سخنچینی
سخنچینی، بازگویی سخن کسی نزد دیگری که معمولا موجب کدورت میشود.
مفهومشناسی
سخنچینی در لغت بهمعنای خبرچینی و خبرکشی و دو به هم زنی است[۱] و در اصطلاح بهمعنای آن است که سخنی را که از فردی در مورد کسی شنیده است، نزد او بازگو کند و از این طریق موجب اختلاف و کدورت بین آن دو شود.[۲]
سخنچینی در قرآن و روایات
در قرآن یکبار واژه «نمیم»[۳] بهمعنای سخنچین آمده است؛ اما در دو آیه نیز از «هُمَزه»[۴] و «حمّالة الحطب»[۵] سخنچینی اراده شده است. در کتب روایی نیز احادیث گوناگونی در حرمت سخنچینی و حرام بودن بهشت بر فرد سخنچین آمده است.[۶]
طبق آیات قرآن[۷] و روایات پیشوايان اسلام، سخنچینی از گناهان کبیره است؛ زیرا فرد سخنچین سبب قطع ارتباط میان برادران ایمانی شده و با سخنش موجب فساد در روی زمین میشود.[۸] قرآن یکی از صفات کافران را «مشّاءٍ بنمیم»[۹] میداند، یعنی کارشان این است که روی زمین راه میروند و سخنچینی (سخن پراکنی) میکنند.[۱۰]
انواع سخنچینی
سخنچینی صرفاً به گفتن نیست، بلکه با نوشتن، ایما و اشاره هم محقق میگردد و شامل گفتار و کردار نیز میشود.[۱۱]
اسباب سخنچینی
سه چیز را علت و سبب رو آوردن فرد سخنچین به چنین رویۀ نادرستی دانستهاند:
اول، سوء نیت فرد سخنچین بهقصد زیان رساندن به کسی که از او سخنی شنیده است؛
دوم، اظهار دوستی و خیرخواهی نسبت به کسی که دربارۀ او سخنی شنیده است؛
و سوم، خوشصحبتی و رودهدرازی در جمعهای خودمانی که باعث میشود فرد به چنین گردابی مبتلا شود.[۱۲]
آثار سخنچینی
سخنچین، بدترین و زشتترین مردم است،[۱۳] زیرا سخنش غالباً به دروغ، غیبت، خیانت، حسادت، کینه، نفاق، خدعه و نیرنگ، إفشای سِرّ و إفساد در بین بندگان خدا آلوده و آمیخته است و موجب هلاکت ابدی میشود.[۱۴] بههمین دلیل سخنش پذیرفته نمیشود، زیرا بهتصریح قرآن چنین کسی فاسق است و باید ابتدا گزارشاتش بررسی شود و از صحت و سقم سخنش اطمینان حاصل گردد.[۱۵]تفرقه بین دوستان و ایجاد دشمنی بین آنان،[۱۶] عدم استجابت دعا،[۱۷] عذاب قبر[۱۸] و محرومیت از بهشت[۱۹] از آثار سخنچینی است.
وظایف دیگران در برابر سخنچین
- عدم پذیرش سخنِ فرد سخنچین بهعنوان کسی که قرآن او را فاسق[۲۰] معرفی کرده است؛
- نهی فرد سخنچین از سخنچینی؛
- دشمنی کردن با سخنچین؛[۲۱]
- بدگمان نشدن نسبت به کسی که دربارۀ او بدگویی شده است، زیرا قرآن صراحتاً دستور داده است از سوءظن بپرهیزید.[۲۲]
- کنکاش نکردن پس از شنیدن مطلبی از سخنچین، زیرا خداوند بندگانش را از تجسس در احوال دیگران منع کرده است.[۲۳]
- با ناپسند دانستن رفتار فرد سخنچین، خود، اقدام به آن ننماید و نزد دیگران نقل قول نکند.[۲۴]
مورد استثنا
فقها سخنچینی و سخن پراکنی با هدف ایجاد تفرقه و اختلاف در صفوف دشمن را استثنا کردهاند.[۲۵]
حکم شرعی سخنچینی
فقها سخنچینی را بر اساس ادله اربعه (قرآن، سنت، عقل و اجماع) حرام و از گناهان کبیره شمرده[۲۶] و سخنچین را بیبهره از غنایم جنگی دانستهاند[۲۷] از نظر حقوقی و کیفری نیز حکم سخنچینی تعزیر است.[۲۸]
تفاوت سعایت با سخنچینی
سعایت بدترین نوع سخنچینی است، منتها انگیزۀ سخنچین در چنین مواردی ترس از مقام بالاتری مانند حاکم و پادشاه است[۲۹] و غالباً ناشی از طمع برای نیل به مکنت و مقام در نزد امرا و سلاطین و یا حسادت به مقام و جایگاه صاحبان مناصب است.[۳۰]
پانویس
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژۀ سخنچینی.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، ج2، ص286 و 288.
- ↑ سوره قلم، آیه 11.
- ↑ سوره همزه، آیه 1.
- ↑ سوره لهب، آیه 4.
- ↑ کلینی، الکافی، ج2، ص369؛ فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج5، ص275-277.
- ↑ سوره بقره، آیات 191 و 216؛ سوره رعد، آیه 25.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، ج2، ص286.
- ↑ سوره قلم، آیه 11.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، ج2، ص287.
- ↑ فیض کاشانی، محجه البیضاء، ج5، ص277.
- ↑ فیض کاشانی، محجه البیضاء، ج5، ص277؛ دستغیب، گناهان کبیره، ج2، ص289.
- ↑ کلینی، الکافی، ج2، ص369.
- ↑ فیض کاشانی، محجه البیضاء، ج5، ص278؛ نراقی، معراجالسعاده، ص545.
- ↑ سوره حجرات، آیه 6؛ نراقی، معراجالسعاده، ص547.
- ↑ تمیمی آمدی، غررالحکم، 1410ق، ص167؛ دستغیب، گناهان کبیره، ج2، ص287.
- ↑ فیض کاشانی، محجه البیضاء، ج5، ص276.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ج6، ص245؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، 1404ق، ص14.
- ↑ کلینی، الکافی، ج2، ص369.
- ↑ سوره حجرات، آیه 6.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، ج2، ص289.
- ↑ سوره حجرات، آیه 12.
- ↑ سوره حجرات، آیه 12.
- ↑ فیض کاشانی، محجه البیضاء، ج5، ص277-278؛ دستغیب، گناهان کبیره، ج2، ص290.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ج22، ص73.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، ج13، ص310؛ دستغیب، گناهان کبیره، ج2، ص288.
- ↑ علامه حلی، تذکره الفقهاء، ج9، ص51.
- ↑ علامه حلی، قواعد الأحکام، ج3، ص549.
- ↑ فیض کاشانی، محجه البیضاء، ج5، ص279؛ نراقی، معراجالسعاده، ص548.
- ↑ نراقی، محمدمهدی، جامعالسعادات، ج2، ص279.
منابع
- قرآن
- ابنشعبه حرانی، تحف العقول، تصحیح: علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، 1363ش.
- امام خمینی، روحالله، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ چهارم، 1373ش.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، تصحیح سید مهدی رجائی، قم، دارالکتاب الاسلامی، 1410ق.
- دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ بیست و سوم، 1389ش.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الأحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، در سایت اینترنتی واژهیاب، تاریخ بازیابی: 22 مهر 1400.
- فیض کاشانی، محسن، المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء(العلوم)، تصحیح و تعلیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1383ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، 1407ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403ق.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
- نراقی، احمد، معراجالسعاده، قم، هجرت، چاپ سوم، 1375ش.
- نراقی، محمدمهدی، جامعالسعادات، قم، مؤسسه مطبوعاتی ایرانیان، 1383ق.