ابوسهل بلخی
ابوسهل بلخی؛ از طلایهداران علم و تمدن اسلامی و ایرانی در قرن چهارم و پنجم هجری.
ابوسهل بلخی (ابوزید بلخی)، از دانشمندان نامی ایران قدیم است که با تکیه بر میراث فرهنگی و تمدنی ایران و سفارش آموزههای اسلامی بر ژرفنگری انفسی و آفاقی، نوآورهای زیادی داشت؛ وی اولین دانشمند مسلمان بود که در علم جغرافیا، روانشناسی و روانپزشکی کتاب نوشت و در معرفی ظرفیتهای تمدنی اسلام، میراث غنی ایران و گسترش رشتههای مختلف علمی در جهان اثرگذار بود.
زندگینامه
ابوسهل بلخی در روستای شامِستیان، نزدیك رود «غَرْبِنكی» در بلخ به دنیا آمد. پدر وی از سیستان و معلم كودكان بود و ابوسهل نیز مدتی همین شغل را داشته است. وی در جوانی همراه قافلۀ حاجیان به عراق سفر كرد تا در دربارۀ مذهب شیعه كه خود از پیروان آن بود تحقیق كند و مقام «امام» را دریابد. ابوسهل در عراق در حلقۀ درسی «یعقوب بن اسحاق كندی» راه یافت و به آموختن علوم عقلی مشغول شد. او ۸ سال در عراق به سر برد و با بزرگان و دانشمندان در ارتباط بود. بلخی در این مدت فلسفه، نجوم، پزشکی و علوم طبیعی را آموخت و در علم كلام و دیگر دانشهای متداول آن روزگار مهارت پیدا کرد و سپس به زادگاه خود بازگشت.[۱] او بهدلیل دانش وسیع خود در علوم گوناگون مورد توجه و احترام امرا و بزرگان بود، اما نگارش دو کتاب «كیفیت تأویل آیات قرآن» و «القرابین و الذبائح» موجبات خشم وزیر نصر بن احمد سامانی را فراهم کرد و هدایا و مستمری او قطع شد.[۲] ابوسهل به فعالیتهای سیاسی علاقهای نداشت و بههمین دلیل هنگامی كه «احمد بن سهل بن هاشم مروزی» بهعنوان وزیر در ۳۰۶ق به بلخ آمد و وزارت خود را به وی پیشنهاد كرد، نپذیرفت، اما چون کارهای علمی و فرهنگی را دوست داشت مدتی شغل کاتبی را در دورۀ وزارت «ابوالقاسم بلخی كعبی» پذیرفت و احترام و سهولتهای اقتصادی زیادی دریافت کرد.[۳]
باورهای مذهبی
ابوسهل بلخی پیرو مذهب شیعۀ دوازده امامی بود و به علت آگاهی از فلسفه و بهكاربردن روش عقلی در مباحث خود، از سوی برخی فقهای اهلسنت متهم به كفر و الحاد شد.[۴] برخی منابع، وی را مردی نیكو اعتقاد دانستهاند کهو در انجام وظایف مذهبی و عمل به احكام دین هرگز غفلت نمیورزید. بسیاری از علما و فقهای بلخ نیز او را دارای اعتقاد نیك و مذهبی استوار میدانستند و معتقد بودند كه در آثار پرتکرار او، سندی كه دلالت بر سستی یا فساد عقیده او كند، پیدا نمیشود.[۵]
سیرۀ عملی و اخلاقی
ابوسهل بلخی مردی خوددار، باوقار، اهل بصیرت با زبانی محکم و بیانی زیبا و در راه عقاید خود ثابت قدم بود. به گفتۀ محققان او شعر کم میسرود و بسیار خوب مینوشت و با عبارات نیکو سخن میگفت. به مقتضای باورهای خود نسبت به امام زمان و مسئلۀ ظهور و تشکیل حکومت عدل جهانی، تلاش میکرد. انتظار را به معنای انفعال و دستکشیدن از کارهای ثمربخش نمیدانست، بلکه آن را نوعی عمل و کنشگری در راستای ظهور میدانست. او تمام دستآوردهای علمی خود را بر مبنای فراهمسازی زمینههای ظهور امام زمان توجیه میکرد. [۶] ابوزید به زادگاه خود علاقۀ بسیار داشت و بههمین دلیل پس از بازگشت به بلخ و بهبود وضع اقتصادی او، در ناحیۀ شامستیان، املاک زیادی خرید که پس از او در اختیار خویشاوندان، فرزندان و نوادگان او قرار گرفت. [۷]
زمینههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی
ابوزید بلخی در دورۀ حکمرانی سلسلۀ سامانیان میزیست که در تاریخ به «عصر طلایی فرهنگ و تمدن ایرانی» و یا «رنسانس فرهنگ و تمدن ایرانی» مشهور شده است. پژوهشگران عوامل ذیل را در پیشرفت این دوره و ظهور دانشمندان زیاد، دخیل میدانند:
- حکمروایی خوب و اندیشمندانۀ امیران سامانی که به گفتۀ پژوهشگران، اکثر آنها افرادی نیکسیرت بودند و در دربار آنها افراد دانشمند و ادیب و عالمان دینی جای داشتند؛
- ریشۀ ایرانی حاکمان سامانی که به فرهنگ و میراث غنی ایران اهمیت میدادند. آنها در فضای فرهنگ و تمدن ایرانی بزرگ شده بودند و با ویژگیهای اصیل خردورزی و پویایی تمدن ایرانی آشنا بودن؛
- امیران سامانی در دوران اقتدار خود، با خلیفۀ عباسی روابط صلحآمیز برقرار کردند و توانستند در فضای امن سیاسی، بر اساس اندیشه و روش خود به ادارۀ امور بپردازند.
- سامانیان گرچه پیرو مذهب اهلسنت و فقه حنفی بودند، اما با پیروان مذاهب دیگر از جمله شیعیان دوازده امامی و اسماعیلی با احترام و مدارا رفتار میکردند.
- امیران سامانی، وزیران دانشدوست و فهیم را که آشنا به مسائل سیاسی، اداری و علمی بودند، انتخاب میکردند. [۸] در چنین زمینۀ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، گروه بزرگی از فیلسوفان ایرانی ظهور کردند و آثار متعدد و بینظیر در منطق، حکمت و اخلاق به زبان عربی و بعد از آن به پارسی فراهم آوردند که از جملۀ آنها ابوزید بلخی بود.[۹]
دیدگاهها
- ابوسهل بلخی بر خلاف افراد فلسفهستیز مانند غزالی، معتقد بود که فلسفه همسو با شریعت و نیز شریعت همانند فلسفه است؛ شریعت در حكم مادر دین و فلسفه به منزلۀ دایۀ دین است. بههمین دلیل او میكوشید میان شریعت و فلسفه تلفیق ایجاد کند و آن دو را با یكدیگر هماهنگ سازد.[۱۰]
- وی با توجه به آموزههای قرآنی به اصل کرامت انسانی باور داشت و از تفضیل صحابه و نیز از برتریجویی عرب و عجم بر یكدیگر خودداری و ناسیونالیزم قومی را نفی میكرد.[۱۱]
- ابوسهل دربارۀ تفسیر قرآن معتقد بود كه باید به ظاهر آیات اكتفا و از تأویلات بعید به روش اسماعیلیان اجتناب کرد و كتابهای نظم القرآن و البحث فی التأویلات را بر همین مبنا نوشته بود. او روش تفسیری که با عنوان تأویل به تحریف قرآن منجر میشود را رد میکرد. [۱۲]
- از مهمترین دیدگاههای ابوسهل بلخی، نظر او دربارۀ نقش معنویت و خودشناسی در پیشگیری و حفظ سلامت روان بوده که برای اولینبار در جهان مطرح کرده و امروزه نیز مورد قبول عام است. وی بر اساس تحلیل و تفسیر خود از آموزههای اسلامی، معنویت را عامل مهمی در پیشگیری و تأمین سلامت روان، در زندگی فردی و اجتماعی میدانست. به نظر وی معنویت راستین به انسان قدرتی میدهد که اهمیت آن برای کسب سلامت روان کمتر از اهمیت هوا برای تنفس نیست. بلخی ایمان، توکل به خدا، عبادت، دعا و ارتباط با خالق هستی را از قویترین سرمایههای اسلامی و تدابیر پیشگیرانۀ توحیدی برای تعدیل و کاهش عارضههای روانی، مانند بروز خشم، ترس، اندوه و افسردگی معرفی کرد. به نظر او آدمی در سایه تعالیم اسلامی، خود را در مقام قرب و در پیوند با قدرت بینهایت میبیند و با توکل بر او در تنگناها موجبات آرامش روحی خود و دیگران را فراهم میآورد. به نظر ابوسهل این سرمایههای دینی، عامل پویایی و تحرک و توسعه در جامعه است. [۱۳]
آثار
ابوسهل بلخی در رشتههای مختلف مانند فلسفه، كلام، احكام نجوم، پزشکی، سیاست، تفسیر، تاریخ، جغرافیا، اخلاق و آداب و رسوم، لغت، صرف و نحو، طبقهبندی علوم و حتی جانورشناسی، کتاب نوشته است که به گفتۀ «علی بن محمد بن ابیزید»، نوۀ وی، تعداد آثار او نزدیك به ۷۰ تألیف میرسد[۱۴] که از جملۀ آنها شرایع الادیان، اقسام العلوم، اختیارات السیر، السیاسة الكبیر، السیاسة الصغیر،[۱۵] الأمد الاقصی و الإبانة عن علل الدیانة،[۱۶] المختصر فی الفقه[۱۷] كحّاله العلم و التعلیم است [۱۸] که از میان آنها «مصالح الأبدان و الأنفس» در علوم پزشکی و «صورالأقالیم» دربارۀ جغرافیا و «نظم القرآن» در تفسیر قرآن از معروفترین آثار وی محسوب میشود. [۱۹]
شاگردان
ابوسهل بلخی، شاگردان ممتاز و اثرگذاری تربیت کرده است که هر کدام در تاریخ اسلام و پیشرفت فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی نقش مهمی داشتهاند.[۲۰] «محمد بن زكریای رازی» از شاگردان او است که از چهرههای درخشان علوم اسلامی محسوب میشود. [۲۱]
ابوسهل بلخی از منظر دیگران
ابوسهل بخلی بهدلیل وسعت دانش، عمق اندیشه و فصاحت و بلاغت نوشتههای خود، مورد ستایش اندیشمندان قدیم و جدید قرار گرفته است. برای مثال «ابوحیان توحیدی» او را «بحرالبحور» و «عالم العلماء» نامیده[۲۲] و در كتاب «الأمتاع و المؤانسة» از او با عنوان «سید اهل المشرق فی انواع الحكمة» یاد كرده است.[۲۳] شهرستانی در «الملل و النحل» وی را در ردیف كندی، ابنمسكویه، ابوسلیمان سجستانی، فارابی، ابنسینا و ابوالحسن عامری و در شمار فلاسفۀ متأخر اسلامی آورده است.[۲۴]
در گذشت
ابوسهل بلخی در 322ق در زادگاه خود درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد. [۲۵]
نوآوریها و اثرگذاری
تفسیر قرآن
به نظر محققان، مباحث تفسیری ابوسهل و نگاه فلسفی و روش عقلی او به آموزههای قرآنی، بهویژه کتاب «نظم القرآن» وی که در آن مطالب بسیار آموزنده را با عباراتی لطیف به کار برده و از تأویلات دور از ذهن نسبت به آیات قرآن خود داری کرده، در ترویج و توسعۀ تفسیر اجتماعی و برداشت علمی از قرآن نقش مؤثر داشته است. [۲۶] یاقوت حِمَوی دیدگاههای تفسیری ابوسهل بلخی را بینظیر توصیف کرده و معتقد است که در اسلام کتاب مفیدتر از این کتاب تألیف نشده است.[۲۷]
روانشناسی اسلامی
ابوسهل بلخی برای نخستینبار تشخیص داد که روح مانند جسم میتواند بیمار یا سالم، متوازن یا نامتوازن شود و عارضههای نفسانی منشأ روانشناختی و فیزیولوژیکی دارد. او کشف کرد که بیماریهای روانتنی معلول تأثیرات متقابل این دو نوع عامل بر یکدیگر است؛ همانگونه که عدم توازن جسم از نظر او میتواند به تب، سردرد و دیگر بیماریهای جسمی منجر شود، عدم توازن روان نیز میتواند به خشم، اضطراب، ترس، حزن و افسردگی، وسواس و سایر امراض روانی منجر شود.[۲۸] همچنین آثار او بهدلیل عمق و روح علمی و دقت آن، در توسعۀ شاخههای مختلف دانش پزشکی در ایران و جهان اثرگذار بوده است. برای مثال کتاب مصالح الأبدان و الأنفس او در توسعۀ علم پزشکی و حوزۀ سلامت روان و کترل بیماریهای مختلف، اثرگذار بوده است.[۲۹] به گفتۀ محققان نظریات ابوسهل در حوزۀ روانشناسی، شباهت شگفتانگیزی به نظریههای مدرن روانشناسی دارد.[۳۰] بلخی همچنین روانپزشکی را بهصورت مستقل مورد بررسی قرار داد و اصطلاحات جدیدی در این حوزه به کار برد. او بعد از مطالعه تخصصی روانپزشکی به شناخت عمیقی نسبت به روان و اسرار آن دست یافت.[۳۱]
جغرافیا
مباحث جغرفیایی ابوسهل بلخی، دانشمندان اسلامی را به اهمیت بحث جغرافیا و نقش آن در توسعۀ فرهنگ و تمدن اسلامی آشنا کرده و باعث شده است که دانشمندان اسلامی بهویژه «اصطخری» در كتابهای خود «المسالك و الممالك» و «الاقالیم» بهصورت مفصلتر به این مباحث بپردازد و دانش جغرافیایی مسلمین را ارتقا بخشد.[۳۲] بسیاری از محققان ابوزید را از پیشگامان ترسیم نقشههای جغرافیایی در میان جغرافیدانان و دانشمندان مسلمان دانستهاند و در میان نقشههای قدیمی، ۶۰ نقشۀ جغرافیایی از آثار ابوزید بلخی دیده شده است.[۳۳]
انسانشناسی
به نظر پژوهشگران، ابوسهل بلخی از کسانی است که بر اساس آموزههای دینی، انسانشناسی جامعنگر و سهبعدی را مطرح کرد که شامل سه عنصر روح، عقل و جسم میشود. در نظام انسانشناسی او، معنویت برای سلامت روح، فلسفه برای سلامت عقل و پزشکی برای سلامت جسم نیاز است و شرط لازم برای سلامت و پویایی جامعه و توسعه محسوب میشود. [۳۴]
ترجمۀ آثار
کتاب مصالح الابدان و الانفس از روی نسخۀ خطی كتابخانۀ ایاصوفیه به همت «فؤاد سزگین» در فرانكفورت به آلمانی ترجمه و منتشر شده است. [۳۵] همچنین این کتاب را زاهده اوزکان راشد ترجمه و به نام «روانشناسی از منظر ابوزید بلخی» منتشر کرده است.[۳۶] کتاب «البدء التاریخ» در سال 1919م در فرانسه به زبان فرانسوی ترجمه و چاپ شده است.[۳۷]
پانویس
- ↑ حموی، معجم الادباء، 1414م، ج۳، ص65-۷۵.
- ↑ ابنندیم، الفهرست، بیتا، ج۱، ص۱۳۵.
- ↑ حموی، معجم الادباء، 1414م، ج۳، ص75-76.
- ↑ ابنندیم، الفهرست، بیتا، ج۱، ص۱۳۵.
- ↑ حموی، معجم الادباء، 1414م، ج۳، ص73 و 75.
- ↑ «رویکرد پیشگیرانه ابوزید بلخی به حوزه سلامت روان (در کتاب مصالح الابدان و الانفس)»، 1394ش، ص22.
- ↑ حموی، معجم الادباء، 1414م، ج۳، ص75-76.
- ↑ «رنسانس ایرانی در سدههای سوم و چهارم هجری قمری»، وبسایت وزارت آموزش و پرورش.
- ↑ صفا، «خدمت ایرانیان در ایجاد فلسفه و کلام اسلامی»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ توحیدی، الامتاع و المؤانس، 1942م، ج۲، ص۱۵.
- ↑ حموی، معجم الادباء، 1414م، ج۳، ص۷۷ـ۷۸.
- ↑ حموی، معجم الادباء، 1414م، ج۳، ص77.
- ↑ «رویکرد پیشگیرانه ابوزید بلخی به حوزه سلامت روان (در کتاب مصالح الابدان و الانفس)»، 1394ش، ص22.
- ↑ حموی، معجم الادباء، 1414م، ج۳، ص81.
- ↑ ابنندیم، الفهرست، بیتا، ج۱، ص۱۳۵.
- ↑ بیهقی، تتم صوان الحکمه، ج۱، ص۲۶.
- ↑ سیوطی، بغیة الوعاء، 1964م، ج۱، ص۳۱۱.
- ↑ کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، 1957م، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ کراچکوفسکی، تاریخ الادب الجغرافی العربی، 1963م، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ حموی، معجم الادباء، 1414م، ج۳، ص76.
- ↑ صفا، تاریخ علوم عقلی، 1336ش، ج۱، ص۱۶۵_۱۶۶.
- ↑ حموی، معجم الادباء، 1414م، ج۳، ص27.
- ↑ توحیدی، الامتاع و المؤانس، 1942م، ج۲، ص۳۸.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، 1923م، ج۱، ص۳۴۸.
- ↑ «کندی؛ نخستین فیلسوف اسلامی»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ «رویکرد پیشگیرانه ابوزید بلخی به حوزه سلامت روان (در کتاب مصالح الابدان و الانفس)»، 1394ش، ص22.
- ↑ حموی، معجم الادباء، 1414م، ج۳، ص۸۰.
- ↑ «رویکرد پیشگیرانه ابوزید بلخی به حوزه سلامت روان (در کتاب مصالح الابدان و الانفس)»، 1394ش، ص12.
- ↑ موحد، «ابوزید بلخی»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ «پژوهشگر آلمانی کتابی دربارۀ روانشناسی از منظر ابوزید بلخی نوشت»، خبرگزاری مهر.
- ↑ «رویکرد پیشگیرانه ابوزید بلخی به حوزه سلامت روان (در کتاب مصالح الابدان و الانفس)»، 1394ش، ص26-27.
- ↑ کراچکوفسکی، تاریخ الادب الجغرافی العربی، 1963م، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ سوسه، الشریف الادریسی فی الجفر الجغرافیا العربی، 1974م، ج۱، ص۱۵۴.
- ↑ «رویکرد پیشگیرانه ابوزید بلخی به حوزه سلامت روان (در کتاب مصالح الابدان و الانفس)»، 1394ش، ص28.
- ↑ موحد، «ابوزید بلخی»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ «پژوهشگر آلمانی کتابی دربارۀ روانشناسی از منظر ابوزید بلخی نوشت»، خبرگزاری مهر.
- ↑ «تحلیلی از زندگی و آثار دانشمندان اسلامی: ابوزید احمد بن سهل بلخی»، 1361ش، ص60.
منابع
- ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- بیهقی، علی بن زید، تتمه صوان الحکمه، لاهور، بینا، ۱۳۵۱ق.
- «پژوهشگر آلمانی کتابی دربارۀ روانشناسی از منظر ابوزید بلخی نوشت»، خبرگزاری مهر، تاریخ درج مطلب: ۲۵ تیر ۱۳۹۸ش.
- «تحلیلی از زندگی و آثار دانشمندان اسلامی: ابوزید احمد بن سهل بلخی»، مجلۀ دانشگاه انقلاب، شمارۀ 19، دی 1361ش.
- توحیدی، ابوحیان، الامتاع و المؤانس، به کوشش احمد امین واحمد زین، قاهره، بینا، ۱۹۴۲م.
- «جغرافیا» وبسایت کتابخانه مدرسۀ فقاهت، تاریخ بازدید: 18 شهریور 1402ش.
- حموی، یاقوت، معجم الادباء، بیروت، دار الغرب الإسلامي، 1414ق.
- «رنسانس ایرانی در سدههای سوم و چهارم هجری قمری»، وبسایت وزارت آموزش و پرورش، 11 بهمن 1399ش.
- «رویکرد پیشگیرانه ابوزید بلخی به حوزه سلامت روان (در کتاب مصالح الابدان و الانفس)»، مجلۀ تاریخ پزشکی، شمارۀ 22، بهار 1394ش، ص22.
- سوسه، احمد، الشریف الادریسی فی الجفر الجغرافیا العربی، بغداد، بینا، ۱۹۷۴م.
- سیوطی، بغیة الوعاء، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، بینا، ۱۹۶۴م.
- شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، لایپزیک، ۱۹۲۳م.
- صفا، ذبیحالله، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسط قرن پنجم، تهران، دانشاه تهران، ۱۳۳۶ش.
- صفا، ذبیحالله، «خدمت ایرانیان در ایجاد فلسفه و کلام اسلامی»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 2 شهریور 1396ش.
- کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، داراحياء التراث العربى، ۱۹۵۷م.
- کراچکوفسکی، ی ی، تاریخ الادب الجغرافی العربی، ترجمه صلاح الدین عثمان هاشم، قاهره، ۱۹۶۳م.
- «کندی؛ نخستین فیلسوف اسلامی»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: 15 آبان 1388ش.
- مستوفی، حمدالله، نزهة القلوب، به کوشش محمد دبیرسباقی، تهران، طهوری، ۱۳۳۶ش.
- نفیساحمد، خدمات مسلمانان به جغرافیا، ترجمۀ حسن لاهوتی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1374ش.