آرایش ایرانی (مواد و لوازم)

از ویکی‌زندگی

آرایش ایرانی (مواد و لوازم)؛ آراستن چهره، مو و اندام با رنگ‌ها و زیورهای گوناگون

انسان‌ها از دیرباز برای آراستن اندام، چهره و موی، موادی برگرفته از دانه، ریشه، برگ، ساقه، عصاره و صمغ گیاهان مختلف، سنگ‌های معدنی، فلزات و چربی‌های حیوانی را به‌کار گرفته‌اند. ایرانیان نیز با بهره‌گیری از طبیعت اطراف‌شان فراورده‌هایی برای آراستن اندام و سر و مو می‌ساختند و به‌خوبی استفاده می‌کردند. این توان‌مندی کهن را می‌توان در اصطلاح «هرهفت کردن» یا «هفت درهفت کردن» مشاهده کرد که برای هفت قلم آرایش زنانه به‌کار می‌رفت و شامل حنا، وسمه، سرخاب، سفیداب، سرمه، زرک و نهادن خال بر چهره می‌شد.[۱]

در ادامه، مهم‌ترین مواد آرایشی و ابزارهای به‌کارگیری آن در جامعه ایرانی، معرفی می‌شود.

حَنا

برگ‌های خشک‌شده حنا از نخستین مواد طبیعی است که بشر برای آرایش به‌کار گرفته است. برگ‌های ساییده‌شده‌ی حنا را با آب می‌آمیزند و خمیر به‌دست آمده را بر دست و پا و سر و ریش می‌بندند.[۲] به‌جز رنگین کردن موی و دست و پا یا سر انگشتان، گاهی زنان با حنا نقش‌هایی بر دست و پا می‌بستند که به آن نگار می‌گفتند. با سفارش‌های پیامبر خدا درباره حنا بستن و آراستگی تن و جسم، استعمال حنا در میان ایرانیان به‌ويژه هنگام جشن‌ها و آیین‌های شادمانیِ کاربرد بیشتری پیدا کرد. حنا بستن پیش از وصال معشوق به‌عنوان یک نماد و استعاره نیز در فرهنگ ایرانیان کاربرد دارد، وآشکارترین مصداق آن، رزمندگان مسلمان است که آراسته و حنابسته به میدان جنگ می‌رفتند.[۳]

وَسمه

گیاهی از تیره صلیبیان است که برگی شبیه گیاه «مورد» دارد. برگ‌ها یا میوه این گیاه دارای ماده رنگینی است که آن را پس از خشک شدن می‌سایند و گرد آن را در وسمه‌جوش می‌جوشانند. محلول غلیظ و سیاه به دست آمده را برای سیاه و پرپشت کردن ابروی زنان و سر و ریش مردان به‌کار می‌برند. زنان در تهران قدیم برای آنکه وسمه بهتر رنگ بدهد و ابرو را سیاه‌تر و درخشان‌تر کند، داخل صابون مخصوص «برگردان» را خالی می‌کردند و جوشاندۀ وسمه را در آن می‌ریختند و با ابزار مخصوص، وسمه را بر ابرو می‌کشیدند.[۴]

سرمه

ماده‌ای دارویی است که هم برای تقویت روشنی چشم و هم برای خودآرایی به‌کار می‌رود. گرد سرمه را در ظرف‌های موسوم به سرمه‌دان می‌ریختند که صنعتگران آنها را از جنس مس، نقره، برنج یا چوب می‌ساختند و روی آنها شکل‌های زیبایی قلم‌زنی می‌کردند. سرمه‌دان‌های پارچه‌ای از جنس مخمل یا ترمه نیز وجود داشت که روی آن‌ها سوزن‌دوزی، ملیله‌دوزی، مرواریددوزی و منجوق‌دوزی می‌کردند. سرمه را به‌کمک ابزاری به‌نام میل سرمه به چشم می‌کشیدند و لبه‌های درونی پلک و پشت پلک و مژگان را با آن سیاه می‌کردند. میل سرمه را معمولاً از عاج، فلز یا چوب می‌ساختند و سر آن را مرصع می‌کردند.[۵]

سفیداب

سفیداب، گرد سفیدی است از جنس فلز روی بود که زنان به‌جای پودرهای امروزی، برای سفید کردن چهره و پوشاندن ناهمواری‌های صورت از آن بهره می‌گرفتند. سفیداب را گاهی از قلع و سرب نیز به‌دست می‌آوردند.[۶] گرد سفیداب را در قوطی یا جعبه‌های فلزی مخصوصی که روی آن نقش‌های زیبا کنده‌کاری شده، و به «پودردان» معروف بود، نگه‌ می‌داشتند.

سرخاب

گرد سرخی است که زنان برای خوش‌رنگ ساختن چهره روی سفیداب بر گونه، چانه و لب‌ها می‌مالیدند. درگذشته سرخاب را به‌صورت صابون‌های خشک نیز می‌ساختند. زنان برای ساختن چهره‌ای طبیعی و خوش آب و رنگ با مهارت خاصی سرخاب را بر پوست صورت می‌مالیدند.[۷]

زرک

زرک، خرده‌های ریز طلا یا زرورق است که زنان بر روی و موی خود می‌پاشیدند. زرک را گاهی به‌صورت پولک‌های خال مانند به پیشانی، پشت پلک‌ها، روی گونه‌ها و چانه نیز می‌چسباندند.[۸] زرک درگذشته از طلای خالص ساخته می‌شد و به‌همین دلیل، فقط زنان اشرافی و ثروتمند می‌توانستند از آن استفاده کنند.

خال

زنان ایرانی از دیرباز به‌جز خال‌های طبیعی، با سرمه و وسمه خال‌هایی بر صورت می‌نهادند. گاهی در داخل گرد سرمه یا وسمه عنبر و مُشک می‌ریختند. از این‌رو خالی که بر چهره می‌نشاندند، خوش‌بو و به اصطلاح عنبرین بود. گاه خال طبیعی چهره خود را ـ که به آن خال هاشمی می‌گفتند ـ پُر رنگ می‌کردند.

غالیه

ترکیبی از انواع عطرها و بوهای خوش مانند عنبر، مشک، عرق‌های خوشبو، عود، صندل و گلاب را که مردان و زنان با آن موهای سر و ریش خود را خوشبو می‌ساختند، غالیه می‌گفتند.[۹] گاهی غالیه را به‌صورت جامد در می‌آوردند و هنگام بافتن گیسوان میان آن جای می‌دادند تا گیسوان همواره خوشبو و عطرآگین باشد.  

پانویس

منابع

  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، زير نظر محمد معین و سيدجعفر شهیدی، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1377ش.
  • سمسار، محمدحسن، «آرایش و هنر»، هنـر و مردم، تهران، ۱۳۴۲ش، ش۱۶.
  • شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۷۱ش.
  • قنبریان، حسین، «رزمندگان در شب عملیات، حنابندان راه می‌انداختند»، در خبرگزاری دفاع مقدس، تاريخ درج مطلب: 12 فروردین 1398.
  • نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، به‌کوشش محمدعلی فروغی، تهران، خیام، ۱۳۱۸ش.