نقاره
نقاره؛ نوعی طبل کوچک دوتایی همراه با دو چوب باریک
«نقاره» یا «نوبت»، نوعی طبل دوگانهی بزرگ و کوچک است. این ساز ضربی بهصورت دو طبل کوچک متصل بههم، یکی بزرگتر با صدای بم و دیگری کوچکتر با صدای زیر است. آلت نواختن این دو طبل نیز، دو چوب کوچک است که با هر دو دست نواخته میشود. گاهی یک دست بر طبل بم و دیگری بر طبل زیر، و گاهی نیز هر دو بر یک طبل (بم یا زیر) میخورد. شکل ظاهری نقاره شبیه به تخممرغ یا گلدان است. کاسه نقاره را از مس، برنج یا سفال ساخته میشود و پوست آن نیز از پوست گاو یا گوسفند است.[۱]
نام و کاربرد نقاره
نواختن نقاره در نقاط مختلفی از ایران رواج دارد و با نامهای متفاوتی نیز شناخته میشود. برای مثال، در مناطق قشقایی و بویراحمدی «ناقاره»، در مازندران «دِسَرکوتِن»، در گیلان «نقاره» یا «ناقاره» و در آذربایجان شرقی «قوشا ناقارا» نامیده میشود که قوشا بهمعنای «جفت» است.[۲] انواعی دیگر از نقاره در کردستان را «دوتپله» و برخی دیگر را «تاس» گویند. این ساز را در عراق بهنام «نقارات» میشناسند و از جمله سازهای کهنی است که در زمان خلفای عباسی و پیش از نمازهای پنجگانه مینواختند.
نقاره در گذشته برای خبررسانی در مواردی مانند شناسایی محل غریق در آب، شروع جنگ، نذورات و مراسم حماسی کُشتی کاربرد داشته است. همچنین در دربار پادشاهان نیز، نواختن نقاره و شیپور رایج بوده است. امروزه، کاربردهای گوناگون نواختن نقاره در ایران، منسوخ شده و بهصورت کاملا محدود استفاده میشود. گاهی در محافل عروسی، نقاره را همراه با «سُرنا» و «کَرنا» مینوازند. در حرم امام رضا، هر روز صبح و هنگام غروب آفتاب در محلی بهنام نقارهخانه، نقاره و شیپور میزنند.[۳]
نقارهچی و نقارهخانه
به فردی که نقاره میزند «نقارهچی»، «چوبکزن»، «نقارهزن»، «نقارچی»، «نوبتنواز»، «نوبتزن» یا «نوازنده نقاره»،[۴] و به مکان نواختن نقاره «نقارهخانه» یا «نقارخانه»، «نوبتخانه» و «کوسخانه» گویند.[۵] در واقع، نقارخانه جایی است که در آن 2 مرتبه، «نوبت» (نقاره) میزنند.[۶]
پیشینه نقاره، نقارهزنی و نقارهخانه
قدمت این ساز به سده نهم هجری بازمیگردد. برخی، جنگهای صلیبی را عامل انتقال این ساز به اروپا دانستهاند؛ در قرن چهاردهم میلادی استفاده از نقاره در انگلستان گسترش یافت.[۷] رواج نقارهزنی در ایران تا زمان قاجاریه ادامه داشت و قدمت نقارهخانه در حرم امام رضا نیز به دوره قاجاریه (حدود سال 1012ق) بازمیگردد.
نقاره در ادبیات
پیشینه تاریخی نقاره در فرهنگ ایرانیان موجب ورود آن به ادبیات عامه مردم ایران شده است؛ این واژه را در مَثَلهای عامیانه و آثار شاعران ایرانی میتوان یافت.[۸]
در آخر عمر عیش پیران | نقارهی آفتاب زرد است |
یا مَثَلهایی همچون: این آش و این نقاره؛[۹] نقارهچی کم بود یکی هم از میمند آوردند؛[۱۰] نقاره بیباکی کوفتن:[۱۱] بر طبل بیعاری زدن؛ شتر نقاره خانه است.
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه نقاره.
- ↑ عبدالهزاده، «چگونه با انواع ساز نقاره آشنایی داشته باشیم؟»، سایت ویکیچجور.
- ↑ موسویپناه، حرم در واژهها، 1391ش، ص58.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه نقارهچی.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه نقارهخانه.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه نقارخانه.
- ↑ عبدالهزاده، «چگونه با انواع ساز نقاره آشنایی داشته باشیم؟»، سایت ویکیچجور.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه نقاره.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه نقاره.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه نقارهچی.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه نقاره کوفتن.
منابع
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 1 آبان 1400ش.
- عبدالهزاده، فرزاد، «چگونه با انواع ساز نقاره آشنایی داشته باشیم؟»، سایت ویکیچجور، تاریخ بارگذاری: 2 خرداد 1396ش.
- موسویپناه، سیدابراهیم، حرم در واژهها، مشهد، انتشارات زائر رضوی، 1391ش.