حق حیات

از ویکی‌زندگی

حق حیات؛ بنیادی‌ترین حق آدمی در زندگی مادی و معنوی.

حق حیات، از حقوق اساسی انسان و زیربنای دیگر حقوق او است. این حق بنیادین به‌صورت‌های مختلف در مکاتب الهی و انسانی تعریف شده است. دلیل آن نیز این است که هر مکتب و نظریه‌ای براساس مبانی خاص خود به موضوع پرداخته است. در مکاتب مدرن و امانیزم که انسان به ساحت جسم و زندگی دنیوی تقلیل می‌یابد، حیات او نیز به زندگی جسمانی و دنیوی تقلیل یافته و حق حیات نیز متناسب با آن تعریف شده است. این در حالی است که در ادیان توحیدی، به‌خصوص در اسلام حیات به‌طور عام و حیات انسان به‌صورت خاص معنای بسیار گسترده‌تری بوده و ابعاد متفاوتی دارد. بنابراین، حقوقی مترتب بر آن نیز به‌صورت ذاتی، با حقوق مطرح در ادبیات حقوق بین‌الملل و گفتمان مدرن، متفاوت است.

مفهوم‌شناسی

حق حیات به‌عنوان یک حق بنیادی دارای تعاریف مختلفی است؛ در اسلام و قرآن حیات به‌صورت‌های متفاوت و در موارد مختلفی از طبیعت گرفته تا انسان، خدا و حتی مردگان و شهدا به‌کار رفته است.[۱] باتوجه به موراد مشترک حیات چنین تعبیر شده است؛ حیات نوع وجود است که قدرت و علم از او سر می‌زند.[۲] در منظومۀ معرفتی اسلام، چون انسان حامل روح خداوند و حی متأله است، حق حیات، یک حقی الهی بوده که به انسان داده شده و انسان‌ها به حفظ آن مکلف‌ هستند. در بحث مقاصدالشریعه، حق حیات یکی از مقاصد شریعت شمرده شده و محروم کردن ناحق انسان‌ها و بدون مجوز شرعی از این موهبت الهی، حرام است.[۳] برخی مفسران عدالت را که یکی از هداف انزال کتاب و ارسال رسل ذکر شده است، به گسترش تساوی حق حیات تعریف کرده است.[۴]

ابعاد و مراحل

حق حیات، دو بُعد سلبی و ایجابی دارد؛ در بُعد سلبی، ‌کسی حق ندارد خود را از حیات محروم کند و در بُعد ایجابی، هر کس برای حفظ و صیانت از حیات خود و دیگران باید تلاش کند.[۵] همچنین، با توجه به ابعاد طبیعی و روحی زندگی انسان در اسلام، برای او حق حیات ابعاد دیگری چون حق حیات جسمانی، حیوانی و روحانی نیز ذکر شده است.[۶] همچنان‌که باتوجه به مراحل زندگی انسان، سه نوع حیات دنیوی، برزخی و اخروی برای وی بیان شده است.[۷]

حق حیات در ادیان توحیدی

در دین زرتشت، حق حیات حتی دربارۀ جنین، بسیار بزرگ دانسته شده و عمل سقط جنین، به هیچ بهانه‌ای پذیرفته نیست و گناهی برابر قتل عمد دارد و کشتن پدر و مادری که پذیرای سقط جنین بوده‌اند، جایز دانسته شده است.[۸]

دین یهود نیز در 10 فرمان، به حفظ حیات انسانی تأکید کرده اما برخی از یهودی‌ها حق سقط جنین را برای مادر به‌رسمیت می‌شناسند. مجازات مرگ در آیین یهود برای قتل نفس، عبادت خدایان دیگر، آدم‌دزدی، زنای محصنه و لواط، تعیین شده است.[۹]

در دین مسیحیت نیز به حفظ حیات انسان و حفظ جنین تأکید شده است. پیروان مذهب کاتولیک، بر این باورند که جنین از همان لحظۀ انعقاد نطفه، انسانی کامل بوده و دارای حق حیات است. به‌همین دلیل، آنها سقط جنین را منع کرده و مجازاتی برابر با طرد دین برای آن در نظر گرفته‌اند. سایر فرقه‌های مسیحیت اما حیات جنین را پس از دمیده شدن روح در آن محترم می‌شمارند. مسیحیان در قرون وسطی، مجازات مرگ را برای ارتداد و بدعت تعیین کرده بودند.[۱۰]
از دیدگاه قرآن، حیات رحمتی الهی و نمودی از مشیت رحمانیت خداوند بر روی زمین است که خداوند متعال به انسان‌ها عطا کرده است. [۱۱] در آموزه‌های اسلام، رعایت حرمت حق حیات، واجب بوده و محروم کردن بدون مقتضی شرعی و به ناحق انسان از این موهبت الهی، مستحق کیفر شدید است. در آموزه‌های اسلام، زندگی و حق حیات یک انسان از چنان جایگاهی برخوردار است که کشتن به ناحق یک فرد مانند این است که تمام انسان‌ها را کشته است و احیای یک فرد به‌مثابه احیای تمام انسان‌ها است.[۱۲]. براساس نظر کارشناسان و مطابق آیۀ فوق همۀ انسان‌ها از حق حیات مساوی برخوردارند و هیچ کسی جز خداوند حق سلب این حق را از انسان ندارد. حفظ حیات بشری تا آن‌جا که خدا بخواهد بر اساس دلایل نقلی و عقلی واجب است؛ خواه محافظت هر فردی بر حیات خود در مقابل تعدی دیگران یا تعدی بر خویشتن (مانند انتحار) یا محافظت او درباره حیات دیگران باشد؛ از این رو حق حیات نیز حقی الهی محسوب می‌شود که با فیض مستقیم خداوند به‌وجود آمده و فقط خداوند می‌تواند در آن تصرف تام و مالکانه کند. انسان همانند دیگر اجزای آفرینش، مملوک خدا است و به انجام هر نوع تصرف مجاز نیست. فقهای شیعه علاوه بر ادله نقلی، دلیل عقلی نیز بر وجوب حق حیات ارائه کرده‌اند.[۱۳]
با توجه به دو نوع حیات مادی و معنوی در آموزه‌های اسلامی، حرمت سلب حق حیات نیز تنها به حیات مادی محدود نشده بلکه شامل حیات معنوی و روحی نیز می‌شود؛ در اسلام حق سلب حیات معنوی که با گمراه کردن خود و انسان‌ها تحقق می‌یابد ممنوع شده و مستوجب کیفر دانسته شده است. کسی که دیگران را به هر طریق گمراه کند حیات معنوی آنها را نیز سلب کرده است.[۱۴] دلیل این‌که قرآن مردمِ وارد شده به فرهنگ جاهلیت را مرده خطاب کرده [۱۵] همین مرگ معنوی آنها بوده است. سقط جنین، از دیدگاه فقهای شیعه، حرام است مگر آن‌که جان مادر در خطر باشد یا روح در جنین دمیده نشده باشد. در اسلام، قصاص در برابر قتل عمد و با هدف حفظ حدود الهی و نیز امنیت جامعه، پذیرفته شده و عامل حیات معرفی شده است.[۱۶] از این منظر حتی آزادی فرد از بندگی حیات و رقیت نوعی مرگ قلمداد گردیده است.[۱۷] علاوه برآن برخی مفسران مسلمان برخورداری مساویانۀ همۀ انسان‌ها از حق حیات را در ذیل آیه «وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ»[۱۸] مطرح نموده است. معتقد است که این حق دایر مدار پذیرش دین توحیدی یا قرار گرفتن در ذمۀ حکومت اسلامی است. کسی که نه اعتقاد به توحید دارد، نه تسلیم حکومت توحیدی است و با آن سرستیز دارد، او از هیچ حقی از حیات برخوردار نیست. فطرت انسان‌های سلیم الفطره و اصول مسلم اجتماعی حکم می‌کند که کسانی که دشمن حیات دیگران هستند، حق حیات ندارند.[۱۹]

حق حیات در حقوق بین‌الملل

در گفتمان حقوق بشر هم انسان دارای حق حیات بوده و این یک حق بنیادین است اما این حق مبتنی بر تعریف امانیزم از انسان است و حق حیات نمود مالکیت انسان بریده از غایت و مبدأ بر حیات خود است. در این گفتمان از حیات تعریف سکولار ارائه می‌شود و فقط حق حیات طییعی و جسمانی مطرح است. در این گفتمان حق حیات تجلی اراده الهی نیست. مجازات‌های مرتبط با آن را نیز قبول ندارند و تنها مجازات‌هایی را قبول دارند که انسان‌ها با عقلانیت سکولار خود وضع کرده‌اند.[۲۰] اعلامیۀ جهانی حقوق بشر (1928م)

حق حیات زن

زنان در طول تاریخ و حتی در جوامع متمدن ایران و روم، از برخی حقوق مادی و معنوی مانند معامله، مالکیت، پیشه، انتخاب همسر و طلاق محروم بوده‌اند.[۲۱] در ایران باستان، زنان اگرچه نسبت به سایر تمدن‌ها از وضعیت بهتری برخودار بودند اما در همین جوامع نیز بیشتر زنان همچون بردگان زندگی می‌کردند.[۲۲] یونانیان نیز زنان را موجودی پاک‌نشدنی و زادۀ شیطان می‌دانستند که از هر کاری به‌جز خدمت و ارضای غریزه جنسی مرد، منع می‌شدند. در برخی جوامع، زن پس از مرگ شوهر خود، حق زندگی نداشت.[۲۳] در تمدن روم، زن همچون برده خرید و فروش شده و در برابر پدر و شوهر، حق مالکیت، معاشرت و حیات نداشت. در حقیقت، پدر یا شوهر حق داشتند دختران یا زنان خود را فروخته، قرض یا اجاره داده و حتی بکشند.[۲۴] آنها، افرادی را که به سقط جنین متهم بودند، به جزیره‌ای تبعید کرده و متهمان را به انجام کارهای اجباری محکوم می‌کردند.[۲۵] در تمدن چین نیز مردان قدرت مطلق داشتند. پدر حق فروش همسر و کودکان خود را به کنیزی یا غلامی داشته و حق کشتنِ آنها را نیز از آن خود می‌دانست. مردم چین، زن را مصدر ناپاکی و مصیبت دانسته و اغلب دختران نوزاد را کشته یا به صحراها می‌انداختند. خویشاوندان نیز برای تولد دختر به خانواده، تسلیت می‌گفتند.[۲۶] در هند باستان نیز از احترام، استقلال، شخصیت و مقام والای زن خبری نبود. زنان، در تمامی عمر خود تحت سرپرستی پدر، شوهر یا پسر بوده و شوهر را هم‌سان خدای خود می‌دانستند. در هند نیز پس از مرگ شوهر، حق حیات از زن سلب شده و زنان باور داشتند که باید پس از فوت همسر خود سوزانده شوند.[۲۷] در سرزمین عربستان، ولادت دختر شوم و بدیمن خوانده شده و این خبر را از دوستان و آشنایان مخفی می‌کردند. هنوز هم در این منطقه، اقوامی هستند که تولد دختر را شوم می‌دانند.[۲۸]

بر ‌اساس اسناد برجای مانده از سراسر جهان، بسیاری از جوامع بشری برای زن ارزشی قائل نبودند و دختر را مایۀ ننگ و شرمساری دانسته و حق حیات را از او به‌راحتی سلب می‌کردند.[۲۹]

حق حیات زنان در دوران پس از اسلام

از نظر اسلام، زن در خلقت انسانی کامل بوده و نهایت کمال و جلوۀ نظام آفرینش محسوب می‌شود. کارشناسان و مورخان بر این باورند که دین اسلام، زنان را نجات داده و به آنها حق حیات اجتماعی و اخلاقی داد تا در بیشتر موارد دارای حقوق مساوی با مردان باشند.[۳۰] حضرت محمد بارها دختر خود، فاطمۀ زهرا را می‌بوسید تا دختران و زنان در نظر پدران و شوهران خود محترم شمرده شوند.[۳۱] در اسلام، زن دارای ارزش و احترام بوده و در حق حیات و احترامِ جان، با مرد برابر است. کارشناسان معتقدند که تفاوت در برخی جزئیات قصاص و دیه، جنبۀ مادی داشته و ناظر به وظایف و نقش اقتصادی افراد در خانواده و جامعه است. این در حالی است که ارزش واقعی انسان، به بُعد معنوی آنها وابسته است که از این جهت هیچ تفاوتی میان زن و مرد وجود ندار.[۳۲]

سقط جنین در قوانین جمهوری اسلامی ایران

در جمهوری اسلامی ایران، در رابطه با سقط جنین قوانینی وجود دارد که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. بر اساس مادۀ 306 قانون اساسی، سقط جنین، حتی پیش از دمیدن روح، جنایت عمدی محسوب می‌شود. مرتکب این عمل به پرداخت دیه به مجازات تعزیری محکوم می‌شود.
  2. بر اساس مادۀ 556 قانون اساسی سقط جنین در ماه‌های حرام، همچون دیۀ فرد بالغ در ماه‌های حرام در نظر گرفته شده و اگر پس از دمیدن روح رخ دهد، حکم تغلیظ نیز شامل آن خواهد شد.
  3. در قانون 717 آمده است که اگر سقط جنین بر اثر جنایت بر مادر، رخ دهد، علاوه بر دیۀ مادر، دیۀ جنین نیز در هر مرحله‌ای از رشد که باشد، باید پرداخت شود.[۳۳]

خودکشی

در دین اسلام، خودکشی، فعل حرام دانسته شده و ممنوع است. کسی که مرتکب این عمل شود دارای عقوبت اخروی خواهد بود. باتوجه به هدف خلقت و حق حیات در اسلام، کسی نمی‌تواند فرصت حیات را با خودکشی از خود بگیرد و هیچ انسانی را نمی‌توان وادار کرد فرصت حیات خود را به دیگری واگذارد, ولی خود او می‌تواند حیات خود را برای دیگری نثار کند. در این صورت او با این کار داوطلبانه، مانند شهید[۳۴] فرصت معنوی بزرگ‌تری برای خود فراهم کرده‌است. همچنین، باید آنچه نیاز جسم از طعام و نوشیدنی و لباس و مسکن است برای او فراهم شود.[۳۵]در قوانین حقوقی ایران خودکشی جرم محسوب نشده و به‌تبع آن، معاونت در خودکشی نیز جرم نخواهد بود؛ زیرا مجرمیت معاون، یک مجرمیت استعاری بوده و هرگاه عملی جرم نباشد، وصف مجرمانه به معاون نیز تعلق نخواهد گرفت.[۳۶]

پانویس

  1. «حیات در قرآن و حدیث»، ویکی فقه
  2. علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، 1378ش، ج2، ص500.
  3. محمدی الموتی و دیگران «حق حيات و سلب آن از منظر اسلام و حقوق بين الملل بشر با تأکيد بر عمليات انتحاري»، در دو فصلنامه علمی پژوشی انسان پژوهشی دینی.
  4. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، 1374ش، ج3، ص392.
  5. باقری و ملکشاه، «مطالعۀ تطبیقی حق حیات زن از دیدگاه اسلام و غرب (با تأکید بر اسناد بین المللی)»، 1390ش، ص4.
  6. پارسانیا، «فلسفه حقوق بشر از دیدگاه آیت الله جوادی آملی»، در: فصلنامه اسراء، 1390ش، ص133-136.
  7. علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، 1378ش، ج2، ص500.
  8. دار مستتر، مجموعۀ قوانین زرتشت (وندیداد اوستا)، 1384ش، بخش 9-11.
  9. احسانی مطلق و مفتاح، «حق حیات در ادیان توحیدی»، 1394ش، ص128-129.
  10. احسانی مطلق و مفتاح، «حق حیات در ادیان توحیدی»، 1394ش، ص129-130.
  11. سوره روم، آیه 50).
  12. سوره مائده، آیه 32.
  13. محمدی الموتی و دیگران «حق حيات و سلب آن از منظر اسلام و حقوق بين الملل بشر با تأکيد بر عمليات انتحاري»، انسان‌پژوهی دینی، 1396ش.
  14. پارسانیا، «فلسفه حقوق بشر از دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی»، 1390ش، ص140)
  15. سوره بقره، آیه 28.
  16. احسانی مطلق و مفتاح، «حق حیات در ادیان توحیدی»، 1394ش، ص125-126.
  17. علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، 1374، ج5، ص62ش.
  18. آل‌عمران، آیه64
  19. علامه طباطبایی، ترجمه المیزان، 1377ش، ج3، ص394 و 414.
  20. مظاهری، «بررسی رابطۀ تروریسم و نقض حیات»، 1384ش، ص44.
  21. حکیم‌پور، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، 1382ش، ص71.
  22. خامنه‌ای، حقوق زن در اسلام، مقایسۀ حقوق بشری و مدنی زن در اسلام و اعلامیۀ حقوق بشر، 1386ش، ص22.
  23. نوری، حقوق زن در اسلام و جهان، 1347ش، ص7.
  24. خامنه‌ای، حقوق زن در اسلام، مقایسۀ حقوق بشری و مدنی زن در اسلام و اعلامیۀ حقوق بشر، 1368ش، ص23.
  25. ابن‌سعدون، حقوق زن از آغاز تا امروز، به‌ترجمۀ گیتی خورسند، 1379ش، ص152.
  26. کمالی، قرآن و مقام زن، 1371ش، ص17-18.
  27. عظیم‌زاده اردبیلی و دیگران، مطالعۀ تطبیقی حقوق زنان از منظر اسلام و غرب (1): مبانی حقوق زنان، حق حیات و حق تأمین اجتماعی، 1388ش، ص42.
  28. صدر، حقوق زن در اسلام و اروپا، 1355ش، ص69.
  29. باقری و ملکشاه، «مطالعۀ تطبیقی حق حیات زن از دیدگاه اسلام و غرب (با تأکید بر اسناد بین المللی)»، 1390ش، ص9.
  30. صدر، حقوق زن در اسلام و اروپا، 1355ش، ص69.
  31. صدر، حقوق زن در اسلام و اروپا، 1355ش، ص74.
  32. باقری و ملکشاه، «مطالعۀ تطبیقی حق حیات زن از دیدگاه اسلام و غرب (با تأکید بر اسناد بین المللی)»، 1390ش، ص1.
  33. «سقط جنین و قوانین مربوطه»، وب‌سایت آریانا پلاس.
  34. (آل عمران: 169)
  35. محمدی الموتی و دیگران «حق حيات و سلب آن از منظر اسلام و حقوق بين‌الملل بشر با تأکيد بر عمليات انتحاري»، انسان‌پژوهی دینی، 1396ش.
  36. میرزایی، «بررسی حکم خودکشی و معاونت در آن از نظر شریعت و حقوق ایران»، 1399ش، ص1.

منابع

  • قرآن کریم
  • ابن‌سعدون، نای، حقوق زن از آغاز تا امروز، ترجمۀ گیتی خورسند، تهران، کویر، 1379شک
  • احسانی مطلق، محمدرضا و مفتاح، احمدرضا، «حق حیات در ادیان توحیدی»، نشریۀ الهیات تطبیقی، دوره 6، شمارۀ 14، 1394ش.
  • باقری، شهلا و ملکشاه، آرزو، «مطالعۀ تطبیقی حق حیات زن از دیدگاه اسلام و غرب (با تأکید بر اسناد بین المللی)»، پژوهشنامۀ زنان، دوره 2، شمارۀ 2، 1390ش.
  • پارسانیا، حمید، «فلسفه حقوق بشر از دیدگاه آیت الله جوادی آملی»، در: فصلنامه اسراء، س3، ش7، 1390ش.
  • «حق حیات»، ویکی فقه، تاریخ بازدید 17 خرداد 1402ش
  • حکیم‌پور، محمد، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، تهران، نغمۀ نواندیش، 1382ش.
  • خامنه‌ای، سیدمحمد، حقوق زن در اسلام، مقایسۀ حقوق بشری و مدنی زن در اسلام و اعلامیۀ حقوق بشر، تهران، تک، 1386ش.
  • دار مستتر، جیمز، مجموعۀ قوانین زرتشت (وندیداد اوستا)، به ترجمۀ موسی جوان، تهران، دنیای کتاب، 1384ش.
  • «سقط جنین و قوانین مربوطه»، وب‌سایت آریانا پلاس، تاریخ بازدید: 6 اردیبهشت 1402ش.
  • صدر، حسن، حقوق زن در اسلام و اروپا، تهران، جاویدان، 1355ش.
  • علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سیدباقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374ش.
  • عظیم‌زاده اردبیلی و دیگران، مطالعۀ تطبیقی حقوق زنان از منظر اسلام و غرب (1): مبانی حقوق زنان، حق حیات و حق تأمین اجتماعی، تهران، مرکز امور زنان و خانوادۀ ریاست جمهوری، 1388ش.
  • کمالی، سیدعلی، قرآن و مقام زن، قم، اسوه، 1371شک
  • محمدی الموتی، محسن و دیگران، «حق حيات و سلب آن از منظر اسلام و حقوق بين الملل بشر با تأکيد بر عمليات انتحاري»، انسان‌پژوهی دینی، شماره 37، بهار و تابستان 1396ش.
  • مظاهری، کیمیا، «بررسی رابطۀ تروریسم و نقض حیات»، پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، رشتۀ حقوق بشر، دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، 1384ش.
  • میرزایی، سمیرا، «بررسی حکم خودکشی و معاونت در آن از نظر شریعت و حقوق ایران»، رهیافت‌های نوین در مطالعات اسلامی، سال 2، شماره 3، 1399ش.
  • نوری، یحیی، حقوق زن در اسلام و جهان، تهران، فراهانی، 1347ش.