انحلال نکاح در قانون مدنی افغانستان

از ویکی‌زندگی

انحلال نکاح در قانون مدنی افغانستان؛ اسباب انحلال ازدواج و انواع طلاق در قانون مدنی افغانستان.

اسباب انحلال ‌ازدواج در نظام حقوقی افغانستان با دو رویکرد قانون مدنی افغانستان و قانون احوال شخصیۀ اهل تشیّع افغانستان، رسمیت یافته است. رویکرد قانون مدنی افغانستان بر اساس فقه حنفی تدوین یافته و برای مسلمانان اهل‌سنت افغانستان، معیار عمل بوده است.

مفهوم‌شناسی

انحلال، در مفهوم لغوی خود به معنای ازهم‌پاشیدگی، تعطیل، زوال و نابودی[۱] به کار رفته است. انحلال در معنای حقوقی، ناظر به مفهوم ازهم‌پاشیدگی عقد ازدواجی است‌ که با تمام شرایط صحت، منعقد شده باشد.[۲] انحلال نکاح در نظام حقوقی افغانستان، مفهومی وسیع‌تر از طلاق داشته و طلاق یکی از اسباب انحلال ازدواج شمرده می‌شود. در عرف جامعۀ افغانستان اما، انحلال ازدواج، با هر سببی ‌که صورت گرفته باشد، طلاق گفته می‌شود.[۳]

اسباب انحلال نکاح در قانون مدنی افغانستان

قانون مدنی افغانستان برای انحلال عقد ازدواج اسبابی را بیان کرده است که با تحقق هر کدام، عقد ازدواج ازهم پاشیده و تعهدات میان زن‌ و شوهر از بین می‌رود. بر اساس قانون مدنی افغانستان، رابطۀ زوجیت از طریق نهادهای حقوقی فسخ، طلاق، خُلع و تفریق ازهم می‌پاشد.[۴]

الف. فسخ

فسخ، عبارت از نقض عقد ازدواج به‌سبب وقوع خلل در حين عقد و يا بعد از عقد است به گونه‌ای که مانع دوام ازدواج شود.[۵] قانون مدنی افغانستان، شش امر را اسباب فسخ نکاح معرفی کرده است:[۶]

1. فقدان یکی از شروط صحت عقد

نبود یکی از شروط صحت عقد، مانند عدم توافق طرفین روی شرط که نبود آن، موجب فساد عقد شود و یا مانند وجود حرمت دائمی یا موقت، مانند حرمت دایمی که بین شخص و اصول و فروع او و اصول و فروع زوجۀ او وجود دارد مثل مادر زن و خالۀ زن، یا مانند حرمتی که بین شخص و خواهر زن او به‌صورت موقت وجود یافته است.[۷]

2. عدم اهلیت

عدم اهلیت زن و شوهر یا یکی از آن دو، مانند عقد ازدواج اطفال فاقد سن اهلیت که توسط اولیای قانونی آنها صورت گرفته است، یا مانند شخصی ‌که در حال جنون و نداشتن هوش‌ کامل (عَتَه یا عُتَه) به ازدواج داده شده است که بعد از برطرف شدن حالت جنون و عُته حق خیار فسخ را دارا می‌شود.[۸]

3. کم بودن مهریۀ زن از مهرالمثل

بر اساس فقه‌ حنفی اگر عقد با مهر کمتر از ده درهم منعقد شده باشد، عقد صحیح است ولی زوج ملزم است حداقل ده درهم را به‌عنوان مهریه به زوجه بپردازد که در غیر این صورت زوجه از حق فسخ برخوردار می‌شود.[۹] بنابراین اگر یکی از سه مورد یادشده هنگام عقد ازدواج موجود باشد، موجب فسخ نکاح می‌شود.[۱۰]

4. مصاهره

عقد ازدواج حریم‌هایی را در روابط اجتماعی و خانوادگی ایجاد می‌کند که بر اثر آن اشخاص نمی‌توانند با برخی از اشخاص دیگر ازدواج نمایند. به‌عنوان نمونه زوج با مادر یا دختر زوجۀ خود نمی‌تواند ازدواج و یا رابطۀ جنسی برقرار کند، که در صورت برقراری ارتباط، عقد ازدواج او فسخ می‌شود.[۱۱]

5. لعان

در صورتی که مرد به همسرش نسبت زنا بدهد، یا فرزند متولد از ازدواج را از خود نداند، بین زوجین ملاعنه انجام می‌شود و بعد از اجرای ملاعنه عقد ازدواج فسخ می‌شود.[۱۲]

6. امتناع زوجۀ غیر کتابی از مسلمان شدن

زوجۀ غیر کتابی اگر از مسلمان شدن، امتناع ورزد در حالی ‌که زوج او مسلمان شده است، شوهر، حق فسخ نکاح را خواهد داشت. بنابراین اگر یکی از سه سبب اخیر بعد از عقد ازدواج به‌وجود آید، مانع دوام ازدواج شده و عقد ازدواج فسخ می‌شود.[۱۳]

ب. طلاق

طلاق به‌معنای انحلال رابطۀ زوجیت با الفاظی که در وقوع طلاق، صراحت داشته باشد، به‌کار رفته است.[۱۴] صلاحیت اجرای آن در بیشتر موارد با مردان بوده و تنها بر زوجه‌اي‌كه در نكاح صحيح يا در عدۀ طلاق رجعي باشد،‌ واقع مي‌شود.[۱۵]

انواع طلاق

1. طلاق رجعی

طلاق رجعی به این معنا است که مرد پس از طلاق همسر خود و در عدۀ آن طلاق، از جدایی با همسرخود منصرف شده و به زندگی مشترگ می‌تواند برگردد. رجوع حق شوهر است و بدون عقد مجدد صورت می‌گیرد و زن نیز حق ندارد از رجوع شوهر ممانعت کند. طلاق به‌طور عموم رجعي است مگر اینکه در قانون به بائن بودن آن تصریح شده باشد.[۱۶]

2. طلاق بائن

طلاق بائن به طلاقی گفته می‌شود که شوهر حق رجوع به زن را از دست داده و نمی‌تواند بدون عقد و مهر مجدد، رجوع کند. بر اساس قانون مدنی افغانستان، طلاق سوم، طلاق قبل از دخول، طلاق به عوض (طلاق خُلع) و طلاقی ‌كه دراين قانون بائن خوانده شده، طلاق بائن است.[۱۷]

1-1. طلاق بائن‌صغری

هر نوع طلاق زوجه پیش از دخول و طلاق اول و دوم رجعي كه رجوع در آن صورت نگرفته باشد، طلاق باين‌صغرا گفته مي‌شود.[۱۸] طلاق باين‌صغرا عقد ازدواج را منحل و آثار مترتب بر آن را از بين مي‌برد. صلاحيت زوج و جميع روابط زوجيت را به‌استثناي عده،‌ ساقط مي‌کند.[۱۹] زوج مي‌تواند با مطلقۀ بائن صغرا در حين عده و يا بعد از آن، مجددا ازدواج کند، مشروط بر اين‌كه اين ازدواج به رضايت زن و به عقد و مهر جديد صورت بگيرد.[۲۰]

1-2. طلاق بائن‌کبری

طلاق سوم طلاق بائن‌کبرای[۲۱] گفته می‌شود که زوج نمي‌تواند با مطلقۀ سوم خود دوباره ازدواج کند، مگر اينكه مطلقۀ ثلاثه با شخص ديگري ازدواج نموده و بعد از دخول در ازدواج دوم، طلاق گرفته و عده را تكميل كرده باشد. بنابراین، ازدواج مجدد با زن که سه بار طلاق گرفته، نیازمند محلل است.[۲۲]

1-3. طلاق سنت و طلاق بدعت

طلاق دریک تقسیم بندی دیگر، به طلاق سنت و طلاق بدعت تقسیم شده است. طلاق سنت طلاقی است كه زن در پاکی از عادت زنانi قرار داشته و آمیزش‌ جنسى در آن زمان، انجام نگرفته و مطابق با سنت نبوی، طلاق داده شده است. طلاق بدعت طلاقی است كه زن در حال حیض، نفاس یا در پاکی از آنها كه عمل جنسى در آن زمان، انجام گرفته است، طلاق داده شود یا اینكه سه طلاق در یك طُهر (پاکی از عادت ماهانۀ زنانه) یا سه طلاق در آن واحد، صورت گرفته باشد.[۲۳]

1-4. طلاق قضایی

طلاقی که توسط حاکم، قاضی و محکمه بدون دخالت زوج، انجام می‌شود، طلاق قضایی گفته می‌شود. هرگاه زوج در وظایف قانونی خود کوتاهی کند، مانند استنکاف از پرداخت نفقه، در عسر و حرج قرار گرفتن زوجه به‌علت وجود امراض صعب العلاج، غیبت‌های طولانی‌مدت زوج و رها کردن زوجه در بلاتکلیفی، محکمه، طلاق قضایی صادر می‌کند.[۲۴]

ج. خُلع

خُلع عبارت از انحلال عقد ازدواج در بدل مال است كه زوجه آن ‌را براي زوج مي‌پردازد و در عوض، طلاق می‌گیرد. خُلع به لفظ صريح آن يا به ‌هر لفظ ديگر كه مفهوم خُلع را افاده کند، صورت مي‌گيرد.[۲۵] خُلع در حكم طلاق بائن بوده و متوقف بر حكم محكمه نیست.[۲۶]

د. تفریق

تفریق در نظام حقوقی افغانستان برای زن یک حق است که در صورت موجودیت اسباب آن، زن می‌تواند ادعای تفریق و جداشدن از شوهر خود را در محکمه ارائه کند. تفریق به طور اصولی تنها با حکم محکمه صورت می‌پذیرد.[۲۷] قانون مدنی افغانستان اسباب تفریق را به صورت ذیل بیان کرده است:

1. تفريق به‌سبب عيب

زوجه وقتي مي‌تواند مطالبۀ تفريق کند که زوج مبتلا به مرضي باشد كه اعادۀ صحت او غيرممكن بوده و يا مدت طولاني براي معالجه او لازم باشد، به گونه‌ای كه معاشرت با او، بدون ضرر كلي به همسر، ناممکن ‌باشد.[۲۸]

2. تفريق به‌سبب ضرر

ضرر یکی از اسباب تفریق شمرده شده است که اگر زوجه‌ای از معاشرت با زوج خود، ضرري را مدعی شود كه دوام معاشرت، در چنين حالتی بين امثال زوجين غيرممكن باشد، مي‌تواند از محكمه مطالبۀ تفريق نمايد.[۲۹] ضرر مورد ادعا اگر ثابت شده و اصلاح بين زوجين نتواند صورت بگیرد،‌ محكمه به تفريق آنان حكم مي‌کند.[۳۰]

3. تفريق به‌سبب عدم انفاق

شوهر اگر از اداي نفقه امتناع ورزد، در حالي‌‌كه مالك دارایي بوده و عجز او از اداي نفقه ثابت نوشد،‌ زوجه مي‌تواند مطالبۀ تفريق را به محکمه ارائه کند. در صورتی ‌که شوهر عجز خود را ازپرداخت نفقه اثبات کند،‌ محكمه مدت مناسبي را كه از سه ماه تجاوز نكند، به ‌وي مهلت مي‌دهد. در این صورت، شوهر اگر باز هم به اداي نفقه قادر نشود، محكمه به تفريق بين زوجين حكم مي‌کند.[۳۱]

4. تفريق به‌سبب غيبت

شوهر اگر مدت سه سال يا بیشتر، بدون عذر معقول غايب شود و زوجه از غیبت او متضرر شود،‌ مي‌تواند از محكمه مطالبۀ تفريق کند، حتی اگر زوج مالك دارای‌هایی بوده که می‌توانسته نفقۀ زوجه را تأمين کند.[۳۲]

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ انحلال.
  2. «انحلال نکاح و موارد آن»، وبلاگ مشاورۀ حقوقی دینا.
  3. امیری، «آسیب‌های اجتماعی فزاینده؛ طلاق آغاز دشواری‌های زنان در افغانستان»، وب‌سایت خبرنامه.
  4. قانون مدنی افغانستان، شمارۀ مسلسل 353، مصوب 1355ش، مادۀ 135.
  5. قانون مدنی افغانستان، شمارۀ مسلسل 353، مصوب 1355ش، مادۀ 132.
  6. قانون مدنی افغانستان، شمارۀ مسلسل 353، مصوب 1355ش، ماده‌های 132-133.
  7. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، ماده‌های 133-134.
  8. اختلال در عقل به گونۀ که گفتار صاحب آن بریک سیاق نباشد، گاه سخنان او بر روش سخنان دانایان و گاه بر طریق گفتار دیوانگان باشد. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ عُته.
  9. کریمی‌نیا، محمد‌مهدی و دیگران، «مطالعۀ تطبیقي اسباب فسخ نکاح در فقه امامیه و قانون مدني افغانستان»، تیر 1400ش، ص65.
  10. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 136.
  11. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 84.
  12. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 134.
  13. کریمی‌نیا، محمد‌مهدی و دیگران، «مطالعۀ تطبیقي اسباب فسخ نکاح در فقه امامیه و قانون مدني افغانستان»، تیر 1400ش، ص65.
  14. قانون مدنی افغانستان، شمارۀ مسلسل 353، مصوب 1355ش، مادۀ 135.
  15. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 136.
  16. «حکم طلاق رجعی»، وبلاگ اهل سنت جاسک.
  17. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 146.
  18. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 148.
  19. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 152.
  20. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 153.
  21. «مسایلی در مورد طلاق بائن (بینونۀ صغری) و طلاق سه‌گانه (بینونۀ کبری)»، وبلاگ بیانات فرهنگ اسلامی.
  22. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 147.
  23. حکیم‌الدین و دیگران، بررسی طلاق و انواع آن در افغانستان، 1399ش، ص4.
  24. «بررسی طلاق در قانون مدنی افغانستان»، وبلاگ تحقیقاتی اخی‌زاده.
  25. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 156.
  26. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 160.
  27. «قوانین تفریق و طلاق در افغانستان به چه صورت است؟»، مؤسسۀ حقوقی سروش نافع دادمان.
  28. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 176.
  29. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 183.
  30. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 184.
  31. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 192.
  32. قانون مدنی افغانستان، مصوب 1355ش، مادۀ 197.

منابع

  • امیری، «آسیب‌های اجتماعی فزاینده؛ طلاق آغاز دشواری‌های زنان در افغانستان»، وب‌سایت خبرنامه، تاریخ بازدید: 26 فروردین 1402ش.
  • «انحلال نکاح و موارد آن»، وبلاگ مشاورۀ حقوقی دینا، تاریخ بازدید: 27 فروردین 1402ش.
  • «بررسی طلاق در قانون مدنی افغانستان»، وبلاگ تحقیقاتی اخی‌زاده، تاریخ بازدید: 27 فروردین 1402ش.
  • «حکم طلاق‌ رجعی»، وبلاگ اهل سنت جاسک، تاریخ بازدید: 28 فروردین 1402ش.
  • حکیم‌الدین و دیگران، بررسی طلاق و انواع آن در افغانستان، کابل، پوهنتون جهان، 1399ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامۀ دهخدا، وب‌سایت آبادیس، تاریخ بازدید: 27 فروردین 1402ش.
  • قانون مدنی افغانستان، شماره مسلسل 353، مصوب 1355ش.
  • «قوانین تفریق و طلاق در افغانستان به چه صورت است؟»، مؤسسۀ حقوقی سروش نافع دادمان، تاریخ بازدید: 27 فرورودین 1402ش.
  • کریمی‌نیا، محمدمهدی، ودیگران، «مطالعۀ تطبیقي اسباب فسخ نکاح در فقه امـامیه و قانون مدني افغانستان»، پژوهش‌های معاصر در علوم و تحقیقات، سال سوم، شماره بیست وچهار، تیر 1400ش.
  • «مسایلی در مورد طلاق بائن (بینونۀ صغری) و طلاق سه‌گانه (بینونۀ کبری)»، وبلاگ بیانات فرهنگ اسلامی، تاریخ بازدید: 27 فروردین 1402ش.