ادبیات تبریز
ادبیات تبریز؛ فرهنگ و ادب فارسی برآمده از تبریز
شعر و ادب فارسی، اگرچه با ظهور شاعران و نویسندگان بزرگی همچون رودکی، پدر شعر فارسی، ابتدا در منطقه خراسان و ماوراءالنهر رسمیت یافت، اما از سده پنجم هجری، زبان و ادب فارسی، در شهر زیبا و پرجمعیت[۱] تبریز، که با عنوان دارالاسلام و دارالمک[۲] شناخته میشد، رواج یافت و کمکم، یکی از قطبها و مراکز برجستهی فرهنگ و ادب ایرانزمین شد. فرهنگ و ادب فارسی در شهر تبریز، چه از نظر کیفیت ادبی و چه از نظر تعداد شاعران و نویسندگان، چشمگیر است.[۳]
متخصصان، سیر تاریخی گسترش ادب فارسی در تبریز را در 4 دوره بررسی کردهاند:
دوره اول
در سده 5ق، سبک خراسانی به تبریز رسید و توسعه یافت. آغازگر شعر و ادب فارسی در تبریز، «قطران تبریزی» است که از منظر ناصرخسرو، او شعر دری را به خوبی میسرود[۴] و نزد پژوهشگران با القابی همچون شرفالزمان، فخرالشعرا و امامالشعرا شناخته میشد.[۵]
دوره دوم
با حمله مغول به خراسان و ماوراءالنهر، سبک خراسانی در ادب فارسی افول کرد و جای خود را به سبک عراقی داد.[۶] در طول قرن 6ق، شاعران آذربایجانی نامدار همچون نظامی، خاقانی، مجیر بیلقانی و فلکی شروانی، شیوهای میانه را در پیش گرفتند و از زبان سبک خراسانی و اندیشه و قالب شعری سبک عراقی، بهره گرفتند.[۷] همزمان با سلطهی ایلخانیان بر آذربایجان سده 7ق و انتخاب تبریز بهعنوان پایتخت ایران،[۸] منابع تاریخی، از حضور 400 استاد، 1000 طالب علم و 6000 دانشجو در سطوح مختلف علمی، در دارالعلمهای رشیدی تبریز و نیز ایجاد دو کتابخانه بزرگ که حاوی 1000 جلد قرآن نفیس (به خط خوشنویسان ماهر) و 60 هزار جلد کتاب در زمینههای مختلف، در آن دوران، خبر دادهاند.[۹] این دارالعلمها، از شکوه و رونقی خاص برخوردار بوده و اساتید و استادیاران با استفاده از کتابخانههای موجود، به تدریس دانشجویان و دانشآموزان مشغول بودند.[۱۰]
مجموعهی کمنظیر «سفینه تبریز» در همان روزگار توسط فردی به نام ابوالمجد محمد بن مسعود تبریزی، گردآوری و نوشته شد. محققان، این مجموعه را نمونهای گویا از سطح بالای دانش و ادب تبریزی، در قرنهای 7 و 8ق، دانستهاند.[۱۱] مجموعه سفینه تبریز، از 211 رساله تشکیل شده که برخی از آنها، از ضبط نظم و نثر نویسندگان نامدار ایرانی ایجاد شدهاند.
تبریز در این دوران، شاهد پرورش شاعران و ادیبانی عارفمسلک بود که از جملهی پارسیسرایان و پارسینویسان مشهور ایرانی محسوب میشدند. از آن جمله میتوان به خواجه همامالدین (معروف به همام تبریزی)،[۱۲] نجمالدین ابوبکر محمد ظاهری (معروف به نجمالدین زرکوب)،[۱۳] شیخ محمود شبستری تبریزی (سراینده مثنوی عرفانی «گلشن راز»)،[۱۴] شمسالدین محمد بزازینی تبریزی (ملقب به شیرین) و قطبالدین عقیقی تبریزی و پسر او جلالالدین اشاره کرد.
پس از ایلخانیان، ترکمانان قرا قویونلو و آق قویونلو[۱۵] نیز، به شعر و ادب فارسی، علاقه نشان دادند و مورخان، ادیبان و شاعران توانمند را به دربار خود دعوت کرده و از وجود آنها بهره میبردند. جهانشاه قراقویونلو، خود نیز با تخلص «حقیقی» و فرزندش آقمیرزا با تخلص «بُداق»، شعر میسرودند.[۱۶] در دوران حکومت یعقوببیگ، از پادشاهان معروف آققویونلو، تبریز از مهمترین مراکز تجمع شاعران بود. جامی، مثنوی معروف «سلامان و ابسال» خود را بهنام یعقوببیگ سروده و در چندین قصیده او را ستایش کرده است.[۱۷] در این دوران، نظم رخدادهای تاریخی جایگزین نظم داستانهای قهرمانی و ملی شد. منظومههای «شاهنشاهنامه پاییزی»، «کرتنامه»، «سامنامه» و «ظفرنامه» از جمله منظومههای تاریخی آن زمان هستند. بسیاری از پژوهشگران، سبک نوشتاری این منظومهها را متأثر از شاهنامه فردوسی دانستهاند.
دوره سوم
از اوایل قرن 10ق، نظم و نثر ایرانیان به سبک هندی یا سبک اصفهانی متمایل شد.[۱۸] در تبریز اما سبک هندی یا اصفهانی، چندان با استقبال روبهرو نشد و حتی نهضت «بازگشت ادبی» به راه افتاد که پایبندی بسیاری از شاعران تبریز را به اصول سبک عراقی نشان میداد. میرزا شرفالدین محمد تبریزی (متخلص به مجذوب)[۱۹] و صادقی افشار تبریزی (معروف به صادقی کتابدار و صاحب تذکره «مجمع الخواص»)[۲۰] از شاعران این دوره هستند. در همین دوره، دو رویداد مهم ادبی در تبریز بهوقوع پیوست: 1. حرکت کاروانی فرهنگی از تبریز بهسوی هند با هدف برقراری ارتباط فرهنگی و ادبی؛ در این حرکت، شماری از شاعران و عالمان تبریزی، خود را به دربار اکبرشاه گورکانی در سرزمین هند، رساندند.[۲۱] 2. شکلگیری ادبیات ترکی آذربایجان؛ تسلط ترکمانان بر امور مملکتی و نظامی، موجب چیرهشدن زبان ترکی بر این منطقه و شکلگیری فرهنگ و ادب ترکی آذربایجانی شد.[۲۲]
دوره چهارم
این دوره که از سده 13ق شروع شده و به روزگار معاصر میرسد شامل دو جریان «بازگشت ادبی» و «جریان نوگرایی» است.
- بازگشت ادبی: این جریان، شامل رویآوردن مجدد شاعران در قصیدهسرایی به سبک خراسانی و بازگشت آنها به سبک عراقی در غزلسرایی است.
- نوگرایی: این جریان، حاصل برخورد فرهنگ ایران با تمدن و فرهنگ غرب است. این جنبش، پیش از جنبش نیمایی، در تبریز، بهوقوع پیوست.
تبریز علاوه بر شعر پارسی، خاستگاه ادبپژوهانی همچون یوسف اعتصامی (پدر پروین اعتصامی) و محققانی همچون میرزاآقا تبریزی (نخستین نمایشنامهنویس در زبان فارسی) و محمدعلی تربیت بوده است.
پانویس
- ↑ ابنحوقل، صورةالارض، ۱۳۴۵ش، ص۸۴.
- ↑ مولوی، مثنوی معنوی، ج6، ۱۳۶۳ش، ص3106-3116.
- ↑ Rypka, Historyof Iranian Literature, 1968, P201.
- ↑ ناصرخسرو، سفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص29.
- ↑ عوفی، لبابالالباب، ج2، ۱۹۰۱م، ص214؛
دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، ۱۹۰۱م، ص۶۷؛
فروزانفر، سخن و سخنوران، ۱۳۶۹ش، ص۴۹۲؛
صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱۳۷۸ش، ج1، ص422-423. - ↑ میسا، سبکشناسی شعر، ۱۳۷۴ش، ص۱۹۲؛
محجوب، سبک خراسانی در شعر فارسی، ۱۳۴۵ش، ص۵۵۹. - ↑ شمیسا، سبکشناسی شعر، ۱۳۷۴ش، ص۱07.
- ↑ لسترنج، سرزمینهای خلافت شرقی، ۱۳۶۴ش، ص۱۷۳.
- ↑ حشری تبریزی، روضۀ اطهار، ۱۳۷۱ش، ص۱۸۴.
- ↑ رشیدالدین فضلالله، وقفنامۀ ربع رشیدی، ۱۳۵۶ش، ص۱۳۰.
- ↑ پورجوادی، «پیشگفتار»، «عرفان اصیل»، ۱۳۸۱ش، ص4.
- ↑ صفا، تاریخ، (3) 2/ 715 و 721
- ↑ نفیسی، ۱ / ۱۷۶-۱۷۷
- ↑ هدایت، ۱(۲) / ۵۹؛
صفا، همان، ۳(۲) / ۷۶۶-۷۶۷ - ↑ اقبال، ۶۵۵-۶۶۰
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱۳۷۸ش، ج4، ص133-134.
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱۳۷۸ش، ج4، ص136.
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱۳۷۸ش، ج5، ص671-672.
- ↑ شاملو، قصص الخاقانی، ج2، ۱۳۷۱ش، ص73؛
صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱۳۷۸ش، ج5، ص1316-1317. - ↑ آذربیگدلی، آتشکده، ج1، ۱۳۳۴ش، ص71-72؛
نصرآبادی، تذکره، ۱۳۷۸ش، ص۵۶-۵۷؛
صادقی کتابدار، مجمعالخواص، ۱۳۳۷ش، ص۳۱۴-۳۱۷؛
تربیت، دانشمندان آذربایجان، ۱۳۱۴ش، ص۲۱۲-۲۱۳. - ↑ نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، ج1، ۱۳۶۳ش، ص514-520؛
گلچین معانی، کاروان هند، ۱۳۶۹ش، ص972-979 و 1013-1019. - ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱۳۷۸ش، ج5، ص423-425.
منابع
- آذربیگدلی، لطفعلی، آتشکده، بهتحقیق حسن سادات ناصری، تهران، کتاب، ۱۳۳۴ش.
- ابنحوقل، محمد، صورةالارض، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۵ش.
- اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ ایران، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، نیک فرجام، ۱۳۶۲ش.
- پورجوادی، نصرالله، «پیشگفتار»، «عرفان اصیل»، سفینۀ تبریز، تهران، ۱۳۸۱ش.
- تربیت، محمدعلی، دانشمندان آذربایجان، تهران، اختر، ۱۳۱۴ش.
- حشری تبریزی، محمدامین، روضۀ اطهار، بهتحقیق عزیز دولت آبادی، تهران، ستوده، ۱۳۷۱ش.
- دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، بهتحقیق ادوارد براون، لیدن، ]بینا[، ۱۹۰۱م.
- رشیدالدین فضلالله، وقفنامۀ ربع رشیدی، بهتحقیق مجتبى مینوی و ایرج افشار، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۶ش.
- شاملو، ولیقلی، قصص الخاقانی، بهتحقیق حسن سادات ناصری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۱ش.
- شمیسا، سیروس، سبکشناسی شعر، تهران، فردوس، ۱۳۷۴ش.
- صادقی کتابدار، مجمعالخواص، ترجمۀ عبدالرسول خیامپور، تبریز، بینا، ۱۳۳۷ش.
- صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، فردوس، ۱۳۷۸ش.
- عوفی، محمد، لباب الالباب، بهتحقیق ادوارد براون، لیدن، ]بینا[، ۱۹۰۱م.
- گلچین معانی، احمد، کاروان هند، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۹ش.
- گلچین معانی، احمد، مکتب وقوع، تهران، بهنشر، ۱۳۷۴ش.
- فروزانفر، بدیعالزمان، سخن و سخنوران، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۹ش.
- لسترنج، گ، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمۀ محمود عرفان، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴ش.
- محجوب، محمدجعفر، سبک خراسانی در شعر فارسی، تهران، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۴۵ش.
- مولوی، مثنوی معنوی، بهتحقیق نیکلسن، تهران، سنایی، ۱۳۶۳ش.
- ناصرخسرو، سفرنامه، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، مژگان، ۱۳۶۳ش.
- نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، فروغی، ۱۳۶۳ش.
- نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، بهتحقیق محسن ناجی نصرآبادی، تهران، اساطیر، ۱۳۷۸ش.
- هدایت، رضا قلی، مجمعالفصحا، بهتحقیق مظاهر مصفا، تهران، بینا، ۱۳۳۱ش.
- Rypka, J., Historyof Iranian Literature, Dordrecht, 1968.