تغافل
تغافل؛ خود را به غفلتزدن و چشمپوشی از اشتباه دیگران.
مفهومشناسی
تغافل، در لغت خود را به غفلتزدن و بیخبر نشاندادن است[۱] و در اصطلاح به حالتی گفته میشود که انسان با وجود آگاهی از چیزی، اما از روی مصلحت چنان وانمود میکند که گویی بیخبر است.[۲] در این رویکرد تربیتی، اصلاح کردار و رفتار، مورد نظر است. چشمپوشی، عفو، گذشت، اغماض، مدارا، به رو نیاوردن و نادیده گرفتن، از جمله تعابیر بیانگر این مفهوم در زبان فارسی است.[۳]
اهمیت تغافل
تغافل، یک اصل اخلاقی و تربیتی در آموزههای قرآن کریم و امامان شیعه است.[۴] انسان موجودی ممکنالخطا است و اگر ندانسته در مسیر زندگی، اشتباهی از او سر زد، نباید بهگونهای مورد سرزنش قرار گیرد که از خودباوری و اعتمادبهنفس او کاسته شود.[۵] حضرت محمد با بهکارگیری این روش در جریان فتح مکه، موجب تحول در بسیاری از افراد شد.[۶] در روایتی از امام علی نقل شده که بهره نگرفتن از تغافل، زندگی را برای آدمی، ناگوار میسازد.[۷] بسیاری از افراد به دلايلی همچون غفلت، آشنا نبودن با كارها و يا نگرانیها و مشكلاتى كه براى آنها پيش میآيد، مرتكب لغزش و خطا میشوند که اگر نسبت به خطای آنها چشمپوشى نشود و شخصيت و كرامت آنها، مورد بىمهرى و اهانت قرار گيرد، خواسته يا ناخواسته در مسير جسارتها، برخوردهاى غرضآلود و لغزشهاى عامدانه قرار میگیرند. با استفاده از شیوۀ تغافل، شخص خطاكار، با احساس احترام و اعتمادى كه از طرف مقابل میکند، در جهت جبران لغزشهاى خود برمیآید و سعی میکند اعتماد و حُسن ظن او را نسبت به خويش، جلب نمايد.[۸]
آثار تربیتی تغافل
از جمله آثار تربیتی تغافل در آیات و روایات، فرصت توبه و بازگشت،[۹] افزایش کرامت و منزلت انسان،[۱۰] آرامش و آسایش، جلوگیری از سرکشی و گمراهی، حفظ اقتدار مربی و والدین[۱۱] و اصلاح رفتار[۱۲] است.
انواع تغافل
تغافل به دو نوع مثبت (ممدوح) و منفی (مذموم) تقسیم شده است:
- تغافل مثبت: در این قسم، انسان از چیزهایی آگاه است که پنهان کردن آنها لازم و پسندیده است و سبب حفظ آبروی فرد خطاکار میشود؛ چراکه اظهار آنها، پیامدهای ناخوشایندی را بههمراه دارد.[۱۳]
- تغافل منفی: این قسم از تغافل، با حُسن نیت همراه نیست؛ بلکه هوای نفس و اندیشههای پلید، محرّک آن میشود. تغافل منفی،[۱۴] خود به انواعی تقسیم میشود: الف) تغافل فرد حسود؛ افراد حسود بهخاطر سوءنیت خود، نسبت به خطای کسی تغافل میکند تا او به خطای خود ادامه دهد و آبروی او در بین مردم برود.[۱۵] ب) تغافل فرد سودجو؛ این فرد بهدلیل منفعت شخصی از خطای فرد خطاکار چشمپوشی میکند.[۱۶] ج) تغافل جاهطلب؛ انسان جاهطلب نیز بهخاطر اینکه موجبات آزردگی خاطر دیگران را فراهم نکند، اخلاق ناپسند آنها را نادیده میگیرد.[۱۷]
حدومرز تغافل
تغافل از جمله آموزههای دینی است که دارای حدومرز مشخص است. در روایتی از امام علی نقل شده، نیکوکار و بدکار را بنا به آنچه انجام دادهاند، جزا بدهید تا نیکوکار در نیکوکاری بیرغبت و بدکار به بدی کردن وادار نشود.[۱۸] تغافل نیز از این امر مستثنا نبوده و دارای حدومرزهایی است:
1- خطا؛ در این مورد شخص خطاکار از برملا شدن گناه و خطای خود و اینکه حیثیت و آبروی او در خطر است، هراس دارد. در چنین مواردی مصلحت در این است که خطای او پوشیده شود تا بهخاطر حفظ آبروی خود دیگر آن خطا را تکرار نکند.[۱۹]
2- امور جزئی و غیر سرنوشتساز؛ تغافل مربوط به امور جزئی است که در زندگی هر انسانی ممکن است رخ دهد؛ چراکه تغافل در امور مهم و سرنوشتساز سبب آسیبهای جدی به آیندۀ شخص خطاکار میشود.[۲۰]
3- تغافل مبتنی بر عقل و مصلحت؛ در متون دینی تغافلی که بر اساس عقل و مصلحتاندیشی است و با اخلاق و فضیلتهای انسانی هماهنگ باشد، پسندیده است و به آن سفارش شده است.[۲۱]
4- پرهیز از تغافل در گناههای تکرارشونده؛ چنانچه تغافلی سبب گسترش خطا و گناه در محیط خانواده و جامعه شود، جایز نیست.[۲۲]
آثار تغافل در تحکیم روابط اجتماعی
تغافل، زمینهساز تحکیم روابط افراد، در خانواده و اجتماع است.[۲۳] این ویژگی موجب میشود تا فرد با مصلحتاندیشی از خطای دیگران چشمپوشی کرده[۲۴] و با این کار زمینه آرامش، شادکامی، حفظ حرمت و آبرو و در کل، زندگی توأم با آرامش و صلح و صفا را برای افراد خانواده و جامعه فراهم کند.[۲۵]
آثار این شاخص اخلاقی در محیط خانواده را موارد زیر گفتهاند: ایجاد فضای آرام در خانواده،[۲۶] ایجاد فرصت اصلاح و بهبود رفتار،[۲۷] تکریم شخص تغافل کننده،[۲۸] ایجاد فضای اعتماد و عدم مقابله،[۲۹] رفع سختی و ناگواری در زندگی مشترک،[۳۰] افزایش تفاهم در زندگی مشترک،[۳۱] خوشنامی،[۳۲] حفظ حریم زناشویی، لجاجتزدایی،[۳۳] دنیازدایی و آخرتگزینی.[۳۴]
اهمیت تغافل در روانشناسی بالینی
بر اساس برخی از نظريههای روانشناختی، اگر احساس حقارت (سیری کاملا طبیعی که منشأ آن ناتوانیهای اولیه انسان، نقصهای جسمانی، تحقیرها، تمسخرها و برخوردهایی است که در خانواده، جمع دوستان و نظام مدرسه تجربه میشود) تبدیل به عقدۀ حقارت (احساس نقص و ضعف و ناتوانی در خود) شود، فرد برای جبران آن از راههای ناسالم و بعضاً ضد اجتماعی همچون بزهکاری، رفتارهای پرخاشگرایانۀ ضد اجتماعی و سوء استفاده از موقعیت و قدرت شخصی به هنگام برخورداری از آن، وارد عمل میشود. بسیاری از روانشناسان با وجود اندیشههای متضاد تربیتی، معتقدند که برای جلوگیری از هرگونه سوء رفتار و بزهکاری اجتماعی، یکی از مؤثرترین روشهای تربیتی والدین بهویژه در دوران کودکی و در بزنگاههای فشار و ناتوانی، تغافل است.[۳۵]
پانویس
- ↑ فراهیدی، العین، 1410ق، ص420.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص403.
- ↑ محصص، «سازگاری همسران از راه تغافل دریافتی از آموزههای دینی»، 1392ش، ص45
- ↑ سبحانینیا، تعلیم و تربیت برتر: روش تعلیم و تربیت خانواده در قرآن کریم، 1394ش، ص51.
- ↑ . سبحانینیا، تعلیم و تربیت برتر: روش تعلیم و تربیت خانواده در قرآن کریم، 1394ش، ص51.
- ↑ سبحانینیا، تعلیم و تربیت برتر: روش تعلیم و تربیت خانواده در قرآن کریم، 1394ش، ص52.
- ↑ محمدى ریشهرى، دانشنامه قرآن و حديث، 1391ش، ج4، ص93.
- ↑ الهامىنيا، اخلاق فرماندهى و مديريت، ج1، ص27-28.
- ↑ سوره توبه، آیه 61.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، 1382ش، ج75، ص64.
- ↑ حرانی، تحف العقول، 1404ق، ص224.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص58.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج2، ص351.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش،ص406.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش،ص406.
- ↑ محمدى رىشهرى، ميزان الحكمة، 1389 ش، ج14، ص111.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص40.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص41.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص42.
- ↑ محصص، سازگاری همسران از راه تغافل دریافتی از آموزههای دینی، 1392ش، ص96
- ↑ انصاری و یوسفی نجفآبادی، «نقش تغافل در تحکیم روابط زوجین»، 1399ش، ص38-43.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص403.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص59-60.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص57.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص58.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص59.
- ↑ محمدى رىشهرى، ميزان الحكمة، 1389ش، ج14، ص394.
- ↑ انصاری و یوسفی نجفآبادی، «نقش تغافل در تحکیم روابط زوجین»، 1399ش، ص38-43.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص60.
- ↑ تمیمی آمدی، غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم، 1410ق، ص324.
- ↑ انصاری و یوسفی نجفآبادی، «نقش تغافل در تحکیم روابط زوجین»، 1399ش، ص38-43.
- ↑ انصاری و یوسفی نجفآبادی، «نقش تغافل در تحکیم روابط زوجین»، 1399ش، ص38-43.
- ↑ حاج محمود عطار، استفاده از اصل «تغافل» برای مهار خودکامگی، خبر آنلاین.
منابع
- ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، مصحح علیاکبر غفاری، قم، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- اکبری فرد، سمیه، تغافل و نقش تربیتی آن، تهران، آثار سبز، 1397ش.
- الهامىنيا، علىاصغر، اخلاق فرماندهى و مديريت، در وبسایت کتابخانه مدرسه فقاهت، تاریخ بازدید: 4 تیر 1401ش.
- انصاری، مرضیه و کوثر یوسفی نجفآبادی، «نقش تغافل در تحکیم روابط زوجین»، دوفصلنامه پژوهشهای اسلامی جنسیت و خانواده، شماره 4، بهار و تابستان 1399ش.
- انصاریان، حسین، الاسرة و نظامها فی الاسلام، قم، انتشارات انصاریان، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، مصحح مهدی رجایی، قم، دارالکتاب اسلامی، 1410ق.
- حاج محمود عطار، مهدی، «استفاده از اصل تغافل برای مهار خودکامگی»، وبسایت خبر آنلاین، تاریخ درج مطلب: 13 بهمن 1395ش.
- سبحانینیا، جواد، تعلیم و تربیت برتر: روش تعلیم و تربیت خانواده در قرآن کریم، قم، زائر، چاپ اول، 1394ش.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، هجرت، 1410ق.
- فلسفی، محمدتقی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، [بیجا]، معارف اسلامی، 1351ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، 1382ش.
- محصص، مرضیه، «سازگاری همسران از راه تغافل دریافتی از آموزههای دینی»، نشریه تخصصی تفسیر علوم قرآن و حدیث، شماره 17، 1392ش.
- محمدى رىشهرى، محمد، ميزان الحكمة، قم، دار الحديث، چاپ یازدهم، 1389ش.
- محمدى رىشهرى، محمد، دانشنامه قرآن و حديث، قم، دار الحديث، چاپ دوم، 1391ش.