وجدان

از ویکی‌زندگی

وجدان؛ نیرویی درونی در راستای تشویق انسان به نیکی‌ها و منع از بدی‌ها.

وجدان، نیرویی باطنی در تمامی انسان‌ها است که آنها را به انجام کارهای نیک تشویق و از انجام کارهای ناهنجار و زشت باز می‌دارد. باور به وجدان، از دیرباز در میان انسان‌ها وجود داشته و دین اسلام نیز آن را گواه و شاهدی برای انسان می‌داند تا نگهبانی راستین در تشخیص اعمال نیک از بد باشد. در ادبیات اسلامی این نیرو بهترین قاضی، نگهبان و راهنمای درونی انسان به سوی خیرات است. وجدان جمعی در ادبیات جامعه‌شناسان نیز به باورها و احساسات جمعی یک جامعه گفته می‌شود که نسل‌های مختلف را به یکدیگر پیوند می‌دهد. پاسداشت وجدان فردی و جمعی، دارای فواید متعددی است و به نفع آدمی و تمامی جوامع انسانی است.

نام‌گذاری

وجدان، در زبان فارسی به‌معنای یافتن، شعور، شعور باطن و نیز قوه‌ای در باطن فرد است که او را از نیک و بد اعمال آگاه می‌کند. واژۀ عربی وجدان از ریشۀ «وجد» گرفته شده که مشتقات آن بارها در قرآن به‌کار رفته است. برای این مفهوم در برخی آیات قرآن از اصطلاح «نفس لوامه» استفاده شده است که نیروی نکوهش‌گر آدمی در انجام کارهای ناشایست است.[۱]

مفهوم‌شناسی

وجدان، به‌معنای نیرویی باطنی است که خوبی را از بدی تشخیص می‌دهد.[۲] گروهی از کارشناسان، وجدان را آگاهی شخص از شخصیت و درون خود تعریف کرده‌اند که عاملی برای شناخت مسائل و جوانب مرتبط با حیات فرد است. بنابراین، وجدان را درکی باطنی دانسته‌اند که بدون آموزش، آدمی را در مسیر حیات هدایت می‌کند.[۳] این بُعد درونی انسانی، از نظر برخی، نوعی تمایل فطری است که آدمی را به کارهای مفید و اخلاقی تشویق کرده و از ناهنجاری‌ها و اعمال زشت باز می‌دارد. وجدان، همچنین، نیرویی است که با سرزنش و نکوهش درونی، بر اعمال آدمی نظارت داشته و مراقب است که انسان از مسیر درست امور اخلاقی خارج و دور نشود. بیشتر متفکرین در طول تاریخ، به وجود مفهومی به‌نام وجدان تأکید کرده و این موضوع در کهن‌ترین نوشته‌های باستانی به چشم می‌خورد. بیشتر اساتید اخلاق نیز عملی را اخلاقی دانسته‌اند که براساس وجدان صورت گرفته باشد. در علم حقوق نیز وجدان، مبنای بسیاری از قواعد حقوقی بوده و برخی حقوق‌دانان بر این باورند که در مواردی، خطای وجدان کمتر از عقل بوده و راهنمای مناسب برای آدمی است.[۴]

هدف و نقش وجدان

از منظر ادیان الهی، وجدان در درون انسان، دارای اهدافی است که برخاسته از روح الهی دمیده‌شده در انسان است. در برخی از تعبیرات علمی، وجدان را ناخدای کشتی دانسته و فرماندۀ انسان معرفی کرده‌اند که به انسان دستور می‌دهد تا در چه مسیری حرکت کرده و از حرکت در چه مسیری بپرهیزد. این نیروی درونی، بر اعمال و رفتار آدمی نظارت داشته و آنها را داوری می‌کند. وجدان، همچون آیینه‌ای است که تمامی رفتار و سلوک آدمی، در آن آشکار شده و دادرسی می‌کند. این نظارت و داوری، نیرویی ارزشمند برای آدمی است تا خود را کنترل کند. در فرهنگ مسلمانان، وجدان امری فطری، فناناپذیر و راهنمای قابل اعتماد است. آنها معتقدند که وجدان، آدمی را به‌سمت خیر هدایت کرده و از لغزش‌ها باز می‌دارد. از جمله دلایل فطری بودن وجدان، وجود آن در تمامی انسان‌ها است. تمایلات عالی انسانی، در همۀ انسان‌ها وجود دارد، اما ممکن است در برخی، کمرنگ یا سرکوب شود.[۵]

وجدان از نظر روانشناسی

وجدان از نظر کارشناسان حوزۀ روانشناسی به‌معنای احساس درست و نادرست فرد، آگاهی فراخود یا مؤلفه‌ای اخلاقی است که به‌عنوان داور و منتقد اعمال و نگرش‌های آدمی عمل می‌کند. در فرهنگ جامع روان‌پزشکی نیز وجدان را وجه مهارکنندۀ من/خود دانسته‌اند که با آن‌چه از نظر اخلاقی نادرست است، ارتباط پیدا می‌کند. برخی از روانشناسان معتقدند که رشد وجدان، در نزدیکی‌های 5 سالگی شروع شده و پیدایش این مفهوم در آدمی، زمینه را برای احساس اخلاقی درست و نادرست آماده می‌کند.[۶] آنها بر این باورند که کودک در حین تولد وجدان نداشته و معیار و مقیاسی در راستای درک ارزش‌ها ندارد. او، در برابر اموری همچون خیانت، راستی و دروغ بی‌تفاوت است. کودکِ انسانی پس از یادگیری در می‌یابد که کاری خوب یا بد است. به‌همین دلیل، تبلیغات و آموزش، در این زمینه بسیار مؤثر بوده و آگاهی‌های لازم را به انسان می‌دهند.[۷]

وجدان اخلاقی

وجدان اخلاقی، نیروی درونی در آدمی است که خوبی و بدی رفتار و کنش را بدون تعلیم و به‌صورت غریزی درک می‌کند. این نیروی درونی در باطن تمامی انسان‌ها وجود داشته و انعطاف‌پذیر است. وجدان اخلاقی، تحت تأثیر محیط سالم و ناسالم قرار گرفته و از سایر امیال آدمی همچون شهوت و غضب، اثر می‌پذیرد. برخی کارشناسان، از وجدان اخلاقی با عنوان «اخلاق فطری» یاد کرده و بر این باورند که این نیرو در سرشت آدمی بنا نهاده شده است. در مقابل به آن گروه از خوبی‌ها که آدمی از راه فطرت به آن دست نیافته، بلکه از آموزه‌های دین آموخته است «اخلاق تربیتی» می‌گویند.[۸]

در برخی از آیات قرآن نیز به مفهوم وجدان اخلاقی یا فطری اشاره شده است؛ برای مثال، در آیه‌ای از قرآن به روح و خدایی که آن را آفریده و نیز خوبی‌ها و بدی‌هایی را به آن الهام کرده، سوگند یاد شده است.[۹] در روایات نیز بر مفهوم وجدان اخلاقی تأکید شده است؛ از منظر امام علی، اگر آدمی، واعظ درونی نداشته باشد، پند بیرونی سودمند نیفتاده و گفتار دیگران بر او اثر نخواهد گذاشت.[۱۰]

وجدان اخلاقی را از معیارهای اخلاقی اعمال آدمی دانسته‌اند. این نیروی باطنی، از نظر کارشناسان، دارای سه جنبه است:

  1. ادراکی: بررسی اعمال و افکار آدمی را انجام داده و همچون یک قاضی آنها را تجزیه و تحلیل می‌کند.
  2. ارادی: همچون یک فرمانده قوی به آدمی فرمان می‌دهد که به مقتضای آن عمل کند (اگر کاری خوب است انجام داده و در صورت بد بودن، آن را ترک کند).
  3. انفعالی: جنبۀ انفعالی وجدان اخلاقی به‌معنای احساس شادی و آرامش خاطر پس از انجام کارها بر وفق مراد آن و نیز احساس شرمساری و خجالت پس از انجام کارهای خلاف میل و درک آن است.[۱۱]

نیروی مقابل وجدان

در قرآن و بسیاری از کتب اخلاقی، به نیرویی در مقابل نیروی وجدان در سرشت آدمی اشاره شده است. از این نیرو با نام‌های «نفس اماره»، «هَوی» و «وسواس» یاد شده است. در قرآن به سخنی از یوسف پیامبر اشاره شده است که آشکارا وجود نفس امّاره و فرمان‌دادن آن به انجام کارهای بد را مورد توجه قرار داده است.[۱۲] در آیه‌ای دیگر از قرآن به انسان‌هایی اشاره شده که در صورت بازداشتن خود از هوا/تمایلات نفسانی، به بهشت می‌روند.[۱۳]

رابطۀ وجدان با اعتقاد به خداوند

برخی، وجدان را جایگزین خداباوری دانسته‌اند. آنها بر این باورند که وجدان، ناظر بر اعمال انسان است و او را به انجام وظایف و تکالیف انسانی تشویق کرده و از کارهای ناشایست باز می‌دارد، پس دیگر لزومی به ایمان و اعتقاد به خداوند وجود ندارد. در اعلامیۀ منتشر شده توسط رادیکالیست‌ها در سال 1800م، آنها به صراحت اعلام کردند که خدا را از پایگاه اخلاق حذف کرده و وجدان را جایگزین آن می‌کنند. آنها وجدان اخلاقی را برآمده از سرشت ذاتی انسان می‌دانستند.

کارشناسان حوزۀ دین در پاسخ به این دیدگاه، با تأکید بر وجدان و آثار مثبت آن، دلایلی را در رد جایگزینی آن با اعتقاد به خداوند ارائه داده‌اند:

  1. وجدان امری عمومی و همگانی بوده که در تمامی افراد و زمان‌ها دیده می‌شود. با این حال، همۀ افراد از نظر قدرت وجدان یکسان نیستند. در برخی انسان‌ها، با کوچک‌ترین خلاف، نیروی سرزنش‌گر وجدان فعال شده و در برخی دیگر، اثرپذیری کمتری نسبت به نداهای درونی وجدان وجود دارد. شدت و ضعف اثرپذیری از وجدان، متأثر از محیط، فرهنگ و آداب‌ورسوم است.
  2. دادرسی وجدان، به میزان تشخیص و قدرت فکری افراد بستگی دارد. این قاضی دقیق، بسیاری از اطلاعات خود را از جهان خارج دریافت کرده و در صورتی‌که شناخت و اطلاعات دریافتی توسط فرد، درست باشد، قضاوت آن نیز صحیح بوده و در غیر این صورت، وجدان در زمان قضاوت دچار اشتباه و خطا خواهد شد. علاوه بر این، تمایلات نفسانی انسان نیز بر وجدان اثرگذار بوده و گاهی آن را به تباهی و شکست می‌کشانند.
  3. وجدان، ضمانت اجرایی همیشگی و مطمئنی ندارد و نیز دارای چنان تحرکی نیست که انسان را از تمامی کارهای بد بازداشته و به تمامی کارهای خوب ملزم کند؛ زیرا آدمی تنها با «خود» روبه‌رو بوده و این خود می‌تواند براساس خواسته‌های مختلفی، به گمراهی کشانده شود.

از این منظر، خودبسندگی وجدان برای نظارت و کنترل آدمی، رد می‌شود و در مقابل آن، برتری باور به خدا و نظارت الهی بر رفتار و اعمال آدمی، اثبات می‌شود.[۱۴] آموزه‌های دینی، در راستای رشد و تقویت وجدان عمل کرده و تلاش می‌کند تا مصداق‌های مختلفی را در اختیار آن بگذارد و قدرت داوری وجدان را افزایش دهد.[۱۵]

رابطۀ وجدان با محیط و آداب‌ورسوم

اندیشمندان حوزۀ دین بر این باورند که وجدان با محیط زندگی و آداب‌ورسوم رایج در مناطق مختلف ارتباط مستقیم دارد؛ برای مثال، در یک محیط ممکن است کارهای نادرستی رایج بوده و قبح آن از بین رفته باشد. در این محیط، وجدان افراد از انجام همین کارهای ناشایست معذب نمی‌شود. این در حالی است که در محیطی دیگر، این گروه از اعمال، هنوز رایج نشده و وجدان افراد پس از انجام آنها معذب می‌شوند. بنابراین، جدای از درستی یا نادرستی برخی از عقاید و آداب‌ورسوم، نحوۀ پرورش و تربیت وجدان، به‌صورت مستقیم با محیط و آداب‌ورسوم رایج در مناطق در ارتباط است.[۱۶]

رابطۀ وجدان با تکرار عمل

وجدان همچون سایر نیروهای درونی انسان، در صورت بی‌توجهی، تحلیل می‌رود. تکرار عمل یا عادات شخصی در تأثر وجدان دخالت دارد؛ آدمی ممکن است در مرتبۀ اول که دچار خطایی می‌شود، وجدانی معذب و سرزنشگر داشته باشد اما با تکرار آن عمل این ناراحتی کمتر شده و تا جایی پیش می‌رود که ناراحتی را احساس نمی‌کند.[۱۷]

عذاب وجدان

عذاب وجدان، واکنشی درونی در آدمی است که احساس پشیمانی او را می‌نمایاند. در آیات قرآن تأکید شده است که خداوند میل به خوبی و بدی را در سرشت انسان قرار داده و نیروی سرزنش‌گری نیز به آدمی عطا کرده تا هنگام خطا کردن، به شدیدترین صورت آدمی را سرزنش کند.[۱۸] عذاب وجدان و پشیمانی درونی انسان معمولا در پی تخطی از آموزه‌های دین و باورهای مذهبی، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و باورهای فردی بروز می‌کند.[۱۹]

وجدان جمعی

وجدان جمعی در ادبیات جامعه‌شناسی، مجموعه‌ای از باورها و احساسات جمعی است که دلیل تداوم جامعه و پیوند نسل‌ها در خلال دوره‌های مختلف تاریخی بوده است. جامعه‌شناسانی که وجدان جمعی را به‌معنای روح جمعی می‌دانند، خوبی و بدی اعمال را تابع وجدان جمع می‌دانند. برخی، وجدان جمعی را جذبۀ عارفانه وجدان‌های فردی دانسته‌اند و گروهی دیگر آن را مجموعه‌ای از جلوه‌ها، اندیشه‌ها، باورها و آرمان‌های مشترک در جامعه می‌دانند. گروه چهارم نیز وجدان جمعی را تنها اسمی در راستای تقابل دیدگاه‌های وجدان‌های مختلف در یک محیط اجتماعی معرفی می‌کنند که از تعداد بی‌شماری از وجدان‌های فردی تشکیل شده است.[۲۰] از دیگر اسامی شناخته شدۀ این نوع از وجدان می‌توان به «وجدان اجتماعی»، «وجدان بشری» و «وجدان جهانی» اشاره کرد. گروهی از کارشناسان بر این باورند که شواهد گوناگون اجتماعی و سیاسی بیانگر عنصر مشترک در میان جوامع انسانی هستند که هیچ فردی نمی‌تواند به‌صورت مستقیم در برابر آن قد علم کند. این عنصر مشترک و نامحسوس، در مقاطع مختلفی از تاریخ، افکار و حرکت‌های عمومی را به‌سوی خود جلب کرده و به‌همین دلیل است که نمی‌توان آن را محدود به قلمرو زمانی یا مکانی خاصی دانست. در قرآن نیز به حیات و منافع مشترک انسان‌ها، اشاره شده است؛[۲۱] برای مثال، در آیه‌ای از قرآن، کشته شدن یک نفر بدون حق قصاص یا بدون کیفر، برابر با کشته شدن تمامی انسان‌ها دانسته شده و نیز زنده نگه‌داشتن یک نفر معادل زنده نگه‌داشتن تمامی انسان‌ها معرفی شده است.[۲۲]

کارشناسان معتقدند در جوامعی که وجدان اجتماعی نسبت به مسائل قوی باشد، میزان همبستگی مردم نیز در درجۀ بالایی قرار داشته و دارای نیرویی است که می‌توان از آن در جهت مثبت و سازنده استفاده کرد. این نیروی جمعی، ریشه در قوانین، آیین، آداب‌ورسوم و مذهب حاکم بر جوامع داشته و در نهایت به توافقی اخلاقی در جوامع منتهی می‌شود که می‌توان با آن، مسئله‌ای را رد، تقبیح یا تحسین کرد. به‌همین دلیل، هدایت آگاهانه و مدیریت جامعه از طریق وجدان جمعی می‌تواند در ایجاد نظم و قانون نیز مؤثر باشد. اگر در یک جامعه وجدان جمعی آن نسبت به ناهنجاری‌های اجتماعی آن ضعیف شود، دیگر به تدریج بنیادهای ارزشی آن متزلزل و جامعه دچار فروپاشی می‌شود.[۲۳]

وجدان در ادبیات فارسی

در ادبیات فارسی، واژۀ وجدان، از دیرباز استعمال شده و برخی مفاهیم جدید نیز براساس آن ساخته شده است؛ برای مثال، عبارت «بی‌وجدان» در اشاره به افراد بی‌مروت و بی‌انصاف به‌کار می‌رود. علاوه بر آن، در اشعار فارسی‌زبانان نیز واژۀ وجدان به‌چشم می‌خورد؛ مانند شعری از بیدل دهلوی که در آن از کلمۀ وجدان استفاده کرده است:[۲۴]

همین توهم وجدان دلیل محرومیستکه تو نیافتنی و نیافتن همه راست


ملک‌الشعرای بهار نیز بارها از واژۀ وجدان در اشعار خود بهره گرفته است:[۲۵]

زانکه سیر شد طبعم زین فضای پر وحشتهم نفور شد روحم، زین گروه بی‌وجدان


پروین اعتصامی، از شاعران معاصر نیز به این واژه اشاره کرده است:[۲۶]

چرا ز فکرت باطل، نژند داری دلچرا به ملک سیاهی، سیه کنی وجدان


پانویس

  1. «عوامل مؤثر در تقویت وجدان کاری»، وب‌سایت راسخون.
  2. معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژۀ وجدان.
  3. «وجدان چیست؟»، وب‌سایت ویستا.
  4. نصری، «آیا وجدان می‌تواند جایگزین خدا شود؟»، وب‌سایت راسخون.
  5. «وجدان چیست؟»، وب‌سایت ویستا.
  6. «معنی وجدان»، وب‌سایت مجلۀ ای‌سنج.
  7. «وجدان چیست؟»، وب‌سایت ویستا.
  8. «وجدان اخلاقی»، ویکی فقه.
  9. سورۀ شمس، آیۀ 8.
  10. شهیدی، نهج‌البلاغه، 1392ش، خطبۀ 78، ص72.
  11. کیا، مقدمه‌ای بر علم اخلاق، 1358ش، ص123.
  12. سورۀ یوسف، آیۀ 53.
  13. سورۀ نازعات، آیۀ 40.
  14. نصری، «آیا وجدان می‌تواند جایگزین خدا شود؟»، وب‌سایت راسخون.
  15. «وجدان چیست؟»، وب‌سایت ویستا.
  16. «رابطۀ وجدان با آداب‌ورسوم»، وب‌سایت آیت‌الله مکارم.
  17. «رابطۀ وجدان با آداب‌ورسوم»، وب‌سایت آیت‌الله مکارم.
  18. سورۀ انسان، آیۀ 2؛ سورۀ قیامت، آیۀ 1-2.
  19. «عذاب وجدان چیست؟»، وب‌سایت مشاورۀ روانشناسی مصاحب.
  20. «وجدان جمعی»، وب‌سایت پژوهشکده باقرالعلوم.
  21. وجدان اجتماعی و وجدان کاری»، وب‌سایت سبک زندگی ایرانی اسلامی
  22. سورۀ مائده، آیۀ 32.
  23. «تقویت وجدان اجتماعی در جهت مثبت موجبات رشد و توسعۀ جامعه را فراهم می‌کند»، خبرگزاری ایرنا.
  24. بیدل دهلوی، غزلیات، غزل شمارۀ 445، وب‌سایت گنجور.
  25. ملک‌الشعرای بهار، قصاید، شمارۀ 191، وب‌سایت گنجور.
  26. اعتصامی، دیوان اشعار، مثنویات، تمثیلات و مقطعات، وب‌سایت گنجور.

منابع

  • قرآن کریم.
  • اعتصامی، پروین، دیوان اشعار، وب‌سایت گنجور، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
  • بیدل دهلوی، غزلیات، وب‌سایت گنجور، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
  • «تقویت وجدان اجتماعی در جهت مثبت موجبات رشد و توسعۀ جامعه را فراهم می‌کند»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ بارگذاری: 4 شهریور 1392ش.
  • «رابطۀ وجدان با آداب‌ورسوم»، وب‌سایت آیت‌الله مکارم، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
  • «رابطۀ وجدان با تکرار عمل»، وب‌سایت آیت‌الله مکارم، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
  • شهیدی، جعفر، نهج‌البلاغه، تهران، زرین و سیمین، 1392ش.
  • «عذاب وجدان چیست؟»، وب‌سایت مشاورۀ روانشناسی مصاحب، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
  • «عوامل مؤثر در تقویت وجدان کاری»، وب‌سایت راسخون، تاریخ بارگذاری: 10 اسفند 1387ش.
  • کیا، علی، مقدمه‌ای بر علم اخلاق، بی‌جا، بی‌نا، 1358ش.
  • «معنی وجدان»، وب‌سایت مجلۀ ای‌سنج، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، وب‌سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
  • ملک‌الشعرای بهار، قصاید، وب‌سایت گنجور، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
  • نصری، عبدالله، «آیا وجدان می‌تواند جایگزین خدا شود؟»، وب‌سایت راسخون، تاریخ بارگذاری: 24 آذر 1392ش.
  • «وجدان اجتماعی و وجدان کاری»، وب‌سایت سبک زندگی ایرانی اسلامی، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
  • «وجدان اخلاقی»، ویکی فقه، تاریخ بازدید: 24 تیر 1402ش.
  • «وجدان جمعی»، وب‌سایت پژوهشکده باقرالعلوم، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.
  • «وجدان چیست؟»، وب‌سایت ویستا، تاریخ بازدید: 25 تیر 1402ش.