ایلخانان
ایلخانان؛ نام سلسلهای از حاکمان مغول در ایران.
ايلْخانان، سلسلهای از فرزندان چنگيزخان مغول بودند که از 653ق تا 736ق بر ایران حکومت کردند. با ورود وزیران و دبیران ایرانی در ساختار قدرت سیاسی ایلخانان، حاکمان مغول بهتدریج به دین اسلام گرویدند. بهدلیل حمایت وزیران ایرانی و تلاش علمای دین، مذهب تشیع، زبان و ادبیات فارسی و هنر ایرانی و اسلامی در دوران ایلخانان رونق و گسترش چشمگیری پیدا کرد.
مفهومشناسی
«ايلخان» مركب از دو واژۀ تركی «ايل» و «خان» است. واژۀ «ايل» در آغاز، يك واحد سياسی سازمانيافته بود كه توسط فرمانروايی مستقل اداره میشد، اما بعدها بهمعنای قلمرو، قبيله و اتحاديۀ قبايل بهكار رفته و با مفهوم جدید، به زبان مغولی وارد شده، اما معنای صلح و آشتی داشته است.[۱] واژۀ خان كه در زمان حکومت مغولها در ایران متداول شد، مترادف با «خواجه » و «مهتر» است[۲] و در زبانهای گوناگون تركی و مغول بهصورتهای «قان»، «قاآن» و «خاقان» نيز ثبت شده و بهمعنای فرمانروای ايل، فرمانروای اتحاديۀ قبايل و شاه نیز آمده است.[۳]
تاریخچه
حکومت ايلخانان بيش از يكونیم قرن بر بیشتر آسیای میانه، افغانستان، ايران، عراق و آسيای صغير و گاهی تا شام (سوریه) حکومت کردند. این سلسله با قدرتيابی «هولاکوخان» آغاز شد كه بهدستور «منگو قاآن» برادر خود، مأمور تكميل فتوحات مغول در ایران شده بود.[۴] هلاکوخان، اسماعیلیان را در ۶۵۴ق شکست داد و در ۶۵۶ق با تصرف بغداد خلافت عباسی را منقرض کرد.[۵] وی لقب ایلخان را از منگوقاآن دریافت کرد و بههمین مناسبت، حکومت او و جانشینان وی در ایران به ایلخانان مشهور شد. هلاکو در ۶۶۳ق درگذشت و پسر وی «اباقا خان» جانشین وی شد. او بعد از ۱۸ سال حکومت، جای خود را به «احمد تگودار» برادر خود داد. تگودار با پذیرش اسلام، نام احمد را برگزید. «ارغون» پسر اباقا اگرچه در آغاز حکومت او را پذیرفت، اما در ادامه با کمک گروهی از امیران مغول بر او شورید و با کشتن وی، قدرت را به دست گرفت. جانشین ارغون، «گیخاتو» پسر دیگر اباقا، با شورش «بایدو»، نوۀ هلاکو، مواجه و شکست خورد. اما بایدو نیز با مخالفت «غازان خان» پسر ارغون روبهرو شد و قدرت را از دست داد. پس از مرگ غازان در ۷۰۳ق برادر وی «اولجایتو» معروف به «سلطان محمد خدابنده» بر تخت نشست. جانشین اولجایتو، پسر وی «ابوسعید» بود که در ۷۱۷ق به حکومت رسید. در دوران او، حکومت ایلخانان با بحرانهای داخلی و تهدیدهای خارجی فراوان روبهرو شد و از بین رفت.[۶]
باورهای دینی ایلخانان
آیین مغولان يكتاپرستی ابتدايی بود و خدای خود را با عنوان «منگكه تنگری» ستايش میكردند.[۷] هولاکو خان اولین ايلخان ايران نیز به آیین نیاکان خود معتقد بود. اما اباقاخان، دومين ايلخان ايران، آیین بودايی داشت. جانشين او احمد تگودار در ظاهر مسلمان بود و ارغون که جای احمد نشست به آیین بودايي علاقه داشت و در دوران او در بيشتر شهرهای مهم، معبد بودايی احداث شد. همچنین گيخاتو بودايی مذهب بود اما غازان فرزند ارغون به اسلام گرويد و به پيروی او ایلخانهای بعدی و بسیاری از مغولان مسلمان شدند و بودايیگری در ميان تركان و مغولان مقيم ايران متوقف شد.[۸]
مناسبات سیاسی و دینی
الف) راهیابی وزیران ایرانی در قدرت سیاسی
حاکمان مغول بهدلیل سبک زندگی دشتنشينی و گلهداری از مناسبات سبک زندگی شهرنشينی و كشورداری بیخبر بودند. بههمین دلیل برای ادارۀ مناطقی که به دست میآوردند از منشیان، دبیران و وزیران ایرانی بهره میگرفتند. بسیاری از محققان معتقدند که وزيران ایرانی، پادشاهان واقعی دوران ایلخانان بودند و همۀ امور كشور به رأی آنها اداره میشد.[۹]
ب) احیای اسلام
با سقوط خلافت عباسی بهدست ایلخانان، تمامیت اسلام در معرض خطر قرار گرفت اما علمای اسلام و وزیران و دبیران ایرانی، با تدبیر و سیاست، دین اسلام را از خطر نابودی نجات دادند. در این خصوص مسلمانان، اعم از سنی و شیعه، هدف مشترکی را دنبال کردند.[۱۰]
ج) گسترش تشیع
قبل از ایلخانان، مذهب تشيع بر اثر فشار حاكمان سنی در ایران، در تنگنای شديد قرار داشت، اما در عصر ایلخانان گسترش پیدا کرد[۱۱] و زمینه برای تقویت و گرایش بیشتر مردم به تشیع فراهم شد.[۱۲]
1. گرویدن ایلخانان به تشیع
بهباور بعضی از مورخان، اولین ایلخان که به مذهب تشیع گرایش داشت، غازان خان بود، [۱۳] اما از اظهار آن خودداری میکرد تا باعث اختلاف مذهبی نشود.[۱۴] الجایتو که جانشین پدر شد، بهصورت رسمی، مذهب شیعه را برگزید.[۱۵] غازان خان به مقبرۀ امامان شیعه رسیدگی میکرد و به زیارت امام رضا میرفت.[۱۶] همچنین به دستور وی نهری حفر کردند و آب رود فرات را به کربلا رساندند و این نهر موجب آبادانی منطقه و رونق کشاورزی شد.[۱۷] الجایتو بهصورت رسمی برای گسترش تشیع در ایران تلاش میکرد. در علت گرویدن ایلخانان به تشیع، گفته میشود که یکی از وزیران ایرانی بهنام «سعدالدین ساوجی» نقش داشت. او که خود شیعه بود واسطۀ راهیابی علمای شیعه از جمله «تاجالدین آوجی» به دربار سلطان الجایتو شد. همچنین، «خواجه اصیلالدین طوسی» فرزند «خواجه نصیرالدین» و نیز یکی ازافراد با نفوذ شیعه بهنام «ترمتاز» از افرادی بودند که در شیعه کردن سلطان نقش داشتند. از طرف دیگر، الجایتو در سال ۷۰۹ق به بغداد و سپس به حله و کوفه رفت و حرم امام علی را زیارت کرد. وی در حله با علامۀ حلی دیدار کرد و تحت تأثیر دیدار با او بهشکل رسمی شیعه شد.[۱۸]
2. رسمیت مذهب تشیع
در زمان الجایتو برای مدتی کوتاه مذهب تشیع در ایران رسمی و زمینه برای پذیرش و رواج تشیع در دوران صفویه آماده شد. همچنین وی فرمان داد تا مقامات حکومتی نیز مذهب تشیع را بپذیرند و پس از آن دستور داد عامۀ مردم شیعه شوند.[۱۹] بهعلاوه، اقدامات ذیل را انجام داد که در گسترش تشیع مؤثر بود:
- تغییر خطبه به روش ائمه که بدون ذکر خلفا باشد؛
- ضرب سکه بهنام امامان شیعه؛
- داخل کردن «حی علی خیر العمل » در اذان؛
- دایر کردن مدرسههای سیار که مناظرههای زیادی در آنها صورت میگرفت و علامۀ حلی نیز در آنها تدریس میکرد.[۲۰]
4. احترام به مزارات شیعه و عمران شهرهای مذهبی
پس از فروپاشی دستگاه خلافت عباسی، شیعیان در شهرهای ایران و عراق با آزادی عمل بیشتر مناسک مذهبی خود را برگزار کردند و وزیران ایرانی با حمایت ایلخانان به بازسازی و عمران در شهرهای مقدس و اجرای مراسم زیارت پرداختند. بر اساس اسناد تاریخی، در دورۀ غازان و الجایتو، رونق شهرهای زیارتی بالا گرفت و در کنار بارگاه امامان شعیه، آبادی و جنبوجوش علمی، اقتصادی و مذهبی شیعیان و سادات افزایش یافت.[۲۱]
5. احترام به سادات
غازان در دورۀ حکومت خود به وضعیت سادات رسیدگی کرد و دستور داد «دارالسیادهها» در شهرهای مختلف ایجاد شود که در گسترش تشیع نقش مهم داشت. دارالسیادهها مکانهایی برای پذیرایی و اسکان سادات بودند و موقوفاتی داشتند که عواید آن را به سادات میدادند.[۲۲]
د) علل گسترش تشیع
1. رواداری دینی ایلخانان
ايلخانان ايران، به هر دينی كه بودند، بر آزادی عقيدۀ مردم تأكيد داشتند و روحانيان مذاهب گوناگون را محترم میداشتند و آنان را از پرداخت ماليات معاف میكردند. شیعیان امامی از موقعیت بهوجودآمده بهخوبی استفاده کردند و زمینههای رشد مذهب تشیع امامی را فراهم ساختند.[۲۳] رواداری دینی ایلخانان بنیاد مصلحتاندیشانه داشته و یک رویکردی سیاسی بوده است تا در سرزمینهایی که از نظر زبان، آیین و اندیشههای مردم بیگانه بودند، بهتر و در امنیت زندگی کنند.[۲۴]
2. نابودی اسماعیلیان و خلافت عباسی
اسماعیلیان و عباسیان که رقبای اصلی شیعۀ دوازدهامامی بودند، با نیروی تدبیر و سیاست شیعیان و قدرت نظامی ایلخانان نابود شدند و زمینۀ نفوذ شیعیان در دربار ایلخانان و آشنایی آنها به تشیع فراهم شد.[۲۵]
3. حمایت وزیران ایرانی از علمای دین
حمایت وزیران و دیوانیان ایرانی از جمله «خواجه نصیرالدین طوسی» از مذهب شیعه و میدان دادن به فرهنگ تشیع از عوامل مهم گسترش این مذهب بود.[۲۶]
4. تلاش علمای شیعه
با حمایت وزیران ایرانی، علمای بزرگ شیعه از جمله «سید بن طاووس» و «علامۀ حلی» برای گسترش، نفوذ و قدرت شیعه تلاش کردند. برای مثال، علامۀ حلی دو کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» و «منهاج الکرامة فی اثبات الامامة» را در اثبات امامت و تشیع نوشت و به الجایتو تقدیم کرد.[۲۷]
مناسبات فرهنگی و تمدنی
حضور وزيران ايرانی در ساختار قدرت ایلخانی و تسلط آنها بر امور، مايۀ اصلی تداوم فرهنگ، شعر و ادب، شرع، عرف، قضا، وقف و نيز آداب، عادات و رسوم و ساختار جامعه و روابط اجتماعی و اقتصادی پيشين شد.[۲۸]
الف) گسترش زبان و ادبیات فارسی
وقتی خلافت عباسی منقرض شد، زبان عربی رسمیت خود را از دست داد و زبان فارسی جانشین شد و در قالب نظم و نثر رواج گستردهای پیدا کرد و بهشیوههای گوناگون مورد کاربرد نویسندگان و دیوانیان قرار گرفت.[۲۹]
1. زبان رسمی دربار
مغولان در ابتدا با زبان و ادبيات فارسی آشنایی نداشتند و فاقد فرهنگ و ادب مكتوب بودند. بههمین دلیل، برای ثبت رویداد و کارهای اداری، به زبان بومی نیاز شد و دیوانیان ایرانی را استخدام کردند. از زمان غازان خان، شاعران فارسیسرا نیز به دربار ایلخانان راه پیدا کردند و ابوسعيد آخرین ايلخان مغولی در ایران، خود به زبان فارسی شعر میسرود. از سوي دیگر، بيشتر وزيران و كارگزاران ايرانی مانند خاندان جوينی، صدرالدين خالدی، خاندان رشيدی و خاندان پروانۀ روم خود عالم، فاضل، اديب و ادبپرور بودند و دستگاه وزارت آنها جانشين دربار شاهان پيشين بهشمار میآمدند. [۳۰] عوامل یادشده باعث شد که زبان رسمی امپراتوری مغول نیز زبان فارسی شود و این زبان بیش از پیش رونق و گسترش پیدا کند.[۳۱]
2. رواج غزلسرایی
در زمان ایلخانان قصیده که زبان مدح است، از رواج افتاد اما غزلسرایی پیشرفت کرد. شاعران بزرگ مانند عطار، فخرالدین عراقی، اوحدی اصفهانی و شیخ محمود شبستری، اندیشههای عرفانی خود را در قالب غزل به جلوه در آوردند و موجب رونق زبان فارسی شدند.[۳۲]
3. سرایش منظومههای حماسی و تاریخی
در دوران ایلخانان سرایش منظومههای حماسی به زبان فارسی رواج بیشتر پیدا کرد که در گسترش این زبان نقش مهم داشت. برای مثال سامنامۀ سیفی، سامنامۀ خواجوی کرمانی، ظفرنامۀ حمدالله مستوفی، کرتنامه ربیعی پوشنگی و غازاننامۀ شمسالدین کاشی از آن جمله است.[۳۳]
4. تاریخنویسی به زبان فارسی
در دورۀ ایلخانان تاريخنويسی به زبان فارسی در جهان اسلام رونق يافت و آثار تاريخی اين دوره نمونههای نثر فارسی عصر مغول به شمار میرود.[۳۴] برای مثال، «تاریخ وصاف»، «تاریخ جهانگشای» جوینی و «مواهب الهی» معلم یزدی، از جمله آثاری است که به نثر فارسی نوشته شد. [۳۵]
5. رونق زبان فارسی در خارج از قلمرو ايلخانان
ادبيات فارسی در خارج از قلمرو ايلخانان بهويژه در هندوستان نيز رونق بیشتری پیدا کرد. برای مثال «طبقات ناصری» نوشتۀ «قاضی منهاج سراج جوزجانی» نمونۀ نثر و تاريخنويسی فارسی در هند است. از شاعران فارسیگوی هند در اين دوره میتوان از «امير خسرو دهلوی» و «حسن دهلوی» نام برد.[۳۶]
ب) سازندگی و توسعۀ شهری
بر اساس اسناد تاریخی، ايلخانان ايران و وزيران آنها به ساختن شهرها و احداث بناها دلبستگی بسيار داشتند. برای مثال، بنای شهر و «گنبد سلطانيه» در زنجان توسط ارغون و اولجايتورشيدالدين، جامع التواريخ، ۱۳۷۳ش، ج2، ص۱۱۷۹. و «ارغونيه» در غرب تبريز، «شهر مسعود» در ساحل رود كر، «محمودآباد گاوباری» در مغان كنار خزر، «ربع رشيدی» در شرق تبريز و «سلطانآباد» در كنار كوه بيستون از آن جمله است.[۳۷]
ج) هنر
1. معماری
هنر معماری ايلخانيان دنبالهرو عصر سلجوقيان است، اما با تغييراتی در افزایش پيچيدگی، گچبريهای تزيينی، نورگيرهای فراوان، وسعت صحن و ارتفاع گنبد همراه است. همچنين گنبد دوگانۀ بناها در اين دوره بیشتر عمومیت پیدا کرده است. برای مثال، گنبد سلطانيه در زنجان نمونۀ روشن از شاهکار هنر معماری دورۀ ايلخانيان است.[۳۸]
2. هنرهای ظریف
هنرهای ظریف مانند نقاشی، سفالگری و نقاشی بر روی سفال، رنگآميزی كاشی و تزيينات فلزی در دورۀ ايلخانيان رونق پیدا کرده و از هنر ایرانی و دورۀ سونگ و يوآن چين تأثير پذيرفته است.[۳۹]
3. تصویرپردازی هنری کتاب
مصورسازی كتاب از هنرهای شاخص دورۀ ايلخانيان است و آثار قابل توجهی از كتابهای مصور اين دوره تا زمان حاضر باقی مانده است. در اين آثار رنگهای شفاف و براق ايرانی، بهتدريج جای رنگهای ملايم چينی را گرفت و نقاشی مينياتور با هويت ايرانی پديد آمد كه در عصر تيموری و صفوی تكامل پیدا کرد.[۴۰]
د) صنعت
1. احترام به صنعت و پیشهوران
صنعت و صنعتگران نزد مغولان احترام داشت. برای مثال در زمان چنگيزخان رسم بود كه صنعتگران شهرهايی را كه مردم آن بهدلیل سركشی محكوم به مرگ میشدند، نمیكشتند و آنان را اسيروار بهكار میگماردند[۴۱] و كالاهای صنعتی و از جمله جنگافزار، زين و يراق گوناگون میساختند. در برنامۀ اصلاحات غازان خان، صنعتگران اسير، آزاد شدند و آنها بهای ساختههای خود را بهصورت نقد دريافت میكردند.[۴۲]
2. رونق صنعت
در زمان ايلخانيان صنایع در ایران پیشرفت کرد و برای مثال اسلحهسازی، كارخانههای بافندگی و فرشبافی، شيشهگری و صنعت ابريشم در بازار تبريز كه مدتی پايتخت ايلخانيان بود، رونق پیدا کرد و هر يك از اصناف و صنعتگران، راستهای داشتند و هر صنف از پيشهوران اصفهان نیز رئيسی داشتند كه «كلو» ناميده میشد. [۴۳]
ه) گسترش علوم عقلی و تجربی
چند قرن پيش از حاکمیت مغولان، عرصۀ علوم عقلی در جهان اسلام تنگتر شده بود، اما در حاکمیت ایلخانان، علوم عقلی از مهجوریت نجات پیدا کرد. خواجه نصيرالدين طوسی و همكاران و شاگردان او، از جمله قطبالدين مسعود شيرازی، نمايندگان برجستۀ عرصۀ علوم عقلی در اين عصر بهشمار میآيند كه از توجه ايلخانان نيز برخوردار بودند.[۴۴] در زمینۀ علوم تجربی نیز، دورۀ ایلخانان برجستگی خاصی دارد. برای مثال رصدخانۀ مراغه که نخستين و کاملترین رصدخانه در ایران و جهان قبل از كشف تلسکوب محسوب میشود، در همین دوره ساخته شد. بعد از ساخت مرکز ستارهشناسی در ایران، تا 300 سال بعد رصدخانهاي با آن امكانات در غرب بهوجود نيامده بود.[۴۵]
پانویس
- ↑ موسوی، «ایلخانان»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ خان، وبسایت واژیاب.
- ↑ موسوی، «ایلخانان»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ موسوی، «ایلخانان»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ اقبال، تاریخ مغول، ۱۳۸۷ش، ص189-200.
- ↑ مطهري، «ایلخانان»، وبسایت حوزۀ نمایندگی ولی فقه در امور حج و زیارت.
- ↑ رشيدالدين، جامع التواريخ، ۱۳۷۳ش، ج2، ص۱۱۵۷.
- ↑ رشيدالدين، جامع التواريخ، ۱۳۷۳ش، ج3، ص ۱۲۷۸.
- ↑ ابنفضلالله عمری، مسالك الابصار، ۱۹۸۸م، ج ۳، ص۱۰۳.
- ↑ اشراقی و علوی، «قرایند رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران»، خبرگزاری فارس.
- ↑ موسوی، «ایلخانان»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ «گرایش ایرانیان به تشیع در عصر ایلخانان»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ القاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۸۴ش، ص۹۹.
- ↑ اشپولر، تاریخ مغول در ایران، ۱۳۸۶ش. ص245.
- ↑ ا القاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۸۴ش، ص94.
- ↑ اشپولر، تاریخ مغول در ایران، ۱۳۸۶ش. ص245.
- ↑ رشید الدین همدانی، تاریخ مبارک غازانی، ۱۹۴۰م. ص203.
- ↑ القاشانی، تاریخ اولجایتو، ص94-100.
- ↑ القاشانی، تاریخ اولجایتو، ص100-101.
- ↑ «گرایش ایرانیان به تشیع در عصر ایلخانان»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ فضلینژاد، «بررسی عوامل مؤثر بر گرایش ایلخانان مغول به مزارات شیعه»، تابستان 1394ش، ص85.
- ↑ القاشانی، تاریخ اولجایتو، ص۹۴-۹۵
- ↑ ابنفضلالله عمری، مسالك الابصار، ۱۹۸۸م، ج ۳، ص45.
- ↑ خلیلی، رواداری فرهنگی در عصر مغولان، 1397، ص12.
- ↑ «گرایش ایرانیان به تشیع در عصر ایلخانان»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ «گرایش ایرانیان به تشیع در عصر ایلخانان»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ «گرایش ایرانیان به تشیع در عصر ایلخانان»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ موسوی، «ایلخانان»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ «ادبیات پارسی در روزگار ایلخانان»، وبسایت مجلۀ ویستا.
- ↑ موسوی، «ایلخانان»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ «ادبیات پارسی در روزگار ایلخانان»، وبسایت مجلۀ ویستا.
- ↑ «ادبیات پارسی در روزگار ایلخانان»، وبسایت مجلۀ ویستا.
- ↑ «ادبیات پارسی در روزگار ایلخانان»، وبسایت مجلۀ ویستا.
- ↑ موسوی، «ایلخانان»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ موسوی، «ایلخانان»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ «ادبیات پارسی در روزگار ایلخانان»، وبسایت مجلۀ ویستا.
- ↑ رشيدالدين، جامع التواريخ، ۱۳۷۳ش، ج2، ص1195.
- ↑ موسوی، «ایلخانان»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ رشيدالدين، جامع التواريخ، ۱۳۷۳ش، ج2، ص ۱۳۵۶-۱۳۵۷.
- ↑ زكیمحمد، فنون الاسلام، ۱۹۸۱م، ص۱۷۴-۱۷۵.
- ↑ رشيدالدين، جامع التواريخ، ۱۳۷۳ش، ج1، ص ۵۱۶.
- ↑ رشيدالدين، جامع التواريخ، ۱۳۷۳ش، ج2، ص۱۵۱۴- ۱۵۱۶.
- ↑ موسوی، «ایلخانان»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ بهار، سبكشناسی، تهران، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۱۰۶۹.
- ↑ «رصد خانۀ مراغه در غبار بيتوجهي»، خبرگزاری ایرنا.
منابع
- ابنفضلالله عمری، احمد، مسالك الابصار، بهكوشش فؤاد سزگين، فرانکفورت، ۱۹۸۸م.
- «ادبیات پارسی در روزگار ایلخانان»، وبسایت مجلۀ ویستا، تاریخ بازدید: 1 خرداد 1402ش.
- اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمۀ محمود میرآفتاب، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶ش.
- اشراقی، احسان و علوی، نصرتخاتون، «فرایند رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران»، خبرگزاری فارس، تاریخ درج مطلب: 20 آبان 1396ش.
- افضلینژاد، احمد، «بررسی عوامل مؤثر بر گرایش ایلخانان مغول به مزارات شیعه»، پژوهشنامۀ تاریخ اسلام، شمارۀ 18، تابستان 1394ش.
- اقبال، عباس، تاریخ مغول، تهران، نگاه، ۱۳۸۷ش.
- القاشانی، عبدالله بن محمد، تاریخ اولجایتو، تحقیق مهین همبلی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۴ش.
- بهار، محمدتقی، سبكشناسی، تهران، ۱۳۷۶ش.
- خلیلی، نسیم، رواداری فرهنگی در عصر مغولان، تهران، ققنوس، 1397، ص12.
- رشیدالدین، فضلالله، تاریخ مبارک غازانی، تحقیق کارل یان، هرتفرد، استفن اوستین، ۱۹۴۰م.
- رشيدالدين، فضلالله، جامع التواريخ، بهكوشش محمد روشن و مصطفى موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
- «رصدخانۀ مراغه در غبار بيتوجهي»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ش.
- زكیمحمد، حسن، فنون الاسلام، بيروت، ۱۹۸۱م.
- «گرایش ایرانیان به تشیع در عصر ایلخانان»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: 21 فروردین 1389ش.
- مطهري، حميدرضا، «ایلخانان»، وبسایت حوزۀ نمایندگی ولی فقه در امور حج و زیارت، تاریخ درج مطلب: .۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۲ش.
- موسوی، مصطفی، «ایلخانان»، وبسایت دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 20 خرداد 1399ش.