عبدالخالق هزاره

از ویکی‌زندگی

عبدالخالق هزاره؛ چهره مبارز و ضد استبداد تاریخ افغانستان.

عبدالخالق از چهره‌های مبارز، در دورۀ حکومت امان‌الله خان بود که در پی ارتباط با حلقات روشنفکری و مبارزان سیاسی زمانۀ خود، علیه استبداد و سیاست تبعیض قومی به مبارزه برخاست.

زندگی‌نامه

عبدالخالق در سال 1295ش در کابل به دنیا آمد.[۱] او دورۀ تحصیل خود را در لیسۀ «نجات» شهر کابل سپری کرد.[۲] در این دوره، او با حکایت‌های دردناکی از رفتار عبدالرحمان‌خان نسبت به مردم هزاره و شیعیان افغانستان آشنا شد.[۳]

زمینه‌های رشد شخصیت سیاسی عبدالخالق

پژوهشگران، سه زمینه را در رشد شخصیت سیاسی عبدالخالق موثر دانسته‌اند:

1. تاریخی

کشتار هزاره‌ها توسط عبدالرحمن‌خان، آواره شدن خانوادة عبدالخالق و چاپ کتاب‌هایی مانند سراج التواریخ؛[۴]

2. خانوادگی

خانوادة عبدالخالق در زمان عبدالرحمان‌خان از منطقة دهراود ولایت ارزگان کوچانده شد. منطقة دهراود از مناطق تحت مالکیت هزاره‌ها بوده که با فرمان امیر عبدالرحمان‌خان از آنها ستانده شد. هزاران خانواده هزاره در پی این کوچ اجباری، بخش بزرگی از اموال خود را از دست دادند. خانوادة عبدالخالق، پس از به تاراج رفتن اموال، از دهراود به غزنی و سپس به لوگر مهاجرت کردند.[۵] عموی عبدالخالق که فردی باسواد و روشنفکر بود و آشنایی نسبی با زبان‌های انگلیسی، آلمانی و روسی داشت، عبدالخالق را به مکتب فرستاد و زمینه آشنایی او را با محافل روشنفکری فراهم کرد.[۶]

3. سیاسی

وابستگی حاکمیت نادر به دولت انگلیس و دخالت بیش از حد آنها در امور داخلی افغانستان و از جانب دیگر وجود استبداد، خفقان، فقر، محرومیت، شکنجه، زندان، اعدام روشنفکران و آزادی‌خواهان توسط حکومت نادر از زمینه‌های دیگر رشد شخصیت عبدالخالق بوده است.[۷]

اهداف عبدالخالق

پژوهشگران اهداف عبدالخالق را به سه دسته مهم تقسیم کرده‌اند:

  1. استقلال کشور و مخالفت با وابستگی دربار به قدرت‌های خارجی و سیاست انگلیس؛
  2. دفاع از حقوق اساسی و آزادی‌های مشروع مردم افغانستان؛
  3. مبارزه با سیاست تبعیض قومی نادرشاه بر ضد مردم هزاره.[۸]

رابطه با دیگر چهره‌ها

  1. در زمان شاه امان‌الله خان وزارت معارف و ارتش، مراکز اصلی فعالیت‌ها و مبارزات سیاسی بودند. عبدالخالق در دورۀ تحصیل، با سیاستمداران در ارتباط بود[۹] و اندیشه‌های سیاسی را از معلمان خود دریافت می‌کرد.[۱۰]
  2. در زمان نادرشاه، منسوبین کافه‌بازار و روشنفکران با جوانان مکتبی در ارتباط بودند و آن‌ها را به مبارزه دعوت می‌کردند.[۱۱] عبدالخالق نیز به کافه‌بازار شاهی، رفت‌وآمد می‌کرد.
  3. عبدالخالق از طریق عموی خود با گروه‌ها و محافل سیاسی و روشنفکری، آشنا شد.[۱۲]

قتل نادرشاه

عبدالخالق به این درک رسیده بود که عامل اصلی استبداد حاکم در کشور، شخص نادرشاه است و تنها با نابودی او، کشور و مردم از بند استبداد رها می‌شوند. عبدالخالق در شانزدهم عقرب (آبان) سال 1312ش فرصت حضور نادرشاه در لیسۀ امانی برای اهدای جوایز شاگردان و ورزشکاران ممتاز را مغتنم شمرد[۱۳] و او را با شلیک سه گلوله، کشت.[۱۴]

آثار اقدام عبدالخالق

پژوهشگران، پیامدهای زیر را در بررسی قتل نادرشاه، مورد توجه قرار داده‌اند:

  1. زنده‌شدن روحیة مبارزه با استبداد، استعمار و ارتجاع در میان مردم افغانستان؛[۱۵]
  2. تجدید نظر حکومت در سیاست‌های خود؛[۱۶]
  3. کاهش فشار بر مردم؛[۱۷]
  4. بیداری جامعة هزاره و شیعیان افغانستان و تلاش برای حضور مؤثر در سیاست، قدرت و نهادهای فرهنگی.[۱۸]

درگذشت

پس از قتل نادرشاه، عبدالخالق بازداشت شد و پس از تحمل انواع شکنجه، در 4 جدی (دی) 1312ش، به‌همراه هفده یا بیست‌ویک تن از اعضای خانواده و یاران در زندان دهمزنگ کابل اعدام شد.[۱۹]

عبدالخالق در ادبیات‌ عامیانه

1. نماد مبارزه

عبدالخالق در ادبیات عامیانۀ هزارگی، به نماد مبارزه و عدالت‌خواهی، بدل شده ‌است. برای مثال، از این شعر دربارۀ او آهنگی ساخته و توسط خوانندگان محلی اجرا شده ‌است:[۲۰]

ماه تابو، مرد میدو، شیرِ ازمُو خالِقُوکشته نادرشاه ره رفتی اَلی زِندو خالقو
با همـه مردانگی بـگرفتـی از جلـادهاانتــقام نوجـــوانانِ ارزگــو خالقــو
آخر ای فرزند میهن با سر نوک تفنگتخم غم پاشیدی اندر کشت دشمو خالقو
بهر سقا و جوالی و شهیدان وطنرفتی آخر گشتی روی دار اوزو خالقو
مرگ خونین را به جان و دل خریدارش شدیقد و قامت خم نکردی پیش اوغو خالقو
چون پس از تو گرگها با خشم اگر تازد به مننیست آلی در دل ما گیم و أربو خالقو
مادرت با مرگ هم می نازد از اوماغ توکاین چنین کردی وفا به عهد و پیمو خالقو

2. سمبل آزادی‌خواهی

عبدالخالق در اشعار ذیل، به سمبل آزدی تشبیه شده است:[۲۱]

هر آن‌کس با فریبش خوان ملت را به یغما بردبساط هستی‌اش چیدی تو ای آزادۀ دوران
لباس سرخ آزادی به تن کردی مبارک بادچه مردانه نمودی رخنه در زولانه و زندان


در رثای خالق

به سوی دوست آهنگ سفر کرد[۲۲]

همای بودن از کویم گذر کردهوای لانه در جای دگر کرد
چه تنها گشت خورشید از غروبشکواکب جامۀ ماتم به برکرد
سوار روی خون با کشتی عشقبه سوی دوست آهنگ سفر کرد

پانویس

  1. دولت‌آبادی، هزاره‌ها از قتل عام تا احیای هویت، 1395ش، ص201.
  2. دانش، چهره‌ها (2)، مجموعه مقالات، جلد ششم، 1400ش، ص241.
  3. دانش، چهره‌ها (2)، مجموعه مقالات، جلد ششم، 1400ش، ص241.
  4. نویسندگان افغانستان، یادنامه عبدالخالق،1372ش، ص31.
  5. نویسندگان افغانستان، یادنامه عبدالخالق،1372ش، ص27-28.
  6. آمو، تندیس خشم، 1370، ص17
  7. نویسندگان افغانستان، یادنامة عبدالخالق،1372ش، ص53.
  8. نویسندگان افغانستان، یادنامة عبدالخالق،1372ش، ص53.
  9. دولت‌آبادی، هزاره‌ها از قتل عام تا احیای هویت، 1395ش، ص201
  10. دولت‌آبادی، هزاره‌ها از قتل عام تا احیای هویت، 1395ش، ص201
  11. دولت‌آبادی، هزاره‌ها از قتل عام تا احیای هویت، 1395ش، ص201
  12. آمو، تندیس خشم، 137ش، ص18.
  13. آمو، تندیس خشم، 1370ش، ص23-25.
  14. نویسندگان افغانستان، یادنامه عبدالخالق، 1372ش، ص56.
  15. آمو، تندیس خشم، 1370ش، ص41.
  16. دولت‌آبادی، هزاره‌ها از قتل عام تا احیای هویت، 1395ش، ص201258-259.
  17. آمو، تندیس خشم، 1370ش، ص41.
  18. دانش، چهره‌ها (2)، مجموعه مقالات، جلد ششم، 1400ش، ص258-259.
  19. دانش، چهره‌ها (2)، مجموعه مقالات، جلد ششم، 1400ش، ص255-256.
  20. «شاه‌کشی؛ شلیک به استبداد و تبعیض؛ یادوارۀ شهید عبدالخالق هزار»، وب‌سایت هزاره انترنیشنال
  21. نویسندگان افغانستان، یادنامۀ عبدالخالق، 1372ش، ص102.
  22. نویسندگان افغانستان، یادنامة عبدالخالق، 1372ش، ص102.

منابع

  • آمو، تندیس خشم، شهید عبدالخالق، 1370ش.
  • دولت‌آبادی، بصیراحمد، هزاره¬ها از قتل عام تا احیای هویت، ابتکار دانش، 1385ش.
  • دانش، سرور، مجموعه مقالات؛ چهره¬ها، جلد ششم، کابل، بنیاد اندیشه، 1400ش.
  • «شاه‌کشی؛ شلیک به استبداد و تبعیض؛ یادوارة عبدالخالق»، وب‌سایت هزاره انترنیشنال، تاریخ درج مطلب: 1 قوس / آذر، 1391ش.
  • نویسندگان افعانستان، مرکز فرهنگی، یادنامة عبدالخالق، 1372ش.