چاووش (چاوش)

از ویکی‌زندگی

چاووش (چاوش)؛ پیشاهنگ کاروان زائران

چاووش و چاووشی‌خوانی

چاووش به‌معنای پیشرو کاروان، نقیب لشکر و جارچی است.[۱] به کسی که پیشاپیش قافله زائران حرکت می‌کرد و اشعار مذهبی می‌خواند، چاووش می‌گفتند.[۲] همچنین ‌کسی که در جنگ، فرمان حمله می‌داد و سپاهیان را تشجیع می‌کرد، چاوش نامیده می‌شد. به فردی که در پیشگاه پادشاه یا بزرگان حکومت، وظیفه تشریفات و معرفی افراد را به‌عهده داشت نیز چاوش گفته می‌شد.[۳]

چاووش در اصل، واژه‌ای ترکی است[۴] و از ریشه‌ی «چاو» به‌معنی اعلان و خطاب گرفته شده است.[۵] چاووش در نقاط مختلف ایران به‌صورت‌های مختلفی ادا می‌شود. برای مثال، مردم ورزقان (آذربایجان شرقی) به آن «چوووش»،[۶] مردم بوشهر آن را «چوشی» و سروستانی‌ها آن را «چوش‌خونی» گویند.[۷]

چاووش در فرهنگ دینی ایرانیان

چاووش، عنوان فردی بوده که سفرهای زیارتی به مکه، عتبات عراق و مشهد را اعلام می‌کرد و خود نیز معمولا از آغاز تا بازگشت زائران، همراه و راهنمای آن‌ها بود. در اصطلاح خراسانیان، چاوش کسی است که در مناسبت‌ها و ایام زیارت، در کوی‌ها به‌صورت سواره یا پیاده راه افتاده و مردم را با خواندن اشعار مهیج و مناسب با فضا و شور زیارت، به زیارت فرا می‌خواند.[۸] چاووش برای باخبر کردن مردم از سفرهای زیارتی، ابتدا عَلَم خود را بر سر گذرها و مکان‌های پُر رفت‌وآمد مانند سقاخانه و مسجد نصب می‌کرد. در بعضی مواقع نیز، عَلَم را بر دوش گرفته در محله‌ها و کوی‌ها گشت می‌زد و با خواندن اشعاری مناسب، مقصد سفر و علت آن را بیان می‌کرد.[۹]

در استان بوشهر، چاووش‌خوانی چند شب پیش از شروع سفر زائران شروع می‌شد.[۱۰] پس از پایان زیارت نیز، چاووش‌ها معمولا زودتر از سایر مسافران به شهر بازمی‌گشتند تا خبر سلامتی زائران را به خانواده‌ها برسانند[۱۱] و مژدگانی دریافت کنند.[۱۲] برخی از مردم نیز برای استقبال از زائران خود، از چاووشان محلی دعوت می‌کردند.[۱۳]

از فعالیت‌های دیگر چاووش، گفتن اذان در مساجد، خواندن مرثیه در مراسم سوگواری، خواندن مداحی در مولودی‌ها و مجالس عروسی و همچنین نقش‌آفرینی در مراسم تعزیه بود.[۱۴] چاووش‌ها، برخی از شخصیت‌های تاریخی را به‌عنوان پیران صنف خود معرفی می‌کردند، از جمله: ابراهیم نبی، بلال حبشی، مقبل و بشیر.[۱۵]

ویژگی‌های چاووش

از ویژگی‌های مهم یک چاووش، داشتن صدای گرم، قوی و خوش بود. همچنین، آن‌ها حافظه‌ای قوی برای شناخت راه، تشخیص منزلگاه‌ها و زیارتگاه‌ها و به خاطر سپردن اشعار چاووشی داشتند. تقوا، پاکی و صداقت چاووش‌ها نیز موجب مقبولیت آن‌ها بین مردم می‌شد.[۱۶]

چاووشانی که از سادات بودند، شالی سبز بر گردن می‌انداختند و چاووشان غیر سید، شال سیاه به دور سینه‌ی خود حمایل می‌کردند. همچنین، هر چاووشی‌خوان یک عَلَم سه‌گوش به رنگ سبز یا سرخ بر دست می‌گرفت که تصویری از محل زیارت بر آن حک شده بود.[۱۷]

چاووشی

چاووشی، مجموعه‌ی اشعاری است که در ستایش پیامبر خدا و پیشوایان مذهب شیعه، مصائب و کرامات آن‌ها و وصف مزار آن‌ها سروده می‌شود.[۱۸] اشعار چاووش‌خوانی در استان بوشهر، در قالب دوبیتی سروده می‌شود.[۱۹] به خواننده‌ی چاووشی، چاووش[۲۰] یا چاووش‌خوان گویند که این اشعار چاووشی را همراه با سوز و گذار می‌خواند.[۲۱]

این اشعار در گذشته، گاهی به دشواری‌های راه و سختگیری‌های مرزبان‌ها در سرزمین‌های مقدس نیز می‌پرداختند.[۲۲] به‌همین دلیل است که در برخی مواقع می‌توان از اشعار چاووشی، اطلاعاتی درباره جغرافیا، فرهنگ، زبان و سنت‌های مردم و چگونگی راه‌ها و منزلگاه‌ها و سایر عناصر مربوطه به‌دست آورد.[۲۳]

شیوه‌ی چاووشی تک‌خوانی است که گاهی برای تکرار برخی از ابیات، مردم و زائران با چاووش هم‌سرایی می‌کنند. لحن چاووش نیز بنا به نوع شعر و مناسبت آن، گاهی شوق‌انگیز و گاهی محزون می‌شود.[۲۴]

چاووشی‌خوانی در برخی از خانواده‌ها، پیشه‌ای موروثی بود[۲۵] و فرزندان از همان دوران کودکی، پابه‌پای پدران خود در محافل و مناسبت‌ها حضور می‌یافتند.

پیشینه چاووش و چاووشی

برخی از محققان، با توجه به سروده‌های اهل بخارا در سوگ سیاوش و زیارت سالانه مغان از مزار او، رسم چاووش و چاووشی‌خوانی را به دوران پیش از اسلام نسبت می‌دهند.[۲۶] اما گروهی دیگر، خاستگاه این رسم را در روزگار پس از اسلام می‌دانند؛ به‌ويژه زمانی‌که امام زین‌العابدین از فردی به‌نام «بشیر» خواست تا مردم مدینه را از شهادت امام حسین باخبر کند و با خواندن اشعاری، مردم را به استقبال کاروان اهل‌بیت بیاورد. این عده از محققان معتقدند که چاووشی‌خوانی در آغاز، «بانگ عزا» ناميده می‌شد، اما در زمان حکومت ترکان بر ایران، به «چاووش عزا» تغییر نام یافت.[۲۷] رسم «چاووشی‌خوانی» در زمان حکومت صفویان گسترش یافت و در دوره قاجار به اوج خود رسید.[۲۸] در همین دوره بود که چاووشی را «مرثیه» نیز نامیدند.

یک از کهن‌ترین اسناد چاووشی، مربوط به دوره قاجار است. در این چاووشی‌نامه که مخصوص آماده کردن زائران در سحر برای حرکت از منزلی به منزل دیگر است (در اصطلاح شبگیر کردن)، نام برخی از اسباب و وسایل مورد نیاز و استفاده‌ی زائران نیز مطرح شده است.[۲۹]

چاووشی‌خوانی در شهرهای مختلف ایران

در برخی از نقاط ایران، مانند خراسان، سمنان و بیرجند، رسم علم‌بندان پیش از شروع سوگواری‌های محرم وجود دارد که وظیفه‌ی اطلاع‌رسانی آن با چاووش است. وی، چند روز قبل از ایام محرم با خواندن اشعار چاووشی به شروع حرکت کاروان امام حسین به‌سمت کربلا اشاره می‌کند.[۳۰]

در میبد (فیروزآباد) نیز، مردم همزمان با ایام عاشورا، مراسم نخل‌گردانی دارند که چاووش در درون نخل، چاووشی‌خوانی می‌کند.[۳۱]

در گیلان، مراسم چاووشی‌خوانی همراه با کرنانوازی جریان دارد.[۳۲]

در تکیه‌ی بیدآباد در شاهرود نیز مراسم «شمع و چراغ» را به‌یاد امام حسن و امام حسین برگزار می‌کنند که طی آن، چاووش، اشعاری از محتشم کاشانی می‌خواند و در پایان هر بند، حاضران صلوات می‌فرستند.[۳۳]

در بوشهر، هنوز هم رسم چاووشی‌خوانی پابرجا است. چاووشی‌خوانی در مراسم‌های مذهبی زنانه، توسط زنان نوحه‌خوان انجام می‌شود.[۳۴] همچنین، در برخی مناسبت‌های خاص، مانند به آب انداختن شناورهای ماهیگیر نیز چاووشی‌خوانی صورت می‌گیرد.

چاووش و چاووشی در موسیقی

چاووشی‌ با لحن آوازی از جوهره‌ی موسیقی ردیفی و عموما در چهارگاهی در مایه‌ی نیشابورک خوانده می‌شود.[۳۵] گزارش سیاحان و جهانگردان معروف در کنار کاروان‌های زیارتی و تشریفاتی که همواره یک چاووش در آن‌ها حضور داشته، نشان از آن دارد که از گذشته، چاووشی‌خوانی همراه با نواختن آلات موسیقی همچون کوس، نقاره، نفیر، کرنا و طبل بوده است.[۳۶]

چاووش در ادبیات

از معروف‌ترین و محبوب‌ترین مصراع‌های چاووش‌خوانی در میان ایرانیان، «هرکه دارد هوس کرب‌وبلا، بسم‌الله» است [۳۷] که هنگام دعوت مردم به سفر کربلا خوانده می‌شود. یا ابیاتی دیگر همچون:

بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا *** در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه‌ی آب فراتم ای اجل مهلت بده *** تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا[۳۸]

واژه‌ی چاووش و چاووش‌خوانی در مَثل‌ها و ادبیات عامه‌ی مردم ایران نیز وارد شده است. برای مثال: «هرکس به زیارت می‌رود، تو چاووش‌خوان او باش».[۳۹] همچنین این واژه در معانی متفاوت آن، در ابیاتی از بزرگان و شاعران ایران‌زمین از دیرباز حضور داشته است. مانند:

بانگ چاووشان چو از ره بشنود *** تا نبیند رو به دیواری کند[۴۰]

نفیر چاوشان از دورشو دور *** ز گیتی چشم بد را کرده مهجور[۴۱]

ای چاوش سپید تو هم خادم سیاه *** خورشید روم‌ پرور و ماه حبش نگار[۴۲]

چاووش‌نامه

برخی از اشعار چاووشی را در مجموعه‌هایی با عنوان «چاووشی‌نامه» گردآوردی و تنظیم کرده‌اند. این مجموعه‌ها از شاعران گمنام است و معمولا به‌نام گرد‌آورنده آن‌ها چاپ شده است.[۴۳] اشعار چاووشی عموما کوتاه و به زبان عامیانه سروده شده‌اند. برخی از چاوشی‌خوان‌ها نیز بنابر قریحه‌ی شاعری خود گاهی به این اشعار، ابیاتی اضافه یا از آن کسر می‌کردند. به‌همین‌دلیل، اشعار چاووشی را نمی‌توان به یک سراینده‌ نسبت داد.[۴۴]

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه چاووش.
  2. عمید، فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژه چاووش.
  3. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه چاوش.
  4. کاشغری، دیوان لغات الترک، ج1، ۱۳۳۳ق، ص307.
  5. معین، فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه چاوش.
  6. انجوی شیرازی، جشن‌ها و آداب و معتقدات زمستان، ج2، ۱۳۷۹ش، ص100.
  7. شریفیان، «بیت‌خوانی در بوشهر»، ۱۳۸۱ش، ص63؛
    همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۴۸ش، ص413.
  8. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه چاووش.
  9. عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص134؛
    Aubin, La Perse d’aujourd’hui, 1908, p17, 18.
  10. شریفیان، «بیت‌خوانی در بوشهر»، ۱۳۸۱ش، ص63 و 64.
  11. فقیهی، تاریخ جامع قم، ۱۳۵۰ش، ص308؛
    طوفان، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، ۱۳۸۱ش، ص۱۵۳.
  12. آلمانی، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ۱۳۳۵ش، ص۱۸۳.
  13. طباطبایی اردکانی، فرهنگ عامۀ اردکان، ۱۳۸۱ش، ص۴۶۳؛
    عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص134.
  14. عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص136 و 137؛
    همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۴۸ش، ص216 و 413؛
    شریفیان، «بیت‌خوانی در بوشهر»، ۱۳۸۱ش، ص68.
  15. محجوب، ادبیات عامیانۀ ایران، ج2، ۱۳۸۷ش، ص1075.
  16. عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص136 و 145.
  17. عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص136؛
    میرفخرایی، «چاووشی»، ۱۳۸۸ش، ص26.
  18. فرهنگنامه ادبي فارسي، دانشنامه ادب پارسي، ج2، ذیل چاووشی، 1376ش.
  19. شریفیان، «بیت‌خوانی در بوشهر»، ۱۳۸۱ش، ص65.
  20. دبيرسياقي، مقالات دهخدا، ج1، 1358ش، ص275.
  21. عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص135؛
    شهری، طهران قدیم، ج3، ۱۳۷۱ش، ص305؛
  22. انجوی شیرازی، جشن‌ها و آداب و معتقدات زمستان، ج2، ۱۳۷۹ش، ص100.
  23. فرهنگنامه ادبي فارسي، دانشنامه ادب پارسي، ج2، 1376ش، ص503.
  24. عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص137 و 154.
  25. شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۴۱۳.
  26. فرهنگنامه ادبي فارسي، دانشنامه ادب پارسي، ج2، 1376ش، ص503.
  27. جـاوید، «چـاووش»، در مقام موسیقایی، شماره 35، ۱۳۸۵ش، ص۲۴.
  28. ادیب‌الملک، سفرنامه به عتبات، ۱۳۶۴ش، ص۳۹؛
    پولاک، سفرنامه، ۱۳۶۰ش، ص۲۳۰.
  29. رجایی زفره‌ای، «چـاوشی‌نـامه»، ۱۳۵۴ش، ص405-406.
  30. برآبادی، مردم‌نگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند، ۱۳۸۰ش، ص38-39.
  31. بلوکباشی، نخل‌گردانی، ۱۳۸۰ش ،ص70-72.
  32. نصری اشرفی، «خدمت متقابل تعزیه و هنر بومی مازندران»، ج3، ۱۳۷۴ش، ص109.
  33. شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۴۰۹-۴۱۳.
  34. شریفیان، «بیت‌خوانی در بوشهر»، ۱۳۸۱ش، ص69-70.
  35. شریفیان، «بیت‌خوانی در بوشهر»، ۱۳۸۱ش، ص65.
  36. موریه، سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، ۱۳۴۸ش، ص8 و 10.
  37. عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص143.
  38. شیرزادی آهودشتی، از آیین تا نمایش، ج2، ۱۳۹۱ ش، ص732.
  39. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ج2، ۱۳۸۸ش، ص1880.
  40. مولانا، مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش26، قصه خواب دیدن فرعون آمدن موسی را و تدارک اندیشیدن، بیت13.
  41. نظامی، خمسه، خسرو و شیرین، بخش67، رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانه شکر، بیت17.
  42. خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره106، در ستایش صفوه الدین بانوی شروان شاه، بیت18.
  43. عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص145.
  44. عناصری، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، ۱۳۶۶ش، ص137 و 143-145.

منابع

  • آلمانی، هانری رنه د، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۵ش.
  • ادیب‌الملک، عبدالعلی، سفرنامه به عتبات، به‌تحقیق مسعود گلزاری، تهران، دادجو، ۱۳۶۴ش.
  • انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشن‌ها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹ش.
  • برآبادی، احمد و شعیبی، غلامحسین، مردم‌نگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند، تهران، قلم آشنا، ۱۳۸۰ش.
  • بلوکباشی، علی، نخل‌گردانی، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، ۱۳۸۰ش.
  • پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۰ش.
  • جـاوید، هوشنگ، «چـاووش»، مقام موسیقایی، تهران، شماره 35، ۱۳۸۵ش.
  • حمیدی، جعفر، «چاووش و چاووشی (چوش)»، بوشهر، نسیم جنوب، هفته‌نامه محلی بوشهر، 2004م.
  • خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 1 آذر 1400ش.
  • دبيرسياقي، محمد، مقالات دهخدا، تهران، بخارا، 1358ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 1 آذر1400ش.
  • ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
  • رجایی زفره‌ای، محمدحسن، «چـاوشی‌نـامه»، وحیـد، تهران، دوره 13، شماره 181، ۱۳۵۴ش.
  • شریفیان، محسن، «بیت‌خوانی در بوشهر»، فرهنگ مردم، تهران، سال اول، شماره 2، ۱۳۸۱ش.
  • شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، ناشر مؤلف، ۱۳۷۱ش.
  • شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۷۱ش.
  • شیرزادی آهودشتی، عباس و دیگران، از آیین تا نمایش، تهران، آرون، ۱۳۹۱ ش.
  • طوفان، جلال، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، شیراز، کوشامهر، ۱۳۸۱ش.
  • طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، یزد، شورای فرهنگ عمومی، ۱۳۸۱ش.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 1 آذر1400ش.
  • عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۶۶ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 1 آذر1400ش.
  • کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، اختری، ۱۳۳۳ق.
  • فرهنگ‌نامه ادب فارسي، دانشنامه ادب پارسي، تهران، ذیل چاووشی، 1376ش.
  • فقیهی، علی‌اصغر، تاریخ جامع قم، قم، رسالت،۱۳۵۰ش.
  • محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به‌تحقیق حسن ذوالفقاری، تهران، چشمه، ۱۳۸۷ش.
  • موریه، جیمز، سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، به‌تحقیق محمدعلی جمالزاده، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۸ش.
  • مولانا، مثنوی معنوی، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 1 آذر 1400ش.
  • میرفخرایی، مریم، «چاووشی»، تهران، فرهنگ‌نامۀ کودکان و نوجوانان، ۱۳۸۸ش.
  • نصری اشرفی، جهانگیر، «خدمت متقابل تعزیه و هنر بومی مازندران»، در قلمرو مازندران، به‌تحقیق حسین صمدی، قائم‌شهر، ۱۳۷۴ش.
  • نظامی، خمسه، خسرو و شیرین، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 1 آذر 1400ش.
  • همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، آستان قدس رضوی، ۱۳۴۸ش.
  • Aubin, Eugene, La Perse d’aujourd’hui, Paris, 1908.