بسحاق اطعمه
بسحاق اطعمه؛ شاعر طنزپرداز شیرازی در سده نهم هجری
جمالالدین (فخرالدین) ابواسحاق حلاج اطعمهی شیرازی، شاعری در دوره تیموریان بود که تمام اشعارش درباره خوراکیها و طعامها است. دیوان بسحاق اطعمه که نسخه خطی آن در کتابخانه محمد نخجوانی موجود است، نخستین بار در سال 1303ق در استانبول به چاپ رسید.[۱] اولین چاپ این کتاب در ایران در سال 1306ق، در تهران منتشر شد. پس از آن در سال 1320ش، کتابفروشی معرفت شیراز به انتشار نسخه استانبول این کتاب در شیراز پرداخت و همین نسخه بارها تجدید چاپ شد. آخرین چاپ این کتاب در سال 1382ش بهتحقیق منصور رستگار فسایی در تهران و با مقابلهی چند نسخه خطی و مقدمهای مفصل صورت گرفت.
ابواسحاق حلاج شیرازی
منابع تاریخی، سال تولد بسحاق را نیمه دوم سدهی 8ق و در شیراز و سال وفاتش را 827، 830 و 837ق[۲] عنوان کردهاند. مدفن ابواسحاق در تکیه چهلتنان شیراز است.[۳] همانطور که وی در خاتمهی دیوان خود بیان کرده، در حجرهی مدرسه سنغری در شیراز زندگی میکرده و سفرهایی به اصفهان و خراسان داشته است.[۴] وی با دانشهای متداول آن روزگار نیز آشنا بود. او مدتی ندیم دربار شاهزاده «اسکندر بن عمر شیخ» نوه تیمور گورکانی بود،[۵] اما در بسیاری از اشعارش به فقر خویش و مردم آن روزگار اشاره کرده است. بسحاق، در برخی ابیات، به خود لقب حلاج داده[۶] و بههمین دلیل برخی از محققان، شغل بسحاق را حلاجی دانستهاند.[۷] برخی دیگر معتقدند که بسحاق شاعری نقیضهسرا بوده و کنیهی حلاج را در تناقض با نام «منصور حلاج» و حلاجیان روزگار خود برگزیده است.[۸]
دیوان بسحاق اطعمه
دیوان بسحاق اطعمه شامل آثاری منظوم و منثور به شرح زیر است؛
- آثار منظوم که شامل سفره کنزالاشتها (114 بیت در قالب قصیده رائیه و نقیضهی قصیدهی معروف سعدی)؛ قصاید؛ غزلیات (100 غزل)؛ ترجیع بند؛ مثنوی اسرار چنگال (72 بیت)؛ مقطعات (17 قطعه)؛ رباعیات (17 رباعی)؛ فهلویات؛ فردیات و مثنوی با 1603 بیت در رابطه با جنگنامه مزعفر و بغرا بر وزن شاهنامه است؛
- آثار منثور که شامل دیباچه (نثر مسجع)؛ رسالهای در شرح ماجرای برنج و بغرا؛ رسالهی خوابنامه مذمت ادعاهای کذب عرفای معاصر؛ فرهنگ دیوان اطعمه (نام و طرز تهیهی غذاها) و خاتمه دیوان است.
قلم و شعر بسحاق
شعر و قلم بسحاق را متأثر از عبید زاکانی میدانند. این شاعر طنزپرداز و منتقد اجتماعی، با وصف خوراکیها در اشعار خود، در حقیقت، به وصف ریاکاری مردم ثروتمند پرداخته و با انتقادات گزنده نسبت به آنها، به آرزوهای پنهان مردم محروم در آن روزگار اشاراتی داشته است.[۹] برخی از ادیبان نیز بسحاق را صرفا شاعری طنزپرداز دانستهاند که بهمنظور شوخی و خنداندن مخاطب اشعاری را سروده است.[۱۰] اما بهگفته خود ابواسحاق، «مزاحی مباح میخواستم بین جدّ و هزل»[۱۱] و همین پیام، پذیرفتن اینکه او تنها برای سرگرمی و شوخی مخاطبان شعر میسروده را دشوار میکند.
سرودههای ابواسحاق از نوع نقیضه (تقلید طنزگونه)[۱۲] است و برای این کار اشعار بزرگانی همچون فردوسی، ظهیر فارابی، عطار، نظامی، خواجو، حافظ و شاه نعمتالله را انتخاب کرده است. وی در اشعار خود، از نوعی تعادل در کاربرد اشعار دیگران استفاده کرده تا بتواند ضمن هدایت ذهن خوانندگان به آثار اصلی، سرودههای خود را نیز مستقل و هدفمند جلوه دهد. ذهن بسحاق در نقیضهسازی چنان مستعد و فعال عمل میکرده که گاهی برای برخی اشعار حافظ، خجندی و دیگران، بیش از یک نقیضه ساخته است.[۱۳] بسحاق، همچنین 22 بیت شعر به گویش کردی و لری سروده است.
ابزار آشپزی در دیوان بسحاق
در کلیات، بسحاق، علاوهبر نام بردن غذاها، به برخی ابزار آشپزی و ادوات خوان اشاره میکند که از منظر تاریخی قابل تأمل است؛ مانند: لاک= تغار چوبین که در آن آرد را خمیر میکنند؛[۱۴] چمچه= نوعی ملاقه بزرگ؛[۱۵] خمره= محل نگهداری آرد؛ قاروره= شیشهی مایعات؛ قرابه/ قدح= کاسه؛ طَبَق= سینی؛ کفچه= کفگیر؛ چاوُل= بوریایی که غله را روی آن پاک میکردند؛ سیرکوب/ منقله= منقل؛ قزغان= دیگ؛ ملعقه= ملاقه و یغلقو= یقلاوی.[۱۶] علاوه بر موارد مذکور، بسحاق در این کتاب، به تشریح نام برخی لباسها و پارچههای مختلف، اصطلاحات نجومی، نظامی و پزشکی آن روزگار نیز پرداخته است.
اثرگذاری سبک بسحاق
پس از بسحاق، شاعرانی همچون نظامالدین اطعمه، نظامالدین محمد قاری، تقی دانش (ضیاء لشکر)، عبدالقادر خواجه سودا و میرزا عبدالله گرجی اصفهانی (اشتها) از سبک شعری او پیروی کرده و از جمله مقلدان وی به حساب میآیند.[۱۷]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه بسحاق اطعمه.
- ↑ میرزایف، ابواسحاق و فعالیت ادبی او، ۱۹۷۱م، ص6؛
فرصتالدوله، آثار عجم، ۱۳۶۲ش، ص474؛
اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج2، ۱۳۶۴ش، ص686 و 689. - ↑ براون، از سعدی تا جامی، ج3، ۱۳۵۷ش، ص458، حاشیه1.
- ↑ بسحاق اطعمه، دیوان، 1320ش، ص87 و 183.
- ↑ بسحاق اطعمه، دیوان، 1320ش، ص13 و 14 و 17.
- ↑ بسحاق اطعمه، دیوان، 1320ش، ص4.
- ↑ براون، از سعدی تا جامی، ج3، ۱۳۵۷ش، ص459؛
صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج4، ۱۳۶۳ش، ص245. - ↑ بسحاق اطعمه ، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص19.
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج4، ۱۳۶۳ش، ص247 و 248؛
حلبی، مقدمهای بر طنز و شوخطبعی در ایران، ۱۳۶۴ش، ص74. - ↑ اخوان ثالث، نقیضه و نقیضهسازان، ۱۳۷۴ش، ص120.
- ↑ بسحاق اطعمه ، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص3.
- ↑ داد، فرهنگ اصطلاحات ادبی، ۱۳۷۱ش، ص298 و 299.
- ↑ بسحاق اطعمه ، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص46-48 و 67 و 68 و 93 و 94.
- ↑ بسحاق اطعمه ، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص25 و 26 و 56.
- ↑ بسحاق اطعمه ، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص197.
- ↑ بسحاق اطعمه ، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص20 و 118 و 111 و 121.
- ↑ نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، ج1، ۱۳۴۴ش، ص204؛
میرزایف، ابواسحاق و فعالیت ادبی او، ۱۹۷۱م، ص72.
منابع
- اخوان ثالث، مهدی، نقیضه و نقیضهسازان، بهتحقیق ولیالله درودیان، تهران، زمستان، ۱۳۷۴ش.
- اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، بهتحقیق محمداسماعیل رضوانی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۴ش.
- براون، ادوارد، از سعدی تا جامی، ترجمۀ علیاصغر حکمت، تهران، ابنسینا، ۱۳۵۷ش.
- بسحاق اطعمه، دیوان، شیراز، کتابفروشی معرفت، 1320ش.
- بسحاق اطعمه ، کلیات، بهتحقیق منصور رستگار فسایی، تهران، مؤسسه نشر میراث مکتوب، ۱۳۸۲ش.
- حلبی، علیاصغر، مقدمهای بر طنز و شوخطبعی در ایران، تهران، پیک ترجمه و نشر، ۱۳۶۴ش.
- داد، سیما، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران، مروارید، ۱۳۷۱ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید 10 آبان 1400ش.
- صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، فردوسی، ادیب، ۱۳۶۳ش.
- فرصتالدوله، محمدنصیر، آثار عجم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲ش.
- میرزایف، عبدالغنی، ابواسحاق و فعالیت ادبی او، دوشنبه، دانش، ۱۹۷۱م.
- نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، فروغی، ۱۳۴۴ش.