نفاق
نفاق، دورویی و ناسازگاری ظاهر و باطن.
نفاق از ریشه «نَفَق» بهمعنی راه زیرزمینی گرفته شده[۱] و در لغت بهمعنای پوشاندن کفر و آشکار کردن ایمان[۲] یا مخالفت ظاهر با باطن است.[۳] واژه نفاق در اصطلاح نیز بهمعنای دوستیِ ظاهری و دشمنیِ باطنی است[۴] به این صورت که در ظاهر خود را دوستدار دیگران نشان دهد اما در باطن با آنها دشمنی کند.[۵] چنین کسی را که به زبان، اظهار ایمان میکند اما در قلب خود کفر میورزد، «منافق» میگویند.[۶]
واژۀ نفاق و مشتقات آن 37 مرتبه در قرآن بهکار رفته و سورهای از قرآن «منافقون» نامیده شده تا بیانگر اهمیت این مسأله در اسلام باشد. قرآن، نفاق را از کفر شدیدتر[۷] و جایگاه منافقان را پایینترین طبقات و در قعر جهنم معرفی میکند.[۸] پیامبر خدا نیز گفته است کسی که با برادران مسلمان خود رفتار و گفتاری دوگانه داشته باشد، در قیامت با دو زبان آتشین محشور میشود.[۹] همچنین منافق و دورو را بدترین بندگان خدا در قیامت دانسته است.[۱۰]
انواع نفاق
از آیات قرآن[۱۱] و نیز از سخنان پیامبر[۱۲] چنین بر میآید که نفاق دو گونه است: یا در گفتار است، یعنی منافق به زبان حامی و طرفدار کسی یا عقیدهای است اما در قلب خود، با آن مخالف بوده و به آن باور ندارد؛ یا در رفتار است، یعنی در ظاهر، رفتار و کردارش موافق با کسی یا اعتقادی باشد اما در باطن مخالف آن است.
ویژگیهای نفاق
قرآن صفات بارز منافقان را دروغگویی[۱۳] ، سوگند دروغ[۱۴] ، سوءظن، عدم انعطاف در برابر سخن حق[۱۵] ، چربزبانی، آراستگی ظاهری[۱۶] ، تمسخر[۱۷] ، آلودگی به گناه[۱۸] ، خودبزرگبینی[۱۹] و تحقیر دیگران[۲۰] دانسته است. روایات نیز پنهانکاری، بدخواهی و منفعتطلبی را از ویژگیهای منافقان معرفی کردهاند.[۲۱]
دلایل نفاق
عجز از دشمنی و مبارزه مستقیم، احساس حقارت درونی و دنیاپرستی شدید به عنوان سرچشمه های اصلی نفاق هستند.[۲۲] می توان از ضعف نفس و توهمات بیجا نیز بهعنوان برخی از علل رفتارهای منافقانه نام برد.[۲۳]
درجات نفاق
نفاق را به چهار نوع دستهبندی کردهاند: نفاق در دین که شخص در باطن کافر است اما در ظاهر اظهار مسلمانی میکند. نفاق در اخلاق که فرد متخلق به اخلاق پسندیده نیست اما به آن تظاهر میکند. نفاق در اعمال صالحه که در حضور دیگران خود را پایبند نشان میدهد اما در خلوت نسبت به آن بیمبالات است. و نفاق در امور عادی و عرفی.[۲۴]
استثنائات نفاق
دو مورد را از شمول دایرۀ نفاق خارج کردهاند: اول، دوست بودن با دو نفر که با هم دشمن هستند[۲۵] و دوم، تعریف و تمجید از کسی برای در امان ماندن از شر او.[۲۶] پیامبر بدترین مردمان را کسی معرفی کرده است که او را به جهت در امان ماندن از شرش احترام کنند.[۲۷]
علاج نفاق
تفکر در مفاسدی که بر نفاق و دورویی مترتب است و توجه به این مطلب که در این دنیا از چشم مردم میافتد و بیآبرو میشود و در آن دنیا اسرارش بر همگان عیان میگردد، میتواند راه چارهای برای زدودن نفاق از قلب آدمی باشد. همچنین مراقبت بر افکار و اعمال خود و برخلاف خواهش نفس اماره عمل نمودن، از دیگر راههای درمان بیماری نفاق است.[۲۸]
حکم شرعی نفاق و منافق
از آنجا که منافق حقیقتاً مسلمان نیست، فقها در خواندن نماز میت برای منافقی که از دنیا میرود، اختلاف نظر دارند و فقیهانی هم که اجازه میدهند، معتقدند باید به چهار تکبیر اکتفا نمود و گفتن تکبیر پنجم را جایز نمیدانند.[۲۹] همچنین، در نماز میت، برای منافق از خدا طلب بخشش نمیشود.[۳۰]
پانویس
- ↑ مکارم، جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، 1374ش، ص214.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ نفاق.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ منافق.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ص634.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ص155.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ منافق.
- ↑ مکارم، الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، 1421ق، ج3، ص504.
- ↑ سوره نساء، آیه 145.
- ↑ کلینی، الکافی، کتاب الإیمان و الکفر، باب ذیاللسانین، ج2، ص343.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج75، ص204، ح6.
- ↑ سوره بقره، آیه 264؛ سوره نساء، آیه 38 و 142؛ سوره أنفال، آیه 47.
- ↑ کلینی، الکافی، کتاب الإیمان و الکفر، باب ذیاللسانین، ج2، ص343.
- ↑ سوره منافقون، آیه 1.
- ↑ سوره منافقون، آیه 2.
- ↑ سوره منافقون، آیه 4.
- ↑ سوره منافقون، آیه 4.
- ↑ سوره منافقون، آیه 4.
- ↑ سوره منافقون، آیه 6.
- ↑ سوره منافقون، آیه 8.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374ش، ج24، ص164.
- ↑ مصباح یزدی، «اخلاق اسلامی».
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، مثالهای زیبای قرآن، پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: 3 مرداد 1401ش.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ص636.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ص157.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ص635.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ص 635-636.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج75، ص205.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ص159.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، بیروت، ج12، ص47؛ علامه حلی، تحریر الأحکام الشرعیة علی مذهب الإمامية، 1420ق، ج1، ص129.
- ↑ نجفی، جواهرالکلام، بیروت، ج12، ص49-51.
منابع
- قرآن
- امام خمینی، روحالله، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ چهارم، 1373ش.
- دهخدا، لغتنامه، در سایت اینترنتی واژهیاب، تاریخ بازیابی: 22 مهر1400.
- علامه حلی، حسین بن یوسف، تحریر الأحکام الشرعية، تصحیح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام صادق، 1420ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، بیروت، چاپ علیاکبر غفاری، 1401ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.
- مصباح یزدی، محمدتقی، «اخلاق اسلامی»، مجله معرفت، شماره 4، 1372ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، مثالهای زیبای قرآن، پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: 3 مرداد 1401ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم، مدرسه امام علی بن أبیطالب(ع)، 1421ق.
- مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الإسلامیه، 1374ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1421ق.
- نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، چاپ سوم، 1375ش.