صیغه ازدواج
این مقاله یک نوشتار توصیفی درباره یک آموزه دینی است و نمیتواند معیاری برای اعمال دینی باشد. برای اعمال دینی به منابع دیگر مراجعه کنید. |
صیغه ازدواج؛ الفاظی برای ایجاد محرمیت و همسری بین زن و مرد.
به مجموع الفاظی که با گفتن آنها رابطه زوجیت و محرمیت بین زن و مرد ایجاد میشود، «صیغه ازدواج» میگویند.[۱] در تحقق محرمیت و ازدواج، حتما باید صیغه ازدواج خوانده شود و تنها رضایت زن و مرد کافی نیست.[۲]
انواع صیغه ازدواج
صیغه ازدواج دو قسم است: دائم و موقت.[۳] در عقد دائم مدت زناشویی معین نمیشود اما در عقد موقت مدت ازدواج مشخص میشود.[۴]
از نظر فقهای شیعه، بهتر آن است که صیغه ازدواج توسط خود زن و مرد خوانده شود. همچنین یک نفر میتواند از طرف زن و مرد وکیل شود و عقد ازدواج را جاری کند؛ در این صورت برخی از فقها احتیاط مستحب میدانند که یک نفر از طرف زن و شخص دیگری از طرف مرد وکیل در خواندن صیغه ازدواج باشد. زن و مرد نیز میتوانند از طرف همدیگر وکیل در اجرای عقد ازدواج باشند، اما برخی از فقها وکالت زن و مرد از همدیگر در اجرای صیغه عقد را صحیح نمیدانند.[۵]
صیغه دائم
در صیغه دائم، اگر خود زن و مرد صیغه ازدواج را بخوانند، در صورتی عقد صحیح است که، ابتدا زن بگوید: «زَوَّجْتُكَ نَفْسىِ عَلَى الصَّداقِ الْمَعْلُومِ»؛ یعنی در قبال مهریهای که معین شده، خود را به همسری تو درآوردم. پس از آن مرد بدون فاصله باید بگوید: «قَبِلْتُ التَّزْويجَ»؛ یعنی این ازدواج را قبول کردم.[۶]
اگر زن و مرد هر یک جداگانه شخص دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها عقد ازدواج دائم را بخوانند، چنانچه مثلاً اسم مرد «احمد» و اسم زن «فاطمه» باشد، وکیل زن باید بگوید: «زَوَّجْتُ مُوكِّلَتِى فاطِمَةَ مُوَكِّلَكَ اَحْمَدَ عَلَى الصَّداقِ الْمَعْلُوم»؛ یعنی در قبال مهریهای که معین شده، موکله خودم فاطمه را به ازدواج موکل شما احمد درآوردم. پس از آن بدون فاصله وکیل مرد باید بگوید: « قَبِلْتُ التَّزویجَ».[۷]
صیغه موقت
در صیغه موقت، اگر خود زن و مرد صیغه ازدواج را میخوانند، اول باید میزان مهریه و مدت ازدواج را مشخص کنند، بعد از آن، زن باید بگوید: «زَوَّجْتُكَ نَفْسىِ فِى الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلُوم»؛ یعنی خودم را در قبال مهریهای که مشخص شده در مدتزمانی که مشخص شده، به ازدواج تو درآوردم، بعد از آن مرد بدون فاصله بگوید: «قَبِلْتُ».[۸]
در عقد موقت اگر زن و مرد هر یک شخصی را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه ازدواج موقت را بخوانند، وكيل زن باید بگويد: «مَتَّعْتُ مُوَكِّلَتى مُوَكِّلَكَ فِى المُدّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلومِ»؛ یعنی موكّلۀ خودم را در قبال مهریهای که مشخص شده، در مدت زمانی که مشخص شده، به ازدواج موكّل تو درآوردم. پس از آن بدون فاصله وكيل مرد بگويد: «قَبِلْتُ لِمُوَكِّلى هكَذا»؛ یعنی قبول كردم براى موكّل خودم همینطور.[۹]
شرایط صیغه ازدواج
صیغه (عقد) ازدواج چند شرط دارد:
اول: به عربی خوانده شود.[۱۰] اگر در عقد یک حرف غلط خوانده شود و معنا را عوض کند، عقد باطل است.[۱۱]
اگر نمیتوانند به عربی بخوانند، به هر لفظی که بخوانند صحیح است، اما باید معنای «زَوَّجْتُ» و «قَبِلْتُ» را بفهماند.[۱۲] برخی از فقهای شیعه، حتی در صورت قدرت بر عربی خواندنِ صیغه، خواندن ترجمه صیغه به هر زبانی را کافی میدانند.[۱۳]
دوم: کسی که صیغه را میخواند، قصد انشاء و ایجاد زوجیت و همسری بین زن و مرد داشته باشد.[۱۴]
سوم: کسی که صیغه را میخواند، بالغ و عاقل باشد.[۱۵]
چهارم: زن و شوهر در صیغه ازدواج مشخص باشند.[۱۶]
پنجم: زن و مرد به ازدواج راضی باشند.[۱۷]
حضور دو شاهد عادل در هنگام خواندن صیغه ازدواج دائم و موقت لازم نیست، اما برخی فقها آن را احتیاط مستحب میدانند.[۱۸]
پانویس
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص499، بخش احکام نکاح.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص450، بخش احکام عقد، مسئله 2363.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص499، بخش احکام نکاح.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص499، بخش احکام نکاح.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص451، بخش احکام عقد، مسئله 2367.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص451، بخش دستور خواندن عقد دائم، مسئله 2368.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص451، بخش دستور خواندن عقد دائم، مسئله 2368.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص453، بخش دستور خواندن عقد غیر دائم، مسئله 2369.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص453، بخش دستور خواندن عقد غیر دائم، مسئله 2369.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص453، بخش شرایط عقد، مسئله 2370.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص453، بخش شرایط عقد، مسئله 2371.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص453، بخش شرایط عقد، مسئله 2370.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص455، آیت الله بهجت، بخش شرایط عقد، ذیل مسئله 2370.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص453، بخش شرایط عقد، مسئله 2370.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص453، بخش شرایط عقد، مسئله 2370.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص453، بخش شرایط عقد، مسئله 2370.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص453، بخش شرایط عقد، مسئله 2370.
- ↑ امام خمینی و سایر مراجع، رساله توضیح المسایل (مراجع)، ج2، ص456، آیت الله بهجت، بخش شرایط عقد، ذیل مسئله 2370.