آشتی دادن
آشتی دادن؛ ایجاد صلح میان دو نفر یا گروه و حل اختلاف آنها.
آشتی دادن، از جمله فضائل اخلاقی است که معمولاً با انتخاب داورانی، اختلاف میان دو فرد یا گروه یا کشور، برطرف و موجب تقویت و تحکیم پیوندها میشود. در ایران، یکی از مصادیق آشتی دادن، حل اختلاف بهوسیلۀ شوراهای حل اختلاف قبل از رجوع به دادگاه است.
مفهومشناسی
آشتی بهمعنای دوستی از نو کردن، ترک جنگ، رنجشی را از کسی فراموش کردن، صلح و مصالحه تعریف شده است.[۱] آشتی دادن از ویژگیها و کارهای نیک شمرده شده و در آموزههای اسلامی برای آن ثواب بسیاری بیان شده است.[۲]
دیدگاه اسلام
تبدیل کدورتها به دوستی از مهمترین سفارشهای اسلام است.[۳] درآموزههای اسلامی اهمیت آشتی دادن میان افراد به حدّی است که امام علی، آشتی دادن بین افراد را از نماز و روزه، برتر شمرده است.[۴] در آموزههای اسلام برخی از مراحل آشتی دادن بین افراد واجب بوده و استفاده از امکانات بیتالمال برای تحقق آن جایز است.[۵] در حدیث دیگری از امام علی، آشتی دادن میان مردم، زکات حیثیت و نفوذ اجتماعی دانسته شده است.[۶] برخی روایات، آشتی دادن بین افراد را سبب درود فرشتگان و درک ثواب شب قدر معرفی کردهاند.[۷] در روایتی از امام صادق، دروغ گفتن جهت آشتیدادن بین افراد جایز شمرده شده است.[۸] خداوند در قرآن، برای حل اختلاف زن و شوهر داورانی از هر دو طرف را برای آشتیدادن بین آنها پیشنهاد داده است.[۹] آشتی دادن بین برادران مؤمن نیز در قرآن تاکید شده است.[۱۰]
آثار آشتی دادن
از پیامدهای آشتی دادن، اصلاح ارتباطات، تحکیم پیوندها و از میان بردن عوامل و اسباب تفرقه و نفاق است.[۱۱] در قرآن، پیامد آشتی دادن، از میان برداشتن تباهی و نادرستی در محیط اجتماعی دانسته شده است.[۱۲] آشتی دادن، نه تنها در میان فرد یا افراد، بلکه در میان اقشار مختلف جامعه نیز موجب انسجام روابط میشود و سبب پیروزی و اقتدار جامعۀ اسلامی است. [۱۳]
راهکارهای آشتی دادن
تفسیر نویسان با توجه به موانع آشتی دادن مانند شیطان،[۱۴] دنیا طلبی،[۱۵] و بخل،[۱۶] به راهکارهای زیر برای تحقق این مهم اشاره کردهاند:
- انتخاب داور از طرفین اختلاف، بهخصوص اگر زن و شوهر بوده و ترس از جدایی باشد.[۱۷]
- رعایت عدالت و عمل به وظیفۀ شرعی بهویژه در مورد اختلاف بین ورثه.[۱۸]
- پیدا کردن ریشۀ اختلاف و سود جستن از مسائل عاطفی، مانند صبر و پرهیز از جانبداری.[۱۹]
- اعتماد نکردن به سخنچین و تفرقهافکن.[۲۰]
مراحل و شیوههای آشتی دادن
در صورتی که آشتی دادن با گفتگو اتفاق بیفتد نیاز به اجازه حاکم شرع نیست ولی در صورت نیاز به شدت عمل، از حاکم شرع اجازه گرفته میشود.[۲۱] همچنین بر اساس نظر قرآن، هنگام درگیری میان دو گروه از مؤمنان، ابتدا با نصیحت و دعوت به قرآن و حکم خدا بین آنها آشتیداده میشود و در صورت عدم پذیرش از سوی آنها، حکم جنگ با آنان صادر میشود.[۲۲]
مصادیق آشتی دادن در فرهنگ ایرانیان
ایرانیان در گذشته، برای حل اختلافات به عالمان دینی و حاکمان شرع مراجعه میکردند. مراجع دینی، دعاوی را بر اساس مقررات اسلامی و با در نظر گرفتن آداب و رسوم و سنت محلی، حل و فصل میکردند. حل و فصل دعاوی از طریق نهادهای سازشی و داوری، اولین بار در سال 1306ش در قانون حکمیت اجباری برای رفع تراکم دادگاهها مورد توجه قرار گرفت و مقررات آن در سالهای 1308 و 1313ش اصلاح شد. پس از آن در سال 1373ش طبق مادۀ 6 قانون نهاد تحکیم، طرفین دعاوی برای احقاق حقوق خود می توانستند به قاضی تحکیم مراجعه کنند. با تصویب مادۀ 189، مراجعات به محاکم قضایی کمتر شد و مشارکتهای مردمی در رفع اختلافات محلی نیز کاهش یافت. چنانچه رفع اختلافات محلی در این دوران از پیچیدگی زیادی برخوردار نبود، به شوراهای حل اختلاف واگذار میشود.
شوراهای حل اختلاف در روستاها، بخشها، شهرها و یا محدودهای از شهرها تشکیل شد. عضویت در این شوراها، همانند شورای داوری قبل از انقلاب، افتخاری بوده و رسیدگی مجانی و بدون تشریفات دادرسی و بر مبنای ایجاد صلح و سازش بین طرفین بود.[۲۳]
آشتی دادن در ادبیات فارسی
آشتی در ادبیات فارسی نیز مورد توجه شاعران بوده است. فردوسی اهمیّت آشتی را چنین توصیف میکند:[۲۴]
جز از آشتی ما نبینیم روی | نه والا بود مردم کینهجوی | |
چو بشنید گفتار آن بخردان | پسندیده و پاکدل موبدان |
اوحدی چنین سروده است:[۲۵]
طاقت جنگت نداریم، آشتی کن بعد ازین | آشتی گر میتوان کردن، مکن جنگ، ای پسر |
صائب تبریزی نیز گوید: [۲۶]
با خلق آشتی کن و با خود به جنگ باش | فیروز جنگ معرکه نام و ننگ باش |
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، 1325ش، ج1، ص116.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، 1325ش، ج11، ص15709.
- ↑ رحمتی شهرضا، چه بگوییم، 1390ق، ص299.
- ↑ فیض الإسلام، ترجمه و شرح نهجالبلاغة، 1368ش، ج5، ص977.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1380ش، ج7، ص85.
- ↑ العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، 1415ق، ج1، ص550.
- ↑ دیلمی، أعلامالدين في صفات المؤمنين، 1418ق، ص419.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص341.
- ↑ سورۀ نساء، آیۀ 35.
- ↑ سورۀ حجرات، آیۀ 10.
- ↑ شریعتمداری، شرح و تفسیر لغات بر اساس تفسیر نمونه، 1377ش، ج2، ص622.
- ↑ صدر حاجسیدجوادی، دایرة المعارف تشیع، 1375ش، ج2، ص229.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، 1382ش، ج3، ص317.
- ↑ مغنیة، تفسیر الکاشف، 1424ش، ج1، ص311.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، 1386ش، ج6، ص302.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1371ش، ج4، ص151.
- ↑ طبرسی، جامع البیان فی تفسیر القرآن، 1371ش، ج1، ص 485.
- ↑ فخر رازی، التفسیرالکبیر، 1420ق، ج5، ص339-336.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1371ش، ج4، ص127.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، 1403ش، ج75، ص268.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1371ش، ج22، ص170.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، 1412ق، ج26، ص81-80.
- ↑ «فلسفه تشکیل شوراهای حل اختلاف چیست؟ چرا شوراهای حل اختلاف بجای ذات البین به سمت صدور احکام قضایی حرکت میکنند؟» وبسایت تابناک ایلام .
- ↑ فردوسی، شاهنامه، پادشاهی اسکندر، بخش 27، وبسایت گنجور.
- ↑ اوحدی، دیوان اشعار، غزل شماره 389، وبسایت گنجور.
- ↑ صائب تبریزی، دیوان اشعار، غزلیات، سایت گنجور.
منابع
- قرآن
- العروسی الحویزی، عبد على بن جمعة، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، 1415ق.
- اوحدی مراغهای، دیوان اشعار، وبسایت گنجور، تاریخ بازدید: 13 آذر 1401ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، مجلس، 1325ش.
- دیلمی، حسن بن محمد، أعلامالدين في صفات المؤمنين، قم، آلالبیت، 1408ش.
- رحمتی شهرضا، محمد، چه بگوییم، قم، جوانان موفق، 1390ش.
- شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات بر اساس تفسیر نمونه، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1377ش.
- صائب تبریزی، دیوان اشعار، وبسایت گنجور، تاریخ درج مطلب: 3 بهمن 1395ش.
- صدر حاج سیدجوادی، احمد و دیگران، دایرة المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محلی، 1375ش.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1412ق.
- فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1420ق.
- فردوسی، شاهنامه، وبسایت گنجور، تاریخ درج مطلب: 26 خرداد 1396ش.
- «فلسفۀ تشکیل شوراهای حل اختلاف چیست؟ چرا شوراهای حل اختلاف استان بجای ذات البین به سمت صدور احکام قضایی حرکت می کنند؟»، وبسایت تابناک تاریخ درج مطلب: 2 آبان 1395ش.
- فیض الإسلام، سید علینقی، ترجمه و شرح نهجالبلاغة، تهران، فقیه، 1368ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403ق.
- مغنیة، محمدجواد، تفسیرالکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1424ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1371ش.
- مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسۀ الإمام علی بن ابیطالب، 1382ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم، بوستان کتاب، 1386ش.