تجرد قطعی دختران ایرانی
تجرد قطعی دختران ایرانی؛ مجرد ماندن دختران ایرانی تا سن 45 سالگی و از دستدادن زمینۀ ازدواج و تشکیل خانواده.
تجرد قطعی دختران ایرانی، بهعنوان معضل اجتماعی برای جامعۀ ایران توصیف شده است. تنهایی، حسرت نداشتههای حاصل از ازدواج، بیاندیشگی و رهاکردن تفکر در مورد ازدواج، برچسب ننگ تجرد و درماندگی اجتماعی از پیآمدهای تجرد قطعی دختران بهحساب آمده است. علاوهبر موارد فوق، زندگی مجردی به سبک زندگی نوینی تبدیل شده و ارزشهای دینی، اجتماعی و خانوادگی جامعۀ ایرانی را تحت تأثیر قرار داده است.
مفهومشناسی
اصطلاح تجرد قطعی برای افرادی به کار برده میشود که بدون حتی یکبار ازدواج، وارد دهۀ پنجم زندگی شدهاند و سپس با ورود به سن بالای ۵۰ سال احتمال ازدواج آنها به صفر نزدیک میشود.[۱] جمعیتشناسان برای توصیف افرادی که هرگز ازدواج نکردهاند و امیدی هم به ازدواج ندارند، از اصطلاح تجرد قطعی استفاده میکنند. تجرد قطعی دختران ایران نیز به این معنی است که این دسته از زنان شانس چندانی برای ازدواج نداشته و برفرض موفقیت در ازدواج، امیدی در باروری آنها نیست.[۲]
انواع تجرد
- تجرد اولیه؛ به وضعیت دخترانی گفته میشود که به هر دلیلی موفق به ازدواج بهموقع و در فاصلۀ سنی 18 تا 29 سالگی نشدهاند، این روند چنانچه تا آستانۀ 45 سالگی ادامه یابد، بهتجرد قطعی میرسند؛
- تجرد ثانوی؛ به وضعیت زنانی گفته شده است که پس از یک بار ازدواج، بهدلیل طلاق یا مرگ همسر و وجود تمایل و آمادگی، امکان ازدواج مجدد را پیدا نکردهاند.[۳]
آمار تجرد
طبق سرشماری سال 1395ش تعداد دختران مجرد بالای 15 سال در کشور 5 میلیون و 800 هزار نفر، مجردهای بالای 20 سال 3 میلون و 700 هزار نفر، مجردهای 40 سال به بالا 426 هزار نفر و مجردهای 45 سال به بالا 242 هزار نفر گفته شده است. تعداد مردان مجرد 15 سال به بالا 5 میلیون و 900 هزار نفر، مجردهای بالای 20 سال 3 میلیون و 300 هزار نفر، مجردهای 40 سال به بالا 148 هزار نفر و مجردهای 45 سال به بالا 81 هزار نفر اعلام شده است. تعداد زنان مجرد بالای 40 سال سه برابر مردان مجرد است. از آنجا که احتمال ازدواج دختران بالای 40 سال حتی با مردان بالای 40 سال، بسیار پایین است، احتمال رسیدن گروه زنان بالای 40 سال بهتجرد قطعی بسیار زیاد است. طبق آمار فوق، جمعیت زنان بالای 40 سال کشور که بهتجرد قطعی رسیدهاند 426 هزار نفر است؛ یعنی حدود 5 درصد کل جمعیت زنان مجرد بالای 10 سال کشور که بیش از 40 سال دارند، در گروه مجردان قطعی قرار میگیرند.[۴]
تجرد در آموزههای دینی
تجرد در آموزههای اسلام، مذمت شده و فرهنگ اسلامی نسبت به افرادی که با وجود زمینههای ازدواج، زندگی مجردانه را برگزیدهاند رویکرد نکوهشگرانه دارد. در روایاتی از پیامبر اسلام افراد مجرد بهعنوان بدترین مردم و برادران شیطان توصیف شدهاند. در مقابل، افرادی که زندگی متأهلی را برگزیدهاند، تشویق شده و پاداشهای معنوی فراوانی برای آنها منظور شده است. پیامبر اکرم، خواب افراد متأهل را با فضیلتتر از روزهداری مجردهایی دانسته که شب تا صبح را به عبادت گذرانده باشند. از این منظر، کمال دین با ازدواج و گذر از زندگی مجردی میسر دانسته شده است.[۵]
تجرد در فرهنگ ایرانی
رهایی از تجرد و تشکیل خانواده در فرهنگ اسلامی – ایرانی جایگاه برجستهای دارد. در فرهنگ ایرانی اسلامی، ارضای هدفمند نیازهای جنسی، حصول آرامش، شکوفایی برخی از استعدادها، تعالی معنوی و کمال نفسانی و تولید و تکثیر نسل صالح از طریق ازدواج و رهایی از زندگی مجردی، قابل دسترس شمرده شده و عرف اجتماعی بر صیانت از نهاد خانواده و زمینهسازی فرهنگی و ساختاری برای سنت ازدواج، اصرار ورزیده است.[۶]
علل تجرد قطعی دختران
- بالا رفتن متوسط سن ازدواج؛ با تحولات ساختاری برآمده از مدرنیته و تغییر در الگوهای شهری شدن، صنعتی شدن، تغییر در نظام آموزشی، تحول ارزشها و باورهای فرهنگی، تغییر ساختار جمعیتی، فردگرايـي و اشتغال، متوسط سن ازدواج بالا رفته است؛
- مضیقۀ ازدواج؛نبود توازن میان تعداد زنان و مردان در سن ازدواج، مهاجرت پسران از کشور و از روستا به شهر، فزونی تعداد دختران آمادۀ ازدواج نسبت به پسران، ترجیح ازدواج با دختران کوچکتر از خود و در نتیجه ایجاد مضیقۀ ازدواجی بهویژه برای دختران؛
- گذار جمعيتي دوم؛ کاهش آمار ازدواج، افزایش طلاق، کاهش تمایل پسران و مردان به ازدواج، تأخیر در تقاضای ازدواج از سوی پسران و مردان وگسترش شیوههای ارتباطی جدید زن و مرد؛
- کاهش موقعیتهای ازدواج؛ اشتغال و تمايل به تعويق ازدواج تا تثبيت جايگاه شغلي و كسب استقلال مالي، اشتیاق به تحصیلات دانشگاهی بالارفتن تشريفات و هزينههاي ازدواج و گذار به بزرگسالی؛
- تغییر سبک زندگی؛ تغيير در نقشهاي جنسيتي؛ مانند علاقهمندی زنان به کارهای بیرون از خانه و ترجیح آن بر همسری و مادرانگی، کاهش نقش و دخالت اعضای خانواده در ترغیب فرزندان به ازدواج، کاهش قبح تجرد و تبدیل آن به نوعی از سبک زندگی؛
- پیچیده شدن ملاکهای کفویت؛ تعدد و تکثر ملاکهای کفویت، آرمانگرایی و وسواس در احراز ملاکها؛
- سختگیریهای والدین و اطرافیان؛ نپذیرفتن خواستگاران به بهانههای مختلف، اصرار بر رعایت ترتیب و تقدم ازدواج دختر یا دختران بزرگتر، رجوع به استخاره، تأکید بر گزینههای مورد نظر والدین برای ازدواج دختر، تحمیل شروط دستوپاگیر و مطالبات فراتر از توان جوانان، لجبازی، بیمسئولیتی والدین در قبال نیازهای فرزندان؛
- ترس از وقوع طلاق؛ تجربۀ طلاق در جامعه و ابتلای برخی از اعضای خانواده، دوستان و یا یکی از والدین، سست شدن بنیان خانواده و کاهش نرخ تعهد و وفاداری، موجب ترس از طلاق شده و رفتن بهسمت ازدواج را کاهش داده است؛
- خدمت اجباری نظام وظیفه؛ پسران تا انجام سربازی به خواستگاری اقدام نمیکنند و دختران نیز تا انجام آن جواب مثبت نمیدهند؛
- تحصیلات دختران؛ با افزایش نرخ دختران تحصیل کرده دایرۀ کفویت محدود شده و همسرگزینی با مزیتهای اجتماعی مساوی و یا بالاتر با مانع مواجه شده است؛
- بالا رفتن سطح توقعات اقتصادی و اجتماعی دختران؛ برخورداری همسر از شغل مناسب، داشتن ثروت و مسکن، توزیع مسئولیتها و مشارکت مرد در کارهای خانه، داشتن اختیار در مصرف اموال، دستمزد برای کار در خانه و انتظارات متفاوت از داماد؛
- انگارههای شناختی بازدارنده؛ ازدواج برای ارضای نیازهای جنسی مردان، لباس شستن، غذاپختن، خانهداری، فرزندآوری، خواستگاری جهت دستیافتن به ارث پدری، ظلم بر زنان با داشتن حق طلاق برای مرد، تلقیهایی است که برخی از زنان نسبت به ازدواج دارند. در همین راستا اظهاراتی ارایه شده است که زندگی در ازدواج خلاصه نمیشود، ازدواج مرسوم فاقد عشق و نوعی معامله است، توقعات برخی از پسران با موقعیتهای برتر مبنی بر جهیزیه عالی و رعایت شئونات درخور شأن، قابل تأمین ازسوی دختران طبقات پایین نیست؛
- نقایص دختران؛ نازیبایی دختران، نقصهای مادرزادی و ناشی از سوانح و بیماریها، سردمزاجی، ضعف و یا عدم تمایل به جنس مخالف، تصویر منفی از بدن خود و یا احساس ظاهر متفاوت از دیگران، داشتن بیماریهای خاص؛
- کاهش تعلقات دینی؛ کاهش تعهدات متشرعانه و تعلقات دینی، اثرپذیری از رسانههای جهانگستر بیگانه و کاهش نقش واسطههای سنتی جهت همسریابی.[۷]
پیآمدهای تجرد قطعی
- رها کردن تفکر ازدواج؛ بسیاری از زنان با رسیدن به مرحلۀ تجرد قطعی، دیگر به ازدواج نمیاندیشند و آن را رها میکنند.
- تنهایی و آسیبهای برآمده از آن؛ احساس تنهایی عمیق و آسیبهای جدی از این رهگذر و عوارضی مانند احساس اندوه، افسردگی، بیانگیزگی، بیهدفی و احساس محرومیت؛
- حسرت گذشته؛ واگویۀ حسرت از گذشته، از دست دادن خاطرات تلخ و شیرین گذشته و محرومیت از داشتههای گذشته.
- داغ ننگ تجرد؛ درماندگی اجتماعی و داغ ننگ مجرد ماندن و نداشتن خواستگار، شرایط شخصی و اجتماعی زیست این افراد را تهدید میکند.[۸]
- آسیبهای جمعیتی؛ تغییر الگو و خلق ذهنیت جدید نسبت بهپدیدۀ باروری، کاهش رشد جمعیت، از بین رفتن تعادل هرم جمعیتی و در نتیجه پیری جمعیت از نتایج و پیآمدهای تجرد قطعی بهحساب آمده است.[۹]
عوامل کاهش آسیبهای تجرد
تجرد قطعی از نظر سیاستگزاران فرهنگی در جامعه، وضعیت مطلوبی تلقی نمیشود، اما در دورههای تاریخی که نرخ تجرد قطعی در جامعه افزایش پیدا میکند کارشناسان برای کاهش آسیبهای فردی و اجتماعی آن، متناسب با شرایط روز، سازوکارهایی را پیشنهاد میکنند. برخی از این راهکارهای پیشنهادی از سوی کارشناسان برای جامعه ایرانیِ امروز عبارت است از:
- ارزشدهی به تأهل؛احیاء و بازنمایی ارزش تأهل در آموزههای دینی و سنتهای اجتماعی و تاریخی مدنیت ایرانی از طریق نهادهای مشاوره، رسانههای عمومی، خطبای جمعه و جماعات، بازنمایی عقبههای عمیق دینی تأهل و تبیین توصیههای دین در مورد ارزشهای چند برابری کار، عبادت و تلاش برای معیشت خانوادۀ فرد متأهل و ارایۀ مشوقهای لازم برای آنان، مورد تأکید منابع دینی و کارشناسان واقع شده است؛
- ایجاد کانونهای دوستی؛ حمایت و ایجاد انجمنها و کانونهای دوستی و تورهای گردشگری برای دخترانی که به تجرد قطعی رسیدهاند، از موارد است که جهت کاهش احساس تنهایی و آسیبهای ناشی از آن، از سوی کارشناسان پیشنهاد شده است؛
- حضانتکودکان بیسرپرست؛ جهت در امان ماندن از حسرت خوردنهای گذشته و ایجاد مشغولیتهای مثبت ذهنی، پیشنهاد شده است که زمینۀ قبول حضانت کودکان بیسرپرست برای دختران مجرد، تسهیل شود تا ضمن کاهش آلام آنان، زمینههای رشد و تعالی کودکان بیسرپرست و محروم از مادر نیز فراهم شود؛
- فرهنگسازی سالم؛ جهت رهایی از برچسبی مانند داغ ننگ تجرد، پیشنهاد شده است تا رسانههای اجتماعی به فرهنگسازی سالم پرداخته و زمینۀ پذیرش اجتماعی تجرد تمهید شود. در این زمینه تأکید شده است تا فرهنگسازی از ظرافت لازم برخوردار باشد تا تجرد بهعنوان یک سبک زندگی، رسمیت پیدا نکند و از پذیرش آن بهعنوان ارزش اجتماعی جلوگیری شود.[۱۰]
پانویس
- ↑ طالبپور و بیرانوند، «مطالعۀ کیفی پیآمدهای تجرد قطعی دختران»، 1401ش، ص30.
- ↑ حسینی و ایزدی، «پدیدارشناسی تجربۀ زیستۀ زنان مجرد جمعیت مورد مطالعه: زنان مجرد بالای 35 سال شهر تهران»، 1395ش، ص44.
- ↑ موسوی، «تغییر نامطلوب سبک زندگی؛ عامل افزایش سن تجرد قطعی زنان»، 1401ش.
- ↑ شرفالدین، «تأملي بر موضوع تجرد زنان در ايران»، 1397ش، ص24-25.
- ↑ ابراهیمیپور، شاخصهای خانوادۀ مطلوب در اسلام، قم، 1391ش، ص26.
- ↑ شرفالدین، «تأملي بر موضوع تجرد زنان در ايران»، 1397ش، ص22.
- ↑ شرفالدین، «تأملي بر موضوع تجرد زنان در ايران»، 1397ش، ص32-35.
- ↑ طالبپور و بیرانوند، «مطالعۀ کیفی پیآمدهای تجرد قطعی دختران»، 1401ش، ص30.
- ↑ طالبپور و بیرانوند، «مطالعۀ کیفی پیآمدهای تجرد قطعی دختران»، 1401ش، ص18.
- ↑ طالبپور و بیرانوند، «مطالعۀ کیفی پیآمدهای تجرد قطعی دختران»، 1401ش، ص31-32.
منابع
- ابراهیمیپور، قاسم، شاخصهای خانوادۀ مطلوب در اسلام، قم، مرکز بررسیهای راهبردی ریاست جمهوری با همکاری پژوهشگاه المصطفی، 1391ش.
- چابكي، امالبنين، «روايت دختران 45 سال بهبالاي شهر تهران از علل تجرد قطعي»، مجلۀ مطالعات اجتماعي ايران، دورۀ 10، شمارۀ 2، تابستان و پاييز1395ش.
- حسینی، سیدحسن و ایزدی، زینب، «پدیدارشناسی تجربۀ زیستۀ زنان مجرد جمعیت مورد مطالعه: زنان مجرد بالای 35 سال شهر تهران»، مـطالعـات زنـان، سال 14، شمارۀ 1، بهار 1395ش.
- شرفالدین، سیدحسین، «تأملي بر موضوع تجرد زنان در ايران»، فصلنامۀ مطالعات اسلامي آسيبهاي اجتماعي، دانشگاه شاهد، دورۀ 1، شمارۀ 1، تابستان1397ش.
- طالبپور، اکبر و بیرانوند، معصومه، «مطالعۀ کیفی پیآمدهای تجرد قطعی دختران»، فصلنامۀ مطالعات زن و خانواده، دورۀ 10، شمارۀ 1، پیاپی 24، بهار1401ش.
- موسوی، سیدمحمدمهدی، «تغییر نامطلوب سبک زندگی؛ عامل افزایش سن تجرد قطعی زنان»، خبرگزاری رسمی حوزه، تاریخ درج مطلب: 2 شهریور 1401ش.