آجیل مشکلگشا
آجیل مشکلگشا؛ نذری از خشکمیوهها برای برآورده شدن حاجات
مشکلگشا آجیلی مرکب از هفت جزء (پسته، فندق، مغز بادام، نخودچی، کشمش، خرماخارک (خرمای نارس)، توت خشک و گاهی نُقل)[۱] است که برای رفع مشکل و برآورده شدن حاجات، گشایش کار، سفیدبختی، فرزند آوردن، شفای بیماران و جز آن نذر و خیرات میکنند و میان هفت نفر متدین یا عموم مردم تقسیم میکنند.[۲] این نوع آجیل از جمله آجیلهای آیینی است که در میان مردم ایران رایج است. در این میان، آجیل تبریز شهرت بیشتری دارد. آجیل مشکلگشا، سنتی دیرینه در ایران است و قدمت بسیاری دارد و حتی بنابر آنچه عبدالله مستوفی در کتاب شرح زندگانی من مطرح کرده است ،[۳] به دوران پیش از اسلام بازمیگردد.[۴] آجیل مشکلگشا بر روی سفرههای نذری (سفرۀ حضرت ابالفضل، سفرۀ حضرت رقیه و سفرۀ بیبی سهشنبه) نیز چیده میشود و از خوردنیهای اینگونه سفرهها بهشمار میآید.[۵]
آیین آجیل مشکلگشا
حاجتمند، این آجیل را با پولی که از حلال بودن آن مطمئن باشد و از آجیلفروشی که دیندار و نظیف باشد تهیه میکند. درگذشته مردم تلاش میکردند از آجیلفروشی خرید کنند که ترجیحا نامش علی، محمد و یا همنام یکی از امامان باشد و دکانی رو به قبله داشته باشد؛ زیرا این آجیل مشکلگشا را منتسب به امام علی میدانستند که دستی مشکلگشا دارد. برخی این آجیل را 3، 5 یا 7 بار در شب جمعهی آخر ماه قمری ،[۶] یا 7 بار در 7 ماه که آغاز آن روز جمعهی ماه اول است، یا 1 بار در هر هفته، یا در هر ماه و مادامالعمر تهیه میکردند. در اهواز، زنان بنا بر نوع مشکل و حاجت آنها رفتار میکردند به این صورت که دختران مجرد که علاقه به ازدواج داشتند (12 هفته)، زنان نازا (18 هفته) و زنانی که با شوهران آنها اختلاف داشتند (21 هفته) نذرشان را تهیه و پخش میکردند.[۷] در سروستان نیز، زنان، فقط در شب اول ماهی که مقارن با شب جمعه است، آجیل را میخریدند و میان دستکم ۷ تن پخش میکردند.[۸]
برای تهیهی آجیل مشکلگشا، زنان، اجزای این آجیل را با مراسم خاصی تمیز کرده و دُم كشمشها، هسته خرما و پوست پسته را با دست یا قندشکن (نه با دندان و دهان) جدا میکنند. [۹] درگذشته مرسوم بوده است که پس از پاک کردن آجیل، پوستهای آن را به آب روان میدادند[۱۰] و آجیل را در میان مردم پخش میکردند. هرکسی هم که آجیل را میگرفت، صلوات میفرستاد و صاحب نذر را دعا میکرد و گشایش کار و برآورده شدن مراد و مطلب او را از خداوند میطلبید. [۱۱]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامهي دهخدا، 1377ش، ج1، ذيل آجيل.
- ↑ معین، فرهنگ معین، ذیل واژه آجیل.
- ↑ مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۷۱ش، ص286 و 287.
- ↑ شاملو، کتاب کوچه، 1381ش، ج1، ص265-284.
- ↑ دولتی، سفرهها، شم2، 1344ش، ص۱۹۴ و ۱۹۵.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ۱۳۷۱ش، ج1، ص141.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، 1363ش، ص۶۷.
- ↑ همایونی، فرهنگ مردم سروستان، 1371ش، ص۳۴۸.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ۱۳۷۱ش، ج1، ص141.
- ↑ همایونی، فرهنگ مردم سروستان، 1371ش، ص۳۴۸.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ۱۳۷۱ش، ج1، ص141-143؛ دولتی، سفرهها، شم4، 1345ش، ص۴۱۵.
منابع
- دولتی، فرخنده، «سفرهها»، تهران، سخن، شماره2، ۱۳۴۴ش و شماره4، ۱۳۴۵ش.
- دهخدا، علياكبر، لغتنامهي دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چ2، ج1، 1377ش.
- شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازيار، چ4، ج1، 1381ش.
- شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران،سروش، ۱۳۶۳ش.
- شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۷۱ش.
- مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، هرمس، ۱۳۷۱ش
- معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، انتشارات زرین، 1382ش.
- همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۱ش.