عفاف

از ویکی‌زندگی

عفاف، خویشتن‌دارى در برابر تمایلات افراطى نفس به‌ویژه در امور جنسی
عفاف از «عَفَّ» به معنای خودداری و امتناع از چیزی است.[۱] برخی واژه‌شناسان عفاف را به‌طور کلی به معنای خودداری از حرام معنا کرده‌اند.[۲] ابن‌فارس آن را به معنای خودداری از فعل قبیح یا منع از هر آنچه سزاوار نیست معنا کرده است.[۳] عفّت به معنى مناعت هم بیان می‌شود؛ بدین صورت که باید آدمی را از غلبۀ شهوت باز بدارد؛ پس بايد عفيف، خودنگه‌دار و با مناعت باشد.[۴] عفاف در معنای خاص، حاصل شدن حالتى براى نفس و جان آدمى است که به وسیله آن از غلبه و تسلط شهوت جلوگیرى می‌شود.[۵]
عفاف و پاک‌دامنی، یک حالت نفسانى است؛ یعنى رام بودن قوه شهوانى تحت حکومت عقل و ایمان، تحت تأثیر قوه شهوانى نبودن، شَرَه نداشتن.[۶] نراقی بیان داشته است که عفت یعنی قوه شهويه در خوردن و نكاح (امور جنسي) از حيث كم و كيف فرمان‌بردار عقل باشد و از آنچه عقل نهي مي‌كند بپرهیزد و اين همان حد اعتدال مورد پسند عقل و شرع است؛[۷]
بنابراین عفت، یک مفهوم عام به معنای خویشتن‌دارى در برابر هرگونه تمایل افراطى نفسانى و یک مفهوم خاص به معنای خوددارى از تمایلات افراطى جنسى است.[۸]

تمایز مفهومی عفاف و حجاب

حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنى پنهان كردن و منع از دخول است. حجاب به معنى پرده نيز بیان می‌شود.[۹] همچنین به معنى پوشش[۱۰] و چیزى است که میان بیننده و آنچه می‌بیند، حائل است.[۱۱]
بنابر پیش‌گفته‌ها حجاب امری بیرونی و ظاهری و عفاف ناظر به تمایلات و خواسته‌های درونی است.

تمایز مفهومی عفاف و حیاء

حیاء از ریشۀ «ح‌ی‌ی»[۱۲] و یا «ح‌ی‌و» به معنای شرم[۱۳] و گرفتگی نفس از زشتی‌ها و ترک آن به جهت زشتی آن است.[۱۴] از دیگر سو به معنی انقباض (گرفتگى) و انزوا (دوری گزینی) از کار زشت، به جهت ترس از مذمت مردم نیز بیان می‌شود.[۱۵]
حیا و عفت دو صفت نفسانی و از فطریات انسانی‌اند که از حیث معنایی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و حتی در مواردی به جای هم کاربست دارند. در روایتی عفت و حیا قرین و هم‌نشین هم بیان شده‌اند.[۱۶] علامه طباطبایی نیز در تفسیر آیۀ «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء...»[۱۷] که مواجهۀ موسی و دختر شعیب را بیان می‌دارد، استحیاء را به معنای عفت و نجابت در طرز راه رفتن بیان کرده است؛[۱۸] اما برخی روایات تفاوت‌هایی برای این دو ذکر کرده‌اند. امام علی میوه و نتیجۀ حیا را عفت دانسته‌[۱۹] و در روایتی دیگر سبب و علت عفت، حیا ذکر شده است؛[۲۰] بنابراین می‌توان عفت را مقدمۀ کسب حیا دانست. در حدیثی دیگر نیز امام صادق حیا، عفاف و سکوت را از نشانه‌های ایمان بر‌شمرده‌اند[۲۱] و این بدین معناست که تمایزی میان حیا و عفت قائل شده‌اند. کوتاه سخن اینکه عفت و حیا پیوندی نزدیک با یکدیگر دارند؛ گرچه تفاوت‌های اندکی می‌توان میان ‌آن دو یافت ولی در مجموع هر دو به معنای ترک و خودداری از کارهای حرام و ناپسند است.

پانویس

  1. فیومی، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، 1414ق، ص418.
  2. فراهیدی، العین، 1409 ق، ج 1، ص 92، طريحي، مجمع البحرين، 1375ش، ج5، ص101.
  3. ابن فارس‏، معجم مقاييس اللغة، 1404ق، ج4، ص3.
  4. قرشى، قاموس قرآن، 1412ق، ج5، ص18.
  5. راغب اصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص573.
  6. مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، 1373ش، ص104.
  7. فاضل نراقی، جامع السعادات، بی‌تا، ص17.
  8. قاضی‌زاده و احمدی سلمانی، «عفاف در قرآن با نگاهی به روایات»، 1386ش، ص92.
  9. قرشى، قاموس قرآن، 1412ق، ج2، ص103.
  10. ابن منظور‏، لسان العرب، 1414ق، ج۱، ص۲۹۸.
  11. طريحي، مجمع البحرين‏، 1375ش، ج۲، ص۳۴.
  12. راغب اصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص268.
  13. قرشى، قاموس قرآن، 1412ق، ج2، ص215.
  14. راغب اصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص270.
  15. طريحي، مجمع البحرين‏، 1375ش، ج1، ص116.
  16. تميمى آمدى، غرر الحکم و درر الكلم، 1410ق، ص38.
  17. سوره قصص، آیه 28.
  18. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج16، ص26.
  19. تميمى آمدى، غررالحکم و درر الكلم، 1410ق، ص257.
  20. تميمى آمدى، غررالحکم و درر الكلم، 1410ق، ص257.
  21. مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، 1403ق، ج68، ص329.


منابع

  • قرآن
  • ابن‌فارس، احمد‏، معجم مقاييس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات مكتب الاعلام الاسلامي، 1404ق.
  • ابن‌منظور، محمد بن مكرم‏، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، انتشارات دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع- دار صادر، 1414ق.
  • تميمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الكلم، محقق: مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، 1410ق.
  • راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، بیروت، انتشارات دار الشامية، چ اول، 1412ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، 1390ق.
  • طريحي، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرين‏، تحقیق: احمد حسینی اشكورى، تهران، مرتضوى،‌ چاپ سوم، 1375ش.
  • فاضل نراقی، محمدمهدی بن أبی‌ذر، جامع السعادات، تصحیح و تعلیقات سید محمد کلانتر مقدمة شیخ محمدرضا مظفر، انتشارات اعلمی، بیروت، بی‌تا.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، هجرت، 1409ق.
  • فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، قم، موسسه دار الهجره، 1414ق.
  • قاضی‌زاده، کاظم، و احمدی سلمانی، سید علی، «عفاف در قرآن با نگاهی به روایات»، مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان)، 1386ش، سال نهم، شماره 36.
  • قرشى، على‌اكبر، قاموس قرآن‏، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1412ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، بیروت، دار إحياء التراث العربي، 1403ق.
  • مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، انتشارات صدرا، 1373ش.