انحلال ازدواج در قانون احوال شخصیۀ شیعیان افغانستان
انحلال ازدواج در قانون احوال شخصیۀ شیعیان افغانستان؛ اسباب انحلال ازدواج، طلاق و انواع آن در قانون احوال شخصیۀ شیعیان افغانستان.
اسباب انحلال ازدواج در نظام حقوقی افغانستان با دو رویکرد قانون مدنی و قانون احوال شخصیۀ اهل تشیّع افغانستان به رسمیت شناخته میشود. قانون احوال شخصیۀ اهل تشیّع افغانستان براساس فقه جعفری تدوین شده و معیار عمل قانونی مسلمانان شیعۀ دوازده امامی افغانستان، در حوزۀ احوالات شخصیه، قرار گرفته است.
مفهومشناسی
انحلال بهمعنای تعطیلی و نابودی،[۱] در اصطلاح حقوق بهمعنی ازهمپاشیدگی عقد ازدواج است که بهصورت صحیح، منعقد شده باشد.[۲] در نظام حقوقی افغانستان، طلاق یکی از اسباب انحلال نکاح است، اما در عرف جامعۀ افغانستان، به انحلال ازدواج، با هر سببی، طلاق گفته میشود.[۳]
اسباب انحلال نکاح
قانون احوال شخصیۀ اهل تشیّع افغانستان برای انحلال عقد ازدواج، چهار سبب را مشخص کرده است.[۴]
یک) فسخ
فسخ نکاح، عبارت از نقض عقد ازدواج بهوسیلۀ اسباب ذیل است:
1. فسخ بهسبب وجود عیب در شوهر؛ مانند عَنَن، جَبّ، خِصا و جُنُون، قبل يا بعد از عقد نکاح.[۵] «عَنَن»، بیماریی است که بهسبب آن، آلت مرد منتشر نشده و قادر بهانجام مقاربت جنسی نباشد.[۶] «جَبّ» آن است که بریدگی آلت، مرد را از انجام عمل جنسی، ناتوان کند.[۷] از دست دادن بیضهها (خِصاء) و کوبیده شدن بیضهها (وِجاء) و نیز اختلال عقل (جنون) مرد از عیبهایی است که موجب حق فسخ نکاح برای زن میشود.[۸]
2. فسخ بهسبب وجود عيب در زن؛ برخی عيوب در زوجه (زن) پیش از عقد نکاح، موجب حق فسخ عقد نکاح براي زوج (شوهر) است، مشروط بر اينکه شوهر، قبل از عقد ازدواج، آگاهی بهوجود این عیوب در زن نداشته باشد. این عيوب اگر بعد از عقد نکاح بهوجود بیاید، شوهر حق فسخ ازدواج را ندارد،[۹] ولی از صلاحیت طلاق برخوردار است.[۱۰] این عیوب عبارت است از: قَرَن، إفضاء، دیوانگی، جُذام، بَرَص، لنگی، نابینایی و نبود بکارت. قَرَن مانعى است در مهبل که مانع عمل جنسی میشود.[۱۱] اِفضاء بهمعنای یکیشدن مجرای بول و حیض است.[۱۲] جُذام نوعی بیماری ناشی از فساد خون است که بدن را میگدازد و بهآن «خوره» نیز گفته شده است.[۱۳] برص بیماریی است که بر پوست بدن ظاهرشده ورنگ پوست را سفید میکند که بهاین بیماری پیسی نیز گفته شده است.[۱۴] نابینایی زن در صورتی موجب خیار فسخ برای مرد میشود که هر دو چشم زن، نابینا شود.[۱۵] همچنین اگر بکارت زن، در عقد ازدواج شرط شده باشد، یا عقد ازدواج مبتنی برآن واقع شده باشد، با نبود بکارت، برای شوهر حق خیار فسخ ایجاد میشود. اما اگر شوهر فسخی انجام نداد و یا ازالۀ بکارت توسط جستن و پریدن از بین رفته باشد، شوهر حق فسخ نداشته و تنها میتواند تفاوت مهریۀ باکره و غیر باکره را از زن، بگیرد[۱۶]
3. فسخ بهسبب تدليس؛ هرگاه یکی از زوجین، عیب یا نقصی را پنهان کند یا کمال غیرموجود را اظهار کند که موجب رغبت طرف مقابل به انعقاد نکاح شود، این تلاش با عنوان «تدلیس»، از موجبات خیار فسخ برای طرف مقابل است.[۱۷]
4. فسخ بهسبب فقدان شرط؛ اگر براي يکي از طرفين عقد نکاح، وصف خاصي بهطور صریح شرط شده باشد و يا عقد نکاح مبتنی بر آن واقع شده باشد، ولی بعد از عقد روشن شود که شرط مذکور موجود نبوده است، طرف مقابل حق دارد که عقد ازدواج را فسخ کند.[۱۸]
دو) انفساخ
انفساخ، انحلال عقد نکاح بدون ارادۀ زوجين است که به سبب تغییر جنسیت، ارتداد یکی از زوجین، لعان (نسبت زنا از سوی شوهر به زن و انکار نسب فرزند متولد از نکاح این مرد و زن، ازسوی مرد) و قرابتهای رضاعی (قرابت که از ناحیۀ شیر دادن ایجاد و مانع ازدواج شود)، واقع میشود.[۱۹]
سه) طلاق
طلاق از اسباب انحلال رابطۀ زوجیت در قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع افغانستان شمرده شده است. طلاق در این قانون بهمفهوم انحلال رابطۀ زوجيت است که از طرف محکمه يا يکي از زوجين واقع ميشود. زن نیز در صورتی که با شرط ضمن عقد از صلاحیت طلاق برخودار شود، میتواند خود را طلاق دهد.[۲۰]
الف) طلاق قضایی یا ولایی
براساس قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع افغانستان، زنان ميتوانند بهعلت عدم پرداخت نفقه از سوی شوهر، وجود ضرر از ادامۀ زوجیت، وقوع ایلاء ازسوی شوهر (اداء قسم بر ترک وطی زوجه و عدم رجوع در مدت معین در شرع)، وجود عُسر و حَرَج غير قابل تحمل از ناحیۀ دوام زوجیت، درخواست طلاق قضایی از محکمه و یا طلاق ولایی از سوی مجتهد جامعالشرایط کند که در صورت تحقق عوامل فوق، طلاق انجام میشود.[۲۱]
ب) مصاديق عُسر و حَرَج
ترک زندگي خانوادگي ازسوی شوهر حداقل بهمدت يک سال بدون عذر موجه، اعتياد زوج به يکي از مواد مخدر و مشروبات الکلي، محکوميت شوهر به حکم قطعي محکمه به حبس ده سال يا بيشتر، ضرب و جرح يا هرگونه سوءرفتار شوهر با زن که از نظر عرف قابل تحمل نباشد و ابتلاي زوج به امراض رواني يا ساري که زندگي مشترک را مختل کند، از مصادیق عسر و حرج بهشمار آمده است.[۲۲]
ج) انواع طلاق
1. طلاق بائن
بائن، طلاقی است که رابطۀ زوجيت با وقوع آن منحل شده و حق رجوع شوهر به زن در آن نيست. طلاق زن که مقاربت جنسی با او نشده باشد، طلاق زن يائسه (عادت ماهانه نبیند)، طلاق سومي که بعد از دو رجوع واقع شده باشد، طلاق خُلع و طلاق مُبارات، از انواع طلاق بائن هستند.[۲۳]
2. طلاق رِجعي
طلاق رِجعی طلاقی است که انحلال رابطۀ زوجيت بر انقضاء عده متوقف بوده و شوهر ميتواند در زمان عده به زن رجوع کند، مانند طلاقهایی که گرفتن عده برای زنان در آن، شرط شده است.[۲۴]
3. طلاق باطل
طلاق زوجۀ بالغه که مقاربت جنسی با او صورت گرفته و یا زن بالغ که باردار نیست ولی در حالت حيض يا نفاس قرار دارد، طلاق باطل شمرده شده است.[۲۵]
چهار) فوت یکی از زوجین
در قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع افغانستان، عقد نکاح با فوت واقعي يا حکمي يکي از زن و شوهر، منحل ميشود.[۲۶]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ انحلال.
- ↑ «انحلال نکاح و موارد آن»، وبلاگ مشاورۀ حقوقی دینا.
- ↑ امیری، «آسیبهای اجتماعی فزاینده؛ طلاق آغاز دشواریهای زنان در افغانستان»، وبسایت خبرنامه.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 126.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 128.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ عنن.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ جَبّ.
- ↑ . کریمینیا و دیگران، «مطالعۀ تطبیقي اسباب فسخ نکاح در فقه امامیه و قانون مدني افغانستان»، 1400ش، ص65.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 129.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 140.
- ↑ کریمینیا و دیگران، «مطالعۀ تطبیقي اسباب فسخ نکاح در فقه امامیه و قانون مدني افغانستان»، 1400ش، ص65.
- ↑ کریمینیا و دیگران، «مطالعۀ تطبیقي اسباب فسخ نکاح در فقه امامیه و قانون مدني افغانستان»، 1400ش، ص69.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ جذام.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ بَرَص.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 129.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 131.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 132.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 131.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 133.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 401.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 141.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 141.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 148.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 149.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 145.
- ↑ قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش، مادۀ 155.
منابع
- امیری، «آسیبهای اجتماعی فزاینده؛ طلاق آغاز دشواریهای زنان در افغانستان»، وبسایت خبرنامه، تاریخ بازدید: 30 فروردین 1402ش.
- «انحلال نکاح و موارد آن»، وبلاگ مشاورۀ حقوقی دینا، تاریخ بازدید: 30 فروردین 1402ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 30 فروردین 1402ش.
- قانون احوال شخصیۀ اهل تشیع، مصوب 1388ش.
- کریمینیا، محمدمهدی و دیگران، «مطالعۀ تطبیقي اسباب فسخ نکاح در فقه امـامیه و قانون مدني افغانستان»، پژوهشهای معاصر در علوم و تحقیقات، سال سوم، شمارۀ 24، تیر 1400ش.