اَتَل مَتَل؛ شعر و بازی سنتی کودکانه
اتل متل، شعر و بازی کودکانهای است که در آن، جملههایی بهصورت مسجع خوانده میشود. اغلب این جملهها نیز با عبارت «اتل متل توتوله» آغاز میشود. این بازی آهنگین، توسط کودکان ایرانی خوانده و اجرا میشود. شعرهای این بازی، قدمتی طولانی و گاهی دارای معنای بسیار زیبا و آموزندهای هستند.[۱] نام این بازی نیز، از سطر اول این ترانه گرفته شده است.[۲]
دیدگاه متخصصین درباره این بازی
محمدتقی بهار، این بازی را «هتل متل» نامیده و وزن و سبک شعری آن را جزء اولین اشعار غنایی سروده شده به زبان فارسی دانسته که پیشینهی آن به قبل از ورود اسلام به ایران میرسد.[۳] گروهی دیگر از پژوهشگران، این سروده را شعری هدفمند، پُرمعنا و جهتدار دانستهاند که همه اقوام مانند عرب، ترک، کرد، هند، چین و فارس را به همبستگی فراخوانده و همگان را در این شادی آیینی شریک کرده است.[۴]
نحوه انجام بازی اتل متل
برای انجام این بازی، که شکلی نمایشی دارد، تعدادی از کودکان در کنار هم نشسته و پاهای خود را دراز میکنند. سپس، یکی از کودکان (که به اوسای/ استاد بازی معروف است)، شعری هجایی میخواند و با خواندن هر هجا، روی پای بچهها ضربه زده یا به پای آنها، بهترتیب، اشاره میکند. همزمان با اتمام شعر، نوبت به پای هر بازیکنی که برسد، باید پای خود را جمع کند و این کار آنقدر ادامه مییابد تا همهی پاها جمع شده و تنها یک پا باقی بماند. پای باقیمانده، پای فرد بازنده است. البته در تهران، کودکی که در بازی باقی میماند، برنده دانسته میشود و در دور بعدی، نقش اوسا را ایفا میکند.[۵]
در تنکابن، خود اوسا نیز در بازی شرکت کرده و در صورتیکه هر دو پای او جمع شود، بازیکنان باید اوسای دیگری را برای بازی انتخاب کنند.[۶] کودکان در گیلان، در صورتیکه تنها پای یک بازیکن باقی مانده باشد، بین او و زمین، شعر را دوباره میخوانند و اگر ترانه به پای بازیکن ختم شود، او پای خود را جمع میکند و در صورتیکه به زمین ختم شود، بازیکنان دیگر، بازیکن بازنده را قلقلک میدهند.[۷] در برخی نقاط دیگر در ایران نیز، برای مشخص شدن برنده یا بازنده، کودکان باید با گفتن آخرین جملهی اوسا، پای خود را جمع کنند و کسی که این عمل را سریع انجام ندهد، میبازد.
مجازات بازنده نیز در نقاط مختلف ایران متفاوت است. برای مثال، گاهی فرد بازنده روی زمین زانو زده و صورت بر زمین میگذارد، افراد دیگر روی پشت او میزنند و این شعر را میخوانند:
«تاپ تاپ خمیر، شیشه پُر پنیر، دست کی بالا؟»
در این لحظه، یکی از کودکان، به اشاره اوسا، دست خود را بالا میگیرد. اگر بازنده، درست تشخیص داد، دوباره نشسته و بازی ادامه مییابد. در صورت پاسخ اشتباه نیز، اوسا بر پشت بازنده زده و میخواند:
«رفتیم دکون قصابی، دیدیم زنبور را میکنن جلزّ و ولز»
در این لحظه، بازیکنان شروع به گرفتن نیشگونهای ریز از پشت بازنده میکنند.[۸] مجازات بازنده، بهصورتهای دیگری نیز انجام میشود. برای مثال، روی یک پا دویدن، کولی دادن به دیگران، فریاد یک نفس کشیدن با هجای «زو...»،[۹] بازی شاه و وزیر (با دستیاری اوسا)،[۱۰] چهاردست و پا روی زمین حرکت کردن و با آهنگ بچههای دیگر رقصیدن (در کردستان).[۱۱]
متن شعر اتل متل
روایتی از این شعر، که امروزه نیز رایج است بهشرح زیر است:
اتل متل توتوله | | گاو حسن چه جوره؟! |
نه شیر داره نه پستون | | گاوش رو بردن هندستون |
یک زن کُردی بستون | | اسمش رو بزار عم قزی |
دور کلاش قرمزی | | هاچین و واچین، یک پات رو ور چین |
جمالزاده، روایتی قدیمیتر از این شعر را اینگونه بیان کرده است:[۱۲]
اتل متل توتوله | | گاب (گاو) حسن کوتوله |
نه شیر داره نه پستون | | شیرشو ببر کُردستون |
یه زن کُردی بستون | | اسمشو بزار ستاره |
واسش بزن نقاره | | یه چوب زدم به بلبل |
صداش رفت به استامبول | | استامبولم خراب شد |
بند دلم کباب شد | | هاچین و واچین یه پاتو ورچین |
در روایتی دیگر از شعر این بازی، پس از خواندن هجاهای اول، میگویند:[۱۳]
شیرشو بردن گلسون | | یه زن گرجی بسون |
اسمشو بذار عم قزی | | دور قباش قرمزی |
بچههای کرمان، در هنگام اجرای این بازی میخوانند:[۱۴]
اتلک تی تتلک پنجه بشه مال شکرک | | احمدک، جون پدر، برو به جنگ شونه سر |
شونه سر غوغا شد، مشت راستش واشد | | عباس کجا؟ تو باغچه. چی میچینه؟ آلوچه |
ور دخترون خونه، ور پسرون کوچه | | دسمال شاه سوخته شده |
آب طلا ریخته شده | | اره بره یکیش بزن به دره |
بختیاریها نیز شعری متفاوت را هنگام اجرای این بازی میخوانند:[۱۵]
متل متل توت متل | | پنگه به شیر نون شکر (کف دست به شیر نون و شکر) |
ای حیدر بخد پدرت (ای حیدر بخت پدرت) | |
رو بجنگ شانظرت (برو به جنگ شانظرت) |
رو بجنگ شانظرت (برو به جنگ شانظرت) | | شانظر قرقو کنه (شانظر غرق آب شود) |
پوسد سرس کلوکنه (پوست کلهاش سنگ آب شود) | | پوسد سرس کلوکنه (پوست کلهاش سنگ آب شود) |
در سیستان، در حالیکه اوسا به دستهای بازیکنان ضربه میزند، میخواند:[۱۶]
کِریچو کِریچو پَندونِه | | موش رفته باله خونه |
همسایه را دزد برده | | از محل بالا برده |
کُدَش کُدَش اُرومه | | کوری ناتمومه |
چش مرغک چَمومه | | کَلاچِل گِل کُیج دومه، کریچوکِریچو پَندونِه |
در رفسنجان نیز، ترانه این بازی کمی متفاوت است:[۱۷]
اتلک توتو تلک | | پنجۀ موشو شکلک |
عباس کجا؟ تو باغچه | | چی میچینه؟ آلوچه |
آلوچۀ سه گردو | | خبر بردن به اردو |
اردو خبردار شد | | عباس حالش زار شد |
در سایر نقاط ایران نیز، این شعر را با زبان و گویش و مفاهیمی متفاوت میخوانند.[۱۸] امروزه، انواع دیگری از این شعر در ایران، با مفاهیمی آموزشی خوانده میشود، برای مثال:[۱۹]
اتل متل یک مورچه | | قدم میزد تو کوچه |
اومد یک کفش ولگرد | | پای اونو لگد کرد |
مورچه پا شکسته | | راه نمیره نشسته |
با برگی پاشو بسته | | مورچه جونم تو ماهی |
خوب بشه پات الهی | | هاچین و واچین، یک پاتو ورچین |
پانویس
- ↑ «معنی شعر 500 ساله اتل متل توتوله چیست؟» وبسایت خبر فوری.
- ↑ شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۶۱ش، ص107.
- ↑ بهار، بهار و ادب فارسی، ج1، ۱۳۵۱ش، ص31؛
محمدی، تاریخ ادبیات کودکان، ج1، ۱۳۸۰ش، ص37.
- ↑ «اتل متل توتوله»، سایت راسخون.
- ↑ رضایی، بیرجندنامه، ۱۳۸۱ش، ص۵۲۰-۵۲۱؛
صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۵۵ش، ص۳۴۷؛
جهانشاهی، فرهنگنامۀ کودکان و نوجوانان، ج6، ۱۳۸۲ش، ص۶۳.
- ↑ خلعتبری لیماکی، فرهنگ مردم تنکابن (شهسوار)، ۱۳۸۷ش، ص۱۸۲-۱۸۳.
- ↑ فقیه محمدی جلالی، سیمای کوچان، ۱۳۸۲ش، ص۲۷۸-۲۷۹.
- ↑ متحدین، دانشنامۀ کوچک ایران، ۱۳۸۱ش، ص۳۹۳-۳۹۴؛
کامرانی، «بازی اتل متل»، ۱۳۴۸ش، ص5.
- ↑ ایرانشهر، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، ج1، ۱۳۴۲ش، ص188.
- ↑ شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۶۱ش، ص107.
- ↑ فاروقی، نظری به تاریخ و فرهنگ سقز کردستان، ۱۳۶۹ش، ص۲۹۸- ۲۹۹.
- ↑ جمالزاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص5؛
متحدین، دانشنامۀ کوچک ایران، ۱۳۸۱ش، ص۳۹۳.
- ↑ میرنیا، فرهنگ مردم (فولکلور ایران)، ۱۳۶۹ش، ص۲۶۴.
- ↑ لاریمر، فرهنگ مردم کرمان، ۱۳۵۳ش، ص۴۳؛
قزل ایاغ، راهنمای بازیهای ایران، ۱۳۷۹ش، ص۵۱۷.
- ↑ عبداللهی موگویی، ترانهها و مثلهای بختیاری، ۱۳۷۲ش، ص۱۴۰.
- ↑ آذر خرداد، میراث سرزمین مردان مرد، ۱۳۸۳ش، ص۳۱۱-۳۱۲.
- ↑ کامرانی، «بازی اتل متل»، ۱۳۴۸ش، ص5.
- ↑ محمدی، ایل لر اویون لار (تحقیقی پیرامون معرفی ۱۰۰ بازی محلی رایج استان اردبیل)، ۱۳۸۴ش، ص۳۲۷-۳۲۸؛
محمدی، فرهنگ بازیهای محلی ایلام، ج1، ۱۳۸۴ش، ص219-220؛
رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران (ملایر)، ۱۳۷۸ش، ص۲۷۲؛
پاینده، فرهنگ گیل و دیلم، ۱۳۶۶ش، ص۹۲.
- ↑ «اتل متل توتوسه، گاو حسن و چند موضوع دیگر!»، سایت سیوطب.
منابع
- آذر خرداد، محمد، میراث سرزمین مردان مرد، سیوستان، زاهدان، ۱۳۸۳ش.
- «اتل متل توتوله»، سایت راسخون، تاریخ بازدید: 24 دی 1400ش.
- «اتل متل توتوسه، گاو حسن و چند موضوع دیگر!»، سایت سیوطب، تاریخ بارگذاری: 18 مرداد 1400ش.
- ایرانشهر، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، تهران، ۱۳۴۲ش.
- بهار، محمدتقی، بهار و ادب فارسی، بهتحقیق محمد گلبن، تهران، کتابهای جیبی، ۱۳۵۱ش.
- پاینده، محمود، فرهنگ گیل و دیلم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۶ش.
- جمالزاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، بهتحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، سخن، ۱۳۴۱ش.
- جهانشاهی، ایرج و دیگران، فرهنگنامۀ کودکان و نوجوانان، تهران، ۱۳۸۲ش.
- خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابن (شهسوار)، تهران، پازینه، ۱۳۸۷ش.
- رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران (ملایر)، تهران، بلخ، ۱۳۷۸ش.
- رضایی، جمال، بیرجندنامه، بهتحقیق محمود رفیعی، تهران، هیرمند، ۱۳۸۱ش.
- شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، ۱۳۶۱ش.
- صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش.
- عبداللهی موگویی، احمد، ترانهها و مثلهای بختیاری، اصفهان، فردا، ۱۳۷۲ش.
- کامرانی، محمود، «بازی اتل متل»، تهران، فردوسی، شماره 928، ۱۳۴۸ش.
- فاروقی، عمر، نظری به تاریخ و فرهنگ سقز کردستان، سقز، ۱۳۶۹ش.
- فقیه محمدی جلالی، محمدمهدی، سیمای کوچان، بهتحقیق رجبعلی یحیایی، قم، بخشایش، ۱۳۸۲ش.
- قزل ایاغ، ثریا، راهنمای بازیهای ایران، تهران، کمیسیون ملی یونسکو، ۱۳۷۹ش.
- لاریمر، د.ل، فرهنگ مردم کرمان، تهران، بنیاد فرهنگ تهران، ۱۳۵۳ش.
- متحدین، ژاله، دانشنامۀ کوچک ایران، بهتحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، توس، ۱۳۸۱ش.
- محمدی (کلهر)، آیت و محمدی، فاطمه، فرهنگ بازیهای محلی ایلام، تهران، سمیرا، ۱۳۸۴ش.
- محمدی، محمدهادی و دیگران، تاریخ ادبیات کودکان، تهران، چیستا، ۱۳۸۰ش.
- محمدی، مهین و کامرانی، حسن، ایل لر اویون لار (تحقیقی پیرامون معرفی ۱۰۰ بازی محلی رایج استان اردبیل)، صدا و سیمای اردبیل، ۱۳۸۴ش.
- «معنی شعر 500 ساله اتل متل توتوله چیست؟» وبسایت خبر فوری، تاریخ بارگذاری: 1 اسفند 1399ش.
- میرنیا، علی، فرهنگ مردم (فولکلور ایران)، تهران، پارسا، ۱۳۶۹ش.