←پیشینه
(←پیشینه) |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
ناحیۀ مزارشریف که در گذشته بخشی از بلخ بود، دارای سابقۀ بسیار کهنی است. این منطقه بر اساس روایات زرتشتی از اولین مراکز آریایی است که از حدود دو هزار سال پیش از میلاد مردمان آریایی در آن زندگی میکردهاند. از آثار کشف شده در منطقه مشخص شده است که گندم و جو اولین مرتبه در این منطقه کشت شده و از آنجا به بینالنهرین رفته است. زرتشت، پیامبر آریایی در آن ناحیه به رسالت رسیده و این منطقه شاهد کشکمشهای طولانی بین ایرانیان و تورانیان بوده است. منطقۀ بلخ در شاهنامهها و روایتهای اساطیری نقش برجستهای دارد. در سدۀ ششم پیش از میلاد، منطقه تحت کنترل امپراتور ارشمیدس بود. اسکندر مقدونی، سلوکیان، دولت یونانی بلخی، سکاها، کوشانیان و ساسانیان نیز بر آن حاکم بودهاند تا در 651م اعراب، این منطقه را تصرف کردند. در دورۀ اسلامی این منطقه بخشی از خراسان و مرکز خراسان شرقی بود. طاهریان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، غوریان، خوارزمشاهیان، مغولان، ایلخانان، تیموریان، شیبانیان، گورکانیان وخانهای بخارا بر آن سیطره داشتهاند. تا قبل از 530ق این منطقه، روستایی از توابع بلخ بود که بهنام خواجۀ خیران خوانده میشد. بر اساس برخی از منابع، در سال 530ق و در دوران حکومت سلطان ابوحارث سنجر بن ملکشاه سلجوقی با شهادت 400 نفر از علما، سادات و مشایخ منطقه نزد احمد قماچ والی بلخ مبنی بر وجود مرقد امام علی در آن ناحیه، محل مورد نظر حفاری و لوحه سنگی منقوش به عبارت «هذا ولیالله علی اسدالله اخ رسولالله» از آنجا بهدست آمد و به دستور سلطان سنجر عمارتی بر آن ساخته شد. از آن زمان این روستا مورد توجه مردم قرار گرفت و توسعه یافت. در حملۀ مغول در 617ق این منطقه تخریب شد. در دورۀ سلطانحسین بایقرا در 859ق، منطقه دوباره حفاری شد و لوحه سنگی با این عبارت «هذا قبر اسدالله الغالب اخ رسولالله علی ولیالله» بهدست آمد. چون خبر به سلطانحسین رسید، او عازم بلخ شد و بارگاهی بنا کرد. او همچنین جویی از رودخانۀ مشهور بلخآب به خواجۀخیران کشید که به «نهر شاهی» مشهور شد. با ساخت و ترمیم عمارت حضرت و بهخصوص با ویران شدن بلخ کهن توسط مغول، زمینه برای توسعه این منطقه فراهم شد و شهر مزارشریف پدید آمد. بهمرور زمان حاکمان اوزبیک و بارکزایی از جمله عبدالمؤمن خان اوزبیک (یازدهمین امیر شیبانی) گنبدی بر روضه ساختند. ولی محمدخان (دومین امیر دودمان جانی) نیز دستور به ساخت چهار باغ به مساحت ۱۰۰ جریب زمین در اطراف روضه داد و جادهای بین بلخ و روضه کشید. سبحان قلیخان، حاکم بلخ (1091ق) این جاده را ترمیم کرد و دو طرف آن درخت کاشت. این تعمیرات منطقه را مورد توجه مردم قرار داد و بسیاری از مناطق نزدیک و دور به این ناحیه مهاجرت کرده و شهر را گسترش دادند. مزارشریف در 1852م به قلمرو شاهان بارکزایی ملحق شد. در جریان اشغال کشور توسط شوروی این شهر پایگاه استراتژیک آنها بود و از همین شهر نیز زمینه برای سقوط حکومت کمونیستی فراهم شد. | ناحیۀ مزارشریف که در گذشته بخشی از بلخ بود، دارای سابقۀ بسیار کهنی است. این منطقه بر اساس روایات زرتشتی از اولین مراکز آریایی است که از حدود دو هزار سال پیش از میلاد مردمان آریایی در آن زندگی میکردهاند. از آثار کشف شده در منطقه مشخص شده است که گندم و جو اولین مرتبه در این منطقه کشت شده و از آنجا به بینالنهرین رفته است. زرتشت، پیامبر آریایی در آن ناحیه به رسالت رسیده و این منطقه شاهد کشکمشهای طولانی بین ایرانیان و تورانیان بوده است. منطقۀ بلخ در شاهنامهها و روایتهای اساطیری نقش برجستهای دارد. در سدۀ ششم پیش از میلاد، منطقه تحت کنترل امپراتور ارشمیدس بود. اسکندر مقدونی، سلوکیان، دولت یونانی بلخی، سکاها، کوشانیان و ساسانیان نیز بر آن حاکم بودهاند تا در 651م اعراب، این منطقه را تصرف کردند.<ref>رنجبر، خراسان بزرگ، 1363ش، ص93-94.</ref> در دورۀ اسلامی این منطقه بخشی از خراسان و مرکز خراسان شرقی بود. طاهریان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، غوریان، خوارزمشاهیان، مغولان، ایلخانان، تیموریان، شیبانیان، گورکانیان وخانهای بخارا بر آن سیطره داشتهاند.<ref>گرنه، ف، گزاویه، دو پلانول، «بلخ» در دانشنامه جهان اسلام، 1377ش، ج4، ص9.</ref> تا قبل از 530ق این منطقه، روستایی از توابع بلخ بود که بهنام خواجۀ خیران خوانده میشد. بر اساس برخی از منابع، در سال 530ق و در دوران حکومت سلطان ابوحارث سنجر بن ملکشاه سلجوقی با شهادت 400 نفر از علما، سادات و مشایخ منطقه نزد احمد قماچ والی بلخ مبنی بر وجود مرقد امام علی در آن ناحیه، محل مورد نظر حفاری و لوحه سنگی منقوش به عبارت «هذا ولیالله علی اسدالله اخ رسولالله» از آنجا بهدست آمد و به دستور سلطان سنجر عمارتی بر آن ساخته شد. از آن زمان این روستا مورد توجه مردم قرار گرفت و توسعه یافت. در حملۀ مغول در 617ق این منطقه تخریب شد. در دورۀ سلطانحسین بایقرا در 859ق، منطقه دوباره حفاری شد و لوحه سنگی با این عبارت «هذا قبر اسدالله الغالب اخ رسولالله علی ولیالله» بهدست آمد. چون خبر به سلطانحسین رسید، او عازم بلخ شد و بارگاهی بنا کرد. او همچنین جویی از رودخانۀ مشهور بلخآب به خواجۀخیران کشید که به «نهر شاهی» مشهور شد.<ref>رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ص196؛ حبیبی، «مجمعالغرایب و مطالب خواندنی آن»، ۱۳۳۵ش، ص435؛ لاری، تاریخچۀ مزارشریف، 1349ش، ص6؛ هروی، الاشارات الی معرفة الزیارات، ۱۴۲۳ق، ص215. </ref> با ساخت و ترمیم عمارت حضرت و بهخصوص با ویران شدن بلخ کهن توسط مغول، زمینه برای توسعه این منطقه فراهم شد و شهر مزارشریف پدید آمد. بهمرور زمان حاکمان اوزبیک و بارکزایی از جمله عبدالمؤمن خان اوزبیک (یازدهمین امیر شیبانی) گنبدی بر روضه ساختند. ولی محمدخان (دومین امیر دودمان جانی) نیز دستور به ساخت چهار باغ به مساحت ۱۰۰ جریب زمین در اطراف روضه داد و جادهای بین بلخ و روضه کشید. سبحان قلیخان، حاکم بلخ (1091ق) این جاده را ترمیم کرد و دو طرف آن درخت کاشت. این تعمیرات منطقه را مورد توجه مردم قرار داد و بسیاری از مناطق نزدیک و دور به این ناحیه مهاجرت کرده و شهر را گسترش دادند.<ref>خواندمیر بلخی، حبیبالسیر، ۱۳۸۰ش، ج4، ص172؛ گوگهدی، تاریخچه مزار شاه اولیاء، ۱۳۲۵ش، ص35؛ میرخواند بلخی، روضتالصفا، 1387ش، ج۴، ص۱۷۱- ۱۷۲. </ref> مزارشریف در 1852م به قلمرو شاهان بارکزایی ملحق شد. در جریان اشغال کشور توسط شوروی این شهر پایگاه استراتژیک آنها بود و از همین شهر نیز زمینه برای سقوط حکومت کمونیستی فراهم شد.<ref>گوگهدی، تاریخچۀ مزار شاه اولیاء، ۱۳۲۵ش، ص54؛ گنابادی، «سفرنامۀ سلطان حسین تابنده»، ۱۳۳۹ش، ص45.</ref> | ||
==جمعیتشناسی== | ==جمعیتشناسی== | ||
===جمعیت=== | ===جمعیت=== |