شفاعت
شفاعت؛ واسطه شدن یک مخلوق بین خداوند و دیگری، جهت رساندن خیر به او یا تخفیف در عِقاب.
شفاعت از عقاید مُسَلَّم اسلامی است که آیات قرآن و روایات نقل شده از طریق شیعه و سنّى، اصل آن را اثبات میکنند و اذن الهی را شرط شفاعت دانسته، انبیا، شهدا، مومنین و علما را از شافعین قیامت معرفی میکنند.
مفهومشناسی
واژۀ عربی «شفاعت» از ریشه «شَفع» بهمعناى «جُفت» است و در اصطلاح به واسطه شدن شخصی (شَفیع) براى رفع ضرر از کسى یا رساندن منفعتى به او گفته میشود. شخصى که متوسّل به شفیع مىشود، نیروى خود را به تنهایى براى رسیدن به مقصود کافى نمیبیند؛ برای همین نیروى شفیع را به آن ضمیمه مىکند تا به مقصود خود برسد.[۱]
در علم کلام، شفاعت به واسطه شدن یک مخلوق، میان خداوند و مخلوق دیگر گفته میشود تا بهدلیل شایستگیاش، شری از او دفع شود.[۲]
شفاعت در قرآن
سى آیه از آیات قرآن مربوط به شفاعت است که بر اساس آنها اصل شفاعت در روز رستاخیز امری قطعی است.[۳] این آیات به چند دسته تقسیم مىشوند :[۴]
- آیاتی که شفاعت مستقل و بدون اذن خدا را نفی میکنند؛[۵]
- آیاتى که شفاعت را مخصوص خداوند میدانند؛[۶]
- آیاتى که حق شفاعت را مشروط به اذن و رضای خداوند میدانند.[۷]
- آیاتی که بیانگر ویژگیهای شفاعتکنندگان است.
- آیاتى که از شرایط شفاعتشوندگان سخن میگویند.
شفاعت در روایات
آموزه شفاعت از اعتقادات اغلب فرقههای اسلامی است که در منابع روایی شیعه و سنی به آن پرداخته شده است. اندیشمندان اهل سنت، از جمله احمد حنبل، بخاری، مسلم نیشابوری، محمدبن یزید قزوینی و نسائی، روایات فراوانی را در صحاح خود، از پیامبر خدا درباره مسئله شفاعت نقل کردهاند.[۸]
همچنین، سیوطی در کتاب الدر المنثور ،[۹] رشید رضا در تفسیر المنار،[۱۰] زمخشری در تفسیر کشاف[۱۱] و خطیب بغدادی در تاریخ بغداد،[۱۲] بر مُسَلَّم بودن مسئله شفاعت تاکید داشتهاند. ===شفاعت پیامبر خد===ا بنابر تصریح روایات اسلامی، حضرت محمد اولین کسی است که شفاعت کرده و همچنین نخستین کسی است که شفاعت وی پذیرفته میشود[۱۳] و مقام محمود که در قرآن آمده،[۱۴] همان مقام شفاعت پیامبر است.[۱۵] همه مردم در قیامت به شفاعت او نیاز دارند؛[۱۶] اما شفاعت او به منکر شفاعت نمیرسد.[۱۷]
شرایط شفاعتکنندگان
شرایط شفاعتکنندگان در قرآن
بر اساس آیات قرآن، شفاعتکنندگان، از کسانى هستند که خداوند شفاعت آنان را مىپذیرد،[۱۸] شهادت به حق میدهند و به حقیقت عمل کسی که او را شفاعت میکنند، آگاهند.[۱۹] آنان نزد خداوند عهد و پیمانی داشته[۲۰] به خدا و یگانگی او و حقانیت پیامبران و اوصیای ایشان ایمان دارند.[۲۱] برخی آیات نیز به شفاعت فرشتگان به اذن الهی اشاره میکنند.[۲۲]
شرایط شفاعتکنندگان در روایات
در روایات شیعه و سنی اشاره شده است که خداوند متعال، حق شفاعت را به پیامبران،[۲۳] شهدای راه خدا،[۲۴] علماء[۲۵] و فرشتگان[۲۶] عطاء کرده است. علاوه بر آن در احادیث شیعه، شفاعت، به حضرت محمد و اهل بیت او، مؤمنین[۲۷] و به بعضى از اعمال[۲۸] نیز نسبت داده شده است.
شرایط شفاعتشوندگان
شفاعت مانند سایر فیوضات خداوند، داراى شرایط خاصى است، از جمله اینکه باید بین شفاعتکننده و شفاعتشونده سازگاری وجود داشته باشد؛ اگر گناه به قدری باشد که سازگاری بین دو گروه از بین رفته باشد، شفاعت اثرى نخواهد داشت.
شرطهای شفاعتشوندگان در قرآن
- رضایت خدا نسبت به شفاعت شونده؛ بر اساس آیات قرآن شفاعتشوندگان باید مورد رضایت خداوند باشند و شرایطی مانند «اطاعت از خدا، پیامبر و اولیاى الهى از آل محمد»، «ایمان»، «اقامه نماز»، «پرداخت زکات» و «اعتقاد به معاد»، موجب قبول شفاعت در حق نسان است.
- حفظ اصل ایمان؛ کفار، منافقین و مشرکین در روز قیامت مورد شفاعت قرار نمىگیرند.
- عمل به دستورات دین؛ گنهکارانى مورد شفاعت قرار مىگیرند که ملتزم به وظایف دینی خود بوده؛ اما گاهی دچار خطا شدهاند.
شرطهای شفاعتشوندگان در روایات:
بر اساس احادیث، شفاعت شامل کسانی است که ایمان داشته، به یگانگی خداوند، شهادت داده، دوستدار اهلبیت پیامبر و معتقد به ولایت ایشان باشند، کسانی که خداوند از آنها راضی است، چون به او شرک نورزیده؛ اگرچه به سبب غفلت، مرتکب گناهان کبیره شدهاند.
موانع شفاعت
بر اساس آموزههای اسلامی، دشمن اهل بیت، سبک شمارنده نماز و مرتکب زنا مشمول شفاعت نمیشوند.
تفاوت شفاعت در جوامع انسانی و در آخرت
شفاعت بین مردم، غالباً بر اساس رابطهها و نقض یا تبعیض در قانون شکل میگیرد؛ ولی شفاعت در آخرت بر اساس قانون الهی است به این معنا که خدا همانگونه كه در دنيا گروهی را واسطه هدایت و رساندن احكام به بندگان قرار داده، در آخرت نیز آنها را واسطه مغفرت خويش بر بندگان قرار داده است.
همچنین در جامعه انسانی، از بیم رنجیده شدن دیگران، از دست دادن یک امتیاز یا ضررکردن، شفاعت را میپذیرند، اما پذیرفته شدن شفاعت از طرف خداوند، به علت ترس یا نیاز به آنها نیست، بلکه راهى است که خود او براى کسانى که شایستگی دریافت رحمت او را دارند قرار داده و براى آن، شرایط و ضوابطى نیز تعیین کرده است.
آثار تربیتی شفاعت
شفاعت یک آموزه اعتقادی است که دارای نقش سازنده و آثار تربیتی است که برخی از آنها عبارت است از:
امید به آمرزش الهی
غلبه هواى نفس بر انسان سبب ارتکاب گناه مىشود و ناامیدی، انسان را به گناهان بیشتر مىکشاند. این در حالی است که اعتقاد به شفاعت، موجب میشود انسان گنهکار به این باور برسد که میتواند با کمک اولیای الهی و عزم و اراده بر اطاعت از خداوند، سرنوشت خود را تغییر داده، گذشته خود را جبران و اصلاح کند و به سوی حق بازگردد. از اینرو، آموزه شفاعت، یک عامل بازدارنده از گناه است که نور امید به بخشش الهی و بازگشت به سوى خدا را در دل گنهکار روشن میکند.
تشویق به انجام وظایف دینی
اعتقاد به شفاعت موجب میشود فرد گنهکار برای فراهم کردن شرایط شفاعت، تلاش کند و به انجام وظایف دینى و دوری از گناه تشویق شود.
حفظ رابطه معنوی با شفیعان
شفاعت بر اساس نوعی تناسب و ارتباط معنوی بین شفیع و شفاعتشونده شکل میگیرد، گنهکار با امید به شفاعت، مىکوشد این پیوند را برقرار کند و کارى انجام دهد که موجب رضاى شفیعان است، در نتیجه مساله شفاعت هشداری به گنهکاران است تا پلهای پشت سر خود را خراب نکرده و راه بازگشتی برای خود باقی بگذارند.
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات، 1412ق، ص 457.
- ↑ سیدمرتضی، رسائل مرتضی، 1405ق، ج ۳ ، ص ۱۷.
- ↑ سبحانی، شفاعت و توسل، بی تا، ص1.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، 1377ش، ص385.
- ↑ سوره بقره، آیه 254.
- ↑ سوره سجده، آیه 4.
- ↑ سوره بقره، آیه 255.
- ↑ احمد حنبل، مسند احمد، ح1416ق، ج2، ص307 و نیز ج6، ص428، ج3، ص9و ج3، ص50 و 55؛ بخاری، صحیح بخاری، 1401ق، ج8، ص192؛ مسلم نیشابوری،صحیح مسلم،ج1،ص131؛ قزوینی، سنن ابن ماجه، ج2، ص1440؛ نسائی، سنن نسائی، 1348ق، ج1، ص210 و نیز ج2، ص27.
- ↑ سیوطی، الدرالمنثور، 1365ق، ج1، ص329.
- ↑ رشید رضا، تفسیرالمنار، بی تا، ج7، ص602 و ج8،ص7.
- ↑ زمخشری، کشاف، بی تا،ج3، ص444.
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، 1417ق، ج13، ص476.
- ↑ ترمذی، سنن ترمذی، 1975م، ج5، ص587.
- ↑ سوره بنیاسرائیل، آیه 79.
- ↑ ابنحنبل، مسند احمد، ج15، ص427.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، 1403ق، ج8، ص48، ص42، ص38.
- ↑ صدوق، عيون اخبارالرضا، ج2، ص66.
- ↑ مکارم، تفسیر نمونه،1374 ش، ج21، ص135.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج18، ص127.
- ↑ سوره مریم، آیه 87.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، 1377ش، ص 391.
- ↑ سوره نجم، آیه 26.
- ↑ قزوینی، سنن ابنماجه، بی تا، ج2، ص724.
- ↑ قزوینی، سنن ابنماجه، بی تا، ج2، ص724.
- ↑ صدوق، عللالشرایع، 1386ق، ج4، ص399؛ سمعانی، الانساب، 1408ق، ج5، ص623.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، 1403ق، ج8، ص58.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار،1403ق، ج8، ص34-40، ص42.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، 1403ق، ج8، ص43.
منابع
- احمد حنبل، مسند احمد، بیروت، دار صادر، 1416ق.
- انصاری، مرتضی، رسائل شریف مرتضی، قم، دارالقرآن الکریم، 1405ق.
- برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم، مجمع جهانی اهل بیت، 1416ق.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، 1401ق.
- ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، تحقیق احمد محمد شاکر، مصر، مصطفى البابي الحلبي، 1975م.
- خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1417ق.
- دارمی، ابومحمد، سنن الدارمی، المملکه العربیه السعودیه، دارالمغنی للنشر و التوزیع، 1412ق.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، 1412ق.
- رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- زمخشری، محمود، تفسیر کشاف، منشورات البلاغه، بیتا.
- سبحانی، جعفر، آیین وهابیت، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1373ش.
- سبحانی، جعفر، شفاعت در قرآن و سنت، قم، دفتر آیتالله جعفر سبحانی، بیتا.
- سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، بیروت، دار الجنان، 1408ق.
- سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، جدّه، دار المعرفه، 1365ق.
- شجاعی، محمد، تجسم عمل و شفاعت، تهران، کانون اندیشه جوان، 1388ش.
- صدوق، محمد، امالی، ترجمه محمدباقر کمرهای، تهران، کتابچی، 1370ق.
- صدوق، محمد، عللالشرایع، نجف، المکتبة الحیدریه، 1386ق.
- صدوق، محمد، عیون اخبارالرضا، ترجمه علیاکبر غفاری، بیجا، بینا.
- طاهری خرمآبادی، حسن، شفاعت، قم، بوستان کتاب، 1392ش.
- طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، مکتبه النشر الاسلامی،1417ق.
- قزوینی، محمدبن یزید، سنن ابنماجه، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ترجمه محمدباقر کمرهای، تهران، اسوه، 1376ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403ق.
- محمدی ریشهری، محمد، میزانالحکمه، قم، دارالحدیث، 1386ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج6، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1377ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1374ش.
- نسائی، احمد بن شعیب، سنن نسائی، بیروت، دارالفکر، 1348ق.