شاباش

از ویکی‌زندگی

شاباش؛ پول یا اشیائی که در جشن‌ها و به‌ویژه در مراسم‌ عروسی، هدیه می‌دهند.

مفهوم شناسی

شاباش مخفف شاد باش و از ادات تحسین است. به پولی که در عروسی به رقاص و نوازنده می‌دهند یا بر سر عروس و داماد می‌ریزند نیز شاباش گویند.[۱] علاوه بر پول، گُل یا نُقلی را که در عروسی بر سر عروس و داماد می‌ریزند یا به نوازندگان و رقصندگان می‌دهند، نیز شاباش گفته می‌شود.[۲]

پیشنیه شاباش

در برخی منابع تاریخی به شاباش اشاره شده است؛ برای نمونه در گزارش‌هایی از شاباش گرفتن شاه طهماسب صفوی در جشن عروسی برادرش القاص میرزا[۳] و شاباش گرفتن ناصر‌الدین شاه قاجار در مراسم گوناگون،[۴] سخن به میان آمده است. شاباش تنها در جشن عروسی نبود و در مراسم‌های‌ دیگری چون آش‌پزان که همه ساله در دربار قاجار برپا بود نیز داده می‌شد.[۵] در اواخر دورۀ قاجار و اوایل دوران پهلوی از سه نوع شاباش یاد شده است؛ شاباشی که برای صاحب مجلس جمع می‌شد و مطرب‌ها در آن سهمی نداشتند، شاباشی که خود مطر‌ب‌ها از حاضران می‌گرفتند و در عوض مزدی از صاحب مجلس دریافت نمی‌کردند و در آخر شاباشی که در آن مطرب‌ها هم از صاحب مجلس و هم از حضار می‌گرفتند.[۶]

شاباش در ختنه‌سوران

در برخی شهرستان‌ها میزبان به مناسبت ختنه‌سوران ناهار می‌دهد و مهمان‌ها هدیۀ نقدی خود را زیر بالش کودک می‌گذارند تا از این رهگذر، کودک درد خود را فراموش کند.[۷] در یکی از مناطق شرقیِ کشور نیز، در روز ختنه‌کنان، صدای ساز و آواز و شادی در محل می‌پیچد و پس از صرف ناهار کودک را به سر قنات می‌برند و حاضران صلوات می‌فرستند و با نقل و نبات بر سر کودک شاباش می‌ریزند و ختنه صورت می‌گیرد.[۸]

شاباش از دیدگاه فقهی

مسائل فقهی شاباش، فراتر از ادبیات عرفی آن است. فقیهان شاباش را شامل هدایایی که اطرافیان برای تسهیل مراسم ازدواج به زوجین می‌دهند، معنا کرده‌اند. همچنین یکی از مسائل مهم فقهی و حقوقی در خصوص سنت شاباش، تعیین نسبت و تفاوت آن با نثار العرس و مشروعیت آن است.

مراد از نثار العرس آن است که در عروسی‌ها علاوه بر پذیرایی و ولیمه، اصطلاحا نقل (شیرینی) یا پولی اهداء کرده یا کالاهای دیگر روی سر عروس و داماد پخش می‌کنند. از این اقدام در ادبیات فقها تحت عنوان «أكل ما ينثر في العرس» تعبیر می‌شود و فقیهان ناظر به جواز خوردن و استفاده از آنچه پخش شده، معتقدند خوردن آن جایز است. از حيث مالكیت یا اباحه تصرف در آن نیز مباحث فقهی وجود دارد.[۹]

اگر شاباش در قبال رقص و پایکوبی باشد، بیشتر فقیهان حکم بر حرمت آن داده‌اند و باز گرداندن مال به صاحب اصلی آن را لازم دانسته‌اند.[۱۰]

پانویس

  1. معین، فرهنگ معین، ذیل واژۀ شاباش.
  2. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، 1381ش، ج5، ص4392.
  3. افشار، عالم‌آرای شاه طهماسب، ۱۳۷۰ش، ص52-53.
  4. سعد‌وندیان، خاطرات مونس‌الدوله، ۱۳۸۰ش، ص172.
  5. هدایت، خاطرات و خطرات، ۱۳۸۵ش، ص90.
  6. شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۳ش، ج2، ص86.
  7. کرزبر یاراحمدی، فرهنگ مردم بروجرد، 1388ش، ص302.
  8. آسایش، «ولیمه و سور برای پسران در کوچ‌نهارجان بیرجند»، 1388ش، ص۱۱۹-۱۲۱.
  9. صادقی و احمدزاده، «جنبه‌های حقوقی و فقهی سنّت شاباش به‌عنوان تأمین مالی ازدواج»، 1399ش، ص186.
  10. «حکم شاباش عروسی»، هدانا: وبگاه پاسخگویی به سئوالات دینی.

منابع

  • آسایش، محمد‌حسن، «ولیمه و سور برای پسران در کوچ‌نهارجان بیرجند»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، ۱۳۸۸ش، شماره ۱۴.
  • افشار، ایرج، عالم‌آرای شاه طهماسب، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۰ش.
  • نوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، 1381ش.
  • «حکم شاباش عروسی»، هدانا: وبگاه پاسخگویی به سوالات دینی، تاريخ بازدید: 19 آبان 1400.
  • سعد‌وندیان، سیروس، خاطرات مونس‌الدوله، تهران، زرین، ۱۳۸۰ش.
  • صادقی، محمد و ابوالفضل احمدزاده، «جنبه‌های حقوقی و فقهی سنّت شاباش به‌عنوان تأمین مالی ازدواج»، حقوق اسلامی، ش65، 1399ش.
  • شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۳ش.
  • کرزبر یاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، به کوشش علی آنی‌زاده، تهران، طرح آینده، ۱۳۸۸ش.
  • معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، زرین، ۱۳۸۲ش.
  • هدایت، مهدی‌قلی، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، ۱۳۸۵ش.