ادبیات شفاهی اقوام و ملل

از ویکی‌زندگی

ادبیات شفاهی اقوام و ملل؛ شباهت‌ها و تفاوت‌های انواع ادبیات شفاهی در اقوام و ملل مختلف

ادبیات شفاهی یا ادبیات عامه (عامیانه)، میراث ادبی اقوام گوناگون و شامل سنت‌های داستانی، غیرداستانی و نمایشی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. ادبیات شفاهی، در سراسر جهان رایج است و در بعضی از کشورها اصطلاح «ادبیات شفاهی» را به‌جای اصطلاح «فولکور» به‌کار می‌برند. ادبیات شفاهی در میان اقوام و ملل مختلف، دارای شباهت‌ها و تفاوت‌هایی است.

خاستگاه شباهت‌های ادبیات شفاهی اقوام و ملل

شباهت‌ها معمولا به دو دلیل رخ می‌دهند:

اشتراکات بنیادین انسان‌ها

بخش بزرگی از نیازهای انسان‌ها، با یکدیگر مشابه است و در مبارزه با مشکلات طبیعی و اجتماعی، تجربه‌های مشترکی دارند. همین تجارب مشترک، زمینه‌ی بروز استعدادها و ذوق هنری تقریبا مشترکی را فراهم کرده است. برای مثال، افسانه‌های مشابه بسیاری با افسانه «ماه پیشونی» در میان اقوام اروپایی و هندی روایت شده است.[۱] هرچند، برخی از پژوهشگران، دلیل این اشتراکات را نیاکان مشترک این اقوام دانسته‌اند، اما اشتراکات بسیاری نیز بین اقوامی دیده شده که ریشه مشترکی نداشته‌اند؛ مانند افسانه‌هایی در چین که با داستان‌های حماسی رستم و سهراب، رستم و اسفندیار در ایران شباهت قابل توجهی دارند.[۲] همچنین، افسانه سرخ‌پوستی «اندوه مرغ پرنده»، شباهت حیرت‌انگیزی با افسانه «کاکل‌زری و دندان مرواری» در ایران دارد.[۳]

ارتباطات

برخی از شباهت‌ها میان ادبیات شفاهی اقوام و ملل، به‌دلیل وجود ارتباطات و منازعات میان اقوام بوده است. جنگ‌های متعدد، تسخیر سرزمین‌ها و اسارت سربازان، مهاجرت، کوچ‌های اجباری و نیز ارتباطات بازرگانی موجب شده تا فرهنگ‌های مختلف درهم آمیزند و ادبیات شفاهی بین اقوام سرزمین‌های مختلف منتقل شود.

انواع تفاوت‌های ادبیات شفاهی اقوام و ملل

تفاوت‌های اساسی میان ادبیات شفاهی اقوام نیز حائز اهمیت است. اختلافات اقلیمی، معیشتی، طبیعت و سطح تمدن اقوام را می‌توان در ایجاد این تفاوت‌ها مؤثر دانست. از جمله تفاوت‌های ادبیات شفاهی میان ملل مختلف، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

مضمون

روایت‌های برجای مانده از اقوام ابتدایی نشان می‌دهد که آن‌ها، عمدتا بر مضامینی اسطوره‌ای تأکید داشته‌اند. اما، در ایران، مضامین بسیار متنوعی وجود داشته است.

خواندن و نوشتن

ملت‌هایی که از تمدنی کهن برخوردارند، در ادبیات شفاهی خود نیز بر موضوعاتی همچون دانش، نوشتن و خواندن، کتاب و کتاب‌خوانی به‌صورت عمده تأکید کرده‌اند. برای مثال، بخش بزرگی از اسطوره‌های ایران و یونان، توسط شاعرانی بزرگ تدوین شده که پس از این اقدام، خود به اسطوره تبدیل شده‌اند و نام و یادی جاودان در میان مردم دارند. همان‌طور که فردوسی می‌گوید:[۴]

از آن پس نمیرم که من زنده‌امکه تخم سخن من پراگنده‌ام


این درحالی است که اسطوره‌ها و روایات اقوام بدوی، بسیار دیرتر گردآوری شده‌اند. در ادبیات ایران، اعم از شفاهی و تألیفی، از دیرباز، بر موضوع کتاب و کتاب‌خوانی بسیار تأکید شده است. فرستادن کودکان به مکتب‌خانه‌ها و مدارس، از موضوعاتی است که در ادبیات شفاهی، بسیار با آن مواجه می‌شویم.[۵] کتاب و حرمت آن در میان عامه‌ی مردم نیز از جمله موضوعات تأکیدی در ادبیات شفاهی ایران است. نمونه‌هایی از این تأکیدات در مَثل‌های منظوم نیز قابل مشاهده است؛[۶]

قیچی دادم به خیاطخیاط به من قبا داد
قبا رو دادم به ملاملا به من کتاب داد


اما، در ادبیات شفاهی اقوام بدوی، هیچ یک از این تأکیدات دیده نمی‌شود.

ساختار حکومتی جوامع

ساختار حکومتی که در اقوام بدوی به آن اشاره شده، بسیار ساده است. در این جوامع، یک نفر به‌عنوان رئیس قبیله معرفی می‌شود یا گروهی از افراد به‌عنوان ریش‌سفیدان جامعه تصمیم‌گیری می‌کنند. اما در روایات ایرانی، از دیرباز، با جامعه‌ای روبه‌رو هستیم که ساختار حکومتی آن بسیار پیچیده است. در این جامعه، پادشاه، وزیر اعظم، وزرای مختلف، شاهزادگان و پهلوانان حضور دارند. در افسانه‌های نزدیک‌تر (از نظر زمانی) نیز با شخصیت‌هایی همچون قاضی، داروغه، میرغضب، کاتب و امثال آن‌ها مواجه می‌شویم. علاوه‌ بر آن، داستان‌های حماسی روایت شده در ادبیات شفاهی ایران، نشان از سطوح معینی از تکامل جامعه در ایران دارد که از یک طرف، حضور اقوام پراکنده در ایران را به نمایش می‌گذارند و از طرف دیگر، ارتباط با سایر سرزمین‌ها را ضروری می‌داند. اما در اقوام بدوی، مانند سرخ‌پوستان، قبایل مختلف، تنها به‌ضرورت اقلیم و آب‌وهوا به دسته‌های کوچک‌تری تقسیم‌شده و در فصول دیگر سال، دوباره باهم پیوند داده می‌شوند و ضرورتی به برقراری ارتباط با سایر قبایل، ندارند.[۷] از عمده‌ترین ویژگی‌های اقوام ابتدایی، بیگانه‌پرهیزی آن‌ها است که در نهایت به قوم‌مداری،[۸] آزار و اذیت بیگانگان، حفظ نژاد و نسب خود[۹] ختم می‌شود. ادبیاتی که در این جوامع شکل می‌گیرد نیز به‌صورت عمده به جنگ‌های میان قبایل اشاره دارد. برای مثال، یکی از موضوعات اصلی داستان‌های دوران اعراب جاهلیت، جنگ‌های قبیله‌ای بوده است.[۱۰]

تقسیم کار در جامعه

امروزه، مشاغل مختلفی به‌صورت تخصصی، توسط افراد متفاوتی انجام می‌شود و این موضوع، در ادبیات هر جامعه‌ای بازتاب دارد. در افسانه‌های ایرانی، شخصیت‌های مختلفی با پیشه‌های متنوع مانند آهنگر، پینه‌دوز، نجار، خیاط و تاجر به چشم می‌خورند. در مقابل، در افسانه‌های مخصوص اقوام بدوی، تنوع پیشه‌ها وجود ندارد، زیرا انسان‌ها در این‌گونه جوامع، هر آنچه را که به‌دست می‌آورند، مصرف کرده و مبادلات تجاری به‌صورت عمده در میان آن‌ها رخ نمی‌دهد.

طبیعت‌گرایی

ارتباط با طبیعت، از ویژگی‌های عمده‌ی اقوام ابتدایی بود که در افسانه‌های آن‎ها نیز محسوس است. انسان‎ها هر قدر بدوی‎تر باشند، از طبیعت پیرامون خود بیش‎تر بهره می‎گیرند. زندگی بسیاری از این اقوام، تنها بر شکار استوار بود که در دوران قحطی یا خشکسالی با مرگ دست و پنجه نرم می‌کردند. قهرمانانِ افسانه‌های این اقوام نیز سخت به طبیعت وابسته بودند. در مقابل، قهرمانان حماسی ایرانی، هویتی کاملا انسانی داشته و عمدتا از پادشاهان و پهلوانان هستند که در برابر طبیعت، دست و پا بسته نیستند.

پانویس

  1. Aarne, The Types of International Folktales, 2004., P256, 354-355.
  2. کویاجی، آیین‌ها و افسانه‌های ایران و چین باستان، ۱۳۵۳ش، ص۳-۱۳.
  3. انجوری شیرازی، گل به صنوبر چه کرد؟، ج1، ۱۳۵۹ش، ص140.
  4. فردوسی، شاهنامه، پادشاهی یزگرد، بخش 17، بیت 22، سایت گنجور.
  5. ارجانی، سمک عیار، ج1، ۱۳۸۵ش، ص9؛ قصه‌های مشدی گلین خانم، ۱۳۷۴ش، ص96.
  6. همایونی، ترانه‌های محلی فارس، ۱۳۷۹ش، ص۸۹.
  7. مید، آدمیان و سرزمین‌ها، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۰.
  8. بارنز، تاریخ اندیشۀ اجتماعی، ج2، ۱۳۷۱ش، ص22-31.
  9. ابن خلدون، مقدمه، ج1، ۱۳۵۲ش، ص245.
  10. حتی، تاریخ عرب، ج1، ۱۳۴۴ش، ص115.

منابع

  • ابن‌خلدون، مقدمه، ترجمۀ محمد پروین‌گنابادی، تهران، بنگاه ترجمه، ۱۳۵۲ش.
  • ارجانی، فرامرز، سمک عیار، به‌تحقیق پرویز خانلری، تهران، آگاه، ۱۳۸۵ش.
  • انجوری شیرازی، ابوالقاسم، گل به صنوبر چه کرد؟، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۹ش.
  • بارنز، بکر، تاریخ اندیشۀ اجتماعی، ترجمۀ جواد یوسفیان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱ش.
  • حتی، فیلیپ، تاریخ عرب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تبریز، آگه، ۱۳۴۴ش.
  • کویاجی، جی سی، آیین‌ها و افسانه‌های ایران و چین باستان، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، کتاب‌های جیبی، ۱۳۵۳ش.
  • فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 12 دی 1400ش.
  • قصه‌های مشدی گلین خانم، گردآوری لارنس پل الول ساتن، به‌تحقیق ا. مارتسلف و دیگران، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۴ش.
  • مید، مارگارت، آدمیان و سرزمین‌ها، ترجمۀ علی‌اصغر بهرامی، تهران، نی، ۱۳۸۲ش.
  • همایونی، صادق، ترانه‌های محلی فارس، شیراز، بنیاد فارس‌شناسی، ۱۳۷۹ش.
  • Aarne, A, and S, Thompson, The Types of International Folktales, ed. H, J, Uther, Helsinki, 2004.