مناطق، «حقالله» و «پنجشنبگی» خوانده میشود، بهصورت نذر، زکات و هدیه پرداخت میشود.<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص299.</ref> | ||
==سن آموزش== | ==سن آموزش== | ||
پسران و گاهی دختران از ششسالگی در یک روز نیک (سَعد) با یکی از اقوام نزدیک خود به محل بچهخوانی و نزد ملا رفته و درس خود را آغاز میکنند. آنها با خود یک زیرانداز (تَهپایی یا زیرپایی) و نیز مقداری هیزم برای بخاری به همراه میبرند. | پسران و گاهی دختران از ششسالگی در یک روز نیک (سَعد) با یکی از اقوام نزدیک خود به محل بچهخوانی و نزد ملا رفته و درس خود را آغاز میکنند. آنها با خود یک زیرانداز (تَهپایی یا زیرپایی) و نیز مقداری هیزم برای بخاری به همراه میبرند.<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص300.</ref> | ||
==شُوری== | ==شُوری== | ||
در برخی از مناطق، کودک در روز اول با خود شُوری (سَرکتابی) و سَرسَبَقی میبرد تا شوری زبان او شکسته و زبان کودک در درس روان شود. شوری، شامل قِلیف (نان روغنی)، میوه، جواری بریان، گندم بریان و یا قندکله است. گاهی در شروع هر کتاب فارسی یا عربی هم شوری میبرند. در زمان شوری بردن، رسم است که ملا اول بر شوری دعا بخواند، سپس آن را بین بچهها تقسیم کند. پس از آن، ملا با خواندن «رَبِّ یَسِّر وَ لا تُعَسِّر و تَمِّم بِالخَیر وَ بِکَ نَستَعِین» و دعا برای مؤلف و کامیابی کودک، درس را شروع میکند. | در برخی از مناطق، کودک در روز اول با خود شُوری (سَرکتابی) و سَرسَبَقی میبرد تا شوری زبان او شکسته و زبان کودک در درس روان شود. شوری، شامل قِلیف (نان روغنی)، میوه، جواری بریان، گندم بریان و یا قندکله است. گاهی در شروع هر کتاب فارسی یا عربی هم شوری میبرند. در زمان شوری بردن، رسم است که ملا اول بر شوری دعا بخواند، سپس آن را بین بچهها تقسیم کند. پس از آن، ملا با خواندن «رَبِّ یَسِّر وَ لا تُعَسِّر و تَمِّم بِالخَیر وَ بِکَ نَستَعِین» و دعا برای مؤلف و کامیابی کودک، درس را شروع میکند.<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص300. </ref> | ||
==تختهخوانی== | ==تختهخوانی== | ||
آخوند گاهی الفبا را بر کاغذی نوشته و بر تختهچوبی میچسباند و آن را به کودک درس میدهد. به این روش، «تختهخوانی» گفته میشود و در اصطلاح میگویند «کودک تخته میخواند». | آخوند گاهی الفبا را بر کاغذی نوشته و بر تختهچوبی میچسباند و آن را به کودک درس میدهد. به این روش، «تختهخوانی» گفته میشود و در اصطلاح میگویند «کودک تخته میخواند».<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص300.</ref> | ||
==الفبا== | ==الفبا== | ||
کودک با روش تختهخوانی با حروف الفبا آشنا میشود. او هر حرف را با آواز بلند بعد از ملا تکرار میکند: | کودک با روش تختهخوانی با حروف الفبا آشنا میشود. او هر حرف را با آواز بلند بعد از ملا تکرار میکند: | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
* ب یکی به زیر خود داره | * ب یکی به زیر خود داره | ||
* ت دو تا به سر خود داره | * ت دو تا به سر خود داره | ||
* ث سه تا به سر خود داره | * ث سه تا به سر خود داره <ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص301.</ref> | ||
==هجاگی== | ==هجاگی== | ||
کودک بعد از حروف الفبا به بخش «هِجّی» یا «هِجاگی» میرسد. در این قسمت، کودک، خوانشِ حروف با کلمات زَر (فتحه)، زیر (کسره)، پیش (ضمه)، جنگ (جَزم)، تنوین و شدَّ (تشدید) را آغاز میکند. برای خواندن این حروف، از الف تا ی، جدا جدا با این حرکات خوانده میشود: | کودک بعد از حروف الفبا به بخش «هِجّی» یا «هِجاگی» میرسد. در این قسمت، کودک، خوانشِ حروف با کلمات زَر (فتحه)، زیر (کسره)، پیش (ضمه)، جنگ (جَزم)، تنوین و شدَّ (تشدید) را آغاز میکند. برای خواندن این حروف، از الف تا ی، جدا جدا با این حرکات خوانده میشود: | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
هر حرف جدا جدا با «ن» ترکیب میشود: | هر حرف جدا جدا با «ن» ترکیب میشود: | ||
* اَنّی، اِنّی، اُنّی | * اَنّی، اِنّی، اُنّی | ||
* بَنّی، بِنّی، بُنّی | * بَنّی، بِنّی، بُنّی <ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص302.</ref> | ||
==روُونی (روانی)== | ==روُونی (روانی)== | ||
کودک بعد از هجی به روانخوانی پرداخته و بعد از چند سَبَق (درس) ممکن است خودخوان شود. در این صورت، دورۀ «سَر تا پا» را آغاز کرده و قرآن را بهتنهایی تا آخر میخواند. او فقط مشکلات تلفظی خود را از استاد سؤال میکند. | کودک بعد از هجی به روانخوانی پرداخته و بعد از چند سَبَق (درس) ممکن است خودخوان شود. در این صورت، دورۀ «سَر تا پا» را آغاز کرده و قرآن را بهتنهایی تا آخر میخواند. او فقط مشکلات تلفظی خود را از استاد سؤال میکند.<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص302.</ref> | ||
==چوبخط== | ==چوبخط== | ||
چوبخط، خرگوشک یا خطبَر تکهکاغذی است که آن را با قاتکردن (تا زدن) بهصورت نوکدار ساخته و برای اشاره به حروف و کلمات قرآن (بهجای اشاره با انگشت دست) از آن استفاده میکنند. برخی از کودکان آن را با نقشونگارهای مختلف تزئین میکنند. | چوبخط، خرگوشک یا خطبَر تکهکاغذی است که آن را با قاتکردن (تا زدن) بهصورت نوکدار ساخته و برای اشاره به حروف و کلمات قرآن (بهجای اشاره با انگشت دست) از آن استفاده میکنند. برخی از کودکان آن را با نقشونگارهای مختلف تزئین میکنند.<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص303</ref> | ||
==سَرسَبَقی== | ==سَرسَبَقی== | ||
یک پارچه کاغذ قاتشده (تا خورده) است که چند ورق کتاب را در بین دو لبۀ خود گرفته و آخرین درس شاگرد را نشان میکند. | یک پارچه کاغذ قاتشده (تا خورده) است که چند ورق کتاب را در بین دو لبۀ خود گرفته و آخرین درس شاگرد را نشان میکند.<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص304.</ref> | ||
==آداب مدرسه== | ==آداب مدرسه== | ||
با ادب بودن، دعا کردن، سلام کردن و رخصتی (اجازه) گرفتن از آداب مدرسه است. استاد بیشتر اوقات شاگردان را در وقت ظهر و عصر رخصت (تعطیل) میکند. گاهی اگر استاد تأخیر کند و شاگردان خسته شوند، ممکن است شاگردان این اشعار را بگویند: | با ادب بودن، دعا کردن، سلام کردن و رخصتی (اجازه) گرفتن از آداب مدرسه است. استاد بیشتر اوقات شاگردان را در وقت ظهر و عصر رخصت (تعطیل) میکند. گاهی اگر استاد تأخیر کند و شاگردان خسته شوند، ممکن است شاگردان این اشعار را بگویند: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
* دلم طاقت نداره | * دلم طاقت نداره | ||
* از گشنگی بِمُردَم | * از گشنگی بِمُردَم | ||
* ملا خبر نداره/ آپَم (مادرم) خبر نداره | * ملا خبر نداره/ آپَم (مادرم) خبر نداره <ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص305.</ref> | ||
==پسخوانی/ پسپرسی== | ==پسخوانی/ پسپرسی== | ||
روز پنجشنبه، روز پسخوانی و پسپرسی است. شاگردان تا ظهر درسها را مرور کرده و بعد از نماز، استاد پسپرسی میکند. اگر شاگرد درس را غلط (اشتباه) بخواند، ملا شاگرد را تنبیه خواهد کرد. | روز پنجشنبه، روز پسخوانی و پسپرسی است. شاگردان تا ظهر درسها را مرور کرده و بعد از نماز، استاد پسپرسی میکند. اگر شاگرد درس را غلط (اشتباه) بخواند، ملا شاگرد را تنبیه خواهد کرد.<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص305.</ref> | ||
==مسلمانی== | ==مسلمانی== | ||
مسلمانی، درسی است که کودکان آن را آموخته و حفظ میکنند. امتحان مسلمانی روز پنجشنبه است. شاگردان صف کشیده و پرسش و پاسخ چنین شکل میگیرد: | مسلمانی، درسی است که کودکان آن را آموخته و حفظ میکنند. امتحان مسلمانی روز پنجشنبه است. شاگردان صف کشیده و پرسش و پاسخ چنین شکل میگیرد: | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
* دوستدار کیستی؟ | * دوستدار کیستی؟ | ||
* (در نزد شیعه) دوستدار چهارده معصوم، (در نزد اهل سنت) دوستدار چهار یار با صفا. | * (در نزد شیعه) دوستدار چهارده معصوم، (در نزد اهل سنت) دوستدار چهار یار با صفا. | ||
* بعد از امتحان مسلمانی، شاگردان به رخصتی (خانه) میروند. | * بعد از امتحان مسلمانی، شاگردان به رخصتی (خانه) میروند.<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص306 و 307. </ref> | ||
==سرود رخصتی== | ==سرود رخصتی== | ||
شاگردان وقتی رخصت شدند، در حال حرکت اشعاری را میخوانند. از جمله: | شاگردان وقتی رخصت شدند، در حال حرکت اشعاری را میخوانند. از جمله: | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
* پیغمبر آخر زمان را | * پیغمبر آخر زمان را | ||
* استاد ضعیف ما را ببخشا | * استاد ضعیف ما را ببخشا | ||
* آنگه پدران و مادران را | * آنگه پدران و مادران را <ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص308.</ref> | ||
==جزا/ تنبیه== | ==جزا/ تنبیه== | ||
استاد گاهی شاگردان را ادب میکند. سختترین و شدیدترین تنبیه، فلک کردن است. برای فلک کردن پای کودک را با تکه ریسمانی به قطعه چوبی بسته و بالا میکشند. سپس با تسمه یا ترکه بر کف پای او میزنند. شاعر از زبان آخوند گفته است: | استاد گاهی شاگردان را ادب میکند. سختترین و شدیدترین تنبیه، فلک کردن است. برای فلک کردن پای کودک را با تکه ریسمانی به قطعه چوبی بسته و بالا میکشند. سپس با تسمه یا ترکه بر کف پای او میزنند. شاعر از زبان آخوند گفته است: | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
* مِنبعد اگر بد بنویسی | * مِنبعد اگر بد بنویسی | ||
* چوبست و فلک، بههر دوپایت | * چوبست و فلک، بههر دوپایت | ||
مردم محلی جزا توسط ملا را لازم دانسته و میگویند: «بیادب را هر کجا دیدی، بکوب». والدین و بچهها باور دارند که پوست و گوشت شاگرد مال استاد و استخوان او مال خانواده است. همچنین باور دارند که آن قسمت بدن که ضرب چوب استاد را دیده در آتش دوزخ نمیسوزد. | مردم محلی جزا توسط ملا را لازم دانسته و میگویند: «بیادب را هر کجا دیدی، بکوب». والدین و بچهها باور دارند که پوست و گوشت شاگرد مال استاد و استخوان او مال خانواده است. همچنین باور دارند که آن قسمت بدن که ضرب چوب استاد را دیده در آتش دوزخ نمیسوزد.<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص308.</ref> | ||
==خیراتها== | ==خیراتها== | ||
مردم علاوه بر شوری، پیش یا پس از خواندن هر کتاب وجه نقد یا هدیهای بهنام «سرکتابی» و بعد از آموزش قرآن، «سرقرآنی» به ملا میدهند. برخی از خانوادهها ملا، شاگردان، دوستان و نزدیکان را دعوت کرده و مجلس خوشی (جشن) میگیرند. | مردم علاوه بر شوری، پیش یا پس از خواندن هر کتاب وجه نقد یا هدیهای بهنام «سرکتابی» و بعد از آموزش قرآن، «سرقرآنی» به ملا میدهند. برخی از خانوادهها ملا، شاگردان، دوستان و نزدیکان را دعوت کرده و مجلس خوشی (جشن) میگیرند. | ||
در برخی از مناطق رسومات خاصی در شروع یک کتاب یا ختم آن و یا آغاز برخی از سورههای قرآن و ختم آنها وجود دارد. برخی خیرات میکنند، برخی حلوا میپزند و برخی دیگر به ملا هدیهای میدهند. | در برخی از مناطق رسومات خاصی در شروع یک کتاب یا ختم آن و یا آغاز برخی از سورههای قرآن و ختم آنها وجود دارد. برخی خیرات میکنند، برخی حلوا میپزند و برخی دیگر به ملا هدیهای میدهند.<ref>بهروز، فرهنگ عامیانۀ اندراب، 1389ش، ص25.</ref> | ||
==نوروزی== | ==نوروزی== | ||
در روز اول سال بچهها برای ملا «نوروزی» میبرند. ملا نیز در این روز برگههایی از کاغذ را که نقاشی و رنگآمیزی شده به شاگردان هدیه میدهد. در برخی از مناطق ملا بر آب یک ظرف مسی، دعای مخصوصی خوانده و به شاگردان میدهد تا بنوشند و در آموختن درسها توفیق بیشتری بیابند. در نوروز بچهها سرودهایی خوانده و از خانوادۀ خود میخواهند که به ملا نوروزی بدهند. برای مثال: | در روز اول سال بچهها برای ملا «نوروزی» میبرند. ملا نیز در این روز برگههایی از کاغذ را که نقاشی و رنگآمیزی شده به شاگردان هدیه میدهد. در برخی از مناطق ملا بر آب یک ظرف مسی، دعای مخصوصی خوانده و به شاگردان میدهد تا بنوشند و در آموختن درسها توفیق بیشتری بیابند. در نوروز بچهها سرودهایی خوانده و از خانوادۀ خود میخواهند که به ملا نوروزی بدهند. برای مثال: | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
* کُلچَه (شیرینی) به تَه (داخل) تنوره | * کُلچَه (شیرینی) به تَه (داخل) تنوره | ||
* آخوند ما را ضروره | * آخوند ما را ضروره | ||
* بابا بده عباسی | * بابا بده عباسی<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص308. </ref> | ||
==الم نشرح== | ==الم نشرح== | ||
در برخی از مناطق، گستردهترین جشن آموزش مربوط به سورۀ ألَمنَشرَح (سورۀ إنشراح) است که به آن «نشرحبردن» گویند. پس از خواندن این سوره، ملا به دعوت اولیای کودک به خانۀ آنان نشرح میبرد. | در برخی از مناطق، گستردهترین جشن آموزش مربوط به سورۀ ألَمنَشرَح (سورۀ إنشراح) است که به آن «نشرحبردن» گویند. پس از خواندن این سوره، ملا به دعوت اولیای کودک به خانۀ آنان نشرح میبرد. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
* خوش کن خلیفه را هم، با خلعت و قبا هم *** دستار خوشنما هم، سبحان مَن یَرانی | * خوش کن خلیفه را هم، با خلعت و قبا هم *** دستار خوشنما هم، سبحان مَن یَرانی | ||
* از قندها و خرما شاگردها بخوردند *** آمینها بگفتند، سبحان مَن یَرانی | * از قندها و خرما شاگردها بخوردند *** آمینها بگفتند، سبحان مَن یَرانی | ||
* نشرح تمام گشته، شیطان غلام گشته *** کارم نظام گشته، سبحان مَن یَرانی | * نشرح تمام گشته، شیطان غلام گشته *** کارم نظام گشته، سبحان مَن یَرانی<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص310 و 311.</ref> | ||
==کتابها== | ==کتابها== | ||
کودک با خواندن قرآن، «سیهگیخوان» گفته میشود. بعد پنجگنج را خوانده و در فارسی «سیاهیخوان» میشود؛ به این معنا که الفاظ را میخواند اما ممکن است معانی آنها را نفهمد. بعد از آن برخی از کودکان بهسمت فارسیخوانی رفته و برخی طلبۀ علوم دینی میشوند. فارسیخوان در ادامه، بوستان، گلستان، دیوان حافظ، مثنوی معنوی، خمسۀ نظامی، یوسف و زلیخا، کلیله و دمنه، امیر حمزه، وامق و عذرا و منتخب غزلیات بیدل را نیز میخواند. | کودک با خواندن قرآن، «سیهگیخوان» گفته میشود. بعد پنجگنج را خوانده و در فارسی «سیاهیخوان» میشود؛ به این معنا که الفاظ را میخواند اما ممکن است معانی آنها را نفهمد. بعد از آن برخی از کودکان بهسمت فارسیخوانی رفته و برخی طلبۀ علوم دینی میشوند. فارسیخوان در ادامه، بوستان، گلستان، دیوان حافظ، مثنوی معنوی، خمسۀ نظامی، یوسف و زلیخا، کلیله و دمنه، امیر حمزه، وامق و عذرا و منتخب غزلیات بیدل را نیز میخواند.<ref>بهروز، فرهنگ عامیانۀ اندراب، 1389ش، ص25.</ref> | ||
==باورها== | ==باورها== | ||
در بین مردم محلی و شاگردان باورهایی وجود دارد، از جمله: | در بین مردم محلی و شاگردان باورهایی وجود دارد، از جمله: | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
* اگر چَلپاسَه (مارمولک) دندانهای شاگرد را ببیند، قدرت یادگیری شاگرد کم میشود. | * اگر چَلپاسَه (مارمولک) دندانهای شاگرد را ببیند، قدرت یادگیری شاگرد کم میشود. | ||
* شمردن قبرها سبب کندهوشی میشود. | * شمردن قبرها سبب کندهوشی میشود. | ||
* اگر شاگردان گندم بریان یا مغزیجات (پسته، بادام و چهارمغز) و قدری زغالچوب بخورند، ذکاوت (قدرت ذهن) آنها افزایش مییابد. | * اگر شاگردان گندم بریان یا مغزیجات (پسته، بادام و چهارمغز) و قدری زغالچوب بخورند، ذکاوت (قدرت ذهن) آنها افزایش مییابد.<ref>یگانه، غلامحیدر، «مکاتب خانگی غور»؛ در شناسنامه غور، 1398ش، ص312.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||