زن و خانواده در اندیشۀ کانت
زن و خانواده در اندیشۀ کانت
زندگینامۀ کانت
ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، به سال 1724م در شهر کونیگسبرگ و در خانوادهای مسیحی متولد شد. باورهای مذهبی و پرهیزگاری خانواده، نقش مهمی بر شکلگیری بنیانهای فکری و فلسفی او گذاشت. او تحصیل فلسفه و ریاضیات را در دانشگاه کونیگسبرگ آغاز کرد [۱] و در سال 1770م به مقام استادی فلسفه و مابعدالطبیعه نائل آمد.[۲] او را منظم، پرکار، ساده و فارغ از مشارکت فعال سیاسی و اجتماعی در جامعه توصیف کردهاند. او تا آخر عمر مجرد ماند و سرانجام در ۱۲ فوریه ۱۸۰۴م درگذشت. از آثار او میتوان به «نقد عقل محض»، «بنیاد مابعدالطبیعۀ اخلاق»، «نقد عقل عملی»، «دین در محدودۀ عقل تنها» و «صلح پایدار» اشاره کرد.[۳]
زن در اندیشۀ کانت
کانت از سویی معتقد است که تمامی انسانها برابر و آزادند و هیچکس نمیتواند با هیچ وسیله یا قراردادی آزادی افراد را سلب کند و از سویی دیگر، بر این باور است که در پی ازدواج زن فرمانبردار مرد میشود[۴] و زن باید حق تساوی طبیعی خود را برای منافع مشترک خانواده انکار کند؛ چرا که طبیعتِ منحصربهفرد زن، تقسیم مساوی اختیار و قدرت را نامناسب میبیند و زن و مرد بهطور طبیعی یکسان نیستند.[۵] او زن را پیرو هوی و هوس میداند و بر این اندیشه است که زن باید سلطنت کند و مرد حکومت؛ زیرا هوی و هوس است که سلطنت میکند و این خرد است که حکومت میکند. [۶]همچنین او از یک طرف، زن را آمیزهای از نفسانیت، جلوهگری، جاذبۀ جنسی، حیلهگری، سطحینگری و پرحرفی میداند و از منظری دیگر او را محور خانواده، مادر فرزندان، تداومبخش نسل بشر و مایۀ آرامش و امنیت مرد به تصویر میکشد.[۷] او معتقد است، زنانگی بیش از آنچه با حکمت پیوند داشته باشد، با عشوهگری و جلوهگری مرتبط است؛ بنابراین به تعبیر کانت، «میل» در زن بیش از «عقل»، نمود دارد و زنان کنشگرانی احساسی هستند نه عقلانی.[۸]
خانواده در اندیشۀ کانت
کانت حتی در قالب ازدواج، آمیزش را عملی حیوانی قلمداد کرده که با شأن و اعتبار انسان در تضاد است.[۹] او تسلیم شدن در برابر امیال و لذایذ جنسی را بدتر از خودکشی میداند و معتقد است، با این کار انسان به یک شیء نفرتانگیز بدل میشود.[۱۰] کانت بر این باور است که نهاد خانواده، بهگونهای اتفاقی نمیتواند به هماهنگی برسد؛ بنابراین باید یکی از دو رکنِ این نهاد، خود را تابع دیگری سازد و از آنجا که مرد از حیث جسمی بر زن برتری دارد، مدیریت خانواده با مرد است.[۱۱] به اعتقاد او، از نظر حقوقی، خانوادۀ یک مرد دارایی او به شمار میآیند؛ اما از نظر اخلاقی هر یک از اعضای خانواده، باید بهعنوان افراد خودمختار در نظر گرفته شوند. او ازدواج را اتحاد دو جنس مخالف، برای مالکیت طولانی مدت منافع جنسی یکدیگر بیان میکند و روابط خانوادگی را تنها در قالب ازدواج مجاز دانسته است. او همچنین هیچگاه حقوق همجنسبازان را به رسمیت نشناخت.[۱۲]
تقسیم وظایف زن و مرد
کانت، به تقسیمکار میان زن و مرد قائل است و بیان میکند که مرد وظیفه دارد، در زندگی اجتماعی، به شغلهایی چون تجارت و صنعت بپردازد و زن هم به خانهداری و انجام مسئولیتهایی که در توانایی یک مادر است، مشغول شود.[۱۳]
زن و حقوق شهروندی
کانت معتقد است همۀ اعضای یک کشور، برای اینکه بهعنوان شهروند محسوب شوند، از استقلال کافی برخوردار نیستند؛ چرا که همۀ اعضای یک جامعه دارای صلاحیت یکسانی نبوده تا دارای حق رأی شوند، او زنان و کودکان را از جملۀ این افراد میشمارد.[۱۴] بر این اساس، او گروههای جامعه را به شهروندان منفعل و فعال تقسیم میکند. در این میان، شهروندان منفعل تنها نیروی کمکی کشور هستند که به دلیل نداشتن استقلال مدنی، باید تحت اوامر و حمایت سایر افراد قرار گیرند. او زنان را از این دسته میداند که در فعالیتهای سیاسی و در ساختار قدرت حکومتی، حق انتخاب شدن و انتخاب کردن ندارند.[۱۵] وی با وجود اینکه معتقد است، تساوی طبیعی و آزادی اقتضا میکند که هر شهروند قادر باشد با تلاش از مرتبۀ انفعال ارتقا پیدا کند؛ [۱۶] اما به عقیدۀ او، زنان فاقد توانایی کسب جایگاههای اجتماعی هستند و تنها جایگاهی که میتوانند به دست آورند، موقعیت «زن» است و حتی مانند خدمتکاران، در آینده نمیتوانند امیدی به کسب موقعیتی بهتر داشته باشند. به همین خاطر، زنان برای همیشه از احتمال پیشرفت و ارتقا که حتی پستترین مردان هم از آن بینصیب نیستند، بهطور کامل محروم هستند.[۱۷]
پانویس
- ↑ «دربارۀ ایمانوئل کانت»، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، تاریخ درج مطلب: 3 اردیبهشت 1399ش.
- ↑ دورانت، تاریخ فلسفه ،1396ش، ص236-237.
- ↑ «دربارۀ ایمانوئل کانت»، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، تاریخ درج مطلب: 3 اردیبهشت 1399ش.
- ↑ عظیمزاده اردبیلی و ذبیحی بیگدلی، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، 1396ش، ص46.
- ↑ فراهانی، «زن در فلسفۀ کانت»، 1380ش.
- ↑ محمودی، «زنان، شهروندان منفعل: قرائت شگفتانگیز کانت از شخصیت و حقوق سیاسی زنان به مثابۀ جنس دوم»،1382ش، ص62.
- ↑ محمودی، «زنان، شهروندان منفعل: قرائت شگفتانگیز کانت از شخصیت و حقوق سیاسی زنان به مثابۀ جنس دوم»،1382ش، ص65-60.
- ↑ «جایگاه زن در اندیشۀ ایمانوئل کانت»، ایران قلم، تاریخ درج مطلب: 12 اردیبهشت 1398ش.
- ↑ عظیمزاده اردبیلی و ذبیحی بیگدلی، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، 1396ش، ص47.
- ↑ فراهانی، «زن در فلسفۀ کانت»، 1380ش.
- ↑ محمودی، «زنان، شهروندان منفعل: قرائت شگفتانگیز کانت از شخصیت و حقوق سیاسی زنان به مثابۀ جنس دوم»، 1382ش، ص61.
- ↑ عظیمزاده اردبیلی و ذبیحی بیگدلی، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، 1396ش،48.
- ↑ عظیمزاده اردبیلی و ذبیحی بیگدلی، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، 1396ش، 48.
- ↑ “Kant’s Social and Political Philosophy”, Stanford Encyclopedia of Philosophy, Jul 24, 2007.
- ↑ محمودی، زنان، شهروندان منفعل: قرائت شگفتانگیز کانت از شخصیت و حقوق سیاسی زنان به مثابۀ جنس دوم، 1382ش، ص62.
- ↑ عظیمزاده اردبیلی و ذبیحی بیگدلی، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، 1396ش، ص49.
- ↑ فراهانی، «زن در اندیشۀ کانت»، 1380ش.
منابع
- «جایگاه زن در اندیشۀ ایمانوئل کانت»، ایران قلم، تاریخ درج مطلب: 12 اردیبهشت 1398ش.
- «دربارۀ ایمانوئل کانت»، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، تاریخ درج مطلب: 3 اردیبهشت 1399ش.
- دورانت، ویل، تاریخ فلسفه، ترجمۀ عباس زریاب خوئی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ بیست و ششم، 1396ش.
- عظیمزاده اردبیلی، فائزه و ذبیحی بیگدلی، عاطفه، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، تهران، دانشگاه امام صادق علیهالسلام، 1396ش.
- فراهانی، حسن، «زن در فلسفۀ کانت»، معرفت، شمارۀ 42، 1380ش.
- محمودی، علی، «زنان، شهروندان منفعل: قرائت شگفتانگیز کانت از شخصیت و حقوق سیاسی زنان به مثابۀ جنس دوم»، آفتاب، شمارۀ 33، 1382ش.
- “Kant’s Social and Political Philosophy”, Stanford Encyclopedia of Philosophy, Jul 24, 2007.